انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سفرنامه جنوب هند (۱۱)

 

سینی تالی

 ساعت دو بعد از ظهر و همگی گرسنه , برای چند دقیقه ای سکوتی اسرارآمیز بر جمع حاکم شد ولی دوباره پچ پچ و خنده های شاد از گروه برخاست ,خوراک های خوشمزه و ادویه دار هندی همه را مجذوب خود کرده بود بخصوص که ناچار بودی با دست راست غذا بخوری نه با قاشق و چنگال ,در نهایت لشگر گرسنگان سیر شد ولی کسی نای حرکت نداشت.

 

حمام ملکه  در منطقه باستانی هامپی

پس از شستن دست ها و خوردن آب در لیوان های استیل راجو دوباره دستور حرکت  به سمت قصری زیبا به نام  کملا محل Kamla Mahal را داد کملا در زبان هندی و سانسکریت به معنی به معنی نیلوفر آبی است و محل در زبان اردو و هندی به نام و قصر  می باشد و در کل این کلمه به معنای قصر گل نیلوفر آبی است زیرا به شکل گل نیلوفر آبی باز شده طراحی و ساخته شده که  نمادی مقدس در هند بشمار می رود و سمبل زندگی  طولانی , زیبایی , باروری  و کامیابی است معماری این بنا هندو –اسلامی در دو طبقه است و قدمت این قصر به زمان سلسله هندوی ویجی نگرا می رسد   یک برج دیده بانی هم در کنار این قصر وجود داشت داخل قصر محلی به نام ” زنانا Zanana  ”  یعنی زنانه وجود داشته که درواقع حرمسرای شاهی محسوب می شده  و دور تا دور این قصر را دیوارهای بلندی احاطه کرده بوده است اگر به دقت به این کلمه نگاه کنیم همان واژه فارسی زنانه است که در زبان هندی بدین شکل تلفظ می شود.

قصر کملا محل در منطقه باستانی هامپی

 همینطور که پیاده به سمت حمام ملکه می رفتیم اتوبوسی توجه ام را جلب کرد  پشت آن عکس گاو سفید مقدس هندوها یعنی ناندی Nandi  را نصب کرده بودند  واقعا هندی ها به سنت ها و ارزش های فرهنگی خویش بسیار پای بند هستند و به آن افتخار می کنند هر جایی هم که دستشان برسد آن را به نمایش می گذارند چه پشت یک اتوبوس باشد چه بر روی یک دیوار خالی.

عکس گاو مقدس ناندی پشت اتوبوسی در منطقه باستانی هامپی

 

درون حمام ملکه در منطقه باستانی هامپی

 به حمام ملکه رسیده بودیم که بازدید از آن کاملا رایگان  است دیوارها و سقف این حمام پر بود از نقوش زیبای اسلیمی با رنگ های شاد و زنده بود درواقع این مکان حمامی خصوصی است که برای ملکه , کنیزان و دیگر زنان پادشاه ساخته شده و قدمت آن به دوره امپرطوری ویجی نگرا برمی گشت این حمام دارای ایوانی ها متعددی است که هر ایوان دارای دو پنجره بزرگ و بلند می باشد حوض بزرگ حمام دارای پله هایی است که شخص را به دورن این حوض هدایت می کند.

نقوش سقف حمام ملکه در منطقه باستانی هامپی

 

پس از گشتی در حمام  به آخرین مقصد یعنی موزه باستان شناسی هامپی Archaeological Museum Hampi  که در شهر کوچک کملا پور  Kamlapura  واقع شده است رسیدیم موزه ساختمان تازه ساز کوچکی در یک طبقه بود و باغ بزرگی جلوی آن قرار داشت وارد شده و مشغول تماشای  مجسمه های باستانی و کنده کاری بسیار نفیس که در هر گوشه و کنار به چشم می خورد , شدم  , من هم مانند کسی که به گنجی بی پایان دست یافته شروع به عکاسی کردم برخی از این مجسمه ها متعلق به کاوش هایی بود که در منطقه هامپی انجام شده  و برخی دیگر از مناطق باستان شناسی دیگر که در اطراف هامپی قرار داشتند آورده شده بودند مجسمه ها اغلب از سنگ خارا یا سنگ شنی ساخته و بر زیر تمام آن ها توضیحی درباره زمان ساخت , نام مجسمه و محلی که آن را یافته بودند ذکر شده بود با دقت شروع به بررسی و خواندن توضیحات کردم اولین مجسمه تندیس خدای خورشید یعنی سوریا Surya  بود بعدی سر یک اهریمن و بعدی برجک معبدی و دیگری مادر هانومان Hanuman  خدای میمون شکل به نام آنجانیا Anjanya  یا انجانا Anjana.

