سینا انصاری اشلقی[۱]
پیر بوردیو یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نظریهپردازان علوم اجتماعی معاصر است که با ارائه مدلی تحلیلی امکان درک بهتر فضای اجتماعی را فراهم کرد. به دلیل اهمیت نظریه وی در باب کنش اجتماعی، تمامی توجهات به مدل وی معطوف شده و نقد وی از جامعه سرمایهداری معاصر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا زمان مرگ، بوردیو یکی از چهرههای اصلی منتقد سرمایهداری معاصر بود. مهمترین تحقیق بوردیو در نقد سیاستهای نئولیبرال کتاب فلاکت آدمی[۲] (Elend der Welt) بود که در سال ۱۹۹۳ به همراه همکارانش به نگارش درآورد و در آن تصویری تمام نما از اثرات اجرای سیاستهای نئولیبرال ارائه داد. در ادامه و در سال ۱۹۹۸ با کتاب آتش متقابل[۳] به تهاجم نئولیبرال اشاره و سرمایهداری معاصر را بازگشت به نوعی «سرمایهداری سرقت محور» قلمداد کرد. (Bourdieu, 1998: 44)
نوشتههای مرتبط
اهمیت تلاشهای بوردیو در آنجاست که در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نظریههای چپگرا به حاشیه رفته بودند و بوردیو با عبور از نظریات ارتدوکس مارکسیستی تلاش کرد تضاد در جامعه را با مبانی علمی تحلیل کند. به همین دلیل به مفهوم کلاسیک سرمایه بازگشت و با بازتعریف مفهوم سرمایه در حوزههای مختلف پرداخت و سپس با استفاده از این مفاهیمِ بازساخته جنبههای گوناگون زندگی بشری را تحلیل کرد. بوردیو از یک سو، سرمایهداری را فراتر از روابط صرفا اقتصادی میدید و به همین دلیل، جامعه را به میدانهای مختلف تقسیم کرد؛ و از سوی دیگر بیشترین اهمیت را به دینامیک اقتصادی داد.
در این نوشتار تلاش شده است تا با بازخوانی برخی آثار بوردیو نگاه وی به جامعه سرمایهداری معاصر برای خواننده روشن شود. برای این منظور تحلیل وی از جامعه پیشاسرمایهداری و غیرسرمایهداری، مرکزیت و اولویت سرمایه اقتصادی، مکانیزم دخالت و نفوذ انحصار فرهنگی و در نهایت نقد نئولیبرالیسم به شکلی گذرا مورد بررسی قرار گرفته است.
جامعه پیشاسرمایهداری
تحقیقات ابتدایی بوردیو در الجزایر به بررسی جوامع پیشاسرمایهداری میپردازد. بررسیهایی که بعدها دوباره به آن بازگشت و در مقاله «ساختن عادتواره اقتصادی» به تحلیلی دقیق از تقابل ارزشهای موجود در جوامع پیشاسرمایهداری با ارزشهای جامعه سرمایهداری پرداخت. در مقاله مذکور بوردیو به تغییر ارزشهای جامعه کابیلی پس از ورود سرمایهداری به روستا اشاره میکند که کلیه روابط اقتصادی پیشین را تحت تأثیر قرار میدهد. در همین جا، بوردیو اقتصاددانان و جامعهشناسانی را که تنها با عینک «نظریه اقتصاد عقلانی» به موضوع توجه میکنند، مورد انتقاد قرار میدهد. وی معتقد است که این جوامع پیش از ورود سرمایهداری ارزشها و قواعد اخلاقی خود را داشتهاند که نمیتوان با زدن برچسب غیرعقلانی پیشینه اقتصادی و روابط اجتماعی موجود در آن را نادیده گرفت (Bourdieu, 2000: 21- 24) در این جوامع، مفاهیمی چون دین، شرافت و ایثار وجود دارد (Bourdieu, 2000: 27) که با ابزار تحلیلی نظریات صرفا اقتصادی و عقلانی نمیتوان آن را توضیح داد.
