انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ایرانیان و آمریکایی‌ها در دوران جنگ سرد

نینا مازیار

Losing Hearts and Minds: American-Iranian Relations and International Education during the Cold War, by Matthew K. Shannon (Author), Ithaca, New York: Cornell University Press, 256 pages, 2017.

متیو کی. شانون، مورّخ آمریکایی معاصر، کتاب خود به نام از دست دادن قلب‌ها و ذهن‌ها، روابط ایرانیان و آمریکایی‌ها و تحصیلات بین‌المللی در دوران جنگ سرد را با مقدمه‌ای تحت عنوان «تحصیلات میان ایران و غرب» آغازیده است. از دست دادن قلب‌ها و ذهن‌ها، در پنج فصل با عناوین زیر تنظیم شده است: «فصل نخست: پی: تحصیلات، توسعه، و مسیر متزلزل دههٔ ۳۰»؛ «فصل دوم: پنجره: گفت‌وگو در باب تجدد و حقوق در دورۀ ریاست جمهوری کندی»؛ «فصل سوم: جوانی: انترناسیونالیسم دانشجویی در جهان دههٔ ۴۰»؛ «فصل چهارم: رونق: “ایرانِ” آمریکا در دهۀ ۵۰»؛ «فصل پنجم: مفروضات: حقوق بشر، ایران و دنیا». فصلی با عنوان «جهان‌گرایی‌های انقلاب ایرانی» نیز به نتیجه‌گیری اختصاص یافته و در انتها نیز مطالب در بخشی مختصر جمع‌بندی شده است.

این کتاب تلاش دارد تا حضور و فعالیت‌های سیاسی دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های آمریکا و نقش این پدیده را بر روابط سیاسی دو کشور ایران و آمریکا بررسی کند؛ همچنین در این بررسی وجود دانشجویان آمریکایی در دانشگاه‌های ایران و تأثیر آن‌ها را نیز از نظر دور نداشته است. بازۀ زمانی مورد بررسی این کتاب، از کودتای ۱۳۳۲ است تا بروز بحران اشغال سفارت آمریکا در ۱۳۵۸. نویسنده بنا دارد که نوسان‌های سیاسی روابط ایران و آمریکا در طی جنگ سرد را از خلال واکاوی رفتار کنشگران آن ببیند؛ کنشگرانی که تنها سیاستمداران و سیاست‌ورزان نیستند، بلکه این بار دانشجویان، تکنوکرات‌ها و دیگرانی هستند که اغلب در معادلات سیاسی دیده نمی‌شوند. مؤلف بعد از مقدمه‌ای کلان‌نگر در باب تحصیلات، سیر تطّور این موضوع را دهه به دهه به پیش می‌برد. تمرکز اصلی کتاب بر این مسئله است که افزایش حضور دانشجویان هر کشور در سرزمین دیگری طی دهه‌های شصت و هفتاد میلادی چه نقش و تأثیری را در سیاست‌های کلان بین حاکمیت‌های ایران و آمریکا ایفا کرده است.

حضور دانشجویان آمریکایی در ایران، که به مدد پشتیبانی مالی حاکمیت خود مشغول به تحصیل بودند، با سیاست‌های کلان مدرنیزاسیون شاهنشاهی پهلوی هم‌پوشانی می‌یابد و تأثیر خود را هم می‌گذارد؛ اصل چهار ترومن، تجهیز نظامی ارتش، آموزش ساواک، کودتای ۱۳۳۲، تشکیل بنیاد فورد و نیز ایجاد «انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه»، همگی دستاوردهای میان‌مدتی از تبادل دوستانۀ دو دولت آمریکا و ایران بود که حضور دانشجویان آمریکایی در ایران بر آن بی‌تأثیر نبود. درواقع از دید شانون، مدرنیزاسیون ایران در دورۀ محمدرضا شاه، بر ستون پیوند و اتحاد با آمریکا بنا شده بود. این نیز به نفع آمریکا بود که از استبداد مطلقۀ پهلوی و دست‌اندازی آن در روند سیاست‌های پارلمانی و مشروطه و حذف و سرکوب صداهای مخالف چشم‌پوشی کند؛ چرا که آمریکا از متحدی متمرکز در ایران برای دور نگه‌داشتن شوروی و حزب تودۀ ایران و نیز احاطه بر خلیج‌فارس بهره می‌برد.

