برگردان: آذر جوادزاده
بیانیهی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (۲۰۰۳ ،یونسکو) پنج قلمرو ِاصلی را برای میراث فرهنگی ناملموس در نظر گرفته است:
سنت های شفاهی(روایی)، بیان های حسی، و زبان به مثابه محملی برای میراث فرهنگی ناملموس
هنرهای اجرایی
کنش های اجتماعی، آداب و رسوم، مناسبت های آیینی
دانش و اقدامات مرتبط با طبیعت و جهانِ هستی
صنعتگری دستی سنتی
نوشتههای مرتبط
نمونههای میراث فرهنگی ناملموس به یک نشانه محدود نمیشود و مشتمل بر عناصری از قلمروهای متعدد است. برای مثال آیین شمنی (Shamanistic). این آیین ممکن است شامل موسیقی و رقص سنتی ، لباس و اشیای مقدس و همچنین کنش های مرسوم، آگاهی و دانش جامع از جهان طبیعی باشد. بطور مشابه جشنها و بیانهای حسی پیچیدهی میراث فرهنگی ناملموس شامل آوازخوانی، رقص، نمایش، آیینها، سنتهای شفاهی و روایی، قصهخوانی، صنایع دستی، ورزشها و دیگر سرگرمیها است. مرز ِبین قلمروها کاملا جاری و اغلب از یک کامیونیتی به کامیونیتی دیگر متغیر است. اِعمال طبقهبندی سفت و محکم ِظاهری سخت است ولی غیرممکن نیست. در حالیکه یک کامیونیتی ممکن است سرود مذهبی خود را نوعی آیین بداند،کامیونیتی دیگر آن را به عنوان آواز تعبیر میکند.به طور مشابه آن چه را یک کامیونیتی به عنوان “نمایش” تعریف میکند ممکن است در فرهنگ دیگر به عنوان “رقص” تعبیر شود. همچنین تفاوتهایی در مقیاس و محتوا وجود دارد: یک کامیونیتی ممکن است بین تغییرات یک بیان حسی تفاوتهایی ایجاد کند در حالیکه گروه دیگر همهی قسمتهای مختلف آن را یک شکل واحد میداند.
زمانیکه بیانیهی ۲۰۰۳ چارچوبی برای شناسایی اشکال میراث فرهنگی را تنظیم کرد، فهرستی از قلمروها تهیه کرد که بیشتر گرایش به فراگیربودن داشت تا انحصاری بودن،و البته لزوماً به معنای “کامل” بودن نیست. کشورها ممکن است از سیستمهای مختلفی از قلمروها استفاده کنند. درجهی وسیعی از تفاوتها در بین کشورهایی که جلوههای میراث فرهنگی ناملموس را بطور مختلف تقسیمبندی کردهاند، وجود دارد. در حالیکه برخی دیگر از قلمروهای کاملا مشابه با بیانیه با نامهای جایگزین استفاده میکنند ؛ یا یک طبقهبندی یا زیر – طبقهبندی جدید به قلمروهای موجود اضافه کنند. این امر ممکن است شامل ترکیب کردن زیرطبقه ها بشود که همچنان به عنوان میراث فرهنگی ناملموس شناخته شده و مورد استفاده قرار میگیرد. از جمله نمونههای دیگر میتوان به نمایشها، بازیهای سنتی، سنت ِ پخت و پز، دامپروری، زیارت یا مکانهای حافظهی جمعی اشاره کرد.
سنت های شفاهی و بیان های حسی
قلمرو سنتهای شفاهی و بیان حسی شامل انواع متعدد و متنوعی از اشکال گفتاری از جمله ضرب المثلها، معماها ، قصهها ، قافیههایکودکانه ، افسانهها ، اسطورهها ، آهنگها و شعرهای حماسی ، افسونها ، دعاها ، سرودهها ، ترانهها ، اجراهای نمایشی و موارد دیگر است. از سنتهای شفاهی و بیانهای حسی برای انتقال دانش، فرهنگ، ارزشهای اجتماعی و حافظهجمعی استفاده میشود. آنها نقش مهمی در زنده نگهداشتن فرهنگها ایفا میکنند.
