انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهادت گونه‌ای از مرگ؛ خوانشی نو از شهادت (۱)

فرهنگ‌های مختلف در مواجهه با مرگ رفتارهای متفاوتی را از خود به نمایش می‌گذارند و در اغلب اوقات آن را به شیوۀ فرهنگی خودشان معنادار می‌سازنند*. مرگ از پدیده‌هایی است که می‌توان برای آن گونه‌های مختلفی را در نظر گرفت. البته به رسمیت‌شناختنِ این گونه‌ها هنگامی مجاز است که از نگاهِ کاربرانِ آن فرهنگ معنادار باشد. یعنی آن‌ها براساسِ تجربۀ زیستی‌شان چنین تمایزی را بینِ گونه‌های مختلفِ مرگ قائل می‌شوند. در اینجا باید بیان کنم که دقیقاً همین تمایزِ میان گونه‌ها است که موجب می‌شود جوامعِ مختلف با هر گونه‌ای از مرگ به شیوه‌ای متفاوت مواجه شوند و آن را مدیریت کنند. یکی از این گونه‌ها «شهادت» است. شهادت در بیشتر فرهنگ‌ها به‌طورِ معناداری خود را از دیگر گونه‌های مرگ متمایز می‌کند. چنانچه نه تنها نشانه‌گذاریِ قبورِ مرتبط با این گونۀ خاص که رفتارها و آیین‌های مرتبطِ با آن نیز متفاوت برگزار می‌شود.
در فرهنگِ اسلامی، بالاخص جامعۀ شیعی، شهادت، نسبت به گونه‌های دیگرِ مرگ، از جایگاهِ بسیار متفاوت و البتّه رفیع، متمایز و مقدسی برخوردار است. از یک منظر می‌توان مفهومِ شهادت را در ارتباط با مسألۀ رنج در تشیع دنبال کرد. تشیع، به‌عنوان یکی از دو شاخۀ اصلی اسلام، در گذرِ تاریخِ فرهنگِ اسلامی‌، همیشه به عنوان یک فرهنگِ حاشیه‌ای شناخته می‌شده و همواره از سوی مخالفین شاهدِ سرکوب، نزولِ بلا و مصیبت بوده است (رحمانی، ۱۵۲:۱۳۹۴). مصادیق تاریخیِ ذکر شده نشانی از حضور یک «رنج» در گفتمان شیعی است. ردپایی محکم از حضور مداومِ این نوع از رنج، رنجِ مقدس، را می‌توان به روشنی در شهادتِ امامانِ شیعی همچون حضرتِ علی‌(ع) در بیست‌ویکم ماه رمضان (Kohlberg:2003) و، به شکلی وسیع‌تر، در واقعۀ کربلا و شهادت امام‌ حسین(ع) (Fischer: 2003, Cook: 2007) جستجو کرد. در واقع این واقعۀ تاریخی (واقعۀ کربلا) آغازگرِ تاریخِ تراژیک بوده و الگوی کُنشی‌ای را تا به امروز، در میان کُنشگرانِ شیعی، بالاخص ایرانی، به همراه داشته است. این الگوی کنشی نه تنها در عزاداری‌های محرم و شب‌های قدر در ماه رمضان بلکه در دو رخداد تاریخی ایران معاصر خود را بازنمایی کرده است که نقش مهمی در برساخت مفهوم شهادت داشته است.
دو رخداد مهمِ تاریخی، اوّلی انقلابِ اسلامیِ ایران در سال ۱۳۵۹ و هر آنچه پیش از آن روی داده و دیگری جنگ ایران و عراق تا پس از وقایعِ پذیرفتن قطعنامۀ ۵۹۸ در سال ۱۳۶۸ شمسی، موجب شد که فرهنگِ شهادت و رنجِ مقدس یکبار دیگر، و اینبار در یک مرز جغرافیاییِ دیگر، یعنی ایران، برساخته و به مثابۀ یک الگوی فرهنگی در میان کنشگران ایرانی‌ـ‌شیعی معنادار و بازتولید شوند.