در اصل، بوردیو در اینجا عالمان اجتماعی را مورد نقد قرار میدهد که روابط جوامع غیرسرمایهداری را با توجه به روابط اجتماعی جامعه سرمایهداری بررسی میکنند و از سایر حوزههای فضای اجتماعی غافل هستند. در حالی که جامعه هرگز همگن و یکسان نیست و پر است از شیوههای گوناگون زیست با منطق متفاوت. در تحلیل بوردیویی، جامعه تخصصی شده مجموعهای از فضاهای بازی است که تحت یک منطق خاص واحد عمل نمیکند (Wacquant, 1992: 37) و در تحلیل خود باید این را در نظر گرفت. بوردیو با رصد کردن جامعه پیشاسرمایهداری به ما میآموزد که چگونه میتوان این اصول اخلاقی و منطق را در کنشهای کنشگران هر جامعهای دید و بر مبنای آن روابط اجتماعی را تبیین کرد.
روابط اجتماعی و اولویت سرمایه اقتصادی
بوردیو جامعه را مجموعهای از نابرابری و تضاد میبیند و از این نظر وامدار رالف راندورف است (Volkmann& Schimank, 2006: 224). جایگاه هر کنشگری در فضای اجتماعی با توجه به دارایی او از انواع سرمایه مشخص میشود. از این نظر، کنشگران با یکدیگر نابرابر هستند و در نتیجه تلاش میکنند تا سرمایه خود را افزایش دهند و موقعیت خود را بهبود بخشند. از آنجایی که منابع در فضای اجتماعی محدود است، بین کنشگران رقابت به وجود میآید و حاصل آن تضاد است. از این نظر، بوردیو را میتوان در زمره نظریهپردازان مکتب تضاد به حساب آورد.
اهمیت کار بوردیو در آنجاست که فقط به یک جنبه خاص سرمایه توجه نمیکند و در فضای اجتماعی انواع سرمایه را تعریف میکند و بدین ترتیب تحلیلی چند بُعدی از جامعه ارائه میدهد. برای بوردیو، این تضاد فقط در میدان اقتصادی نیست و در سایر میدانهای فضای اجتماعی قابل پیگیری است؛ بدین ترتیب بوردیو میتواند راه کاری برای یکی از انتقادهای اصلی به نظریههای مارکسیستی ارتدوکس بیاید. مارکسیستهای ارتدوکس همواره مورد نقد هستند که با تقلیلگرایی حوزه اجتماعی به روابط اقتصادی، سایر حوزههای زندگی را نادیده میگیرند. در حالی که تحلیل چندبعدی بوردیو بر این مشکل فائق میشود و با بسط نظریه سرمایه دچار تقلیلگرایی نمیشود.
درست است که بوردیو به انواع سرمایه اشاره میکند، اما مطابق نظر فولکمان و شیمانک، بوردیو در یک سلسله مراتب عینی، بالاترین مرتبه را به سرمایه اقتصادی میدهد و از این نظر وامدار مارکسیستهاست (Volkmann & Schimank, 2006: 225). مشخصه اصلی سرمایه اقتصادی این است که سایر انواع سرمایه به آن تبدیل میشود و از سوی دیگر، واحد مناسبی برای سنجش میزان سرمایه است؛ در اصل، قابلیت اصلی سرمایه اقتصادی آسانی تبدیل شدن آن به انواع سرمایه است. همچنین میدان اقتصادی در نگاه بوردیویی نقش غالب در جامعه دارد. بوردیو جامعه را متشکل از چندین میدان گوناگون میبیند. اما میدان اقتصادی تنها میدانی است که بر تمامی میدانهای دیگر مستقیما اثر میگذارد و در نتیجه اجتماع را تحت تأثیر قرار میدهد (Bourdieu & Wacquant, 1992: 141).
