مواجه با مرگ میتواند احساسات متعددی همچون انکار، انزوا، خشم، ناراحتی عمیق، فقدان، پوچی و افسردگی را در انسان بوجود بیاورد. اما باید بدانیم که گذر از و یا مواجه با چنین احساساتی طبیعی هستند. برعکسِ عزاداری، که نمایشِ جمعیِ وابسته به بسترهای فرهنگی است، سوگواری یک فرآیند شخصی است. یعنی هر فردی، در این فرآیند، سوگواری را به شیوهی خودش تجربه میکند و روند کاملن منحصر به فردی را برای گذر از این موقعیت و بروز ماتمش انتخاب خواهد کرد. فردِ سوگوار ممکن است که در طول روز بارها بین احساسات گناه، ماتم، خشم، ترس و ناراحتیِ شدید سردرگم باشد. بهنوعی نحوهی تجربهی سوگواری به تجربهی شخصی و به شیوهای که فرد نسبتِ به بحرانها و فقدانها واکنش نشان میدهد، به میزان چسبندگی عاطفی بین فردِ سوگوار و فردی که مرده است و به نگرش و باور فرد نسبت به مسئلهی مرگ و زندگی بستگی دارد.
بیاید یکبار دیگر به پارارگراف بالا برگردیم و برخی مفاهیم را مرور کنیم؛ «سوگواری»، «عزاداری» و «ماتم». معمولا این سه واژگان در زمان رخدادِ مرگ استفاده میشوند اما باید به این نکته توجه کنیم که هر کدام معنای متفاوتی دارند. بیان این تفاوتها ضروری است. چرا که همین نکات کلیدی در نحوهی مدیریت و مواجه جوامع در موقعیتهای بحرانی کمککننده خواهد بود. […] «سوگواری به بازهی زمانیای که بعد از فقدان، که ماتم تجربه شده و عزاداری رخ داده است، گفته میشود […]» (Cassel and others:2005, p:40) و آنچه که در این شرایط به کمک گروه، اجتماع و یا جامعه میآید تا از آن با سلامت گذر کند مناسک هستند.
مناسکِ مرگ که در هر فرهنگی متفاوت برپا میشود با وورد مدرنیته تحتالشعاع قرار گرفته است. بهعبارتی با ورودِ کارشناسان و متخصصانِ جدیدِ مرگ، مرگ در دنیای مدرن تبدیل به یک امر عقلانی، پزشکی و بوروکراتیک شده است (والتر، ۱۳۹۶). پس مناسکِ پیرامونیِ این پدیده، یعنی مرگ، هم تغییراتی را بهخود دیده است. تغییراتِ پیرامونی پدیدهی مرگ، سوگواری، عزاداری و ماتم اگر چه سالهاست که در دیگر جوامع مورد مطالعه قرار میگیرد اما در ایران معاصر، با وجودیکه جامعه در نیمقرنِ اخیر و در زندگی روزمرهی خود ارتباطِ تنگاتنگی با پدیدهی مرگ داشته، امّا بسیار کم مورد توجه پژوهشگران، بویژه در حوزهی علوم اجتماعی، بوده است. با این وجود اندک پژوهشهای انجامشده در باب مدرنشدن مرگ در ایرانِ معاصر نخستین قدمها برای ثبت دادههای مرتبط با مرگ و بررسی و تحلیل آنها (بویژه با مطالعهی میدانی در گورستان بزرگ پایتخت، یعنی گورستان بهشتزهرای تهران) برداشته شده است که در ادامهی این نوشتار از آنها وام خواهیم گرفت.