البته، جدای این دو رویداد تاریخی در ایران و پیش از ریشه‌های تاریخی آن که در بالا اشاره شد، بخشی از این معنادار شدن به فرآیندِ شکل‌گیری خود مفاهیم در متونِ مقدس ما، یعنی قرآن و روایات، باز می‌گردد. قرآن «شهید» را فردی می‌نامد که در راه خدا کشته شده و نمرده است (بقره، آیۀ ۱۵۴, آل عمران آیۀ ۱۶۹). در دعاها، زیارتنامه‌ها و سخنرانی‌های مذهبی بسیار شنیده می‌شود که «شهدا» جان خویش را در راه حجتِ خدا و در راه خدا و رضای او فدا کرده‌اند (رجوع کنید به مفاتیح الجنان، صحیفۀ نور، حیاه‌ الامام حسین،…). در ایران معاصر هم، با توجه به دو رخداد تاریخی‌ای که در بالا به آن اشاره کرده‌ام، این موضوع که «شهدا» جانِ خویش را در راه خدا، دین، ملت و وطن فدا کرده‌اند به عنوان یک عنصر ثابت و عمیقِ فرهنگی برقرار مانده است. «فدیه کردن»، در فرهنگِ ایرانی، و یا «قربانی‌شدن»، که در این پژوهش ما بیشتر از آن استفاده خواهیم کرد، در کلان‌ترین صورتِ خود به مثابۀ یک واسطه‌گر یا میانجی میان ناسوت و لاهوت نمایان و در فرهنگِ شیعی، با پارادایم کربلا، با عنوان «قتیل العبرات؛ کشته‌شدۀ اشک‌ها» متجلی می‌شود. به عبارتی شهادت امام حسین(ع) به مثابۀ یک قربانیِ کفّاره‌ای برای نجات دین و جامعه‌اش در فرهنگ سنتی شیعی(قاسمی، ۸:۱۳۹۵) در نظر گرفته شده و به حیاتِ اجتماعیِ خود ادامه داده است. در فرهنگِ معاصر ایران هم سخنرانان، بزرگان مذهبی و سیاسی همیشه به این مسأله اذعان داشته‌اند و دارند که از برکتِ خون حسین(ع) است که تشیع تا به امروز توانسته به حیات خود ادامه دهد. ثبات انقلاب اسلامی ایران هم از برکت خون شهدا است. اگر شهدای انقلاب و جنگ، همچون حسین(ع) و یارانش، در این راه خود را قربانی نمی‌کردند ما در چنین امنیتی بسر نمی‌بردیم. بر این اساس آنچه که به عنوان یک قربانیِ کفّاره‌ای یا فدیه‌شدن در راه خدا رخ می‌دهد آگاهانه و با پیش‌بینی از یک رویداد فرخنده در آینده است که همانا حیات و نجاتِ اجتماعیِ دین در فرهنگ شیعی است. از آنجایی که الگوی قربانی‌شدگان در راه پایداری انقلاب و اسلام شیعی قتیل العبراتِ شیعی بوده است این قربانی‌شدن در طی یک فرآیند مقدس می‌شوند. یعنی امام حسین(ع) بواسطۀ شخصیت متمایزشان وجهی الوهی به خود می‎گیرد که احترامِ شیعیان و آزادگان به وی آمیخته به عشق و حق‌شناسی است. شهدا هم که در الگوی فرهنگی و زیستۀ خودشان حسین(ع) را انتخاب کرده‌ و با تأثر از واقعۀ کربلا به جبهۀ حق علیه نبرد پاگذاشته‌ و خود را قربانی کرده‌اند مقدس می‌شوند. پس هر آنچه نیز به آن‌ها مرتبط شود متبرک و تقدیس خواهد شد.
درواقع، به‌نظر می‌رسد که چنین تمایز‌گذاری‌های معنادارِ مرگ و شهادت و تنظیم‌شدنِ یک فرهنگ حولِ این دو مفهوم بیش از رویدادهایِ تاریخیِ ایران متأثر از پارادایم‌های کربلا بوده است. این مسأله، یعنی تنظیم شدنِ یک فرهنگ حول محورِ شهادت، در فرهنگِ ایران معاصر، به وضوح در گورستان‌های پس از جنگ و قطعه‌های مختص به شهدا، نه تنها به دیدۀ من بلکه به دیدۀ بسیاری از ذهنیت‌های فرهنگیِ حاضر در این قطعات، بازنمایی شده است و خودش را از دیگر قطعه‌های گورستان متمایز می‌کند.
با توجه به موارد بالا موضوع اصلی این پژوهش در راستای پاسخ به این مسأله است که چگونه دو مفهوم «شهادت» و «شهید» از خلالِ عناصر بصری خود را از مفاهیم «مردن» و «مرده» متمایز می‌شوند و ماهیتی قدسی به خود می‌گیرند. به بیانی واضح‌تر سؤالِ اصلیِ پژوهشِ پیشِ رو این است که عناصر بصریِ قطعۀ شهدا در بهشت‌زهرای تهران چه ویژگی‌هایی دارند که در تعامل با جامعه، این دو مفهوم و قدسانیّت آن‌ها را بازنمایی می‌کنند و از دیگر مفاهیم مرتبط با مرگ متمایز می‌سازند.
این نوشتار ادامه دارد…

*البتّه گاهی در انتقالِ فرهنگ این امکان بوجود می‌آید که مواجهه با مرگ به شیوه‌ای خارج از عرفِ آن فرهنگ و شبیه به فرهنگِ دیگری انجام می‌شود. برای مثال در اوّلین مباحثاتم با علیرضا کمری، پژوهشگر مطالعاتِ جنگ، عکس‌هایی از یک گورستان در لبنان دریافت کردم که شهدای جنگِ با داعش در آنجا دفن شده بودند. اگر به اغراق بیان نکنم که تمامیِ عناصرِ بصری قطعات شهدای جنگ ایران و عراق را در کنار قبر این شهدا مشاهده کرده‌ام، امّا انتقال فرهنگِ شهادت از ایران به این منطقۀ جغرافیایی را کاملاً احساس کردم. حتّی ایشان در صحبت‌هایشان بیان کردند که لبنانی‌ها جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل را «جنگ» و مبارزات کنونی‌شان با داعش را تحتِ تأثیر ارتباط با رزمندگانِ ایرانیِ حاضر در لبنان و سوریه «دفاع مقدس» می‌نامند (برخی از این تصاویر در پیوست ارائه شده است).
** به این معنا که امام حسین (ع) کشته‌شده‌ای است که که مؤمن یا هر شخص آزاده‌ای این مصیبت و رنج را بشنود محزون و اندوهگین می‌شود.