هه ولیر: اگر فرهنگ رفتار افراد جامعه مشخصی را تعیین کند, از این دیدگاه فرهنگ چیست, و انسان شناسی چگونه فرهنگ را تعبیر می کند؟
فرهنگ، مجموعه ترکیبی و بسیار پیچیده تر و فراگیر تر از رفتار افراد یک جامعه است و در آن واحد هم شامل رفتارها می شود، هم شامل ذهنیت ها ، هم نهادها و هم ساختارهای یک جامعه. فرهنگ همین طور شامل تمام مهارت ها و مشخصات مادی و غیر مادی که به صورت اکتسابی یا انتسابی در یک جامعه وجود دارند نیز می شود. بنابراین من فرهنگ را به این صورت تعریف می کنم: مجموعه ای ترکیبی از پدیده های مادی و غیر مادی اکتسابی و اکتسابی که در زمان خاصی در یک جامعه مشخص وجود داند و سبب انسجام آن جامعه شده و از طریق نظام آموزش رسمی و غیررسمی از یک نسل به نسل دیگر منتقل می شوند. تفاوت انسان شناسی در رابطه با فرهنگ، با سایر علوم اجتماعی و انسانی در آن است که انسان شناسی نگاهی بین رشته ای و کل گرا(holistic) دارد یعنی در هر فرهنگی چهار جنبه را با یکدیگر و در رابطه با یکدیگر بررسی می کند: جنبه زیستی یا بیولوژیک، جنبه تاریخی، جنبه زبان شناختی و زبان فرهنگی. به باور انسان شناسی ، محور شناخت برای ما باید انسان باشد و از خلال انسان است که می توان جهان را شناخت نه به این دلیل که انسان مرکز جهان است، بلکه به این دلیل که «شناختی» که ما از آن صحبت می کنیم صرفا می تواند شناختی انسانی باشد که انسان ها از جهان دارند و صرفا از طریق ابزارهای زبانی انسان ها، یا ابزارهای نمادین و نشانه شناختی آنها به وجود بیاید.
نوشتههای مرتبط
هه ولیر: اگر جامعه در چند مرحله جداگانه از فرهنگهای گوناگون پیروی کند، به نظر شما این تغییر فرهنگی از چه چیزی منشأ می گیرد، و فرد در چه شرایط مشروعیت به بعضی از عناصر فرهنگی می دهد، و بعضی دیگر را رد می کند؟
این یکی از مهم ترین مباحثی است که همواره در جوامع انسانی وجود داشته است و آن را می توان به صورت خلاصه به همسازی (articulation) میان فرهنگ ها یا اجزاء درون یک فرهنگ با هم تعبیر کرد. مسئله این است که از یک طرف این تفاوت یابی درون اجزاء و عناصر و میان فرهنگ ها ضروری و اجتناب ناپذیر است و همیشه بوده و به عبارت دیگر ما هیچ زمان در هیچ کحا فرهنگ خالص و یکدست بدون تفاوت درون آن نداشته ایم، و از طرف دیگر یک فرهنگ درون خودش و در رابطه با فرهنگ های دیگر باید دارای هویت و انسجام منطقی باشد تا بتواند تداوم یابد. اغلب انسان شناسان امروز برای حل این مشکل و پارادوکس، از مفهوم پذیرش و مدیریت تفاوت سخن می گویند یعنی اینکه اصل را نه به شباهت و یکی بودن بلکه به تفاوت و چند گانگی بگذاریم و همین امر را مدیریت کنیم. برای این کار ابتدا نیاز به درک و شناخت روابط و سازوکارهایی است که این روابط را کنترل و هدایت می کنند و بر این اساس برنامه ریزی های استراتژیکی که بتوانند در حالی که فرهنگ را در کلیتش حفط می کنند اجزاأء درون آن و روابط آن با سایر فرهنگ را به گونه ای همساز کنند که هم تفاوت ها حفظ شود و هم هویت ها بتوانند عمل کنند. در عین حال که باید فهمید و پذیرفت که روابط میان کنشگران اجتماعی نیز با فرهنگ ها و اجزای آنها بسیار متفاوت است و هر کنشگری تقریبا همیشه از چندین فرهنگ و با روابطی نابرابر نسبت به اجزای مختلف آنها تبعیت می کند، این کاملا قابل فهم است اما مدیریت آن کار ساده ای نیست.