علاوه بر این، بوردیو در تحلیلهای خود میدان اقتصادی را اصلیترین عامل تقسیم بندی میداند و برای رسم نمودارهای تحلیلی خود، میدان اقتصادی را مبنای خود قرار میدهد. (Bourdieu, 1989: 409) در اصل، قابلیت (Disposition) کنشگران بر مبنای جایگاه آنان در میدان اقتصادی انجام میشود و اولویت اصلی جایگاه اقتصادی است. (برای مطالعه بیشتر رجوع شود به Bourdieu, 1997)
میدان فرهنگی و نفوذ/دخالت (Intrusion)
بوردیو بر این باور است که میدان فرهنگی تحت سیطره یک نیروی همسان ساز قرار گرفته است. اصطلاحی که بوردیو بکار میبرد نفوذ/دخالت (Intrusion) است و منظور بوردیو این است که قواعدی همسانساز وارد عرصه فرهنگی شدهاند که از بیرون و به اجبار شکل خاصی از تولیدات فرهنگی را موجب میشوند. بدین ترتیب نوعی همگنی در کلیه تولیدات این میدان مشاهده میشود. با این روند، گرایشها و قواعد درونی و مستقلِ تولیدِ محصولات هنری و فرهنگی از بین میرود.
به عنوان مثال، بوردیو در تحلیل تلویزیون به نقش سرمایه اقتصادی در تولید محصولات میپردازد. محصولی موفق به حساب میآید که در بازارهای جهانی سهم بیشتری داشته باشد یا به زبانی دیگر، به مصرف انبوه در سطح جهانی برسد. بنابراین هنرمند یا تولیدکننده محصول فرهنگی، هنری یا علمی در پی جذب مخاطب است و تلاش میکند تا توجه همگانی را جلب کند (Bourdieu, 1996: 108 ). بدین ترتیب، در این میدان کنشگرانی که سرمایه اقتصادی بیشتری دارند و میتوانند مخاطبان را بیشتر تحت تأثیر قرار دهند، قدرت بیشتری دارند و بیش از دیگران میتوانند بازار را زیر نفوذ خود در بیاورند.
فولکمان و شیمانک توضیح میدهند که نفوذ/دخالت دو مرحلهای است: در مرحله اول همگن شدن و از بین رفتن تنوع در زیرمیدان تولید فرهنگی است. از آنجایی که کوشش تمامی کنشگران این حوزه مطرح شدن در سطح جهان است؛ تلاش میکنند تا مخاطبان بیشتری جذب کنند و بازار فروش کالاهای فرهنگی تولید شده را بدست بیاورند؛ بنابراین در مرحله دوم، کنشگر خود را در اختیار بازار قرار داده، استقلال خود را از دست میدهد (Volkmann & Shimank: 223).
تحلیلی که بوردیو در این حوزه ارائه میدهد، شاملِ هر دو تحلیل نمادین و مادی است. منظور از تحلیل نمادین، روندی است که مطابق آن مصرف کالاهای خاصی دارای ارزشی نمادین میشود. نقش کلیدی در حوزه نمادین به روشنفکران رسانهها باز میگردد که امکان جهت دادن به سلیقه عمومی را دارند. نقدهای روشنفکران و هم چنین معرفی کتابهای پرفروش باعث میشود تا محصولات فرهنگی خاصی مورد توجه عموم قرار بگیرد (Bourdieu, 1996: 115). بنابراین در مرحله اول که یکسانسازی زیرمیدان تولید است؛ روزنامه نگاران و رسانهها میتوانند مصرف کنندگان را به سمت مصرف کالاهای یکسان و داشتن سلیقه واحد سوق دهند.
در حوزه اقتصادی، میتوان دو پیامد در مورد رقابت بین تولیدکنندگان فرض کرد: از یک سو، ممکن است رقابت موجب تنوع کالاها شود؛ چرا که هر تولیدکنندهای تلاش میکند با ارائه محصولات جدید بازار جدیدی برای خود به وجود آورد و بدین ترتیب سود کند. از سوی دیگر، رقابت شدید ممکن است جرأت نوآوری را از تولیدکنندگان بگیرد. بوردیو در یکی از آثار پایانی خود، بنگاههای اقتصادی بزرگ (Concern) را به عنوان جهت دهنده تولید کلیه محصولات فرهنگی معرفی میکند که مخاطبان را به سمت مصرف کالاهای یکسان هدایت میکنند. بوردیو آن را «محصول واحد» مینامد (Bourdieu, 2001: 85).
