انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

راهی بزن که آهی با سازِآن توان زد

تاملی درعشقِ بانگ وباندافزارهای معاصر

یکی از مشاغلی که در دوره مدرن و ظهور عصر ماشینیسم و همزمان با تولید خودرو متولد شد، صنعت تزییناتِ خودرو در زنجیره تامین این وسیله محرکه بود. در این بخش علاوه بر تجهیز و تعمیر صندلی وچرم وتودوزی و… آذین بندی و نونوار کردن نما، شیشه ها، چراغها، باربند، سپر، نورگیر ودودی کردن، باران گیر و… انجام میشود که به نحوی درصدد افزایش جذابیت و تغییر قیافه وظاهر خودرو است. اما یک فعالیت جالب در این حوزه، تجهیز و نصب بلندگو و باند ونیز ضبط و پخش صدا و…است(که البته صدادار و اسپرت کردن اگزوز و انواع دزدگیر را هم باید بدان افزود). بعبارتی ، اهمیت بخش نما به یک طرف، بخش صدا در صنعت آذین بندی پدیده ای عجیب و مدرن و واجد تامل تر از بعد انسان شناسی است. در بخش صدا، انچه غریب و شگرف است نه تعمیر و جابجایی رادیو یا پخش های کارخانه ای و اصلی به دستگاه پخش های متنوع و شیک و پر صدا ومجهز به افکت ها، وتصویر و مانیتور، بلکه تجهیزبه امپلی فایر، بلندگو و باندهای جدید وحجیم است . تغییر باندهای کوچک قبلی و دربِ کارخانه با باند، ساب و ووفر های عظیم وافزایش قدرت و محدوده های صدا دهیِ خودروِ سیال به چند برابر خودروی که ظرفیت ۴ و ۵ و زیر ده نفره دارد، و وعملا با سیستم بندی جدید صوتی، خودرو به قدرت وتنوع صدادهی ای در مقیاس یک مسجد، مجلس و تالار چندصد نفره مجهز می شود(دستگاههای تویتر، میدرنج،ووفر و ساب ووفر برای امکان شنیدن انواع فرکانسهای در محدوده این زیر وبم عرضه می شوند).

راز و خواست ومیل به این صدا و تجهیزات چیست؟ اگر تمایل به تغییر نما و دگرگونی ظاهر و صورت قبلی،به آذین و نمایش ظاهری دگرگون شده و خیره گر را از همان رازهای غنوده وقابل تحلیل در مفاهیم جامعه نمایش گی دوبور و طبقه تن آسای وبلن وتمایزگذاری بوردیو برای متفاوت و در نهایت منفک و برتر کردن طبقه نوکیسه یا طلبیدن هویتی متمایز و به زعم صاحب خودرو، بالاتر از بقیه (وبلعیده شدن در دریای مبادله ارزش وکالا)بدانیم، صدا را چگونه تفسیر کنیم. با نما وظاهر، هویت مطلوب ذهنی مالک خودرو از بیننده طلب میگردد یا فریاد زده میشود، با صدا نیز این خواست در دو سطح اعلام و گاه محقق میشود.

نخست همان خواست نمایش، تبرج، وظاهر نمایی وطلب یا تفکیک وتمایزنهی هویت است که اینجا با صدا و کوبش بلند و صیحه و نعره وار رخ میدهد. به زعم مالک هر چه رسا و بلند و پر طنین و با بانگ بلندتر و مهمتر صداهای متمایز تر (موسیقی پاپ وجاز و… وعمدتا بهره مند از سازهای کوبه‌ای و با اصوات بم تر) استفاده وبه گوش رسد، به هدف که جلب توجه ونگاه و گوش ودر نهایت هوش خیره جامعه وحضور در جامعه نمایشی و مبادله است بیشتر نزدیک شده است.

جنبه دوم نه جامعه و بیرونیان، بل خود فرد و درونیان خودرو هستند. خودرو خود دو بعد منحصر به فرد در زندگی انسان ایجاد میکند. سکون و سرعت، سیلان و ماوا.تحرک و تسکین. قرار و فرار. ارامشی مضاعف که برامده از ماوا و مسکن و راهواری از یک سو و حرکت و سیر و منظره نگاری از سوی دیگر است. خودرو وخاصه خودرو های جدید از یک سو به مثابه خانه و محل سکنایند که افراد در آن میگویند، میخورند، می لمند، میخسبند، از گزند باد وباران و افتاب وگرما و سرما می رهند و حتی بمدد موسیقی وصدا وکولر و بخاری به تهویه و فضای مطبوع ومحبوب می رسند و درآن هرچه وهرگونه که بخواهند می طلبند وتناول و تبادل می کنند ودر کل نیازهای اولیه مازلویی انها از قبیل خوراک و امنیت و تاحدی سطوح بالاتر تحقق امیال پاسخ داده میشود. این محیط دلچسب به مانند منزل و خانه، میتواند عرصه گفتگو و ملاقات و اشنایی وگاه دعوا و منازعه و حتی سرقت و بی حرمتی هم شود.