هه ولیر: ارتباط میان فرهنگ و هویت چیست، آیا می توان گفت که هر جماعتی فرهنگ مخصوص به خود داشته باشد و هویت اجتماعی اش را تعیین کند ، چگونه؟
هویت یعنی میزانی از تفاوت در یک فرد یا یک گروه اجتماعی و یا حتی یک پدیده اجتماعی نسبت به فرد، گروه یا پدیده ای دیگر، که به دلیل این تفاوت، از آن «چیزی» به جز آن چیز دیگر بسازد. بنابراین پایه هویت، تفاوت است. من اگر دقیقا مثل فرد دیگری باشم، هویتم مبهم می شود و دیگر نمی توانم خود را از او تشخیص دهم، همین طور او از من نمی تواند این کار بکند. نبود هویت یا تضعیف هویت بسیار خطرناک است زیرا شخصیت افراد و گروه ها را از میان برده و آنها را مساعد دستکاری های ایدئولوژیک و رفتن به زیر سلطه های خطرناک می کند. مثلا در رژیم های توتالیتر، هویت افراد را از میان برده و به قول هانا ارنت و رالف دارندورف، جماعت های توده وار می سازند که قادر به هر جنایتی هستند. بنابراین لازم است که ما در جوامع انسانی خود پدیدار شدن هویت ها را ممکن و حتی تشویق کنیم اما در عین حال توجه داشته باشیم که هر جامعه ای برای آنکه تداوم داشته باشد باید مسئله استقلال و تمایل هویت را به انفراد به گونه ای مدیریت کند که انسجام و همراهی و همدلی اجتماعی که در جهتی معکوس با هویت فردی قرار دارند ممکن شوند.
هه ولیر: در همهی جامعه های مختلف چندفرهنگی دیده می شود، به نظر شما این چندفرهنگی از کجا مشنأ می گیرد، آیا ممکن است که در جامعهای چندفرهنگی وجود نداشته باشد؟
چند فرهنگی بودن در برابر تز و فرضیه ای قرار دارد که ادعا می کرد فرهنگ ها در ابتدای خود پدیده هایی «خالص» و «اصیل » بوده اند و سپس با یکدیگر در هم آمیخته اند. اما تحقیقات انسان شاختی قرن بیستم نشان داده اند که این فرض و ادعا کاملا بی پایه است، حتی در ساده ترین جوامع انسانی ما اغلب با فرهنگ های متکثر درون خود و در هم آمیخته با فرهنگ ها یدیگر روبرو هستیم و هر اندازه جوامع بیشتری به طرف پیچیدگی بروند فرهنگ های چند گانه در آنها بیشتر می شود .و به صورتی که از آغاز دوره کشاورزی یعنی حدود ده هزار سال پیش می توان تقریبا قاطعانه گفت که دیگر فرهنگ اصیلی وجود نداشته است و امروز سخن گفتن از فرهنگ «اصیل» در معنای فرهنگی کاملا یک دست و یکسان شده کاملا مسخره است. این امر تنها به صورت تصنعی در نظام های توتالیتر به وجود می آید که با استفاد ه از خشونت و زور بسیار همه را وادار می کنند به یک گونه سخن بگویند، عقیده یکسانی داشته باشند و حتی از لحاظ ظاهری مثل هم باشند. اما این امر به دلیل خشونت و فشاری که همواره به آن نیازمند است، همان نظام ها را دیر یا زود نابود می کند ، تجربه های قرن بیستیم نظیر سیستم شوروی، سیستم فاشیستی و حتی سیستم های جهان سومی مثل خمر های سرخ و طالبان این امر را به خوبی نشان می دهند.
هه ولیر: جناب آقای دکتر فکوهی، نقش و جایگاه خردهفرهنگها در جامعه چیست، خانواده چه نقشی در رشد و توسعهی این خوردهفرهنگها دارد؟
خرده فرهنگ ها یعنی فرهنگ هایی که درون فرهنگ های مادر قرار دارند و با آنها رابطه متعارضی ندارند. مثلا در یک فرهنگ ملی هموراه ما، خرده فرهنگ های قومی یا محلی داریم. این خرده فرهنگ ها دارای هویت خودشان هستند اما این هویت لزوما با هویت ملی تضاد ندارد. با وصف این باید این رابطه مدیریت شود یرا در غیر این صورت تفاوت می تواند به تنش و اختلاف برسد و حتی تا حد شکاف و گسست و آنومی های شدید خطرناک اجتمای بالا برود. همه فرهنگ هایی که دارای خرده فرهنگ های تعریف شده هستند باید دارای سیاست مشخصی در رابطه با آنها نیز باشند.
خانواده نیز یکی از خرده فرهنگ هایی است که در نظام عمومی جامعه وجود دارد ، خانواده می تواند کاملا با نظام اجتماعی همساز باشد، اما اگر سیاست مشخصی در رابطه با آن وجود نداشته باشد، این همسازی می تواند به تعارض میان افراد آن با جامعه منجر شود و کنشگرانی ایجاد کند که علیه جامعه وارد اقدام شوند.
هه ولیر: اگر فردی از فرهنگ جامعهی خود پیروی نکند، جامعه عموماً چه دیدگاهی نسبت به این فرد دارد؟ چرا؟
جوامع مختلف همگی دارای سازوکارهایی هستند که بر اساس دو روش از این کار جلوگیری می کنند: تنبیه و پاداش. اگر فردی از جامعه تبعیت نکند اولا به شیوه های مختلف تنبیه می شود. این تنبیه می تواند از طرد ساده یا جلوگیری از رشد او شروع شود و تا خذف موقت (زندان) یا دائم( اعدام)ادامه یابد. اما در عین حال، جامعه می تواند از روش های پاداش استفاده کند بدین معنا که با تسهیل پیشرفت افرادی که از آن تبعیت می کنند سبب شود که دنباله روی اجتماعی افزایش و شورشگری اجتماعی کاهش یابد. اما همواره باید دقت داشت که افزایش تنبیه ها و پاداش ها در جهت دنباله روی اجتماعی می تواند خلاقیت ها را در یک جامعه از میان برده و آن را مستعد دستکاری سلطه قدرت های بالاسری کند و این خود آسیبی سخت است که بسیار برای هر جامعه ای خطرناک است.