فولکمان و شیمانک سه قدم برای تکمیل شدن نفوذ/دخالت در حوزه تولیدات فرهنگی برمیشمرند. در مرحله اول، مصرف کنندگان در زندگی روزانه به شکل فزایندهای با محصول واحد مواجه هستند و بدین ترتیب به برتری این محصول ایمان میآورند و در نتیجه خودبخود این محصول بیشتر انتخاب و مصرف میشود؛ یعنی این دو پدیده همدیگر را تقویت میکنند. از یک سو، مصرف کنندگان تولید واحد را ایدهآل فرض میکنند و از سوی دیگر، با مصرف بیشتر آن باعث رونق و ایدهآل فرض شدن محصول میشوند. در اینجا نقش دست کاریهای نمادین (symbolic manipulation) هم باید مورد توجه قرار بگیرد. شرکتهای بزرگ میتوانند کالاهای خاصی را محبوبتر کنند.
در قدم دوم، به واسطه یکسانی تولیدات نظامِ تصمیمگیریها تغییر میکند. بینندگانِ فیلمهای سینمایی برای انتخاب سینما و فیلم، علاقه مندانِ هنر برای انتخاب نمایشگاههای هنری و دانشجویان در انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاه بیش از پیش بازار را مورد نظر خود قرار میدهند و انتخاب خود را بر مبنای ضوابط بازار تعیین میکنند. بدین ترتیب بخشی از عادتواره اقتصادی (economic habitus) شکل میگیرد و انتخابها بخشی از فرایند ناخودآگاه ذهن کنشگر میشود.
در سومین مرحله، یافتن بازار برای تولیدکنندگان مستقل مشکل و حتی ناممکن میشود. در زیر میدانهایی چون تولیدات هنری یا علمی چنین پدیدهای مشخصتر است. دستیابی به بازار برای کسانی که تلاش میکنند تولیدات مستقل از محصولات واحد داشته باشند، بیش از گذشته مشکل میشود (Volkmann Ute & Schimank Uwe, 2006: 234- 5) به عنوان مثال، عالمان اجتماعی در این روند وادار میشوند تولیدات علمی داشته باشند که مطلوب بازار است و در نتیجه استقلال خود را از دست میدهند.
نئولیبرالیسم
بوردیو (۱۹۹۸) «هجمه نئولیبرال» را یکی از مشخصههای جامعه غربی معاصر به خصوص پس از دهه ۱۹۹۰ میداند. در این روند، مدل دولت رفاه آمریکایی با ایده به حداقل رساندن دولت توصیه میشود. دولت مسوولیتی در قبال توزیع منابع جامعه بر عهده نمیگیرد و هم چنین نقشی در تولید کالاهای فرهنگی جامعه ندارد (Bourdieu, 1993). عقبنشینی دولت در زمینه اقتصاد و سیاست بطور مستقیم بر روی کالاهای عمومی مانند بهداشت، مسکن، تأمین اجتماعی و آموزش و فرهنگ تأثیر میگذارد (Bourdieu, 2001: 30). فرایندی که در اینجا پیش میرود، خصوصی شدن کلیه منابع و نابرابری بیشتر در جامعه است.
کنشگران اجتماعی اصلی این فرایند عبارتند از: شرکتهای اقتصادی بزرگ فراملیتی، سیاست مداران راستگرای دولت (به قول بوردیو «دست راست دولت»)، اقتصاددانان نئوکلاسیک (که نقش موجه ساختن نظام نئولیبرال را بر عهده دارند) و روزنامه نگاران. نقش اصلی بر عهده سیاستمداران است که تصمیم گیریهای آنها نقش اساسی در سیاستهای کلان دولتها دارد و جهت حرکت را مشخص میکنند (Bourdieu, 1998: 101). سیاستمداران خط مقدم تصمیمات مهم دولتی هستند و از آنجایی که در بند عادتواره (Habitus) خود هستند، سیاستهای آنان سو و جهت خاصی دارد. سیاستمداران در دنیای تخصصی شده امروز در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی جامعه پذیر میشوند؛ بنابراین عادتوارههای یکسانی خواهند داشت.
