اسطوره شناسی ایرانی و تکرار بی پایان «نوروز» در مفهوم تقدس «جشن» و در مفهوم کشاورزی فصل «بهار» به ما امکانی بی مانند می دهد که هر بار با بهار، دست کم تلاش کنیم خود را از نوبسازیم و رابطه خویش را با جهان بار دیگر تعریف کنیم. این هدفی است که «انسان شناسی و فرهنگ» از ابتدای سال اصرار دارد سرلوحه کار خود قرار دهد. نوسازی شکلی و محتوایی تارنما، که هنوز به پایان نرسیده است و شرحی از آن را در همین صفحه می خوانید، بخشی از کار بود، اما آنچه شاید بیش از این نوسازی اهمیت داشته باشد، نوسازی و بر تن کردن جامه ای تازه از کار و اندیشه است. هر بهار ما این فرصت نمادین را داریم که با تجدید نظر نسبت به گذشته، آغازی نو را هدف بگیریم و امروز به گمان ما چنین فرصتی برای همه ما وجود دارد. بارها و بارها گفته ایم اما باز هم باید تکرار می کنیم که در فرایندهای اجتماعی بزرگترین عنصر تعیین کننده و تاثیر بخش، عنصر «عاملیت» است یعنی آنچه شاید تنها یک انسان بتواند به صورتی حتی فردی در یک مجموعه و نظم اجتماعی انجام بدهد. مشکل بزرگ بسیاری از نظریه های اجتماعی و به تبع آنها نتیجه گیری هایی که از آنها در حوزه عمل و رویکرد های اجتماعی گرفته شده است در آن بوده که به عاملیت قدر و ارزش لازم را نداده اند و در عوض هر چه بیشتر نهادها، ساختارها، روند ها و فرایندها را برجسته کرده و حتی از این بیشتر، آنها را به صورتی تصنعی، جبرگرایانه و ناگزیر نشان داده اند. خوشبحتانه تاریخ و حافظه تاریخی، ولو آنکه هر دوی اینها در نزد ما به شدت ضعیف و تخریب شده اند، وجود دارند که نشان دهند، چنین نیست. ساختارها و نهادها ، هر اندازه هم به نظر ناگزیر و غیر قابل تغییر بیایند، همواره در برابر «حوادث» و «اراده های فردی» کنار رفته اند و در نهایت آنچه در فرایندهای زمانی – مکانی تعیین کننده و تاثیر گذار بوده است، همین اراده ها و همین کنش هایی بوده است که شاید در زمان انجامشان هیچ کس نمی توانسته است تصوری از ابعاد قدرتمند آنها در آینده داشته باشد. مثالی گویا در این مورد شعر و ادبیات ما است: از کاری که فردوسی با شاهنامه اش، حافظ با دیوانش، سعدی با گلستان و بوستانش، مولوی با مثنوی اش انجام دادند تا تاریخ معاصر و زبان قدرتمند نویسندگان وشاعرانی چون هدایت، نیما، شاملو، فروغ، سپهری،… و پس از آنها، خلاقیت و ابتکار ارزشمند بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و مولفان و دانشمندان ما در همه حوزه ها در طول نیم قرن اخیر. بسیاری از این آثار قرنها دوام آورده اند و دوام خواهند آورد و همین رمز و راز ماندگاری «ما» به مثابه یک فرهنگ است؛ مایی که خوشبختانه در فرهنگ ایرانی از غنایی دو چندان برخوردار است و با فرهنگ های محلی، ده ها زبان و قومیت و میراث مکتوب و شفاهی آنها، تقویت و تعالی می یابد.
همین رویکرد و اندیشه را نیز می توان و باید در حوزه علوم اجتماعی و در نوشتار و ترویج اندیشه های علمی پیش گرفت . بسیار سطحی اندیشانه است که تصور کنیم، نوشته ها، بحث ها و عملکردهای اجتماعی ما برای دخالت در روند فرایندهای اجتماعی بی اثر و خنثی هستند و کار به هیچ جایی نمی برند. «نومیدی مطلق» در حقیقت جز گونه ای از «تخریب مطلق اندیشه» و یا نوعی «حماقت مطلق» نیست، زیرا با هر گونه اندیشه و تجربه ای در تضاد قرار دارد. شکی نیست که می توان و باید نسبت به آنچه در اطرافمان می گذرد، چه در کشور خودمان و چه در جهان دیدگاهی انتقادی و حتی دیدگاهی بسیار انتقادی داشت، اما این بدان معنا نیست که تصور کنیم انفعال و بی عملی و تنبلی و بی حاصلی پاسخی است که می توان در برابر بی عدالتی ها و فرومایگی ها داد. بر عکس عاملیت و ورود به عرصه در همه زمینه ها تنها راهی است که می توان امید داشت ما را به جایی برساند. زندگی جز این معنایی ندارد، جز آنکه در عین «واقع» بین بودن، «واقعیت» را تنها به صورتی که «هست» نپذیریم و برعکس به هر شکل و وسیله ای تلاش کنیم آن را در جهت بهتر شدن ولو بهتر شدنی اندک به پیش ببریم. همه ما بلا استثنا از چنین قدرتی در وجود خود برخورداریم و کافی است به این قدرت باور بیاوریم.
نوشتههای مرتبط
بنابراین «انسان شناسی و فرهنگ» سال نو را با این امید و آرزو آغاز می کند که همه دوستان و همراهانش آن را رها نکرده و تمام توان خود را برای مشارکت در جمعی که به صورت کاملا داوطلبانه، صرفا برای لذت دانستن و شریک کردن دیگران در این دانستن با یکدیگر گردآمده اند، برخوردار باشد. هدف ما، نه آن است که فکر و گرایشی خاص را تقویت یا تضعیف کنیم، نه آنکه گروه و دسته ای به راه بیاندازیم، این تارنما صرفا جماعتی است مجازی و الکترونیک از کسانی که باور به ارزش مطلق دانستن و تاثیر مثبت و دراز مدت شریک کردن خود و دیگران در دانسته ها دارند، و به همین دلیل نیز درهای این تارنما بر همه کسانی که در این باور مشترکند باز است. برای سلسه مراتب ها و ابزارهای زور و قدرت در این تارنما جایی نیست، و اگر از نظم و ساختاری خاص و ادبیات و زبانی ویژه و روشی نظام مند در ارائه مطالب و طرح مسائل استفاده می شود، صرفا در جهت بهبود فرایندهای ترویج دانش و امکان دادن به تعداد بیشتری از دوستان برای این مشارکت است. پس بار دیگر همه کسانی را که به حوزه های مختلف فرهنگ علاقمند هستند دعوت می کنیم با مشارکت خود در این تارنما به ما در تداوم بخشیدن به آن یاری رسانند و شکی نداشته باشند که کلید واقعی حل مسائل اجتماعی در دانستن و در ترویج این دانش و در درونی کردن آن در تمام افراد جامعه به طور عام و به خصوص در درونی کردن آن در نخبگان جامعه یعنی کسانی است که مسئولیتی سنگین تر از دیگران برای حفظ نظام اجتماعی بر دوش دارند.