هه ولیر: دین و فرهنگ چه ارتباطی با هم دارند؟ اگر فرهنگ محصول اجتماعی و مصنوعی انسان باشد، جایگاه دین در فرهنگ چیست؟
دین، پدیده ای استعلایی است که همواره بر قطعیت و مطلق بودن و روابطی متافیزیکی استوار است و باید آن را باور داشت. اگر هم کسی آن را باور نداشته باشد، نمی توان به زور این باور را در او ایجاد کرد. اصولا منطق استعلایی و باور به متافیزیک صرفا در رابطه ای آزاد می تواند شکل بگیرد. البته این برداشتی استعلایی از دین است از لحاظ جامعه شناسی دین پایه و اساسی اجتماعی دارد و عاملی در انسجام اجتماعی است زیرا اخلاق و مدنیت بر آن استوار هستند . این دیدگاه دورکیمی از دین است. فرهنگ اما از روابط و گستره های بسیار بزرگتری حرکت می کند که همه ابعاد زندگی انسان را در بر می گیرند و بسیار منعطف و غیر مطلق هستند و نسبی یودن در آنها اصل است و از این رو تفاوتی اساسی با دین دارد. همین طور فرهنگ لزوما بر پایه های استعلایی قرار ندارد و از این پایه ها حرکت نمی کند.
هه ولیر: پدیدهای به نام عقب افتادگی فرهنگی در جامعههای شرقی دیده می شود، و آن جامعهها که دستخوش تغییرات سریع شدهاند با آن برخورد می کنند، این پدیده از دیدگاه علوم اجتماعی, مخصوصاً انسانشناسی و جامعهشناسی, چگونه تحلیل می شود، و به نظر شما عوامل اصلی این پدیده چیست و چرا بروز می کند؟
کلمه دقیق در این مورد نه عقب افتادگی فرهنگی که واژه ای استعماری است، بلکه شکاف فرهنگی است. مسئله این است که مدرنیته غربی از خلال فرایند استعماری وارد کشورهای پیرامونی غرب شد و خود را به آنها تحمیل کرد. اما این کشورهای پیرامونی چون هر کدام فرهنگ های خاص خود را داشتند و این پدیده برایشان ناآشنا و غریب و اغلب غیر قابل اجرا بود در برابر آن از خود مقاومت فرهنگی نشان دادند. نتیجه رسیدن به موقعیت های آسیب شناختی بود که امروز تقریبا در تمام کشورهای جهان سوم وجود دارد اما نتیجه دیگر ، ایجاد حوزه های آسیب و آنومی در خود کشورهای مرکزی نیز بود، زیرا آسیب های پیرامون سبب حرکت گسترده مهاجرتی از پیرامون یه سوی مرکز شد و ایحاد پهنه هایی را در مرکز کرد که سپس به مراکزی برای مقاومت از درون دراین کشورها شدند و بنابراین امروز آسیب شناسی در این زمینه یک پدیده جهان را نشان می دهد نه یک پدیده محلی را. تفاوت در آن است که توزیع ثروت و امکانات و غیر دموکراتیک بودن اغلب کشورهای پیرامونی وضعیت را در آنها بسیار وخیم تر می کند.
هه ولیر: رابطه میان فرهنگ و سیاست چیست، آیا سیاست ارزش هایش را از فرهنگ به دست می آورد, یا برعکس؟
سیاست و راس جامعه به طور کلی خاصل روابط فرهنگی و اجتماعی است که در هر جامعه ای وجود دارد. البته در موقعیت پسا استعماری باید عامل دیگری را نیز به این امر افزود و آن دخالت بیرونی است . تقریبا بیش از دویست سال است که دیگر موقعیت های محلی تنها تعیین کننده وضعیت خود نیستند. قدرت های بزرگ بنا بر منافع خود در این پهنه ها دخالت کرده سیاست های ایشان را تعیین و وضعیت آنها را به هم می ریزند. در نتیجه دیگر امروز نمی توان گفت که وضعیت های کشورهای پیرامونی لزوما صرفا بازتاب موقعیت های فرهنگی و اجتماعی آنها است اما هنوز هم این عوامل درونی بسیار تعیین کننده هستند. بنابراین در شرایطی که ما نتوانیم دخالت موثری بر عوال بیرونی داشته باشیم دخالت بر عوامل درونی شاید تنها راه برای تغییر و بهتر شدن موقعیت جوامع انسانی در سطوح محلی به شمار بیاید.
