سیستم های انتخاباتی معمولا از اساسی ترین ساختهای دموکراتیک به حساب می آیند اما نکته اینجاست که انتخابات به تنهایی و به خودی خود برای تحقق یک دموکراسی واقعی، کافی نیست. رقابت سیاسی؛ متضمن گستره انتخاب نامحدودی از نامزدهای رقیب یکدیگر، بدون سرکوب مخالفان و دسترسی منصفانه همه داوطلبان و رسانه ها به جریان شفاف اطلاعات است. جریانی کارآمد باید از همان لحظه ثبت نام رای دهندگان تا شمارش، اعلام نهایی آرا و انتصاب سیاسی به فکر تحکیم مشارکت اقلیت ترین گروههای یک جامعه باشد. شاید تنها در این شرایط بتوان کارکرد انتخابات برای تعمیق دموکراسی را قابل بحث دانست.
کتاب «جنسیت و انتخابات» جدیدترین کار تالیفی دکتر عباس محمدی اصل به بررسی نسبت جنسیت و انتخابات از شروع فرآیندهای مربوطه تا تحکیم برابری جنسیتی در قدرت سیاسی و اجرایی جامعه پرداخته است. نشر دیبای دانش این کتاب را در ۱۱۲ صفحه و در سال ۹۸ منتشر کرده است. مولف، کتاب را در هفده فصل تدوین کرده و تلاش کرده تا تمامی جنبه های انتخابات و جنسیت را مورد بحث و تحلیل قرار دهد.
نوشتههای مرتبط
انتخابات سیاسی به عنوان آنچه در دنیای امروز ابزاری برای تعمیق دموکراسی به شمار می آید؛ اولین بحث مولف است. در این فصل،مولف از فرهنگ سیاسی و تاثیر آن در میدان دادن به نقش آفرینی زنان در حوزه سیاست سخن گفته و بر این باور است که تغییر پیش فرض طبیعی بودن سیاست ورزی مردان در قیاس با غیر طبیعی بودن این امر نزد زنان، می تواند گویای تغییر شرایط ساختی ناظر به ناهمبرابری جنسیتی در پرتو آگاهی از مزایای همبرابری برای توسعه پایدار باشد.
مشارکت، نمایندگی و نفوذ سیاسی از جمله دیگر بحث های این کتاب است. محمدی اصل از غلبه بر موانع جنسیتی آمیخته با قومیت و طبقه یاد کرده و بر این باور است که تصور حضور زنان در مبادی سیاستگذاری، جهت رفع تبعیض و خشونت، به واسطه موانع ریشه ای تحقق پیدا نکرده و حتی در جوامع مترقی و پیشرفته؛ دموکراسی ها همچنان گرفتار تبعیض جنسیتی هستند و هنوز هم با برابری فاصله قابل توجهی دارند.
از نظر مولف تنوع قابل توجه حضورسیاسی زنان در کشورهای مختلف و دستیابی بالنسبه روبه رشد آنان به مناصب سیاسی هنوز هم با شکل تخصصی در حوزه های مدیریت اقتصادی و سیاسی فاصله دارد و تقسیم کاری نانوشته، زنان را به عرصه های کمتر تخصصی چون امور فرهنگی، آموزشی، بهداشت و رفاه اجتماعی هدایت می کند در حالیکه مردان به شکل تخصصی در حوزه های مدیریت اقتصادی و امور خارجه مشغول به کار می شوند.
فضای جنسیتی انتخابات سیاسی نیز از جمله دیگر مباحث کتاب است که مولف کوشیده در آن، ریشه های نابرابری جنسیتی در امور سیاسی را تجزیه و تحلیل کند. مثال به نظر ساده اما به شدت تعیین کننده کاندید شدن زنان در ایران برای انتخابات ریاست جمهوری در این فصل مورد تجزیه و تحلیل نویسنده قرار گرفته و محمدی اصل بر این باور است که حتی اگر زنی در ایران اجازه کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را بیابد، بازهم در پارادایم مذکر به سادگی نمی توان این امر را در غیاب عناصر مرتبط با زنانگی و مردانگی رفتارها، مبین همبرابری جنسیتی در نظر گرفت چرا که ظرفیت ریاست جمهوری به لحاظ فرهنگی به شدت با مردان و مردانگی تداعی می شود.
تغییر عرصه سیاستهای انتخاباتی به نفع حضور و مشارکت گسترده زنان در عرصه رای دهی اگر با آگاهی زنان، استقلال رای، همراهی سیاسی احزاب، وجود یک فرهنگ سیاسی همبرابر، دموکرات و مشارکت طلب همراه نباشد احتمال سو استفاده از این توان را فراهم کرده و دست کم منجر به نا امیدی وعدم اعتماد به نفس شهروندی در امر سیاست ورزی برای زنان می شود. زمین ناهموار بازیهای سیاسی برای زنان، کم و بیش در تمامی کشورهای جهان؛ بازی سیاست را به نفع مردان در پارادایم مذکر رقم زده و می زند. لازم است علاوه بر حضور زنان در عرصه های رای دهی و انتخابی؛ که حالا نمایشی بودن آن بیش از گذشته به اثبات رسیده است، زمینه های سیاست ورزی و امکان تبادل تجارب واقعی برای زنان در این عرصه نیز فراهم شود تا همبرابری سیاسی و بی سالاری؛ مایه اعتلای زیست شهروندی برای زنان و مردان به یک اندازه شود.