اما خودرو به جز نیازها وامیال سکونت محور وقراریافتگی، نیازها وامیال حرکت محور و سیلان طلب را نیز تشفی وپاسخ میدهد. کمتر مسکنی جز خودرو توان تامین و براوردن همان کارکردهای خانه موقت بعلاوه حرکت را دارد، درحرکت، انسان دم به دم مسکن و جا عوض می کند و گویا بی نهایت مسکن و ماوا و مکان را با مسافرت ازموده است(در ریاضیات و مکانیک،حرکت مساوی تغییرات مکان به زمان است که در وضعیت حدی با محاسبه مشتق ودیفرانسیل این دو متغیر،به شتاب و سرعت لحظه ای می انجامد). یعنی با ان میتوان هر لحظه به شکل بتِ عیارِ خویش درامد و آرزوها وامیال حرکتی را با آن محقق کرد.
از حس های پنج گانه بشر، خودرو اکثرشان رابه نحو غریب وگاه دلخواه و منحصر، مجال آزمون وعمل میدهد ولی حس بینایی یا بصری را بیش از همه قانع و محظوظ میکند.. اما ظاهرا بخش صدا در صنعت آذین و تزیینات صوتی خودرو، برای سرنشینان، خوراک حس شنوایی را فراهم میکند. تن و فرکانس صداهای بالا وبم ، مطلوبِ نما و نواخواهان است که گوش را به امواج نه روان و نرم وآرام بخشِ دریای اصوات، بل امواج توفنده و غول آسا و صیحه های عظیمی آغشته و درمحاصره تقویت کنندها و ساب ووفرهای آشکارساز و مقومِ انواع صدا بسپارند. امکانی که مجال کنده شدن و رستن و به ظاهر پرواز از زمین و مکان ثابت را میدهند. غلبه صدا و باندهای بلند، فرصتی مصنوعی میسازد برای به زیر اوردن بقیه حس های مزاحم و به رو و بالا اوردنِ حس شنوایی ودر نهایت رها کردن درون و احساس از قفس منتظم ساز تن و خرد . پیاده کردن عقل و سوار کردن احساس و عواطف بر امواج صداو تن ها. ولذا هرچه این امواج بلندتر و ستیهنده تر و پر انرژی و پرفرکانس و بم تر وجیغ تر، امکان زدن بر سر عقل ورستن ورهایی و فاصله گرفتن انها از جهان و ماوای میخکوب و بند کننده ونظم آفرین، بیشتر خواهد بود.

وقتی نتوان قرار و پرواز و رهایش عواطف و هیجانات را با عقل وخرد محدود و متعادل ومنظم کننده، دردرون و انفراد وانزوا یا تصعید یا با ابزاری دیگر داشت، صدا و فضای بسته با های وهوی و پر از هیاهو و ساب، کمکی میشود برای رهایشی ولو کاذب، موقت و درلحظه ودر حرکت. لذتی مقطعی بسان مواد مخدر. نشئه و سکری آنی و لحظه ای، و فردی یا جمعی و برفراز اصوات. و خودرو بواسطه حرکت و تغییردادن مکان، این حس رهایی با صدا را بیشتر به سرنشینان جویای تخلیه هیجانات می بخشد. بهشتی بر بال امواج وباد صداهای بلند موسیقی برای لختی کندن از دنیای زمینی. حس و وضعیتی که بیرونیان(غافل از حال سرنشینان معلوم الحال!)را به مرز جنون و کر شدگی خواهد رساند و صدای وحشی ای که در نظرشان جز مزاحمت وآلودگی صوتی، کوچه وخیابانهای منظم و ورام شده شهری را نصیبی نخواهد رساند.

دنیای مدرن، جهان گسست ها و فاصله گیری هاست. جز نظام جهانی سرمایه و مبادله وصنعت فرهنگ آن ، که دایما نیاز و میل و مبادله میسازد و برمی انگیزد، انسانهای نوین و پابند و اسیری نیز گاه در فرهنگ توده ای و مبادله ای شده پا به عرصه حیات مدرن می نهند که در هویت جویی و تحققِ نفس وکمال جویی، دچار گسستی عظیم با پیشینیان خود هستند. هویت و تمایز جویی انها نه در انزوا و پرورش درون و سیر افاق وانفس و ریاضت و تکامل درونی وفردی بل از نوع مصرفی و رقص و سماعی دیگر است. رقص و سماع کهن (حرکت و نغمه یا نما و نوا یا نمایش و نیایش مخلوق درعرصه خالق) که خواستی اصیل و والا و منحصر به فرد و طبقه وگروه برگزیده اولیای دیروز برای «سیر العباد ومن المبدا الی المقصد و المعاد »بود و مجالس سماعی، گزیده و خاصه از مریدان ورزیده وتمرین کرده وعاشق سیر و سلوک می طلبید، در جهان مادبت یافته و به تسخیر مصرف وکالا درامده، رنگ و صورتی دیگر می یابد: سماع انفجاری و واپاشانه (برعکس درون گرایانه و فروپاشانه یا خاضعانه) وبا شعاع و پرتوهای هویت جویانه فردی و اجتماعی. تمنای انچه از دست داده ایم اما طالبش هستیم. در شکل و قالب و ابزارهای دیگر. خواستی که آماج و تلاقی نیروهای مختلف ودر اسارت بازار و مصرف و سود با انسان کبیر(وجه الله) وامکانات و انواع کنش هایش ، شاید فرم ها ،صور ت ها و تظاهرات استثنایی، نوظهور، عجیب و تامل ناشده می یابد ودراینده خواهد یافت.اما به هر روی وصال وگلبانگ های ِ سربلندی به سادگی بر نمی خیزند وجانی صافی می طلبند: «بر آستان جانان گر سر توان نهادن/گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد».