انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

حقِ مشارکت در برنامه ریزی و طراحی شهری

 پ.ک. داس  برگردان آذر جوادزاده

من معتقدم که برنامه ریزی و طراحی شهری [۱](UP&D) باید به عنوان یک حق در نظر گرفته شده و به گفتمان عمومی تبدیل شود. برنامه‌ریزی و طراحی شهری ِدموکراتیزه گامی مهم در جهت دستیابی به شهرهای عادل و برابر خواهد بود. استفاده از این حق ِ ضروری، ابزار مؤثری برای تحقق ِ تغییر ِ محیط زیست اجتماعی است.

تأثیر فضاهای شهری بر زندگی ما به قدری گسترده است که تمرکز بر عملکرد برنامه‌ریزی و طراحی شهری ِ انجام شده توسط دولت‌ها و سازمان‌های خصوصی مختلف ضروری است. برنامه‌ریزی‌هایی‌که فضاها را به مرور زمان و به طور مداوم تغییر شکل می‌دهد. در حقیقت برنامه‌ریزی و طراحی شهری می‌تواند ابزار دموکراتیک مؤثر بر تغییر اجتماعی باشد، همچنین به حوزه عمومی کشیده شده و آن را از قید کنترل و انحصار چندگانه آزاد کند. علاوه بر این، شهرها نه تنها با ساختار فیزیکی – ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها – بلکه با سرمایه اجتماعی و مدنی تکوین یافته‌اند که ساخت شهرهای فراگیر برای آن‌ها اولویت دارد. متأسفانه این دو قلمرو در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. موانع بین مردم و تصمیمات توسعه، توسط سیاست ها و برنامه های پیچیده دولت بطور مستمر تقویت می‌شود. این موضوع عمدتا منجر به رشد غیرقابل قبول و ناپایدار همراه با پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی ِ نگران‌کننده می‌شود.

ایده‌های اصلی برنامه ریزی و طراحی شهری که عمدتاً انعکاس ایدئولوژی سیاسی و منافع طبقه حاکم و عوامل آن‌ها است، اغلب با منافع توسعه همگانی در تضاد هستند. این امر با نمونه‌های بسیاری در سراسر جهان محقق شده است. از جمله اعتراض‌هایی که به دنبال موارد تاریخی مثل طرح‌های هوسمان[۲] برای پاریس و نقشه‌های موسی[۳] برای نیویورک، صورت گرفت. اما طراحی شهری همانطور که جین جیکوبز[۴] و دیگران از آن حمایت کردند، می‌تواند دقیقاً برای هدف معکوس مورد استفاده قرار گیرد: دستیابی به یکپارچگی اجتماعی با درگیرکردن مردم و اجتماعات به عنوان عوامل تغییر. در زمینه شهرنشینی شتابان، جنبش های مردمی در داخل و بین شهرهایی که خواستار «حق برنامه‌ریزی و طراحی شهری» هستند، ضروری است. مایه دلگرمی است که مردم در نقاط مختلف جهان در تصمیماتی که بر زندگی آنها تأثیر می‌گذارد دخالت کرده و طرح‌ها و پروژه‌هایی را که به آن‌ها تحمیل می‌شود زیر سؤال  ببرند. چندان که کامیونیتی ها (اجتماعات محلی) در محله‌ها و شهرهای مختلف خواستار بحث عمومی در مورد مسائل مربوط به برنامه‌ریزی شهری و طراحی هستند.

در هند، بنا به دلایل مختص سیاست گذاران و دولت ها، طراحی و برنامه ریزی شهری در تعریف ماهیت شهرها مهم تلقی نمی‌شود. در عوض، ساخت شهر توسط سیاست‌ها و بدون هیچ‌گونه درک یا ارزیابی از تأثیر آن‌ها بر فرم ساخت هدایت می‌شود. با درنظرگرفتن حق مشارکت در برنامه‌ریزی و طراحی شهری، اجتماعات (کامیونیتی‌ها) برای مشارکت و پاسخ به تصمیمات، پس از تدوین و اعلام آن‌ها دیگر به طور اتفاقی یا با نگاهی بدبین توسط دولت‌ها دعوت نمی‌شوند. در عوض آن‌ها فرصت‌هایی برای مشارکت در فرایند تصمیم‌گیری از ابتدای طرح‌ها، تصمیم‌گیری در مورد اهداف و مفاد پیشنهادات خواهند داشت. این مطالبه برای حق برنامه‌ریزی و طراحی فراتر از تصور عمومی در مورد محدودیت‌های حق ِ مشارکت آن‌ها است.