بعضی انواع بیانهای حسی سنتی مشترک هستند و توسط بیشتر کامیونیتیها استفاده میشوند، در حالیکه بعضی دیگر به گروههای خاص اجتماعی محدود میشوند، مثلا فقط مردان، یا منحصرا زنان و یا مسنترها. در خیلی از جوامع اجرای سنتهای شفاهی شغلی کاملاً تخصصی است و کامیونیتی مجریان ِ حرفهای را در بالاترین سطح به عنوان نگاهبان حافظهجمعی قرار میدهد. در جوامع سراسر دنیا از این دست اجراکنندگان وجود دارند.مثلا شاعران و روایتگران در جوامع غیرغربی مثل گریوتز ( (griots و دیلی( Dyelli) در آفریقا که خیلی خوب شناخته و مشهور شدند. سنت شفاهی غنی در اروپا و آمریکای شمالی هم وجود دارد.برای مثال در آلمان و آمریکا صدها قصهگوی حرفهای وجود دارد. سنتهای شفاهی و بیانهایحسی اغلب بطور قابل توجهی در هنگام روایت متفاوت است،چرا که با زبان واژه منتقل میشود. داستان ها ترکیب متفاوتی از یک ژانر (genre) به یک ژانر دیگر دارند، از یک زمینه به زمینهی دیگر و از یک مجری به مجری دیگر، همچنین بازتولید، بداههپردازی و آفرینش، جملگی جلوههای متفاوتی دارند. این ترکیب باعث میشود که آنها از لحاظ بیان بسیار سرزنده و رنگارنگ باشند ، اما همچنان شکننده هستند ، زیرا دوام آنها به انتقال زنجیرهای بیوقفه از یک نسل به نسل دیگر بستگی دارد.
اگرچه زبان زیربنای مشترک میراث ناملموس در بسیاری از کامیونیتیها است ، اما حفظ زبانهای فردی از حد و توانِ کنوانسیون ۲۰۰۳ خارج است ، با وجودی که در مادهی ۲ کنوانسیون، زبان به عنوان وسیله انتقال میراث فرهنگی ناملموس گنجانده شدهاست. زبانهای مختلف به چگونهبیانکردن قصه ها، شعرها و آوازها رنگ و لعاب میدهد که بر مضمون و محتوا بسیار تاثیرگذار است. مرگ یک زبان بطور اجتناب ناپذیر به از بین رفتن دائم سنت های شفاهی و بیان های حسی منتهی میشود. به هر حال این بیان های روایی به خودی خود و با اجرا در عموم ،برای پاسداری از زبان تا دانشنامهی دستورزبان و اطلاعات پایه، در زنده نگه داشتن زبان نقش موثری دارد. زبان در آوازها و قصهها، چیستانها و قافیهها زنده است و به این ترتیب بین حفاظت از زبان و انتقال سنتهای شفاهی و بیانهای حسی پیوند بسیار نزدیکی وجود دارد.
مثل دیگر اشکال میراث فرهنگی ناملموس مربوط است به آسیب های سنت شفاهی، ناشی از روند شتابان شهرنشینی، مقیاس بزرگ مهاجرت، صنعتی شدن و تغییرات زیست محیطی، که آیین های سنتی شفاهی را بسیار تهدید میکند.کتاب ها ، روزنامه ها، مجلات، رادیو، تلویزیون، و اینترنت می تواند اثرات تخریبی خاص بر سنتهای شفاهی و بیانهای حسی بگذارد. رسانهی جمعی مدرن میتواند جایگزین اشکال سنتی بیانهای شفاهی باشد و تغییر قابل توجهی را ایجاد کند. شعرهای حماسی که خواندن آنها به طور کامل چند روز به طول میانجامید اکنون فقط به چند ساعت کاهش یافته و آهنگ های سنتی خواستگاری قبل از ازدواج با نوای موسیقی دیجیتال برگزار می شود.
نقش هر روزهی صیانت از زبان به عنوان مهمترین قسمت پاسداری از سنتهای شفاهی و بیانهای حسی بسیار حائز اهمیت است.همچنین لازم است که برای زنده ماندن سنت ها، فرصت برای دانش اندوختن از یک شخص به شخص دیگر فراهم شود. شانس افراد مسن که با جوانان تعامل داشته باشند و قصه ها را در خانهها و مدارس، سینه به سینه منتقل کنند در اینجا محک میخورد. برای مثال سنت های شفاهی بخش مهم جشنواره ها، مناسبت های فرهنگی،رویدادهای جشنی را شامل می شود که ممکن است نیاز به ارتقاء و زمینه های جدید،مثل جشنواره قصهخوانی داشته باشد.این امرخلاقیت سنتی را برای یافتن ابزار جدید بیان های حسی،تشویق و ترغیب میکند. فحوای بیانیه ی ۲۰۰۳، و قوانین پاسداری از میراث ناملموس باید به گونه ای روی سنت های شفاهی و بیان های حسی متمرکز شود که کامیونیتی ها را برای نشان دادن میراث فرهنگی خود و فراتر از آن، برای خلق تولیدات شان آزاد بگذارد.