دانا شوانی: روزنامهنگار و جامعه شناس در قسمت فرهنگ روزنامه هه ولیر
متن کردی
وتووێژ لـــــــــــــهگهڵ ناصر فکوهی
سازدان و وهرگێڕانی: دانــا شوانی
گفتوگۆی ئهمجارهمان لهگهڵ پرۆڤیسۆر دکتۆر ناصر فکوهییه، پسپۆر لهبواری ئهنترۆپۆلۆژیایی کولتووریی و مامۆستای زانکۆی تاران.
کولتوور ئهگهر دیاردهیهکی کۆمهڵایهتی بێ، ئهوا بهردهوام لهههموو کۆمهڵگهو جڤاتهکاندا بوونی ههیهو ههبووه، کۆمهڵگایهک نادۆزرێتهوهخاڵی لهکولتوور و وردهکولتوور، بهڵام کولتووری کۆمهڵگایهک، جڤاتێ، جیاوازهلهگهڵ کولتوور و وردهکولتووری جڤاتێکی تر، لهم گفتوگۆیهدا فکوهی ئهپرژێتهسهر باسکردنی چهند دیاردهیهکی کولتووری لهچهشنی سیاسهت و ناسنامهو کهلێنی کولتووری و بهوردی و بهزانستی شییان دهکاتهوه:
فهرههنگ: ئهگهر کولتوور ڕهفتاری تاکهکانی کۆمهڵگایهکی دیاریکراو دهستنیشان بکات، لهم ڕوانگهیهوهکولتوور چییه، و ئهنتروپۆلۆژیا چۆن لهکولتوور دهڕوانێ؟
ناصر فکوهی: کولتوور، کۆمهڵهیهکی پێکهاتهیی و زۆر ئاڵۆزتر و گشتگیرتر لهڕهفتارهکانی کۆمهڵگایهو لهو یهکهیهشدا ههم لهخۆگری رهفتارهکان دهبێت، ههم لهخۆگری سوبێجێکتهکان، ههم دامهزراوهکان و ههم بونیادهکانی کۆمهڵگایهک. بهم چهشنه، کولتوور لهخۆگری تهواوی ئهو لێهاتوویی و دهرکهوتهماددی و ناماددیانهیهکهبهشێوهی سهپێنهرانهو وهرگیراو یان سهپێنراو لهکۆمهڵگایهکدا بوونیان ههیه.
بهم جۆره، من کولتوور بهم چهشنهپێناسهدهکهم: کۆمهڵهیهکی پێکهاتهیییهلهو دیاردهماددی و ناماددییهسهپێنهر و وهرگیراوانهی کهلهکاتێکی تایبهت لهکۆمهڵگایهکی دیاریکراو بوونیان ههیهو بۆتههۆی تهبایی و یهکخستنی ئهو کۆمهڵگایهو لهڕێگهی سیستهمی پهروهردهیی فهرمی و نافهرمی لهنهوهیهکهوهبۆ نهوهیهکی تر دهگوازرێنهوه.
جیاوازی ئهنترۆپۆلۆژیی لهپهیوهست بهکولتوور، لهگهڵ زانستهکۆمهڵایهتیی و مرۆییهکانی تر لهوهدایهکهئهنترۆپۆلۆژیا ڕوانگهو دیدێکی نێوان بواریی و گشتگهرای (holistic) ههیه، واتهلهههر کولتوورێ چوار لایهن لهگهڵ یهکتر و لهپهیوهست بهیهکتر تاوتوێ دهکات: لایهنی بایهلۆژیکی، لایهنی مێژوویی، لایهنی زمانناسی و زمانی کولتووری.
بهبڕوای ئهنترۆپۆلۆژیا، ناوهندی زانین و ناسین بۆ ئێمهپێویستهمرۆڤ بێت و لهڕێگهی مرۆڤهوهدهتوانرێ جیهان بناسین، نهک بهم هۆیهی کهمرۆڤ سهنتهری جیهانه، بهڵکو بهم هۆیهی کهئهو «زانینهی» کهئێمهلێی دهدوێین دهتوانێ زانینێکی مرۆیی بێت کهمرۆڤهکان لهجیهانییان ههیهو لهڕێگهی ئامرازهزمانهواییهکانی مرۆڤهکان، یان ئامرازهرهمزی و سیمۆلۆژییهکانیان بێتهکایهوه.
فهرههنگ: ئهگهر کۆمهڵگهلهچهند قۆناغێکی جیا جیا پهیڕهوی لهچهند کولتوورێکی ههمهچهشن بکات، بهدیدی ئێوه، ئهم گۆڕانهکولتوورییهلهچ شتێکهوهسهرچاوهدهگرێ، و تاک لهچ ههلومهرجێ ڕهوایهتی بهههندێ لهتوخمهکولتوورییهکان دهدات، و ههندێکی تر ڕهت دهکاتهوه؟
ناصر فکوهی: ئهمهیهکێکهلهگرنگترین ئهو باسانهی کهبهردهوام لهکۆمهڵگهمرۆییهکاندا ههبووهو دهتوانرێ بهشێوهیهکی کورت و پوخت بهیهکانگیری نێوان کولتوورهکان یان شتهکانی ناوهوهی کولتوورێک پێکهوهلێکبدرێتهوه.