 

تندیس یکی از خدایان هندو به نام ویناکا ایشورا تاریخ قرن ۱۱ میلادی موزه باستانشناسی هامپی

 

تندیس یکی از خدایان هندو به نام آنانتاپدمانابهان قرن ۱۴ میلادی در موزه باستانشناسی هامپی

 

 

 

سر تندیس هری هرا تجسم دو خدای هندو ویشنو و شیوا در یک زمان  موزه باستانشناسی هامپی

 

انجانا مادر خدای میمون شکل یعنی هانومان در هندویسم قرن ۱۴ میلادی موزه باستانشاسی منطقه هامپی

خود موزه اصلی در داخل به چهار بخش تقسیم شده بود:

۱-بخش نخست به معرفی منطقه باستانی هامپی و نقشه های متعددی که از آن تهیه شده است می پردازد ماکتی چوبی نیز از هامپی در گوشه ای برای آشنایی کامل با بناهای باستانی آن دیده می شد

۲-بخش دوم شامل مجسمه ها و وسایل مختلفی است که در کاوش های متعدد یافت شده است

۳-بخش سوم شامل وسایل جنگی , صنایع دستی و مصنوعات  فلزی و سکه های دوران مختلف می باشد

۴- بخش چهارم متعلق به مصنوعاتی است که در دوران  پیش از تاریخ بدست آمده مانند کوزه ها و وسایل روزمره زندگی

پس از گذشت نیم ساعت راجو دوباره  همه را زیر درختی جمع کرد و گفت هر کس بخواهد می تواند خودش برای دیدن معبد ویجی ویتالا Vijayavittala  راهی شود زیرا در واقع تور در ساعت چهار عصر به اتمام می رسد ,به ساعتم نگاه کردم دقیقا چهار بود ,قبلا سال ها پیش  این معبد را از راه کوتاه تر دیگری  دیده بودم  اما دلم می خواست این بار از راه دیگری این معبد را ببینم و تجربه جدیدی بدست آورده و مسیر نویی را کشف کنم    پس با ذوق و شوق فراوان سوار بر دوچرخه شده و راهی معبد شدم هشت کیلومتر راه بود هوا گرم و آفتاب سوزان هند بر بالای سرم رکاب زنان و نفس زنان در جاده باریک آسفالتی که دولت هند تازه آن را کشیده بود می رفتم ,در اطراف کوه ها و صخره های بلند و سرخ رنگ و دشت باز زیر آنها احاطه ام کرده بود  در راه معابد کوچک و پراکنده ای بودند که تصمیم گرفتم به آنها ابدا توجهی نکنم و به راه خود ادامه دهم.

معبد باستانی  ویجی ویتالا در منطقه باستانی هامپی

 

دو مرتاض هندی دوره گرد در منطقه هامپی

بالاخره به محوطه باستانی بزرگ با  بقایای معابد پراکنده نسبتا ویران رسیدم ,واقعا به استراحت نیاز داشتم ,پس از استراحت کوتاهی در زیر طاقی یکی از این معابد کوچک دوباره در جاده به راه افتادم تا به معبد معروف و بسیار عجیب ویجی ویتالا  Vijay Vittala  برسم که در وسط آن چیزی شبیه یک ارابه سنگی وجود دارد که دو فیل آن را می کشند این معبد در قرن ۱۵ میلادی ساخته و به یکی از خدایان هندو یعنی ویتالا Vitthala  تقدیم شده درواقع او تجلی ویشنو Vishnu  یکی از خدایان سه گانه در هندویسم می باشد سبک معماری آن بر اساس معماری دراویدین که در جنوب هند رواج داشته ,است  این معبد دارای بخش های مختلفی چون زیارتگاه  الهه دوی Devi    و  چندین تالار  از جمله :

کالیان مندپا Kalyana Mandpa    تالار ازدواج  کالیان مندپا در زبان سانسکریت به معنی تالار ازدواج یک خدا با یک الهه می باشد

اوتساوا مندپا Utsava Manapa   تالار مجالس موسیقی  , رقص  و جشن درواقع اوتساوا در زبان سانسکریت به معنی جشنواره و مراسم می باشد