تصور عمومی در هند این است که برنامه ریزی نیاز به دانش انحصاری دارد و تنها معدود متخصصان قادر به برنامه ریزی هستند. باید از چنین تصوری ابهام زدایی شود. برای مردم مهم است که به تغییر فقط واکنش نشان ندهند، بلکه تغییر را متصور شوند. مهم‌تر از همه، طراحی و برنامه‌ریزی دموکراتیزه گشایشی است برای این‌که یکپارچگی منظره‌های شهری ِ از هم گسیخته را تسهیل کند و شکاف‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی را التیام بخشد.

 

گفتمان برنامه‌ریزی و طراحی شهری

در شهر خودم بمبئی، جایی که سال‌ها به عنوان معمار مشغول فعالیت بوده‌ام، حذف و به حاشیه راندن اکثریت مردم از تصمیمات توسعه، سطوح مختلفی از بحران ِ بیگانگی و بی‌تفاوتی اجتماعی را ایجاد کرده است. در این میان شهر به رشد ناپایدار و هرج‌ومرج‌وار خود ادامه داده است.

امروزه هند درگیر جنبش‌های فعال شهروندان در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ خود است، نه فقط در زیر سؤال بردن ِ برنامه‌های دولت، بلکه همچنین در ایجاد دیدگاه‌ها و راه‌حل‌های دموکراتیزه‌ برای مردم. نمونه قابل توجه شهر بمبئی‌است که در آن دو جنبش مهم وجود دارد: طرح بمبئی باز[۵]، توسط نویسنده و ادغام حاشیه نشینان درطرح‌ها و برنامه‌های توسعه شهر، توسط نیوارا هاک[۶] به عنوان جنبش حق مسکن با حضور ساکنان حاشیه نشین شهر. من یکی از شرکت‌کنندگان کلیدی در هردو جنبش بوده‌ام.

در بمبئی، نزدیک به ۵.۵ میلیون نفریعنی حدود ۵۰٪ از جمعیت شهر در محله های فقیرنشین با کمترین امکانات زندگی می‌کنند. آن‌ها تنها ۸ درصد از زمین های قابل توسعه شهرها را اشغال کرده و در شرایط اسفناک متراکم و فشرده، بدون هیچگونه خدمات زیرساختی یا فضاهای باز کافی زندگی می‌کنند.

به مرور زمان از طریق سیاست‌های پیچیده، توسعه مجدد حاشیه نشینی، زمین‌های زاغه‌نشین به زور توسط سازندگان خصوصی بی‌هیچ غرامتی به ساکنان تصرف می‌شوند. بر این اساس، جمعیت موجود در محله های فقیر نشین در یک سوم زمینی که قبل از توسعه‌ی مجدد اشغال کرده بودند، فشرده می‌شوند. زمین های بازیابی شده از محله های فقیر نشین با پروژه های گران‌قیمت مسکن و تجاری برای فروش در بازار آزاد ساخته شده است. این مدل توسعه منجر به فقیر شدن بیشتر شهر و بدتر شدن شرایط زندگی برای حاشیه نشینان می‌شود. آوارگی و سلب مالکیت از آن‌ها جزئی از طرح پاکسازی سکونتگاه های غیررسمی و توسعه مجدد است. متاسفانه هیچ فضا و فرصتی برای مشارکت زاغه نشینان در توسعه مجدد مناطق حاشیه نشین وجود ندارد.

محله‌های فقیرنشین در بمبئی زیاد می‌شوند زیرا هیچ ساخت و ساز یا مسکن در دسترس و مقرون به صرفه در بازار رسمی، هم برای افراد فقیر و هم برای افراد طبقه متوسط ​​وجود ندارد. محله های فقیر نشین، پراکنده و متعددند و عمدتاً به صورت سکونتگاه غیررسمی (یعنی بدون برنامه ریزی یا تحریم دولت) واقع شده‌اند، به این ترتیب بر کیفیت زندگی و محیط زیست کل شهر تأثیر منفی می‌گذارد. در واقع مومبی، یا بمبئی که زمانی به این نام و گاهی هنوز هم به آن نام نامیده می شود، توسط بسیاری از دانشگاهیان و فعالان به عنوان “خلیج حاشیه نشین[۷]” یاد می شود. فیلم مستندی در سال ۱۹۸۹ توسط مؤسسه معماران هند و انجمن معماران مشترک المنافع به کارگردانی مشترک نویسنده، با عنوان حاشیه نشینی در بمبئی[۸] تولید شده است.