با وجود اهمیت نقش سیاستمداران، شرایط ساختاری جامعه در گسترش اندیشههای نئولیبرالی تأثیر زیادی دارد. به عنوان مثال، بیکاری دیگر یکی از دغدغههای قشرهای پایین جامعه نیست و تمامی افراد جامعه از بیکاری میترسند؛ «زیرا یکی از بنیانهای نظم اقتصادی موجود خشونت ساختاری [مستتر در] بیکاری، عدم تأمین اجتماعی و ترس از اخراج است.» (Bourdieu , ۱۹۹۸: ۱۱۲-۱۱۳) یکی دیگر از میدانهایی که بوردیو مورد توجه قرار میدهد، میدان فرهنگی است. با توجه به خصوصی سازی، حمایت دولتی از بین میرود؛ بنابراین برخی محصولات فرهنگی که بازار مناسبی برای آنها وجود ندارد از بین میروند؛ زیرا فرض بر این است که بخش خصوصی باید از آن حمایت کند. (Bourdieu, 1991: 55) با این وصف، تولیدکنندگانی که نیاز به حمایت دارند (مانند دانشگاهیان و هنرمندان)، مجبور میشوند برای تأمین مالی فعالیتهای خود را با منطق و خواستههای بازار تطبیق دهند و بدین ترتیب استقلال خود را از دست میدهند. در اصل، مطابق فرمولبندی بوردیویی این گروه باید علاوه بر عادتواره علمی یا هنری خود، عادتواره اقتصادی خود را نیز متحول کنند و با سیاستهای نئولیبرال تطبیق دهد.
تطبیق با سیاست نئولیبرال جهانی موجب میشود تا نوعی امپریالیسم فرهنگی به وجود بیاید. (Bourdieu , ۱۹۹۱: ۶۱) برای مقابله با این امپریالیسم فرهنگی، نقش روشنفکران مستقل بسیار کلیدی است. در نگاه وی، روشنفکران، اندیشمندان و هنرمندان مستقل باید در میدان فرهنگی انحصار موجود را از بین ببرند (Bourdieu , ۱۹۹۱: ۸۰-۹۹; Bourdieu, 2001: 80- 99)؛ به خصوص که این انحصار مبتنی بر تکنوکراسی و فن آوری مدرن است. علاوه بر این، بوردیو وظیفهای خاص برای عالمان اجتماعی قائل میشود؛ دانشمندان اجتماعی باید افسانههایی که نئولیبرالیسم برای مردم بیان میکند، نقد کنند و چهره واقعی آن را افشا کنند (Bourdieu, 2001: 34- 42).
جمعبندی
از یک سو، پیر بوردیو توانسته است ابزاری مناسب برای تحلیل در اختیار عالمان اجتماعی قرار دهد و با مدلی که برای جامعه و فضای اجتماعی ارائه داده است، امکان بررسی همه جانبه روابط اجتماعی را فراهم کند و از سوی دیگر، بوردیو با همین ابزار جامعه امروز سرمایهداری را به نقد کشیده و سپس در مقام یک روشنفکر مستقل وظیفهای برای کنشگران مستقل حوزه تولیدات فرهنگی قائل شده است که مهمترین آن روشنگری در زمینه سیاستهای نئولیبرال است.