بهشتزهرای تهران، یا به نظر من، «سازمانگورستان» بهشتزهرای تهران نمونه بسیار مهمی از ورود مدرنیته، کارشناسان و متخصصانی است که مرگ و مناسک پیرامون آن را در صورتی نو برای جامعهی بزرگ شهری تهران معنادار میکنند. پرداختن به این موضوع برای فهمِ بهترِ روزهای سختِ کرونایی در ایران، بویژه تهران، و آمار مرگ و میر ناشی از این ویروس و نحوهی برپایی مناسک مرگ پُراهمیّت است. برهمین اساس لازم میدانم تا بازهی زمانی تبدیلِ بدن به جسد تا پایان خاکسپاری، ابتدا در شرایطِ عادیِ جامعه و از منظرهای مختلف، را کوتاه ترسیم و سپس این الگو را در نحوهی مدیریت و نحوه مواجهی بازماندگان با مرگ و میر کرونایی را پیادهسازی کنم و نشان بدهم که عدم برپاییِ کامل مناسک تدفین و عدم حضور بازماندگان چه خطرات و آسیبهایی پیرامون این نوع از مرگ و مدیریتِ متفاوت در برپایی مناسک تدفین، با توجه به دستورالعملِ سازمان بهداشتِ جهانی یعنی حفظ «فاصلهگذاری فیزیکی» وجود دارد. همچنین نشان خواهم داد که این نوع از مناسک تا چه اندازه میتواند بر سوگواری بازماندگان تاثیر بگذارد و از منظر مراقبتهای تسکینی مدیران شهری چگونه میتوانند از آسیبهای بیشتر جامعهی درگیر با مرگ کرونایی جلوگیری کنند.
نوشتههای مرتبط
مرگ و مدرنیته: نحوهی برپایی مناسک تدفین و نگرش افرادِ جامعه به مرگ بخش مهمی از مطالعهی مناسک تدفین در بهشتزهرای تهران نشان میدهد که تقسیمِ اجتماعیکار و سیطرهی بوروکراسی برپایی مناسک تدفین هم در فهمِ بازماندگان از مرگ و هم بر نحوهی کنشهای عاطفیفیزیکی آنها (تصویر ۱) تاثیر زیادی خواهند داشت (رحمانی و قربانی، ۱۳۹۶؛ Bayatrizi and Ghorbani, 2019).
تصویر ۱: کُنش عاطفیـ فیزیکی میان بازماندگان و جسد در بازۀ زمانی پنجاه ساله، ایران. هاجر قربانی، ۱۳۹۴
همچنین، مصاحبه و مشاهداتِ پساتدفینی، یعنی پس از گذرکردنِ بازماندگان از مناسک تدفین در بهشتزهرا، نیز نشان میدهد که برخی از بازماندگانِ متوفی (حتی بستگان درجه اول) نهتنها ارتباط و پیوستگیِ عاطفی عمیقی با متوفی برقرار نمیکنند بلکه بعد از یک بازهی زمانی با تجربهی متفاوتی مواجه بودهاند؛ نوعی اختلال در سوگواری (مصاحبه شخصی، ۱۳۹۷). در مصاحبهها و گفتوگوها برخی منتقدِ جدی تخصصیشدنِ مناسک مرگ هستند و بر این موضوع پافشاری میکنند که با چنین رویکردِ سازمانیای حتی نتوانستهاند وداعِ نهاییای با جسد داشته باشند. از سوی دیگر برخی متخصصانِ مرگ، یعنی تطهیرکنندگان و خاکسپاران، هم به موضوعِ عدمِ آشنایی بستگان با مناسکِ تطهیر و خاکسپاری و حتی عدم دخالتِ یکی از بستگان متوفی بر انجام مرحلهی نهایی خاکسپاری، یعنی تلقین، اشاره میکنند. بهعبارتی تخصصیسازی موجبِ نوعی عادتِ اجتماعی شده که تجربیاتِ اجتماعی مهمِ افراد یک جامعه را تغییر داده و یا حتی نامفهوم ساخته است. بیشتر این افراد در مواجه با این عاداتِ اجتماعی از مجموعه رفتارهایی صحبت میکنند که برای خودشان نیز معنادار نیست.