با این حال طرح توسعه رسمی بمبئی، مناطق حاشیه نشین را به عنوان مناطق خالی از سکنه و بدون مستندسازی رها کرده و در طول سال‌ها از نقشه برداری دقیق از محله‌های حاشیه‌نشین اجتناب شده است. برای اولین باری که نویسنده و نیوارا هاک گستره‌ی فیزیکی زمین‌های زاغه‌نشین را ترسیم کردند، شهر توانست وسعت زاغه‌ها را در سراسر بمبئی ببیند و متوجه عمق مسئله بشود. این نقشه نشان داد که محله های فقیر نشین قابل توجه و به هم پیوسته بوده و همچنین ادعای طبقه متوسط ​​و بالا مبنی بر اینکه  اسکان غیر رسمی بیشتر فضاهای باز، زمین های حفاظت شده، بخش های وسیعی از مناطق جنگلی و طبیعی را اشغال کرده و محیط زیست شهر را تهدید جدی می‌کند، کاملا نادرست است.

مهم‌تر از آن، نقشه برداری ما چشم انداز بزرگتری را برای توسعه مجدد محله‌های فقیرنشین و ادغام آن‌ها با شهر ارائه می‌کند. نیاز به برنامه‌ریزی و طراحی جامع در نهایت در جلسات دولتی و اسناد سیاست مسکن پذیرفته شد. سازمان توسعه مجدد محله‌های فقیرنشین تحت نظر دولت ایالتی اکنون یک نقشه برداری دقیق را آغاز کرده و در حال بررسی طرح جامع توسعه مجدد فضاهای حاشیه نشین است.

به دستور دادگاه، در یکی از بزرگترین عملیات تخریب و اخراج زاغه ها در هند، یک مبارزه طولانی مدت توسط بیش از ۷۵۰۰۰ خانوار زاغه نشین (بیش از ۴۰۰۰۰۰ نفر) ساکن در پارک ملی سانجی گاندی[۹] انجام شد. نیوارا هاک این دستور را به چالش کشید و خواستار اسکان مجدد حاشیه نشینان شد. حملات وحشیانه نیروهای تخریب از سوی دولت، استقرار نیروهای مسلح و نظارت هلیکوپتری، منجر به تخریب بسیاری از خانه‌ها و تلفات جانی شد. پس از مداخلات قانونی، دادگاه حکم تخلیه آن‌ها را اصلاح کرد و به دولت پیشنهاد کرد تا افراد واجد شرایط را در مکان دیگری اسکان دهد و تنها پس از آن اقدام به تخریب کند.

نیوارا هاک با موفقیت یک اقدام برنامه ریزی و طراحی مشارکتی را با اسکان مجدد به سرانجام رساند و زاغه نشینان را در مجتمع‌های تعاونی‌ در مکان جدید برای مدیریت و نگهداری از بناها و فضاهای مشترک سازماندهی کرد. امروزه بیش از ۱۲۰۰۰ خانوار با افتخار در خانه‌های جدید خود مسکن گزیده‌اند.

از سوی دیگر، بمبئی شهری منحصر به فرد و دارای گستره وسیع و متنوعی از دارایی های طبیعی غنی است که نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر مربع یا تقریباً ۵۰ درصد از مساحت کل شهر را تالاب ها، جنگل‌ها، نهرها، رودخانه‌ها، جوی آب، تپه‌ها، و سواحل پوشش می‌دهد. متأسفانه در طول سالیان متمادی نه تنها به این مناطق ارزشمند طبیعی پشت کرده‌ایم بلکه به سوءاستفاده از آن‌ها ادامه داده‌ایم. تخریب بی‌رویه این مناطق حساس در طول سال‌ها توسط زمین‌خواران و آژانس‌های املاک و مستغلات منجر به ایجاد موقعیت‌های زیست‌محیطی خطرناکی شده است. با این حال، طرح توسعه برای شهر، آن‌ها را به طور دقیق مستند نکرده و محدوده آن‌ها را ثبت نمی‌کند. از طریق طرح ” بمبئی باز” ما نشان داده‌ایم که چگونه ایجاد فضاهای باز در سراسر مناطق طبیعی باعث ادغام آن‌ها با شهر شده، آن‌ها را در معرض زندگی روزمره قرار می‌دهد و از طریق اقدامات آگاهانه‌ی شهروندان حفاظت از آن‌ها را تضمین می‌کند.