در این میان، شانون اشارۀ مهمی نیز به رشد فزایندۀ طبقۀ متوسط شهری می‌کند که به‌واسطۀ مدرنیزاسیون شاهی می‌رفت تا سیاست‌های توسعۀ تکنوکراتیک را صاحب پایگاهی در جامعه کند. بدین رو شانون روشن می‌کند که موازی با سیاست‌های مدرنیزاسیون محمدرضا شاه، که در ابتدا از بالا و از سوی نهاد حاکمیت اعمال می‌شد، با قدرت‌گیری طبقۀ متوسط به طور عام و تکنوکرات‌ها به طور خاص، رفته‌رفته مدرنیزاسیونی مستقل از حکومت شکل می‌گیرد؛ سرمایه‌دارانی خوداتکا با کمینهٔ پیوستگی به حاکمیت. گاه این پیوستگی نحیف به مخالفت با دستگاه پادشاهی هم گرایش داشت، اما در عمدۀ مواقع، برای نیل به مقاصد و بلندپروازی‌های اجتماعی و اقتصادی خود، در پیشبرد مدرنیزاسیونِ دهه‌های منتهی به انقلاب سهم عمده‌ای ایفا کرد.

از سوی دیگر، شانون طبقۀ متوسط ایجادشده در ایران و تجددگرایان مستقل را به نسلی از دانشجویان ایرانی محصل در ایالات‌متحده مربوط می‌کند. نسلی که به دنبال کودتای ۱۳۳۲ در ایران، مصدّق برایشان نمادی از مقاومت ملّی، مشروطیت و دموکراسی‌خواهی بود. جمعیت آن‌ها دهه به دهه، به دنبال رشد طبقۀ متوسط در ایران، افزایش می‌یافت و هرچند در عقاید دینی و سیاسی اشتراکات کمی داشتند، اما در طرفداری از دموکراسی سرکوب‌شده در انقلاب مشروطیت و کودتای ۱۳۳۲، دشمنی با نظام پادشاهی در حاکمیت ایران و ضدیت با اتحاد حاکمیت‌های آمریکا و ایران همگرا بودند. شانون می‌نویسد که هم‌پوشانی گفتمان دانشجویانِ مخالف حکومت وقت ایران با آمریکاییانِ مخالف پشتیبانی ایالات‌متحده از حاکمیت مطلقه در ایران، منجر به تشکیل ائتلافی میانشان شد که علیه اتحاد آمریکا از حاکمیت ایران هم‌صدا بودند. دانشجویان مخالف شاه در ایالات‌متحده، مرتب علیه شاه فعالیت می‌کردند؛ مخالفتی که در اثر تلاقی با دوران اصلاحات سیاسی در ایالات‌متحده شنیده شد و علی‌رغم اصلاحات موسوم به «انقلاب سفید» چهرۀ جهانی شاه را مخدوش کرد و او را پیش چشم افکار عمومی خارج از ایران، از شاهی تجددخواه و توسعه‌طلب به قامت سلطانی درآورد که سازمان امنیتی‌اش، ساواک، حقوق بشر را به زیر پا می‌گذاشت. البته شانون فراموش نمی‌کند تا به خشم خریداران نفت از شاه ایران به خاطر نقش وی در افزایش قیمت نفت هم اشاره کند. هم‌گرایی سیاسی مخالفان دانشجوی شاه و جوّ اصلاح‌طلب موجود در ایالات‌متحده بر آن بود که روابط پشتیبانانهٔ آمریکا از حاکمیت ایران خاتمه پذیرد. امری که درنهایت با انقلاب ۱۳۵۷، پیامدهای وخیمی برای آمریکا و حاکمیت ایران و روابط دو کشور در پی داشت.

آنچه را کتاب از دست دادن قلب‌ها و ذهن‌ها نشانه می‌گیرد، نتایج بلندمدت سیاست‌های آمریکا در ایران است؛ از کودتای ۱۳۳۲ تا گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی در ۱۳۵۷. به همین دلیل کتاب پراهمیتی است، چون به روابطی می‌پردازد که فضای کنونی آن متأثر است از پیشینه‌ای که بر آن رفته است. علاوه بر آن شانون سیر روابط سیاسی را فقط از زاویۀ دولتمردان و جاسوسان نمی‌بیند، بلکه پا را از تاریخ‌نگاری‌های معمول فراتر گذاشته و به دانشجویان، کنشگران سیاسی، تکنوکرات‌ها و دیگران نیز پرداخته و تلاش کرده تا کنش‌مندی آن‌ها و تأثیر و تأثرشان بر امور سیاسی را نیز ببیند.