گردآوری و ترجمه: ونوشه شکری
حراجهای هنری از جمله موقعیتها و عرصههای معتبر و مهمی است که به درخشش بیشتر هنرمندان و همچنین بالابردن ارزشهای هنری کمک میکند؛ اما پشت پرده آنها قوانین و مسائل زیادی است تا آثار هنری بتوانند آن را طی کنند و در این حراجیها به نمایش درآیند. حراجهای هنری در تحولات سده ۱۸ و ۱۹ مورد استقبال علاقهمندان هنر و عموم مردم قرار گرفتند. تا قبل از تحولات سیاسی و اجتماعی سدههای ذکر شده، در جهان، هنرمندان و آثار هنری بیشتر در خدمت حکومت و دربار بود که باگذشت زمان بهتدریج هنرمندان مستقل به فعالیتهای خود ادامه دادند و با اجتماع و مردم تعامل بیشتری برقرار کردند.
نوشتههای مرتبط
حراج میتواند به عنوان یک فرآیند اجتماعی قلمداد شود تا یک رویدادی که صرفا ارزش و مالکیت را تعریف میکند. مهمترین دلیل وجود حراجیهای هنری این است که روشهای معمول قیمتگذاری در بازاریی مثل هنر معاصر که در آن آثاری منحصربهفرد عرضه میشوند، کارآمد نیستند. این حراجیها همچنین نقش ویژهای در رونق اقتصاد هنر داشته و در بالاترین سطح بازار هنر قرار دارند؛ بنابراین، رقابت بین مجموعهداران و دلالان و بهتبع آن، هنرمندان در این عرصه بسیار زیاد است و همانطور که آنها از حق و حقوق خود در مقام فروشنده برخوردار هستند، باید به همین ترتیب تعهدات و مسئولیتهای ناشی از آن نیز بپذیرند.
با نگاهی به بازار هنری برخی از کشورهای آسیایی از جمله، ژاپن، هنگکنگ و تایوان میتوان دریافت که با تأسیس حراجیهای هنری در این کشورها اقتصاد هنر رشد کرده و رونق یافته است. در منطقه خاورمیانه نیز، بعد از برپایی اولین حراج در دبی و همچنین فراهم شدن حضور کشورهای منطقه در حراجیهای بینالمللی توانست روند رشد اقتصادی هنر را هموارتر سازد. در این میان نقش نمایشگاههای فروش آثار هنری که به شکل خصوصی برپا شدند نیز در تسهیل این جریان بسیار حائز اهمیت بوده است.
کارکرد حراجها
اگر بخواهیم به کارکرد حراجها دقیق شویم باید بگوییم حراج؛ مکانیسم تبادل منابع است و طی آن فروشنده تلاش میکند بالاترین سود ممکن را به دست آورد خریدار هم سعی میکند کالا را با پایینترین نرخ به دست آورد. این نظام فروش وقتی کارآمدتر میشود که ارزش کالای به حراج گذاشته برای خریداران بسیار بالا باشد. شرکت در حراجی نقاشی ممکن است با انگیزههای متفاوتی همراه باشد، انگیزههایی شخصی مانند اشتیاق خطرکردن یا تنفر از آن، نگهداشتن یا فروش مجدد دارایی و…
اما بطور کل ساختار طبیعی بازار حراجیها بهاینترتیب است که در سطح بینالمللی مرزهای خود را بهسوی آثار هنری پرارزش پیش میبرند و در سطح داخلی به سراغ آثار هنری با ارزشی کمتر و هنر دکوراتیو میروند و حراجیهای بزرگ با این منطق سازگارند. گالریها وظیفه فرهنگی دیگری دارند، زیرا به حمایت از هنرمندانی میپردازند که شهرت چندانی ندارند، اما حراج پدیدهای کاملاً تجاری است و بخشی از آثار هنری را عرضه میکند که از قبل بازار قرص و محکمی دارند. اما راهبرد شرکت در حراجی بیش از همه وابسته به هدفی است که شرکتکننده برای خود در نظر گرفته است. منشأ اثر هنری نیز بسیار مهم است، زیرا تأثیر مستقیمی بر ارزش آن دارد و بهتر است توسط فروشنده بهصورت کتبی به خریدار ارائه شود. اما از زمانی که هزاره جدید آغاز شد، مرکز ثقل و تقاضا برای هنر بهروشنی به کشورهای شرق منتقل شد. کشورهای چین، هند و اندونزی به پشتوانه رشد بالای اقتصادیشان بهسرعت خود را بهعنوان بازیگران عمده بازار هنر جهان مطرح کردند.