فقدان شفافیت در برنامه ریزی و کاربری اراضی شهری یک مشکل جهانی است که با برخی مثال ها نشان داده شد، زیرا دولت‌ها و سازمان‌های مختلف ِ زیر نظر آن‌ها، طرح‌ها و پروژه‌های خاصی را برای آگاهی و پاسخگویی عمومی، در شرایطی به شدت تحمیلی منتشر می‌کنند. در بسیاری از موارد ارتباط و نیاز خود پروژه به ندرت قابل سؤال است. درعوض آن‌ها تمایل دارند مردم را با جزئیات فنی درگیر کنند که اکثر مردم نمی‌توانند. در نتیجه فقط افراد و گروه های منتخب با پیشنهادات و انتقادات خود پاسخ  می‌دهند. چنین وضعیتی منجر به طرد سیستماتیک بخش‌های وسیعی از مردم شده که تاثیر نامطلوبی از طرح‌هایی که باید به نفعشان باشد، دارد. ظاهراً به دلیل طراحی صاحبان قدرت، تعامل و ارتباط مردم با شهر محدود است.

هدف اصلی گفتگوی باز در کاربری و برنامه‌ریزی زمین، اطلاع‌رسانی و آموزش مردم در مورد ایده‌ها، اهداف و تأثیر طرح‌ها و برنامه‌های توسعه‌ای مختلف است که نه تنها توسط دولت‌ها، بلکه توسط آژانس‌های خصوصی قدرتمندی که به حق توسعه خاص دست یافته‌اند، ترویج می‌شوند. به این ترتیب افرادی که از مردم شهر جدا شده‌اند می‌توانند به این طرح ها نزدیک شوند. از قضا، طراحی شهری به‌عنوان یک ابزار اغلب برای ترویج شیوه‌های تبعیض‌آمیز و طردکننده، در شهرهایی مانند بمبئی و دیگر شهرهای هند، که در فضاهای محدود و محصور شده شهری عمل می‌کنند، استفاده شده است.

 

ارزش ها: تغییر پارادایم برای شهرها

امروزه برنامه‌ریزان و معماران در شبکه‌ای از تضادها فعالیت می‌کنند. با توجه به وسواس فزاینده بسازبفروش‌های گرداننده بازار با گردش مالی ساخت و ساز، آن‌ها طراحان را صرفاً ارائه‌دهندگان خدمات می‌دانند. به نوبه خود، اکثر طراحان نگرانی کمی برای دلایل اجتماعی ـ محیطی بزرگ‌تر ابراز می‌کنند. زمینه غالب طرد و تبعیض و تکه تکه شدن شهر، همراه با سوء استفاده از محیط زیست، باید به طور اساسی در جهت دستیابی به وحدت اجتماعی و زیست محیطی تغییر یابد. این اهداف باید اساس برنامه‌ریزی و طراحی شهری را تشکیل دهند که منجر به تغییر پارادایم در ایده شهرها و اشکال و ساختارهای شهری شود. این تغییر مستلزم فراتر رفتن از وسواس دیدن شهرها فقط از دریچه ارزش‌گذاری مالی و ارزیابی اقتصاد سیاسی-اجتماعی، زیست‌محیطی است.

گفت‌وگوی عمومی تضمین می‌کند که سازمان‌های دولتی و نمایندگان منتخب در طول دوره تصدی خود و نه فقط در دوره انتخابات، پاسخگو باشند و توسعه شهری را به فرآیندی پویا و پایدار تبدیل کند.

بیایید نمونه‌ای از طرح‌های توسعه شهری در بمبئی را مرور کنیم. اخیراً شرکت شهرداری و دولت ایالتی پیش نویس برنامه توسعه جدید ۲۰۱۲-۲۰۳۲ را ارائه کردند. این طرح آشکارا ضد مردمی، به ضرر محیط زیست و منافع زیست محیطی شهر بود. از بحث توسعه مجدد محله‌های فقیر نشین و ادغام آنها با شهر پرهیزکرد و طرح‌هایی را پیشنهاد کرد که فضاهای باز اندک را بازهم بیشتر کاهش دهد. بمبئی دارای سهم ناچیز کمتر از ۱.۵۰ مترمربع فضای باز برای هر نفر است. در مقایسه، لندن ۳۱.۶۸، نیویورک، ۲۶.۴، توکیو، ۳.۹۶ مترمربع است.