مهسهلهکهئهمهیهکهلهلایهک ئهم جیاوازییهی ناوهوهی شتهکان و توخمهکان و نێوان کولتوورهکان زهروری و حهتمییهو ههمیشهههبووه، بهدهربڕینێکی تر، ئێمههیچ کاتێ لههیچ شوێنێ کولتوورێکی پهتی و یهکدهستی بێ جیاوازیی ناوهکییمان نهبووه، و لهلایهکی تر، کولتوور لهناوهوهی خۆیی و لهپهیوهست بهکولتوورهکانی تر پێویستهههڵگری ناسنامهو تهبایی لۆژیکیی بێ تاوهکو بتوانێ درێژهی ههبێت.
زۆربهی ئهنترۆپۆلۆگهکانی ئهمرۆ بۆ چارهسهرکردنی ئهم گرفت و پارادۆکسانه، لهچهمکی پهسهندکردن و بهرێوهبهرایهتی دهدوێن، واتهبنهچهکهپهیوهست نییهبههاوشێوهیی و وهکیهک بوون، بهڵکو پهیوهستهبهجیاوازیی و فرهییهوهو ههر ئهمهش بهرێوهی دهبات.
بۆ ئهم کارهسهرهتا پێویستمان بهپهی بردن و ناسینی پهیوهندی و ئهو میکانیزمانهیهکهئهم پهیوهندییهیان کۆنترۆڵ و ڕێنمونیی دهکهن و بهم چهشنهئهو بهرنامهرێژییهستراتیژییانهی کهبتوانن لهکاتێکدا کهکولتوور لهگشتێتییهکهی دهپارێزن، بهشهناوهکییهکهی و پهیوهندییهکانی بهکولتوورهکانی تر بهچهشنێک یهکانگیر بکهن کهههم جیاوازییهکان بپارێزێ و ههم ناسنامهکان بتوانن کار بکهن.
لهههمان کاتدا، پێویستهئهوهتێبگهین و پهسهند بکهین کهپهیوهندییهکانی نێوان ئهکتهرانی کۆمهڵایهتیش لهگهڵ کولتوورهکان و بهشهکانی زۆر جیاوازهو ههموو ئهکتهرێ تارادهیهک ههمیشهلهچهندین کولتوور و لهگهڵ پهیوهندییهنایهکسانهکانی بهرامبهر بهبهشهجیاوازهکانیان ڕهچاو دهکات، ئهمهش بهتهواوی شایهنی تێگهیشتنه، بهڵام بهرێوهبهرێتیکردنی، کارێکی سادهو ساکار نییه.
فهرههنگ: پهیوهندی نێوان کولتوور و ناسنامهچییه؟ ئایا دهتوانرێ بڵێین ههموو جڤاتێ کولتوورێکی تایبهت بهخۆی ههیهو ناسنامهکۆمهڵایهتییهکهی دهستنیشان دهکات، ئهمهچۆن؟
ناصر فکوهی: ناسنامهواتهڕێژهیهک لهجیاوازی لهتاکێ یان گروپێکی کۆمهڵایهتی یان تهنانهت لهدیاردهیهکی کۆمهڵایهتی تایبهت بهتاک، گروپ یان دیاردهیهکی تر، کهبههۆی ئهم جیاوازییهوه، لهو «شتهوه» شتێکی تری لێ دروست بکات.
بهم چهشنه، کۆڵهکهی ناسنامه، جیاوازییه. من ئهگهر ڕێک وهک تاکێکی تر بم، ناسنامهکهم ئاڵۆز دهبێت و ئیدی ناتوانم خۆم لهئهویتر جیا بکهمهوه، بهم چهشنهئهو ناتوانێ بهرامبهر من ئهو کارهبکات.
نهبوونی ناسنامهیان لاوازیی ناسنامهزۆر ترسناکه، چونکهکهسایهتی تاکهکان و گروپهکانی لهنێو بردووهو دهیانکهیارمهتیدهری دهستکارییهئایدۆلۆژییهکان و چوونهژێر باری دهسهڵاتهترسناکهکان.
بۆ نموونه، لهرژێمهتۆتالیتێرهکان، ناسنامهی تاکهکانی لهنێو بردووهو بهگووتهی هانا ئارێنت و ڕاڵف دارندۆرف، جڤاتهجهماوهرییهکان وا لێ دهکات کهتوانای ئهنجامدانی ههموو تاوانێکیان ههبێ.
بهم چهشنه، پێویستهئێمه لهکۆمهڵگهمرۆییهکانی خۆمان دهرکهوتنی ناسنامهکان ئاسان بکهین و تهنانهت پهخش و گهشهشی پێ بدهین، بهڵام لهههمان کاتدا بایهخ بهوهش بدهین کهههموو کۆمهڵگایهک بۆ ئهوهی بهردهوامیی ههبێت پێویستهمهسهلهی سهربهخۆیی و ئارهزووی ناسنامهی تاکهکان بهچهشنێک بهرێوهببردرێ کهتهبایی و هاوڕێکی و هاودڵی کۆمهڵایهتی کهلهڕوویهکی پێچهوانهلهگهڵ ناسنامهی تاکهکهسیدا ههن، ئاسانتر بکهنهوه.