کامیونیتیها، پژوهشگران و نهادها ممکن است برای کمک به پاسداری از طیف کامل و غنای سنتهای شفاهی از تکنولوژی اطلاعات استفاده کنند ؛ بعلاوه تغییرات متن، سبکهای متفاوت و عملکردهای بیانی ِ منحصر به فرد، مانند لحن صدا و تعدد سبکهای مختلف ، اکنون به عنوان صدا یا فیلم ضبط میشود،که میتواند تعامل بین مجریان و مخاطبان و عناصر داستانی غیرکلامی از جمله حرکات و تقلید را ثبت کند. رسانهی جمعی و تکنولوژی ارتباطی میتواند برای نگهداری و حتی قدرتبخشیدن به سنتهای شفاهی و بیانهای حسی توسط پخش اجراهای ضبط شده هم برای کامیونیتی های اصلی خود و هم برای مخاطبان گسترده استفاده کند.
هنرهای اجرایی
هنرهای اجرایی دارای طیف وسیعی از موسیقی آوازی و ساز، رقص و نمایش تا پانتومیم، اشعار خوانده شده و فراسوی آن است. آن ها همچنین شامل شمار زیاد بیانهای حسی فرهنگی نیز میشود که بازتاب یافتهها و خلاقیت بشری تلقی شده و در دیگر قلمرو های میراث فرهنگی ناملموس نیز وجود دارد.
موسیقی شاید جهانشمولترین هنر اجرایی باشد که در هر جامعهای یافت میشود. بیشتر به خاطر اینکه بخش ناملموس دیگر اشکال هنرهای اجرایی و دیگر قلمروهای میراث فرهنگی ناملموس شامل آداب و رسوم، گردهمآییهای جشنی، سنت های شفاهی، و در زمینههای مختلف یافت میشود: مقدسگونه یا حرمتشکن، کلاسیک یا همگانی، ارتباط جدی یا سرگرمی. موسیقی میتواند دارای بعد سیاسی یا اقتصادی باشد: می تواند بازگفتهی تاریخ یک کامیونیتی باشد، برای ستایش یک شخص قدرتمند خوانده شود و یا نقش مهمی در معاملات اقتصادی ایفا نماید. فرصتهای اجرای موسیقی متنوع است: ازدواج، سوگواری، تشریفات خاص، پاگشایی، جشنها، انواع سرگرمیها و دیگرکارکردهای اجتماعی.
رقص اگرچه خیلی پیچیده است ولی بهسادگی حرکات موزون بدن را بیان میکند و معمولا با موسیقی اجرا میشود. فارغ از وجه فیزیکی، حرکات ریتمیک، گامها و حرکات موزون غالباً احساسات، خلق و خو ، واقعهی خاص و یا یک عمل روزانه را به نمایش میگذارد، مانند رقصهای مذهبی، عملیات شکار ، جنگ یا فعالیتهای دیگر .
اجرای تئاتر سنتی معمولا نشاندهندهی فعالیت های ترکیبی، آوازخوانی، رقص و موسیقی، گفتگو، روایت یا ازبرخوانی است که ممکن است شامل خیمه شب بازی یا پانتومیم باشد. این هنرها به هرحال بسیار واقعی و ساده برای مخاطب اجرا میشوند. آن ها همچنین نقش مهمی در فرهنگ و جامعه ایفا مینمایند. مثل آوازخوانی در حین انجام کارِکشاورزی یا همنوایی با آیینها و مناسبتهای مرسوم؛ و نیز در یک حس ِ همدلی و صمیمانه لالایی که برای خواباندن یک کودک زمزمه میشود.
این ابزار، اشیاء، مصنوعات و فضاها در پیوند با بیانهای حسی فرهنگی و کنشها همگی شامل بیانیهی تعریفشده برای میراث فرهنگی ناملموساند. هنرهای اجرایی شامل ابزارآلات موسیقیایی ، ماسکها ، آداب و رسوم و دیگر دکورهای بدن است که در رقص، صحنه و وسایل تئاتر استفاده میشود. هنرهای اجرایی اغلب در جاهای خاص نمایش داده میشود، این فضاها پیوند نزدیکی با اجرا دارند و به عنوان فضاهای فرهنگی، قابل توجه ِ بیانیهی صیانت از میراث ناملموس هستند.