ماها مندپا Maha Mandapa  تالار بزرگ و اصلی  کلمه ماها در زبان سانسکریت و هندی به معنی بزرگ و عظیم می باشد

رنگ مندپا Ranga Mandapa   این کلمه در زبان سانسکریت به معنی تالاری با یک صحنه نمایش اصلی است  این تالار دارای ۵۶ ستون می باشد  که به ستون های موسیقایی یا  ستون های  سا Sa   ریRi   گا  Ga  ما Ma   مشهور هستند سا ری گا  ما درواقع نت های موسیقی کلاسیک و باستانی در هند می باشند بر روی این ستون ها می توان هر نت موسیقی را که دوست داشته باشید  با انگشتان دست بنوازید و صدایی مانند زنگ از خود خارج می کند هر ستون اصلی دارای هفت ستون فرعی می باشد این هفت ستون  فرعی  هفت نت مختلف را مانند آلات موسیقی از خود خارج می کند به این ستون ها سورا ستمبا Swara Sthambha   نیز گفته می شود  کلمه استمبا در زبان سانسکریت به معنی ستون می باشد و کلمه سورا به معنی نت موسیقی است  که در کل این اصطلاح به معنی ستون نت دار می باشد   اکنون بر طبق دستور سازمان باستانشناسی هند برای جلوگیری بیشتر از تخریب آنها بازدید از این ستون ها ممنوع می باشد درواقع این مساله یکی از عجایب باستانی معابد هند بشمار می آید

یک ارابه سنگی نیز در محوطه معبد وجود دارد این ارابه سنگی یکی از سه ارابه سنگی است که در معابد هندو وجود دارد دو عدد دیگر آن در ایالت اودیشا در شرق هند و در معبد باستانی خورشید واقع شده و دومی آن در ایالت تامیل نادو در جنوب هند در معبد شهر ماهابالی پورام  قرار دارد این ارابه سنگی به گارودا Garuda  پرنده اساطیری که وسیله نقلیه ویشنو یکی از خدایان سه گانه بوده تقدیم شده و درواقع زیارتگاه او بوده است.

معبد باستانی ویجی ویتالا در منطقه باستانی هامپی در ایالت کارناتاکا جنوب هند

چون باز هم قبلا این معبد را دیده و عکس های فراوانی از آن گرفته بودم ,فکر کردم که دیگر احتیاجی به دیدن مجدد و دادن پانصد روپیه  ندارم پس زیر یکی از بناهای سنگی که نزدیک معبد اصلی بود نشستم تا نفسی تازه کنم و سپس به راه خود ادامه دهم زیرا می خواستم از مسیر کوتاه تر پشت معبد برگردم گردشگران بسیاری از اقصی نقاط دنیا به چشم می خوردند یک زوج مسن انگلیسی نیز نزدیک من نشسته بودند تا خستگی در کنند ,فهمیدم آن ها خود را پیاده به اینجا رسانده بودند ,تعجب کردم و از خودم خجالت کشیدم که از یک دوچرخه سواری عادی خسته شده بودم ولی بعدا فهمیدم آن ها هر روز با یکدیگر پیاده روی های طولانی می کنند و این کار عادت روزانه آن ها شده  ,بلند شدم تا دور و بر معبد را ببینم ,پشت معبد ویرانه های زیادی به چشم می خورد با کنده کاری های منحصر به فرد از خدایان ,الهه ها  و مردم عادی به رنگ سرخ واقعا از این همه هنر و ظرافت در شگفت شدم آنچنان این کنده کاری ها با دقت تراشیده و در کنار یکدیگر چیده شده بودند که چشم از دیدن آنها مات و مبهوت می شد واقعا غرق در حیرت شده بودم  و این مساله در ذهنم پدید آمد که چگونه انسان ها و اجداد باستانی ما با ابزار ابتدایی این همه زیبایی و هنر را بوجود آورده و برای ما به یادگار گذاشته اند تا با دیدن و مشاهده آنها پس از گذشت قرن ها پی به روش و نحوه زندگی گذشتگان ببریم  ,دوچرخه در بغل پیاده راهی شدم زیرا راه کاملا سنگلاخ بود و دوچرخه سواری ناممکن ,در حال گذر از این راه باستانی بودم که  رودخانه ای بزرگ در برابرم ظاهر شد  باد خنکی از آن برمی خاست و جانم را تازه می کرد  قایق های سنتی حصیری مانند سبدی بزرگ بر روی آب در حال حرکت بودند این قایق ها واقعا  مانند سبد گودی هستند و وقتی در کف آنها می نشینید کاملا احساس می کنید در آنها فرو رفته اید.