کرونا ویروس: نحوهی برپایی مناسک تدفین در بحرانِ همهگیری یک بیماری
با ورودِ ویروس کرونا به ایران در اواخر بهمنماه ۱۳۹۸ و اعلامِ آمار مرگ و میرِ ناشی از این بیماریِ همهگیر و با بازنشرِ اولین تصاویرِ اجساد در تطهیرخانهی گورستان قم موجی از نگرانی در جامعه شکل گرفت. در کنار این تصاویر، موجِ جدیدی از نگرانیها دربارهی نحوهی برپاییِ مناسک تطهیر، تکفین و خاکسپاری و استفاده از مصالحی همچون آهک برای جلوگیری از شیوع بیماری و ازبینرفتنِ هرچه سریعتر اجساد شکل گرفت. تصاویر مرتبط با مناسک تدفین در فضاهای مجازی بهسرعت منتشر میشد و در همین زمان موجی از سوالات در ذهنِ جامعه شکل میگرفت.جامعهی ایرانیشیعیای که برای حل و عبور از بحران مرگ مناسکاش بهصورتِ جدی و عمیقی با دستورالعملهای دینی پیوند خورده بود اکنون با دستورالعملهای نوین، امّا نه از منظر دینی بلکه از منظرِ پزشکی و عقلانیت، مواجه شده است.
خبرهای روزانه و متعددی از نحوهی برپایی مناسک تدفین افرادی که بر اثر بیماری کرونا مردهاند منتشر شده است. از رعایتِ پروتکل جهانی بهداشت بر عدمِ انجام شیوههای مناسکی در مرگهای عادی تا استفتاء از مراجع دینی و اعلام دستورالعملهای متفاوت از سوی آنها. برخی مراجع دینی برپاییِ تمامیِ مناسک مرتبط با جسد را با حفظ و رعایت بهداشت را در دستورالعمل گنجاندند و برخی نیز انجامِ این مناسک را در چنین شرایطی جایز ندانستند و به روشها و شیوههای دیگری اشاره کردند. فارغ از برپایی مناسکِ مرتبط با جسد که خود تاثیر بسزایی در ذهنِ بازماندگان فرد متوفی داشت نحوهی حضور بازماندگان در مناسک و انجام ناقص و یا عدمِ انجام بسیاری از مناسک تشییع، بواسطهی دستورالعمل حفظ فاصلهی فیزیکی، موجب شد تا بینظمیِ ناشی از فقدانِ یک فرد در یک گروه اجتماعی کماکان باقی بماند.
بهعبارتی مناسک به جامعهای که در اثر رویداد مرگ دچار بینظمی و آشفتگی شده است این فرصت را میدهد تا گردِ هم جمع شود و خود را مجددا از نو بسازد (Durkheim, 1915:339). اما در چنین شرایطی عملن بخشِ مهمی از مناسک از بین رفته است. این حذف و کاستیها چه نتایجی را دربرداشته است؟ برای پاسخ به این سوال کافی است یکبارِ دیگر به الگو و نحوهی برپایی مناسک مرگ در شرایطِ عادی بازگردیم و آن را مرور کنیم. مطالعات پیشین به ما نشان میدهد که چگونه عدمِ حضورِ بازماندگان در بخشهای مهمی از مناسک در کنار جسد و نداشتنِ ارتباط کافی، بهصورت انفجارهای هیجانی، با آن تاثیرات بسزایی در نحوهی مواجهی جامعه با پدیدهی مرگ، فهمِ پدیدهی مرگ و معنادار کردن آن داشته و گاها بازماندگان را با اختلالهای متعدد عاطفی، بویژه سوگواری، مواجه کرده است.
امروز و در بحران شیوع کرونا، بیماریِ همهگیر با آمار مرگ و میر بالا، و با مقرراتِ جدی و سختگیرانه در نحوهی برپاییِ مناسک، با حفظ فاصلهی فیزیکی، حذفِ مناسکِ جمعی، حذفِ کامل ارتباط با متوفی و مدیریتِ کمابیش مبهم این نوع مرگ جامعهی درگیر با مرگِ کرونایی کماکان در بینظمی و از همپاشیدگیای قرار گرفته است که سادهترین مناسک، یعنی درآغوشگرفتن و عزاداری دستهجمعی، را نیز تجربه نمیکند. به تصویر شماره ۲ نگاهی بیاندازید: بهعبارتی فرد یا اجتماع با یک فقدان مواجه و دچار یک ماتم است. اما فرصت برپایی عزاداری از طریق مناسک را ندارد. همهچیز در یک ابهام و تعلیقِ بزرگ قرار گرفته و فرد درگذشته در شرایطی خاص بهخاک سپرده میشود. در چنین شرایطی بازماندگان با یک تعلیق منسکی و اختلال در سوگواری مواجه خواهند شد که در آینده میتواند صدمات جبران ناپذیری را بر افراد یا گروهها وارد کند.