فهرههنگ: لهههموو کۆمهڵگهجیاوازهکاندا فڕهکولتووری دهبینرێ، بهدیدی ئێوه، ئهم فرهکولتوورییهلهکوێیهوهسهرچاوهدهگرێت، ئایا ئهشێ لهکۆمهڵگایهکدا فرهکولتووری بوونی نهبێ؟
ناصر فکوهی: فرهکولتووریبوون لهبهرامبهر تێز و گریمانهیهکدا بوونی ههیهکهبانگهشهدهکات کولتوورهکان لهسهرهتای خۆیدا دیاردهگهلێکی «پهتی» و «ڕهسهن» بوونهو پاشان لهگهڵ یهکتر ئاوێزان و تێکهڵاو بوونه، بهڵام توێژینهوهکانی ئهنترۆپۆلۆژیی سهدهی بیستهم دهریانخستووهکهئهم گریمانهو بانگهشهیهبهتهواوی بێ بنهما و بێ پایهیه، تهنانهت لهسادهترین کۆمهڵگهمرۆییهکاندا ئێمهزۆرجار ڕووبهرووی کولتووری فرهییهکانی ناوهوهی خۆمان و تێکهڵاو لهگهڵ کولتوورهکانی تر دهبینهوهو ههر چهندهش کۆمهڵگاکان پتر بهرهو ئاڵۆزیی بڕۆن کولتوورهفرهلایهنهکان تیایدا پتر دهبێت.
بهشێوهیهک کهلهسهرهتاکانی قۆناغی کشتوکاڵییدا واتهنزیکهی دهههزار ساڵ لهمهوپێش دهتوانرێ تارادهیهکی بنجبڕانهبێژین کهئیدی کولتووری ڕهسهن بوونی نهبووهو ئهمرۆ دواون لهکولتووری «ڕهسهن» لهمانایهکی
کولتووری تهواو یهکدهست و یهکسانکراو بهتهواوی گاڵتهجاڕییه. ئهمهش تهنها بهشێوهیهکی دروستکراو لهسیستهمهتۆتالیتێرهکان دێتهکایهوهکهبهسوودوهرگرتن لهتوندوتیژی و هێزی زۆر ههمووان والێ دهکهن کهبهیهک چهشن بدوێین، بیروڕایهکی یهکسانمان ههبێ و تهنانهت لهڕووی ڕواڵهتیشهوهوهک یهک بین، بهڵام ئهم فاکتهبههۆی زهبروزهنگ و ئهو فشارهوهیهکهبهردهوام پێویستی پێیهتی، ههمان ئهو سیستهمانهدڕهنگ یان زوو وێران دهبن، ئهزموونهکانی سهدهی بیستهم هاوشێوهی سیستهمی سۆڤیهت، سیستهمی فاشیستی و تهنانهت سیستهمهکانیجیهانی سێیهم وهک تاڵیبان ئهم فاکتهبهباشی دهردهخهن.
فهرههنگ: بهڕێز فکوهی با درێژهبهم باسهبدهین، بهدیدی تۆ ڕۆڵ و پێگهی وردهکولتوورهکان لهکۆمهڵگادا چۆنه؟ خێزان چ ڕۆڵێکی لهگهشهسهندن و پهرهسهندنی ئهم ووردهکولتوورانهدهگێڕێ؟
ناصر فکوهی: وردهکولتوورهکان واتهئهو کولتوورانهی کهلهناخی کولتوورهدایکییهکانهوهبوونیان ههیهو پهیوهندی پێکدژیان لهگهڵ یهکتردا نییه. بۆ نموونهلهکولتوورێکی نهتهوهیی بهردهوام ئێمه، وردهکولتوورهنهتهوهیی یان لۆکاڵییهکانمان ههیه.
ئهم وردهکولتوورانهههڵگری ناسنامهی خۆیانن، بهڵام ئهم ناسنامهیهلهگهڵ ناسنامهی نهتهوهی پێکدژ نییه. سهرباری ئهمهش، پێویستهئهم پهیوهندییهبهڕێوهببردرێ، چونکهجگهلهم شێوهیهدهتوانێ جیاوازییهکهبهگرژی و جیاکاری بگات و تهنانهت تا ڕادهی کهڵێن و دابڕان و ئهنۆمیگهلێکی توندی ترسناکی کۆمهڵایهتی بڕوات.
ههموو ئهو کولتوورانهی کهههڵگری وردهکولتوورگهلێکی پێناسهکراون، پێویستهههلگری سیاسهتێکی دیاریکراو بن لهپهیوهست پێیانهوه.
خێزانیش یهکێکهلهو وردهکولتوورانهی کهلهسیستهمی گشتی کۆمهڵگهبوونی ههیه، خێزان دهتوانێ بهتهواوی لهگهڵ سیستهمی کۆمهڵایهتی یهکانگی بێت، بهڵام ئهگهر سیاسهتێکی دیاریکراو، لهپهیوهست پێی بوونی نهبێت، ئهم یهکانگیرییهدهشێ ببێتههۆی ململانێ و پێکدژی نێوان تاکهکانی لهگهڵ کۆمهڵگا و ئهو ئهکتهرانهبهێنێتهکایهوهکهلهدژی کۆمهڵگا ههنگاو دهنێن.