امروزه بسیاری از اشکال هنرهای اجرایی در تهدید هستند. در واقع همچنان که بسیاری از کنشهای فرهنگی قابل توجه و استاندارد شده اند، بسیاری از کنش های سنتی همچنان مهجوراند. در هریک از موارد ممکن است فقط بیان های حسی خاص عمومیت داشته و سودمند ارزیابی شوند، در حالی که برخی دیگر ممکن است زیان آور اعلام شوند.
موسیقی شاید یکی از بهترین مثال های از این دست باشد، با درخشش اخیر در محبوبیت “موسیقی جهانی” که اخیرا مشاهده میشود. موسیقی یک نقش مهم در تبادل فرهنگی و تشویق خلاقیت در غنای چشم انداز بین المللی هنر،ایفا مینماید اما این پدیده باعث بروز مسائلی هم میشود. اشکال متنوع موسیقی ممکن است با هدف دستیابی به تولید همگون، یکپارچه شود. در چنین شرایطی جای کمی برای تمرینهای موسیقیایی خاص وجود دارد که برای فرایند اجرا و سنت در کامیونیتی خاص ضروری هستند.
موسیقی، رقص و تئاتر غالباً از ویژگیهای اصلی تبلیغات فرهنگی است که برای جلب گردشگر مورد استفاده قرار میگیرد و بطور منظم در برنامهی سفرهای گردشگری توسط میزبان معرفی میشود. هرچند ممکن است این اقدام موجب افزایش گردشگر و در نتیجه افزایش درآمد گردشگری برای یک کشور یا یک کامیونیتی بشود و گشایشی برای فرهنگ آن کشور باشد؛ ممکن است نتیجهی فوری ِ راههای جدید برای ارائهی هنرهای اجرایی شود، که برای بازار گردشگری تغییر یافته است. در حالی که گردشگری میتواند به احیای هنرهای اجرایی سنتی توجه کند و یک “ارزش تجاری” برای میراث فرهنگی ناملموس بدست آورد، گاهی ممکن است اثر تخریبی داشته باشد، چراکه نمایش ها برای نشان دادن موارد برجستهی مقبول به منظور پاسخگویی به خواسته های گردشگران، به سمت کالاهایی برای سرگرمی بیشتر برای گردشگران چرخش یافته و اشکال هنرهای سنتی و بیانهای حسی کامیونیتی رو به فراموشی میرود.
در موارد دیگر، عوامل زیست محیطی یا عرصهی اجتماعی، هنرهای اجرایی سنتی را زیر فشار جامعه قرار میدهد. برای مثال قطع درختان جنگلی میتواند یک کامیونیتی را برای ساختن ابزار مورد استفاده در اجرای موسیقی از چوب محروم کند.
بسیاری از سنت های موسیقی متناسب با اشکال نتهای غربی سازگار شده اند ، و ممکن است به منظور آموزش ضبط شوند، اما این روند میتواند مخرب باشد. بسیاری از اشکال موسیقی از مقیاسهایی با نواها و فواصل استفاده میکنند که با اشکال استاندارد غربی مطابقت ندارند و ظرافتهای نوایی ممکن است در روند رونویسی از بین بروند. همانطور که موسیقی یکپارچه میشود، تغییرات در سازهای موسیقی سنتی آنهارا خیلی آشنا و دلنشین می سازد و یا برای نواختن توسط دانش آموزان آسانتر میکند، مانند افزودن فِرِت [۱] به سازهای زهی، که اساساً خود سازها را تغییر میدهد.
معیارهای پاسداری برای هنرهای نمایشی سنتی باید عمدتا روی انتقال دانش و تکنیک ها برای نواختن و ساختن سازها و قدرتمندکردن تعهد بین استاد و هنرجو متمرکز شود. ظرافت یک آهنگ، موزونی رقص و تبیین های تئاتری میباید محکمتر و نهادینه شود.