تصویر شماره ۲: نحوهی مواجهی گروه یا جامعهی داغدیده با پدیده مرگ و عبور از آن
از زمان تبدیل بدن به جسد تا پایان خاکسپاری در شرایط عادی و بحران کرونایی، هاجر قربانی، ۱۳۹۹.
راهکارها: مراقبت تسکینی در حمایت از اختلال سوگواری
آنچه که امروزه بیشتر جوامع در سرتاسر دنیا با آن مواجه هستند و راهکارهایی که رهبران، سیاستمداران، پزشکان و مدیران برای آن درنظر گرفتهاند غیرقابل اجتناب است. کرونا بیرحمانه میتازد و روزانه جانِ بیشماری از مردم کرهی خاکی را میگیرد. مدیریت این تعداد از مرگ در جهان نیز بهنوبهی خود سخت و قابل بررسی است. در این میان اگر چه راهی دیگر برای نحوهی مدیریت این نوع از مرگها وجود ندارد امّا راههای متعددی برای مدیریتِ گذرِ بازماندگانِ در مواجه با این نوع از مرگ و از همپاشیدگی نظمِ اجتماعیِ آنها وجود دارد که بیشک در آیندهای نزدیک متخصصانِ حوزههای مختلف به آن خواهند پرداخت.
به جملات ابتدایی این نوشتار باز گردیم. بخشِ مهمی از مواجهی افراد با مرگ از دریچهی احساسات میگذرد. در مرگِ کرونایی جامعهی عزادار و یا فردِ سوگوار با مجموعهای از احساساتِ رها شده مواجه است که توانایی مدیریتِ آنها را ندارد. شاید تا پیش از این تنها راهکار ورود علم روانشناسی بود اما امروزه علمروانشناسی دیگر تنها نیست و مراکزی با عنوان «مراقبتهای تسکینی» که با رویکردهای بینارشتهای مشغول به فعالیت هستند در برخی کشورها تاسیس شدهاند و به مدد جامعه، اجتماع یا گروههای درگیر با پدیدهی مرگ، بویژه افراد مبتلا به سرطان، آمدهاند. در ایران نیز این مجموعه تنها در بیمارستان امام خمینی در سال ۱۳۸۳ تشکیل شد. امّا تاکید این مجموعه، بهصورت سنتی، تنها بر مراقبتهای پزشکی باقی مانده است (Tahmasebi, 2018).
امروزه، مراقبتهای تسکینی فراتر از مراقبتهای پزشکی مرتبط با فردِ در حال مرگ رفته و برای بازماندگان و مواجه با پدیدهی مرگ نیز اقداماتی را طراحی کرده است. همانگونه که پیش از این اشاره کردم مراقبتهای تسکینی شاملِ یک تیم میانرشته یعنی پزشک، پرستار، روانشناس، مددکار اجتماعی، روحانی و متخصص تغذیه است. خدماتِ سوگواری نیز یکی از دهها خدماتی است که مراقبتتسکینی برعهده دارد و بخشی از این خدمات شامل مشاوره و رواندرمانی بهصورت گروهی و بخشی دیگر شامل برنامههای فردی میشود ( MidCentral District Health Board (MDHB): 2015, p:10).