گروه‌های شهروندی، سازمان‌های غیردولتی، کارگران، زاغه‌نشینان و حتی طبقه متوسط در اعتراض به چنین سیاستی ​​اجتماعات عمومی برگزار کردند. تلاش هماهنگ برای تهییج افکار عمومی، دولت را مجبور کرد که طرح را بازنگری کرده و از نو آغاز کند. مشاوران قبلی تهیه طرح، عزل شده و شرکت شهرداری متولی آن هم اکنون در حال گذراندن جلسات عمومی و بررسی بیش از ۵۰۰۰۰ پیشنهاد و اعتراض از سوی افراد و سازمان ها است. به امید اینکه طرح قابل قبول‌تری پیشنهاد شود که انعکاس نیازها و خواسته های توسعه‌ای همه مردم باشد.

چنین حرکت مشارکتی نه تنها در بمبئی، بلکه در همه شهرهای کوچک و بزرگ در سرتاسر هندوستان باید پیگیری و گسترش یابد و امروز، چنین جنبش‌هایی در سراسر کشور وجود داردکه از اهمیت حیاتی برخوردارند.

 

حق اعطای زمین و خدمات عمومی در جهان نئولیبرالیزه شده

حق اعطای زمین و خدمات عمومی، گرایش اجتماعی و سیاسی ظالمانه دیگری است که به ویژه در جهان نئولیبرالیزه مشهود و شایع است. آزادی و حقوق عمومی در مورد طیف وسیعی از موضوعاتی که زندگی در شهرها را تحت تأثیر قرار می دهد، به موضوعاتی برای مذاکره و امتیازات تبدیل شده است که منجر به کاهش فضای باز و فرصت کم برای مشارکت عمومی شده است. معاملات زمین توسط آژانس های خصوصی هدایت می‌شود که به جای پرداختن به موضوعات حقوق اولیه، برای امتیازات پول و منافع چانه می‌زنند. تنها زمانی که قیام‌های مردمی رخ می‌دهد، دولت‌ها تحت پوشش بزرگ نمایی عمومی شروع به اعطای منافع حاشیه‌ای به عموم مردم می‌کنند، بدون اینکه پایه‌هایی را که استعمار، انحصار و امپراتوری‌های خصوصی در شهرها بر اساس آن بنا شده‌اند، تغییر دهند. کالایی شدن روزافزون تحت بازارهای در حال گسترش، نیازهای اساسی توسعه اجتماعی و انسانی را در برگرفته و حقوق اساسی اکثر مردم را به طور قابل ملاحظه‌ای تضعیف کرده است.

اما به دلیل مبارزات بیشمار برای حقوق بشر در سراسر جهان در انتهای مسیر تاریک، نور وجود دارد. گروه‌های مردمی در توسعه و اداره‌ی فضاهای عمومی مداخله و مشارکت می‌کنند. برای مثال جنبش‌هایی که توسط گروه‌های مختلف شهروندان به همراه نویسنده برای بازپس‌گیری آب‌نماهای بمبئی، رهبری می‌شوند. برای مدیریت و اداره این آب نماها، یک سه جانبه بین شهروندان، نیروهای دولتی و سازمان های خصوصی با انجمن ساکنان شهر در راس هرم ایجاد شده است.

به طور مشابه، جنبش‌های حق مسکن توسط نیوارا هاک، دولت ها را مجبور کرده که با اکراه حق زمین فقرا را به رسمیت بشناسند. اما این سیاست به دنبال هم، به دادن امتیازات برای تنظیم خواسته‌های مردم در مقیاس مشخص ادامه می‌دهد، بدون اینکه پیش‌فرض اساسی اجازه از صاحبان زمین برای منافع تجاری املاک و مستغلات آژانس‌های خصوصی را تغییر دهد.