فهرههنگ: ئهگهر تاکێ پهیڕهوی لهکولتووری کۆمهڵگاکهی خۆی نهکات، کۆمهڵگابهگشتی چ دید و ڕوانگهیهکی بهرامبهر ئهم تاکهههیه؟ بۆچی؟
ناصر فکوهی: ههموو کۆمهڵگهجیاوازهکان ههڵگری ئهو میکانیزمانهن کهبهگوێرهی دوو میتۆد بهربهست لهبهردهم ئهم کارهدادهنێن: پاداشت و سزا. ئهگهر تاکێ پهیڕهوی لهنۆرمهکانی کۆمهڵگا نهکات، سهرهتا بهشێوهگهلی جیاواز سزا دهدرێ.
ئهم سزایهئهشێ دوورخستنهوهیهکی سادهیان بهربهستێ بێ لهبهردهم گهشهنهسهندنی تا دهگاتهرهشکردنهوهی کاتی (زیندان) یان بهردهوام (لهسێدارهدان)، بهڵام لهههمان کاتدا، کۆمهڵگا دهتوانێ سوود لهمیتۆدهکانی پاداشتش وهربگرێ، بهو مانایهی کهبهسادهکردنهوهی پێشکهوتنی ئهو تاکانهپهیڕهوی لێ دهکهن بۆ ئهوهی درێژهدانی کۆمهڵایهتی زۆربوون و شۆرشگێری کۆمهڵایهتیی کهم ببێتهوه، بهڵام بهردهوام پێویستهسهرهنجی ئهوهبدرێ کهزۆربوونی سزاکان و پاداشتهکان بهبیانووی درێژهدانی کۆمهڵایهتی دهتوانێ داهێنانهکان لهکۆمهڵگایهک لهنێو بهرێت و ئهوهش هۆکارێکهبۆ بههێزبوون و دروستبوونی دهسهڵات و هێزی تۆتالیتێری و ئهمهبۆ خۆی زیانێکی دژوار و سهختهکهبۆ ههموو کۆمهڵگایهک یهکجار ترسناکه.
فهرههنگ: ئایین و کولتوور چ پهیوهندییهکیان بهیهکهوهههیه؟ ئهگهر کولتوور بهرههمی کۆمهڵایهتی و دهستکردی مرۆڤ بێت، شوێنی ئایین لهکولتووردا لهکوێدایه؟
ناصر فکوهی: ئایین، دیاردهیهکی باڵاییه(متعالی) (transcendental) کهبهردهم پشت ئهستوورهبهبنجبڕێتی و ڕههابوون و پهیوهندییهمیتافیزیکییهکان و پێویستهئهو بڕوایهی ههبێ. ئهگهریش کهسێ ئهو بڕوایهی نهبێ، ناتوانێ بهزهبری هێز ئهو بڕوایهی تیا بچێنێت.
لهبنهڕهتدا لۆژیکی ترانسێندنتاڵی و بڕوابوون بهمیتافیزیک لهپهیوهندییهکی ئازادا دهتوانێ دروست ببێ، ههڵبهت ئهمهش تێگهشتنی ترانسێندنتاڵیه لهئایین و لهڕوانگهی سۆسیۆلۆژیی، ئایین کۆڵهکهو بنهڕهتێکی کۆمهڵایهتی ههیهو فاکتهرێکهلهتهبایی کۆمهڵایهتیدا، چونکهپشت ئهستوورهبهئاکار و مهدهنیهت.
ئهمهڕوانگهی دۆرکهایمییهبۆئایین. بهڵام کولتوور لهپهیوهندی و پانتاییگهلێکی زۆر بهرفراوانترهوهدهبزوێ کهههموو ڕهههندهکانی ژیانی مرۆڤ دهگرێتهوهو زۆر ناڕههایه و ڕێژهییبوون لهبنهچهییدایهو لهم ڕوهوه، جیاوازییهکی سهرهکی لهگهڵ ئاییندا ههیه. بهم چهشنه، کولتوور بهگوێرهی کۆڵهکهترانسێندنتاڵییهکان بوونی نییهو لهم کۆڵهکهو بنهڕهتانهوهنابزوێت.
فهرههنگ: دیاردهیهک بهناوی دواکهوتنی کولتووری لهکۆمهڵگهخۆرههڵاتییهکان دهبینرێت، و ئهو کۆمهڵگایانهی تووشی گۆرانی خێرا بوونهتهوهپتر تیایاندا دهبینرێ، ئهم دیاردهیهلهڕوانگهی زانستهکۆمهڵایهتییهکان، بهتایبهت ئهنترۆپۆلۆژیی و سۆسیۆلۆژی، چۆن شی دهکرێتهوه، و بهدیدی ئێوهفاکتهرهسهرهکیهکانی ئهم دیاردهیهچییهو بۆچی دهردهکهوێ؟
ناصر فکوهی: چهمکیورد و ڕاست لهم بوارهدا دواکهوتنی کولتووری نییه، چونکهئهم چهمکهلهکولتووری داگیرکارییهوهماوهتهوه، بهڵکو کهڵینی کولتوورییه.