ویژگیهایی که بوردیو در بررسیهای خود مد نظر قرار داده است عبارتند از:
۱- بوردیو جامعههای غیرسرمایهداری (مانند کابیلی) را بدون پیش فرض گرفتن قوانین و مناسبات متداول جامعه سرمایهداری مورد بررسی قرار داده و با این پژوهشها به نقش عوامل غیراقتصادی در رفتار اعضای جامعه توجه کرده است. با نتایجی که بوردیو از تحقیقات خود گرفته است، نقش عواملی چون آبرو، شرافت و از خودگذشتگی در رفتار جمعی و نظام مبادلات جوامع پیشاسرمایهداری مشخص میشود. نکته مهم اینکه بوردیو، پس از گذشت سالیان به کابیلی باز میگردد تا تغییرات جامعه را پس از ورود سرمایهداری در آن ببیند.
۲- با وجود آنکه بوردیو در مدل نظری ابتدایی خود سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین را معرفی میکند و بعدها انواع دیگر سرمایه را در کارهای خود بسط میدهد؛ اما هم چنان اولویت بیشتری به سرمایه اقتصادی میدهد.
۳- بوردیو در میدان فرهنگی به نقش «امپریالیسم فرهنگی» میپردازد که با در دست داشتن سرمایه اقتصادی میتوانند تولیدات فرهنگی را تحت نفوذ خود در بیاورند و در نتیجه تولیدکنندگان فرهنگی مستقل سهم کمتری در کلیت تولید کالاهای فرهنگی دارند.
۴- در نهایت اینکه بوردیو یکی از منتقدان اصلی «هجمه نئولیبرالیسم» است و یکی از وظایف روشنفکران مستقل را روشنگری و افشاگری در مورد سیاستهای نئولیبرال میداند.
[۱] دانشجوی دکتری جامعهشناسی در دانشگاه وین
[۲] به فرانسه la misère du monde که در فهرست کتابهای بوردیو «فقر جامعه» ترجمه شده است. (سردبیر)
[۳] به فرانسه contre-faux که در فهرست کتابهای بوردیو در این ویژهنامه «ضد آتش» ترجمه شده است. (سردبیر)
کتابشناسی
- Bourdieu Pierre (1989): Der Staatsadel. Konstanz: UKV. 2004
- Bourdieu Pierre (1991): Die Intellektuellen und die Macht. Hamburg: VSA
- Bourdieu Pierre (1993): „Die Abdankung des Staates“. In: P. Bourdieu & al. Das Elend der Welt. Konstanz: UVK. 1997
- Bourdieu Pierre (1996): Über das Fernsehen. Frankfurt am Main: Suhrkamp
- Bourdieu Pierre (1997): „Das ökonomische Feld“. In: P. Bourdieu & al. Der Einzige und sein Eigenheiten. Hamburg: VSA. 1998
- Bourdieu Pierre (1997): Vom Gebrauch der Wissenschaft; For Klinische Soziologie des wissenschaftlichen Feldes. Konstanz: UVK. 1998
- Bourdieu Pierre (1998): Gegenfeuer; Wortmeldungen im Dienste des Widerstands gegen die neoliberale Invasion. Konstanz: UVK
- Bourdieu Pierre (2000): “Making the Economic Habitus: Algerian Workers Revisited”. Ethnography. No. 1. 2000
- Bourdieu Pierre (2001): Gegenfeuer 2. Für eine europäische soziale Bewegung. Kontanz UKV
- Volkmann Ute & Schimank Uwe (2006): “Kapitalistische Gesellschaft: Denkfiguren bei Pierre Bourdieu” In: Michael Florian/ Frank Hillebrandt (Hrsg.), Pierre Bourdieu: Neue Perspektiven für die Soziologie der Wirtschaft. Wiesbaden: VS
- Wacquant L.J.D. (1992): „Auf dem Weg zu einer Sozialpraxeologie. Struktur und Logik der Soziologie Pierre Bourdieus“. In: P. Bourdieu & L.J.D. Wacquant. Reflexive Anthropologie. Frankfurt am Main: Suhrkamp. Pages 17-93
- Windolf P. (2005): „Was ist Finanzmarkt-Kapitalismus?“ In: P. Windolf (Ed.). Finanzmarkt-Kapitalismus; Analysen zum Wandel von Produktionsregimen. Wiesbaden: VS.