اجراهای نمایشی ممکن است پژوهش ،ثبت، مستندنگاری، فهرست برداری و آرشیو شوند. بی شمار صدای ضبط شده در بایگانی ِسراسر جهان وجود دارد که قدمت بسیاری از آنها به بیش از یک قرن میرسد. این ضبط صداهای قدیمی در معرض خطر قرار دارند و ممکن است برای همیشه از بین بروند مگر اینکه دیجیتالی شوند. فرایند دیجیتالیکردن اجازه میدهد اسناد به درستی شناسایی و ثبت شود.
رسانههای فرهنگی ، موسسات و صنایع میتوانند با ایجاد مخاطب و افزایش آگاهی در بین عموم مردم ، در تأمین دوام اشکال سنتی هنرهای اجرایی نقشی اساسی داشته باشند.
مخاطبان میتوانند از جنبههای مختلف شکلی از یک بیان حسی مطلع شوند و به آن مجال دهند تا محبوبیت جدید و وسیع تری پیدا کند، بعلاوه باعث توسعه مهارت میشود که به نوبه خود علاقه به تغییرات محلی یک شکل هنری را ترغیب میکند و ممکن است منجر به مشارکت فعال در عملکرد خود شود. پاسداری همچنین میتواند در زمینه آموزش و زیرساخت ها به منظور آماده سازی مناسب ِ کارمندان و نهادها برای حفظ طیف گسترده ای از هنرهای نمایشی باشد. در گرجستان ، دانشجویان در زمینه روشهای میدانی مردم شناسی و همچنین نحوه ضبط چندصدایی آموزش میبینند، این امر به آنها اجازه میدهد با ایجاد پایگاه اطلاعاتی ِداده ها ، پایههای اصلی موجودی ملی را ایجاد کنند.
کنش های اجتماعی، آداب و رسوم و جشنواره ها
کنشهای اجتماعی، آداب و رسوم و جشنوارهها فعالیتهای سرگرمکننده هستند که در زندگی مردم، کامیونیتیها و گروهها تکوین و توسعه یافته و توسط اعضای جامعه با یکدیگر همخوان میشود. این کنشها بسیار قابل توجه هستند زیرا هویت کسانی را که به آن عمل میکنند، تصدیق کرده و به عنوان یک گروه یا جامعه که بطور عمومی یا خصوصی هنرشان را به اجرا میگذارند، پیوند نزدیک با مناسبت های آیینی را تجربه میکنند.کنشهای اجتماعی ، آداب و رسوم و جشنواره ها میتوانند توالی و گذر از فصلها یا مناسبتها در تقویم کشاورزی یا مراحل زندگی شخصی را نشان دهند. آن ها پیوند نزدیکی به کامیونیتیهای سراسر دنیا و سهمی از تاریخ و حافظهی جمعی دارند و از گردهماییها با مقیاس کوچک یا بزرگ، تا جشنها و یادبودها متغیراند. هریک از این زیر- قلمروها بسیار وسیع است اما در عین حال یک همپوشانی گسترده ای بین آن ها وجود دارد.
آیینها و جشنوارهها غالبا در زمانهای خاص و مکانهای خاص اتفاق میافتد و وجوه یک کامیونیتی را از منظر دنیا و تاریخ نشان میدهد. مراسم و آیینها ممکن است منحصر به اعضای خاص یک کامیونیتی باشد، مراسم تشریفات مذهبی و خاکسپاری دو مثال بارز هستند. برخی از جشنوارهها به هرحال کلید بخشی از زندگی عمومی و برای همهی اعضای یک جامعه مجاز تلقی میشوند؛ کارناوال ها و مناسبتهای سال نو، شروع بهار و پایان برداشت کشاورزی مناسبتهای عمومی فراگیر در سراسر دنیا به شمار میروند
کنشهای اجتماعی به زندگی هر روزه شکل میدهد و برای همهی اعضای یک کامیونیتی آشنا است، حتی اگر همهی اعضا در آن شرکت نکنند. امتیاز کنشهای اجتماعی این است که آنچه به طور خاص به یک کامیونیتی مربوط است، معنای هویت را تقویت کرده و اولویت اول در تداوم با پیشینه را دربر میگیرد ؛ آنچنان که در بیانیهی ۲۰۰۳ به آن تصریح شده است. برای مثال در بسیاری از کامیونیتیها مراسم احوالپرسی و خوشآمدگویی غیررسمی است، در حالی که در سایر کامیونیتیها این مراسم با جزئیات و تشریفات بیشتری انجام میشود و به عنوان نشانهی هویت برای جامعه عمل میکند. بطور مشابه، شیوههای اهدا و دریافت هدیه ممکن است از رویدادهای گاهبهگاه تا تنظیمات رسمی با معنای سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی قابل توجه باشد.کنشهای اجتماعی، آیینها و آداب و رسوم و جشنوارهها شامل اشکال متفاوت خیرهکننده است : آداب نیایش و پرستش ، مناسک گذار، مراسم تولد، عروسی و تشییع جنازه ، سوگند وفاداری ، سیستمهای قانونی حقوقی ، بازی ها و ورزش های سنتی ، مراسم آیینی خویشاوندی ، الگوهای سکونت، سنتهای آشپزی ، مراسم فصلی ، اعمال خاص فقط برای مردان و زنان ، شکار، ماهیگیری و شیوههای جمعآوری و موارد دیگر. آنها همچنین شامل انواع متنوع و گستردهی عناصر فیزیکی و بیانهای حسی همچون: حرکات و واژه های خاصِ بازگوکردن، آوازها یا رقص ها، لباسهای خاص، موکبها، قربانیکردن حیوانات و غذاهای خاص را شامل میشوند.