تقریباً تمامی آثار هنری با فرمت قیمت صعودی در حراجی عرضه میشوند. حراجی با قیمت پایین آغاز میشود و سپس مزایده گر قیمتهای بالا و بالاتری را اعلام میکند. هنگامی که مزایده متوقف میشود، آیتم بهعنوان «فروخته شده» یا «چکشخورده» اعلام میشود و قیمت نهایی «قیمت ضربه» خوانده میشود. همه مواردی که به فروش گذاشته شدهاند و «فروخته شده» اعلام شدهاند، به فروش نرسیدهاند. فروشندگان آیتمهای فردی قیمت حداقلی را تعیین میکنند و اگر مزایده به این سطح نرسد، آیتمها به فروش نمیرسند. نرخهای فروش بسیاری در طول زمان و در انواع مختلف حراجیها متفاوت است. خانههای حراجی در مورد اینکه آیا در طی حراجی اعلام میکنند که یک آیتم «فروخته شده» است یا فقط «ضربه خورده» و به فروش نرسیده است، با یکدیگر متفاوت است.
ارزش بیشتر آثار هنری از طریق حراج عمومی، به طور مستقیم، با فروش واقعی یا به طور غیرمستقیم، با ارجاع به سایر فروشها تعیین میشود. بنابراین، نحوه عملکرد سیستم حراج، تعیینکننده است که چگونه ترجیحات عمومی به ارزیابی آثار هنری با کیفیت بالا تبدیل میشود.
حراجیهای برند شده
هنرمندان معروفی مانند پیکاسو[۱]، وان گوگ[۲]، وارهول[۳] و دمینیکو کیتوگی[۴] نیز در این حراجها، نقاشیها و آثار هنری خود را به فروش میرسانند. بازار حراج هنر تحت سلطه دو حراج سنتی است، کریستیز[۵] که در سال ۱۷۶۶، و ساتبیز[۶] که در سال ۱۷۴۴ تأسیس شد. این خانهها در بازار دارای یک حق انحصاری هستند و ۹۰٪ سهم بازار هنر بینالمللی دارند. از نظر تاریخی، حراج خصوصی کریستیز تمرکز خود را بر روی فروش اشیا مختلف هنری گذاشته است، درحالیکه ساتبیز پرفروشتر بوده است
از سال ۲۰۰۷ به بعد حراجیهای بسیاری جهت بازار هنر معاصر گسترده شده است. طبق پیشبینیها، اعتقاد بر این است که کریستیز بهترین حراج و تحول دیگری در بازار هنر است و باعث گسترش حراجهای هنری شده است. کریستیز دارای دفاتر اصلی در لندن و نیویورک است و تا کنون نیز با ۸۵ شعبه دیگر در ۳۳ کشور دنیا به فعالیت خود ادامه داده است. این حراجی همچنین شعبهای در امارات برای خریدوفروش آثار هنرمندان خاورمیانه دارد. گفته میشود کریستیز سالانه چیزی حدود ۴ میلیارد دلار درآمد دارد و حدود ۴۰ درصد از فروش آثار هنری جهان در این حراجی صورت میگیرد. حراجی انگلیسی ساتبیز، پس از ۳۱ سال فعالیت بهعنوان شرکت سهامی عام در بازار بورس نیویورک، به مالکیت بخش خصوصی سپرده شد. این مرکز دارای ۹۰ دفتر کار در ۴۰ کشور دنیا است و در سال ۲۰۱۱ م با مجموع فروش ۸/۵ میلیارددلاری، بهعنوان یکی از موفقترین خانههای حراجیهای آثار هنری دنیا مطرح شد.