در شرایطِ امروزی جامعهی ایران و بحران نحوهی برپایی مناسک مرگ و آنچه که در بالا به آن اشاره کردیم استفاده از راهنماهای منتشرشده دربارهی مراقبت تسکینیِ سوگواری بسیار قابل تامل و ارزشمندند. در این دستور العملها افرادی که در سطح سوم حمایتی قرار دارند با ماتم و سوگواری طولانی و پیچیده مواجه شدهاند. این افرادِ واجدِ شرایط به خدمات و پشتیبانی بهداشت روان، سوگواری و روانیاجتماعی نیازمندند. افراد و خانوادههایی که این روزها با تجربه مرگِ ناشی از کرونا مواجه شدهاند شامل این دسته سوم میشوند.
در این شرایط وظیفهی نهادهای دولتی چیست و چگونه میتوانند با رویکرد مراقبت تسکینی به این افراد کمک کنند تا یکبارِ دیگر به جامعه بازگردند؟ بهنظر میرسد که تشکیل گروهها و انجمنهای تخصصی مرتبط با مراقبت تسکینی از اولین قدمها باشد. ۱) تشکیل کارگروههایی با تخصصهای پزشکی، روانشناسی، مددکار اجتماعی، پرستار، متخصص تغذیه و روحانی در مناطق مختلف شهری. ۲) بهعضویت گرفتن افراد و خانوادههایی که با شرایط تعلیق مناسکی و عدم برپایی عزاداری مواجه بودهاند. در مرحلهی بعد و به دلیلِ اعمالِ فاصلهی فیزیکی ۳) برپایی جلساتِ ابتدایی و گزارشِ شرح حال و ثبت آنها از سوی متخصصین بهصورت تلفنی یا مجازی قابل اجرا خواهد بود تا بعد از اتمام این همهگیری جلسات به سمتِ برگزاری جلسات گروهی سوق داده شود.
بعد از اتمام شرایط همهگیری ۴) افراد یا گروههایی که با این نوع از مرگ مواجه شدهاند در گروههای جمعی حاضر شده و با پیروی از برنامههای منتشرشده، از سوی نهادهای بینالمللی مرتبط با مراقبت تسکینی و حمایت سوگواری، با بازسازی تجربهی زیستهی افراد در مواجه با مرگ عزیزانشان در یک برنامهی منظم سعی در مرور خاطرات آنها داشته باشند و از همین خلال سوگواریِ خود را آغاز کنند. فرصتِ برپایی جلساتِ جمعی و بازسازیِ نوعی مناسک جمعی نهتنها بر بهبودِ اختلالاتِ سوگواری تاثیر مثبتی خواهد داشت بلکه بر ساختنِ مجدد گروه نیز کمک بزرگی خواهد کرد. پیشنهاد چنین راهکارهایی در سطحِ ابتدایی و برای بهبود اوضاعِ ناشی از فقدان مناسک تدفین و خاکسپاری و مناسک عزاداریِ جمعی مطرح شده است و در مراحل بعدی نیاز به بررسی، پژوهش و مطالعهی عمیقتر دیده میشود.
فهرست منابع
رحمانی، جبار و هاجر قربانی (۱۳۹۶) «تدفین به مثابه یک پدیده بوروکراتیک: آیینهای مرگ در بهشتزهرای تهران»، مجله مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳.
والتر، تونی (۱۳۹۶) مرگ و مدرنیته، ترجمه هاجر قربانی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران.
Bayatrizi, Zohre and Hajar Ghorbani (۲۰۱۹), “The Bureaucratic Professionalization of Funeral Rites in Tehran’s Behesht-e Zahara Cemetery” ۱۰۳-۱۱۸, Death Across Cultures, Science Across Cultures. Springer Nature Switzerland AG
Cassell, Dana K. Salinas, Robert C. Winn, Peter A. S. (۲۰۰۵), The Encyclopedia of Death and Dying, New York: Facts on Fil
Durkheim, Emil (۱۹۱۵), The Elementary Forms of Religious Life, London, UK: Unwin
MidCentral District Health Board (MDHB): 2015
Tahmasebi, Mamak (۲۰۱۸) “Palliative Care in Iran: A long, long way to go” Basic & Clinical Cancer Research, 10(3): 34-37