اقدامات اجتماعی, رویدادهای جشنی و آیینهای مرسوم به شدت از تغییرات جاری کامیونیتی ها در جوامع مدرن تاثیر میپذیرند زیرا به دامنهی مشارکت شرکتکنندگان در کامیونیتیها بستگی دارد. فرایندهایی مثل مهاجرت، تکگرایی، معرفی کلی آموزش رسمی، پیروی از دینهای اصلی در دنیا و سایر پیامدهای جهانیشدن تاثیر خاصی بر اینگونه اقدامات و کنشها دارد.
مهاجرت، بخصوص جوانان،کسانی را که اشکال میراث فرهنگی ناملموس را انجام میدهند از جوامع خود دور کرده و برخی از اقدامات فرهنگی را به خطر میاندازد. درعینحال اقدامات اجتماعی، آداب و رسوم و مناسبتها ممکن است در فرصت های خاص ارائه شود که مردم برای جشن به خانه هاشان برمیگردند تا به همراه خانواده و کامیونیتی، دوباره به هویتشان و پیوند به سنت های کامیونیتی خود را تاکید کنند.
برخی کامیونیتیها از گردشگرانی که بطور فزاینده در جشنواره ها و رویدادها شرکت میکنند، استقبال کرده و جنبههای مثبت گردشگری را درنظر گرفته اند. البته جشنوارهها گاهی در همین راه مشابه برای اجرای هنرهای نمایشی سنتی ، سختیهای بسیاری را متحمل میشوند. توانمندی کنشهای اجتماعی، آداب و رسوم و جشنواره های خاص به سنگینی و فشار بر شرایط کلی و عمومی اجتماعی – اقتصادی بستگی کامل دارد. آماده سازیها، تولید لباس محلی و ماسکها و آماده کردن ِ شرکتکنندگان بسیار گرانقیمت بوده و مناسب برای شرایط رکود اقتصادی نیست.
تضمین تداوم کنشهای اجتماعی ، آیینها یا رویدادهای جشن اغلب مستلزم بسیج تعداد زیادی از افراد و نهادها و سازوکارهای اجتماعی ، سیاسی و حقوقی یک جامعه است. گرچه احترام به اقدامات مرسوم ممکن است مشارکت را در گروههای خاصی محدود کند ،و یا تشویق به گستردهترین مشارکت عمومی ممکن باشد. در برخی موارد ، اقدامات قانونی و رسمی برای تضمین حقوق دسترسی جامعه به اماکن مقدس ، اشیاء مهم یا منابع طبیعی لازم برای انجام اعمال اجتماعی ، آیینها و رویدادهای جشن لازم است.
دانش و کنش های مرتبط با طبیعت و جهان ِ هستی
دانش و اقدامات مرتبط با طبیعت و جهان هستی شامل دانش، فوت و فن، مهارتها، اقدامات و روشهای توسعه یافته توسط کامیونیتیها با تعامل با محیط زیست طبیعی است. این شیوههای تفکری در بارهی جهان از طریق زبان ، سنتهای شفاهی و روایی، احساس دلبستگی به یک مکان، خاطرهها، معنویت و جهانبینی ؛ بیان میشود. آنها قدرتمندانه بر ارزشها و باورها و لایه های زیرین بسیاری از اقدامات اجتماعی و سنت های فرهنگی تاثیر میگذارند و به نوبهی خود توسط محیط زیست طبیعی و جهان گستردهی کامیونیتی شکل میگیرند.