دفتر خاورمیانه حراج ساتِبیز، در قطر واقع شده است که در سال ۲۰۱۶ هنرمندان ایرانی فروش بسیار قابلتوجهی در این حراجی را از آن خود کردند. بر اساس گزارشهای خود این مجموعه در لندن سالانه حدود دو میلیارد دلارفروش دارد. کریستیز و ساتبیز حراجیهاییاند که برند شدهاند و ارزشافزوده ایجاد میکنند. حراجیهای عصرگاهی آنها قیمتهایی در خود تیتر روزنامهها ایجاد میکنند که باعث شهرت آثار برخی از هنرمندان معاصر میشوند. این دو حراج فروش آثار هنری بالای یک میلیون دلار در انحصار آنهاست. پدو حراجی دیگر، فیلیپ دوپوری[۷] و بنهامز[۸] برای فروشهای بالا رقابت میکند، اما برندینگ قدرتمند دو حراج دیگر را ندارند. در دوران تورم بالا، آثار هنری به عنوان ابزارهای مالی تقریبی تبدیل شدهاند. این امر با مشاهده شاخصهای قیمت که توسط خانههای حراجی معروف ساتبیز و کریستیز تدوین شده است، ثابت میشود.
مطالعه تجربی حراجهای هنری نشان میدهد که مکانیسم حراج گزارشی بسیار عمومی از قیمت اشیاء هنری ارائه میدهد. به دلیل ماهیت منحصر به فرد بسیاری از اشیاء هنری، تفسیر قیمتهای بازار نیاز به دقت زیادی دارد. با این وجود، این اطلاعات روش اصلی ارزشگذاری اشیاء هنری با کیفیت بالا است و اطلاعات هدف اصلی را در مورد ترجیحات مربوط به هنر در اختیار مخاطبین قرار میدهد. امروزه آثار هنری به عنوان یک سرمایهگذاری به اندازه ابزارهای مالی سودآور شدهاند. برخی از صندوقهای سرمایهگذاری به جای بازار مالی سنتی بر روی هنر تمرکز دارند. حراجهای هنری فرصتی عالی برای تجربه یک شبکه جهانی از هنر و فرهنگ است و برای علاقهمندان قدرتمند هنر و مجموعهسازان فرصتی برای افزایش مجموعه هنری خود و یافتن آثار طلایی است.
منابع:
- کوسۀ شکمپرِ ۱۲ میلیون دلاری، پروندهای دربارۀ اقتصاد سردرگم هنرِ معاصر، دُن تامپسون، اشکان زهرایی، بیدگل، تهران، ۱۳۹۸
- اقتصاد هنر معاصر:بازارها، راهبردها و نظام ستارهسازی، آلسیا زورلونی، لیلا میرصفیان، حمیدرضا ششجوانی، امین ایرانپور چاپ اول، موسسه تالیف ترجمه و نشر آثار هنری، تهران، ۱۳۹۶
- مجموعه مقالات همایش پژوهشی اقتصاد هنر ایران، مجید سرسنگی، سجاد باغبان، نشر مطالعات بینارشتهای، ۱۳۹۴
- Brodie, Neil. The ‘art world’of the auction houses: The role of professional expertArts. Vol. 8. No. 2. MDPI, 2019.
- Maria Paphiti, Investing in Art, THE INTERNATIONAL INVESTMENT, BUSINESS & FINANCE MAGAZINE OF CYPRUS, 2019
[۱] Pablo Picasso
[۲] Vincent Willem van Gogh
[۳] Andy Warhol
[۴] Domenico Ghirlandaio
[۶] Sotheby’s
[۷] Philippe Dupuis auction
[۸] Bonhams auction