انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ فرهنگیِ بدن و بدن‌مندی در ایرانِ عصر جدید : (۲۳)

 

اما آنچه جالب است مکان عملیاتی این بازار و نوع کالای آن است . زیرا با مکان و کالایی مواجه ایم که متمرکز بر «بدن» است . بدنی که به منزله یک شیئ در اختیار متخصصان زیبایی قرار می‌گیرد. و کالای تولیدیِ همگیِ شان ، «اثر بخشی زیبایی» در بدن است . چه در تقاضاهای انواع جراحی ها «بینی ، گونه ، و کوچک کردن شکم » هم در آقایان و هم در خانمها و یا بدن سازی؛ و یا کوچک یا بزرگ کردن سینه و باسن در خانمها و … ؛ و یا «کاشت مو» و یا «عضلانی ساختن اندام » در آقایان .

اگر بخواهیم توصیفی از چشم انداز بدن مندی ایران ، از آغاز تجدید ساختار دولت جدید (۱۳۰۰) تا به امروز (۱۳۹۸) داشته باشیم ، شاید بتوان گفت ، در طول یک قرن ، با فراز و نشیبی شگفت از فرهنگی روبروییم که در ابتدای قرن، معطوف بود به چالش گرفتن تعبیر و تفسیر «بدن سنتی» در جهت تغییر آن به شیوه مدرن ؛ و گرچه در اواخر دهه پنجاه، فرهنگ شریعت محور بر آن غالب شد، ، اما در پایان قرن، علارغم حکومت ایدئولوژیک و شریعت محور ، شاهد بدن های دستکاری شده ای هستیم که بیانگر عطش شدید افراد جامعه به مهندسی و مدیریت بدن هایشان، به مثابه یک پروژه اند . اگر در ابتدای قرن، دولت جدید تمام تلاش خود را صَرف ابژه سازی از بدنِ شهروندان (اهالی شهرها) برای خود در مقام سوبژه کرده بود ، اینک در پایان قرن ، با فردیت طلبیِ افراط آمیزی مواجه ایم که این بار این «وجودِ» (existece) فاقد معناست که در پی ابژه سازیِ بدن خود است…

اما به لحاظ اگزیستانسیالیستی مسئله به همین جا ختم نمی گردد ، زیرا فردیتِ وابسته به ارزشهای منتشر، که بدن خود را به ابژه ای هویت ساز تبدیل کرده است ، به جریان طاقت فرسایی کشیده می‌شود که ناگزیر به حمل انگاره هایی شیئی واره است ؛ زیرا «خود»ی را برگزیده است که تمامی هویتش را به «کالبد آغشته به ارزشهای منتشر ـ در ـ بازار » انتقال داده است : انباشت شده از «وجود»ی که جهت «اعتلا»ی هویتش ، مجبور به «مصرف» کالاهای موجود در بازار است. کالاها و روشهایی که خود را به مثابه «ترمیم گر و اصلاح کننده ی زشتی و بد قواره گی» ، معرفی کرده است. و از سوی فرهنگِ سرمایه داریِ حاکم بر جهان «نئولیبرالیستی» ابداع شده است؛ که این بار، در صدد تصرفِ «بازنمایی های ذهنی و فرهنگی ـ از بدن» است. از اینروست که چهره و اندام ـ به عنوان دسترس ترین نشانه ها از کالبدِ تحت انقیادِ ارزشهای گله ای ـ ناگزیر است مطابق با «شکل مطلوب» در بازار سفارش داده شوند. هر چند که به نظر می رسد آنچه ایران را متمایز از جوامع غالبا غربی می کند ، جراحی های زیباییِ «هم شکل ساز» است. چرا که به نظر می رسد ، همه بینی ها و یا گونه هایی که جهت زیباسازی ، به جراحان متخصص زیبایی سپرده می‌شوند، از الگویی واحد پیروی می‌کنند. به هر حال «زیبا سازی»های موجود در جوامع امروز، تنها خاص جامعه ایران نیست ؛ چنانچه داوید لو بروتون به گونه ای دیگر می گوید:
«در چارچوب فردی شدن معاصر پدیده ها ، ما امروز شاهد آنیم که فردی شدن حسها ، همزمان با فردی شدن بدن انجام می‌گیرد. بازار بسیار گسترده وسایل آرایش و طراحی بدن در حال توسعه است و کارگاههای بیشماری برای تغییر بدن عرضه می‌کند. فرد با تغییر بدن خود در آرزوی آن است که هستی اش را دگرگون کند؛ یعنی احساس هویت خویش نسبت به بدنی که برایش از کار افتاده می‌نماید. بدین ترتیب بدن دیگر تجسم غیر قابل تقلیلی از خود نیست ، بلکه یک برساخته شخصی است ، یک شیء گذرا و قابل دستکاری که می‌توان بارها و بارها بنابر تمایل فرد تغییرش داد. اگر بدن در گذشته ، سرنوشت یک شخص و هویت نامحسوس وی را تشکیل می‌داد، امروز گزاره ای است که همواره می‌توان بدان ظرافت بخشید و آنرا از سر گرفت. میان انسان و بدنش نوعی بازی به راه می‌افتد ، بازی هم در معنای متعارف این کلمه و هم به معنای نوعی همسازی و تکمیل شدن میلیونها نفر از افراد به صورتی صنعتگرانه ، بدنشان را به ماده ای بدل کرده اند که با خلاقیت و خستگی ناپذیری ، از آن چیزهای مختلف می‌سازند. ظاهراً بدن به یک صنعت بی پایان تبدیل شده است…» ( ۴۶ ) .

اما توجه شود ، در جامعه امروز ایران ، تقاضای به رسمیت دست یافته ی «زیبا سازی بدن و چهره» در قلمرو عمومی، ـ علارغم وجود فرهنگ شریعت محور در نظام و حکومت ـ ، به معنای طرد و رویگردانی از مطالبات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نیست. چنانچه بارها در جنبش های اجتماعی ، شاهد کنشگری فعال همین گروه به اصطلاح «روی آور به ارزشهای منتشر» ، در قلمرو عمومی بوده ایم. چیزی که باعث می شود، این نسلِ عموماً جوان در جامعه امروز ایران ، فی المثل با نسل جوان چپ در عصر پهلوی دوم و مشارکت کننده در انقلاب ۵۷ ، به کلی متفاوت گردند؛ که البته مسلم است که این بحث، برای خود مستقلاً محتاج پژوهش فرهنگی بسیار جدی است .

ادامه دارد …

منابع : لو بروتون، داوید ، جامعه شناسی بدن؛ ترجمه ناصر فکوهی ، تهران : نشر ثالث ، ۱۳۹۲ ، ص ۱۲۳، ۱۲۴ .