این قلمرو شامل شمار زیاد عرصه هایی از خرد سنتی اکولوژیکی، دانش بومی، دانش مربوط به جانوران و گیاهان محلی، سیستم های التیام بخش سنتی، رسوم، باورها، آیین آغازین، کیهان شناسی، شمنیسم، آیین مالکیت، سازمان های اجتماعی، جشنواره ها، زبانها و هنرهای تجسمی است.
کنشها و دانش سنتی در هویت و قلب فرهنگ کامیونیتی جاریاند، اما با روند جهانی شدن به شدت مورد تهدید قرار گرفتهاند. اگرچه برخی از جنبههای دانش سنتی، مثل استفادههای طب سنتی و گونههای دارویی، مورد علاقهی دانشمندان و موسسهها است، با این وجود بسیاری از کنشهای سنتی ناپدید شده اند. شهرنشینی شتابان و گسترش زمینهای کشاورزی میتواند بر محیط زیست کامیونیتیها و دانش برخاسته از آن موثر باشد؛ زمینهای برهوت میتواند نتیجهی ناپدید شدن جنگل مقدس یا نیاز برای دستیافتن به چوب برای ساختن باشد. تغییرات اقلیمی، تداوم جنگل زدایی و گسترش مداوم بیابانها بسیاری از گونههای در معرض خطر را به ناگزیر تهدید میکند و منجر به زوال صنعت سنتی و داروهای گیاهی شده و مواد اولیه و گونههای گیاهی ناپدید میشوند.
پاسداری از یک جهان بینی یا سیستمهای باورها و اعتقادات، بسیار چالش برانگیزتر از نگهداری از محیط ِ زیست طبیعی است. فراتر از چالشهای بیرونی محیط اجتماعی و طبیعی ، بسیاری از جوامع مستضعف یا حاشیه نشین خود متمایل به اتخاذ روشی از زندگی یا الگوی توسعه اقتصادی هستند که از سنتها و آداب و رسوم خود دور باشد.حفاظت از محیط زیست طبیعی اغلب پیوند نزدیکی با حفاظت از کیهان شناسی یک کامیونیتی و همچنین صیانت از سایر نمونههای میراث فرهنگی ناملموس دارد.
صنعت گری دستی سنتی
صنعتگری سنتی بهیقین از مهمترین جلوههای میراث فرهنگی ناملموس است که در بیانیه ی ۲۰۰۳ عمدتا به واسطهی مهارت و دانش مرتبط با صنعتگری دستی سنتی مورد توجه قرار گرفته تا خود ِ محصولات صنایع دستی سنتی. فراتر از آن به جای تمرکز بر حفظ اشیاء صنایع دستی ، تلاشهای حفاظتی باید متمرکز بر تشویق صنعتگران دستی سنتی به ادامه تولید ،کار و انتقال مهارتها و دانش خود به دیگران، بهویژه در کامیونیتیهای خود باشد.
بیانهای حسی متعددی از هنر سنتی وجود دارد: ابزار ، لباس و جواهرات ، لباسها و وسایل مخصوص جشنوارهها و هنرهای اجرایی ، ظروف نگهداری ، اشیاء مورد استفاده برای نگهداری ، حمل و نقل و سرپناه ، هنرهای تزئینی و اشیای آیینی ، آلات موسیقی و ظروف خانگی و اسباب بازیها ، هم برای سرگرمی و هم برای آموزش. بسیاری از این اشیاء فقط به قصد استفاده برای کوتاه مدت هستند، مثل خیلی از آن ها که برای مناسبتهای جشنوارهای استفاده میشود، مگراینکه برخیها به عنوان سهمِ ارث از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. مهارتها از ایجاد اشیا صنایع دستی به تناسب موارد مختلف و کارهای ظریف و دقیق مانند تولید نذورات کاغذی تا کارهای محکم مانند ایجاد یک سبد محکم یا پتوی ضخیم را شامل میشود.