رودخانه تونگابدرا و قایق های سبدی منطقه باستانی هامپی

قایق رانان در زیر صخره های مجاور رودخانه دراز کشیده بودند به محض دیدن من فریاد زدند  قایق مم صاحب قیمت را پرسیدم گفت  دویست روپیه که قبول نکردم پیاده روی کم خرج تر بود کلمه مم صاحب درواقع در شبه قاره هند به زنان انگلیسی یا زنان اروپایی سفیذ پوست گفته می شده است و از دو کلمه مم که مخفف مادام می باشد و صاحب تشکیل شده است از شنیدن این کلمه خنده ام گرفت چرا که نه اروپایی بودم و نه چندان سفید پوست اما به هر حال برای هندی ها خارجی محسوب می شدم ,بر روی صخره ها و راهی باستانی که بسیار دقیق سنگ فرش شده بود افتان و خیزان می رفتم که البته هم ورزش بود و هم کاوش تصور می کردم پیش از من چندین هزار نفر دیگر از این راه رفته و به مقصد خود رسیده اند و اکنون در قرن بیست و یکم نیز من همان راه را طی می کنم در همین افکار بودم که ناگهان به پله هایی رسیدم که مرا  مستقیما به هامپی می رساند معبدی کوچک و سفید رنگ  سر راهم ظاهر شد کاهنی هندو در زیر آفتاب چمباتمه نشسته پارچه نارنجی رنگی  به دور کمر و پاهایش پیچیده  و سرش را از ته تراشیده بود  طبق معمول شروع به عکاسی کردم ,زیر آفتاب سوزان  و با وجود راهی ناهموار و پیچ در پیچ خود را در نهایت به هامپی رسانیده راجو منتظرم بود دوچرخه را کنار مغازه ای که از قبل برای تحویل آنها مقرر شده بود گذارده  به  سمت مسافرخانه به راه افتادم  پس از حدود ۲۰ دقیقه به مسافرخانه رسیدم موتور را پارک کرده و در رستوران نشستم  به مستخدمی که نزدیک من ایستاده بود دستور چای ماسالا و ساندویچ نان و پنیر دادم راجیو برای سرکشی به موتورها و دوچرخه ها آمد سلام کرد و پرسید چطور بود ؟ با خنده گفتم عالی بهتر از این نمی شد کمی آنطرف تر بر روی زمین نشست و گفت مادام می دانید من نامزد دارم و بزودی باید ازدواج کنم اما این کار برای ما بسیار سخت است سرش را بالا آورد و شروع به صحبت درباره این که بسختی کار و تلاش می کند تا بتواند زودتر عروسی کند با تعجب از او پرسیدم در هند که تمام مخارج ازدواج بر دوش خانواده عروس است و برای پسرها دیگر جای نگرانی نیست با کمی شرم جواب داد بله اما کاست من ( طبقه اجتماعی در دین هندو) از کاست نامزدم پایین تر است برای همین باید مقداری پول و طلا به خانواده او بدهم تا آنها از هر نظر راضی به این ازدواج باشند برای این که او را خوشحال کنم گفتم امیدوارم هر چه زودتر عروسی سر بگیرد شما هم که بسیار سخت کوش هستید پس مشکلی نیست تشکر کرد و دیگر سختی نگفت سخت در فکر فرو رفته  و صورتش سرخ شده بود حتما از کاست خود احساس شرم می کرد ,مساله کاست یا طبقه اجتماعی در بین هندوها بسیار مشکل ساز و بحث برانگیز است بخصوص در مورد ازدواج  زیرا هر کسی فقط می تواند در درون کاست خود ازدواج کند تا خون و نسلش آلوده و نجس نشود اما اگر کاست پسر از کاست دختر پایین تر بوده و شرایط ازدوج از هر نظر را دارا باشد  او باید با پرداخت مبلغی پول و طلا و جواهرات  به دختر و خانواده اش  این مشکل را حل کند راه حلی عاقلانه برای دخترانی که خواستگار چندانی در بین کاست خود ندارند و چون در نهایت ناچار به ازدواج هستند باید به وصلت  مردی از طبقه پایین تر از خود رضایت دهند بله جامعه هند بسیار پیچیده و متنوع است و مطالعه درباره آن بسیار وقت گیر و زمان بر .

 

پله های سنگی پشت منطقه باستانی هامپی