 

 

راه پیش رو

در نظر گرفتن محله‌ها به‌عنوان پایگاهی برای سازماندهی جنبش‌های دموکراتیزه‌ی مؤثر برای برنامه ریزی و طراحی شهری، امری کلیدی است. چنین رویکردی مشارکت فعال مردم محلی را در مسائل مربوط به منطقه خود که آن‌ها بهتر می دانند، تسهیل می‌کند و در عین حال بر تصمیمات برنامه ریزی و توسعه شهر تأثیر می‌گذارد.

از طریق رویکرد توسعه مبتنی بر محله، می‌توان پروژه‌ها و طرح‌های آن‌ها را متمرکز و بومی‌سازی کرد و از ایده‌های برنامه‌ریزی و طراحی یکپارچه با سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی که بار غیرقابل تحملی را بر زندگی اکثر مردم تحمیل می‌کند، فاصله گرفت. رویکردهای برنامه‌ریزی و طراحی شهری مبتنی بر محله همچنین تعامل نزدیک‌تر بین مردم و نمایندگان منتخب آنها را تسهیل می‌کند. نکته مهم این است که کار محله‌ای رویکرد مشارکتی‌تری را برای ساخت شهر و مکان ایجاد می‌کند. جنبش‌های مختلف بازیابی فضاهای عمومی در بمبئی – توسعه ساحل در باندرا[۱۰]، کار بازسازی ساحل جوهو تحت عنوان طرح “چشم انداز جوهو[۱۱]” با کار در امتداد مسیرهای آبی به نام ایرلا نالله[۱۲] – دستاوردهای رویکردهای محله محور در توسعه شهر را به خوبی نشان داده است. برای شهروندان، این پروژه ها امکان احیای فوری، طراحی مجدد و برنامه ریزی مجدد فضای عمومی را فراهم کرده است.

با توجه به اینکه فضای عمومی معیار اصلی برنامه ریزی است، امیدواریم با ترویج فرهنگ جمعی یک تغییر اجتماعی در جهت ریشه‌کن‌کردن بیگانگی و احساس کاذب رضایت فردی ِ بازارپسند، ایجاد کنیم. تجربه ما از اقدامات محله‌ای در بمبئی تأیید می‌کند که چنین ابتکاراتی می‌تواند بر تغییرات بلندمدت در راه‌های درک توسعه شهرها تأثیر بگذارد. مداخلات شهروندان، مانند آنچه در باندرا، جوهو و سایر مناطق بمبئی اتفاق افتاد، هرگز توسط یک “طرح اصلی[۱۳]” برای شهر پیش بینی نمی‌شد.

 

نتیجه

برنامه ریزی و طراحی شهری می‌تواند ظالمانه باشد. اما از سوی دیگر می تواند مترقی و رهایی بخش باشد. از آنجایی که فضاهای شهر تکه تکه و تحت سلطه قرار گرفته‌ که در رشد جوامع ِ بسته و سایر فضاهای انحصاری منعکس شده است، چالش ما هم‌اکنون  استفاده از ابزارهای طراحی و برنامه ریزی شهری برای شبکه‌ای کردن فضاها و افراد گوناگون در یک شهر منسجم و قابل دسترس است. تنها از طریق گفتگوی فعال و برنامه‌های مشارکتی است که می توان روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی را تقویت کرد.

«حق برنامه‌ریزی و طراحی شهری[۱۴]» باید به‌عنوان بخشی از جنبش بزرگ‌تر برای دعوی «حق به شهر[۱۵]»، به اندازه سایر جنبش‌های حقوق دموکراتیک، که در قانون ذکر شده است، درک شود. مطالبه‌ی حق برنامه ریزی و طراحی شهری به معنای اعمال قدرت مردم بر روش‌های خلق شهرهایمان، با عزم و اراده برای ساختن شهرهایی عادل و دموکراتیک از نظر اجتماعی و محیط زیستی است.

 

 

 

منبع:

 

 

P.K.DAS, 2015, Claiming Participation in Urban Planning and Design as a Right; THE JUST CITY

ESSAYS, VOL 1

 

[۱] Design and Urban Planning

[۲] Haussmann

[۳] R.Moses

[۴] Jane Jacobs

[۵] The Open Mumbai plan

[۶] Nivara Hakk

[۷] Slum Bay

[۸] Slum Bombay

[۹] Sanjay Gandhi National Park

[۱۰] Bandra

[۱۱] Juhu Vision

[۱۲] Irla Nullah

[۱۳] Master Plan

[۱۴] Urban Planning and Design Rights

[۱۵] Right to the City