مثل دیگر اشکال میراث فرهنگی ناملموس، جهانیشدن چالشهای قابل توجهی نسبت به اشکال صنعتگری سنتی زنده و باقیمانده، ایجادکرده است. تولید انبوه در مقایسه با تولید صنایع دستی سنتی، در سطح بالای موسسهها و شرکتهای چند ملیتی یا در سطح محلی صنعت روستایی، میتواند تامین کالاهای مورد نیاز را برای زندگی روزمره با هزینهی بسیار کم به عهده بگیرد، هردو بر حسب پول رایج و زمان. خیلی از استادکاران در این رقابت تلاش میکنند. فشار زیست محیطی و اقلیمی، فرایند تولید در صنعت گری سنتی را پیچیده تر میکند همچنین جنگل زدایی و پاکسازی از پوشش گیاهی زمین،باعث کاهش دسترسی به منابع کلیدی طبیعی میشود. حتی در مواردی که صنعتگری سنتی به یک صنعت روستایی تبدیل شود ، افزایش مقیاس تولید ممکن است به محیط زیست آسیب برساند.
از آنجا که شرایط اجتماعی یا سلیقه فرهنگی تغییر میکند، جشنهایی که زمانی به تولید صنایع دستی استادانه احتیاج داشتند، سختگیرانهتر عمل کرده ، و در نتیجه فرصتهای کمتری برای بیان ِ خود ِ صنعتگران فراهم میشود.
جوانان در کامیونیتیها ممکن است دوره کارآموزی صنایع دستی سنتی را بسیار طولانی مدت و با متقاضی زیاد ببینند و در عوض به دنبال کار در کارخانهها یا صنعت خدماتی باشند که هم از دقت کمتری برخوردار است و هم دستمزد بهتری دارد. بسیاری از سنتهای صنایع دستی شامل”اسرارتجاری” است که نباید به افرادِ غیر آموخته شود ، اما اگر اعضای خانواده یا اعضای کامیونیتی علاقهای به یادگیری آن نداشته باشند ، دانش و مهارت ممکن است از بین برود زیرا اشتراک آن با غریبه ها سنت را نقض میکند.
هدف از پاسداری مثل دیگر اشکال میراث فرهنگی ناملموس، اطمینانی است به پیوند دانش و مهارت با صنعتگران سنتی که به نسلهای آینده واگذار شده و به این ترتیب صنعت دستی سنتی میتواند در کامیونیتیهای خودش با تولید تداوم یابد، تامین معاش کند و انعکاسی از خلاقیت باشد.
بسیاری از سنتهای صنایع دستی دارای سیستمهای آموزشی و کارآموزی قدیمی هستند. یکی از راههای اثباتشده برای تقویت و قدرتمندتر کردن این سیستمها ، ارائه انگیزههای مالی به دانش آموزان و معلمان است تا انتقال دانش را برای هر دو جذابتر کند.
نمایشهای محلهای و سنتی برای محصولات صنایع دستی نیز، می توانند در عین خلق روشهای جدید، تقویت شوند. در پاسخ به شهرنشینی و صنعتی شدن ، بسیاری از اقشار مختلف مردم در سراسر جهان از اشیای دست ساز لذت میبرند که مالامال از دانش و ارزش های فرهنگی ِ انباشته شدهی صنعتگران سنتی است و جایگزین دلنشینی برای کالاهای “با تکنولوژی بالا” است که سلطه بر فرهنگ جهانیِ مصرفکننده دارد.
در موارد دیگر، درختان میتوانند دوباره کاشته شوند تا خسارت وارده به صنایع دستی متکی به چوب برای مواد اولیه جبران شود. در برخی شرایط ، لازم است اقدامات قانونی برای تضمین حقوق دسترسی کامیونیتیها برای جمعآوری منابع و در عین حال حفاظت از محیط زیست انجام شود.
اقدامات قانونی بعدی ، مانند حمایت از مالکیت معنوی، ثبت اختراع یا حق چاپ ، میتواند کامیونیتی را از نقوش و صنایع دستی سنتی خود بهره مند کند.
گاهی اوقات ، اقدامات قانونی درنظرگرفته شده برای اهداف دیگر مشوق تولید صنایع دستی است، به عنوان مثال، ممنوعیت محلهای کیسههای پلاستیکی بیمصرف، مروج ِ بازار کیسههای کاغذی دستساز و ظروف بافتهشده از گیاه است که به این ترتیب مهارتها و دانش صنایع دستی سنتی رشد میکند.
[۱] Frets ، هر یک از توالی برجستگی های روی انگشت برخی از آلات موسیقی زهی (مانند گیتار) ، که برای ثابت کردن موقعیت انگشتان برای تولید نت های مورد نظر استفاده می شود.
منبع:
https://ich.unesco.org