پرسهکهئهمهیهکهمۆدێرنیتهی خۆرئاوایی لهماوهی پرۆسهی کۆڵۆنیاڵیزمدا هاتهنێو ووڵاتانی دهوروبهری و پهراوێزیی خۆرئاوایی و خۆی بهسهر ئهو ووڵاتانهدا سهپاند، بهڵام ئهم وڵاتهپهراوێزییانهلهبهرئهوهی ههر کامهیان کولتووری تایبهت بهخۆیان ههیهو ئهم دیاردهیهبۆیان نائاشنا و غهریبهو زۆرجار شایهنی وهرگرتن نهبوو، بۆیهلهبهرامبهردا بهرگری کولتووری دهرکهوت، ئهنجامی گهیشتن بهپێگهپاسیۆلۆجییهکان بوو کهئهمرۆ تارادهیهک لهتهواوی ووڵاتانی جیهانی سییهم بوونی ههیه، بهڵام دهرهنجامێکی تر، هاتنهکایهوهی کایهزیانهـێنهر و ئهنۆمییهکان لهخودی ئهو وڵاتهمهرکهزیانهدا بوو، چونکهزیانهکانی دهوروبهر بووههۆی بزوان و جوڵهیهکی بهربڵاوی کۆچبهری و پهناههندهیی لهدهوروبهر و پهراوێزهوهبۆ ناوهند و هاتنهکایهوهی چهندهها پانتاییلهسهنتهردا کهپاشان بوو بهسهنتهرێ بۆ بهرگری لهناوهوهی ئهم ووڵاتانهو بهم چهشنه، ئهمرۆ پاسیۆلۆجییهکهلهم زهمینهیهدا دیاردهیهکی جیهانی پیشان دهدات نهک دیاردهیهکی لۆکاڵی. جیاوازییهکهش لهمهدایهکهدابهشکردنی سامان و توانایی و نادیموکراتیبوونی زۆرجار ووڵاتانی دهوروبهر و پهراوێزی ڕهوشهکهتیایاندا زۆر ناڕۆشنتر و تهڵختر دهکات.
فهرههنگ: چ پهیوهندیهک لهنێوان کولتوور و سیاسهتدایه؟ ئایا سیاسهت بههاکانی لهکولتوورهوهبهدهستدههێنێ، یان بهپێچهوانهوه؟
ناصر فکوهی: سیاسهت و کۆمهڵگهبهشێوهیهکی گشتی بهرههمی پهیوهندییهکولتووری و کۆمهڵایهتییهکانن کهلهههموو کۆمهڵگایهکدا بوونیان ههیه.
ههڵبهت لهپێگهیهکی پاش – کۆڵۆنیاڵیزم، پێویسته فاکتهرێکی تریش بۆ ئهم فاکتهزیاد بکهین، ئهویش دهستتێوهردانی دهرهکییه. تاڕادهیهک پتر لهدوو سهد ساڵهکهئیتر پێگهلۆکاڵییهکان تهنها دیاریکهری ڕهوشی خۆیان نین.
دهسهڵاتهگهورهکان بهگوێرهی بهرژهوهندیهکانی خۆیان دهستتیان لهم پانتاییانهوهرداوه، سیاسهتهکانیان دیاریکهره و ڕهوشهکهیان تێکهڵاو و پێکهڵاو کردووه.
لهئاکامدا ئیتر ئهمرۆ ناتوانرێ بڵێین کهڕهوشی ووڵاتهپهراوێزی و دهوروبهرییهکان ڕهنگدانهوهی پێگهکولتووری و کۆمهڵایهتییهکانیانه، بهڵام هێشتاش ئهم فاکتهره دهرهکییانهزۆر دیاریکهرن. بهم چهشنه، لهههلومهرجێ کهئێمهنهتوانین دهستتێوهردانێکی کاریگهرمان لهسهر فاکتهرهدهرهکییهکان ههبێ، دهستوهردان لهفاکتهرهناوهکییهکان ڕهنگهبهتهنها ڕێگهبۆ گۆڕان و باشترکردنی پێگهی کۆمهڵگهمرۆییهکان لهقهڵهم بدرێ لهئاستهلۆکاڵییهکان.
فهرههنگ: بهرێز دکتۆر فکوهی زۆر سوپاس کهئهوهندهکاتی بهبههای خۆتانتان پێ بهخشین.
ناصر فکوهی: سوپاس بۆ ئێوهش
*وابڕیارهبهڕێز دکتۆر فکوهی ههفتانهستونێکی لهرۆژنامهی ههولێر ههبێت و ههر لهلایهن سازدهری ئهم گفتوگۆیهوهبکرێتهکوردی.
لینک مقاله:
http://hawler.in/news41433-8.htm