ساره دستاران
محمود حکیمی بیش از ۴۰ سال است که برای کودکان و نوجوانان مینویسد و طی این سالها حدود ۱۳۲ عنوان کتاب شامل تألیف و ترجمه از او منتشر شده که از این تعداد حدود ۲۴ عنوان صرفاً مذهبی است…
نوشتههای مرتبط
نویسنده، مترجم و پژوهشگر
متولد: سال ۱۳۲۳ تهران
عناوین تعدادی از مجموع ۱۳۲ جلد کتاب تألیفی و ترجمه او:
مبانی ادبیات دینی کودک و نوجوان (سه جلد)
همراه با سیاحان
جهانگردان و مسافران تاریخ (چهار جلد)
همراه با عارفان
عیاران و جوانمردان
تاریخ تمدن یا داستانهایی ویژه نوجوانان و جوانان (۲۲ جلد)
در مدرسه مولانا
در مدرسه پیر نیشابور
خاطرات یک معلم
زندگینامه زینب کبری (س)
داستانهایی از زندگانی حضرت محمد (ص)
سلحشوران علوی
تاریخ ادیان (سه جلد)
تاریخ مطبوعات ایران (پنج جلد) و…
– فرهنگسرای نوجوانان درمنطقه ۱۸ شهرداری تهران کتابخانهای را به نام محمود حکیمی نامگذاری کرده است که در سال ۱۳۸۲ توسط او افتتاح شد.
محمود حکیمی بیش از ۴۰ سال است که برای کودکان و نوجوانان مینویسد و طی این سالها حدود ۱۳۲ عنوان کتاب شامل تألیف و ترجمه از او منتشر شده که از این تعداد حدود ۲۴ عنوان صرفاً مذهبی است.
حکیمی در نهم شهریورماه سال ۱۳۲۳ در تهران، خیابان خراسان، خیابان لرزاده متولد شد. پدرش عشق زیادی به اهلبیت داشت و مادر تا آخر عمر به قرآن کریم و مفاتیح عشق میورزید و از این دو کتاب جدا نمیشد. قبل از رفتن به دبستان، پدر نام محمود را در آمادگی مدرسۀ برهان نوشت که توسط امام جماعت مسجد لرزاده تأسیس شده بود. حکیمی یک سال در آنجا بود و پس از آن دوره به دبستان بندار رازی رفت.
از سال چهارم ابتدایی به دلیل نوشتن مقالههای خوبی که در زنگ انشا میخواند، بارها مورد تشویق معلمان قرار گرفت.
از سال پنجم، هر هفته یک روزنامه دیواری تهیه میکرد و درواقع از همان زمان به دنیای نویسندگی وارد شد. تهیۀ روزنامه دیواری و نوشتن مقالههایی برای دانشآموزان در دورۀ دبیرستان نیز ادامه داشت.
اولین داستان محمود حکیمی در سال ۱۳۴۱ در کیهانبچهها چاپ شد و از آن زمان به بعد به مدت سه سال هر چندهفته یکبار داستانی از او در آن مجله چاپ میشد.
از سال ۴۳ همکاری با مجلههای مذهبی حوزۀ علمیۀ قم مانند مکتب اسلام، مکتب تشیع، نسل جوان، نسل نو و پیام شادی آغاز شد و این همکاری تا سال ۵۵ بهطور مداوم ادامه داشت.
بسیاری از داستانهای او نظیر سوگند مقدس، داوران عصر شب، سرودهای رهایی، شهدای فتح، زندگانی امام حسین، از او برایم سخن بگو و… قبلاً در این نشریات چاپ شده و بعداً بهصورت کتاب درآمد.
از سال ۵۸ نیز همکاری محمود حکیمی با مجلههای آموزشی مانند ماهنامۀ آموزشوپرورش، معلم و خانواده، دانشآموز، نوآموز، نوجوان و جوان آغاز شد و سالها ادامه داشت.
بسیاری از کتابهای آموزشی و تربیتی حکیمی مانند تعلیم و تربیت کودک و نوجوان، آموزش دبستان و قبل از دبستان، هوش، تیزهوشی و خلاقیت درواقع تدوین همان مقالات بود که قبلاً در این مجلههای آموزشی چاپ شده بود.
حکیمی از سال ۶۹ مجلۀ آموزشی «آوا» را ویژۀ کودکان و دانشآموزان استثنایی منتشر میکرد که در حدود یکسوم مقالات آن نوشته و یا ترجمۀ خود او بود.
اما دوران تحصیل حکیمی چندان هم با راحتی همراه نبود.
او دبیرستان پهلوی را، که به نظرش مدرسۀ خوبی نبود، رها کرد و در مدرسه حافظ واقع در انتهای بازار تهران ثبتنام کرد.
فاصلۀ خانهشان در خیابان خراسان تا مدرسۀ حافظ بسیار دور بود و حکیمی که معمولاً پول خرید بلیت اتوبوس را نداشت، مسیر را پیاده طی میکرد و روزها بسیار خسته میشد. وضعیت مالیشان هرروز بدتر میشد و پدر هم اغلب بیمار بود و توانایی کار نداشت. او از سال ۴۴ وارد سپاه دانش شد. چهارماه آموزش دورۀ نظامی را در شاهآباد غرب (اسلامآباد فعلی) گذراند و سپس بهعنوان معلم روستا به شهر سنقر کلیایی رفت که خاطرات خوبی از مهربانی مردم آنجا دارد، هرچند روستا از شهر بسیار دور بود و تقریباً چهار ساعت طول میکشید تا با اتوبوسهای قراضه از شهر به روستا برود. در چهارده ماهی که بهعنوان معلم در روستای ورداران سنقر کلیایی درس میداد، بعد از تعطیل شدن مدرسه همچنان کتاب میخواند و مینوشت و هر بار که از آن راه دور به تهران میآمد، دستههایی از مجلههای خاطرات وحید، یغما، سپید و سیاه، کیهانبچهها، اطلاعات هفتگی و… را با خود میبرد. شبها هم از یک رادیو باطری بیشتر به مطالب علمی گوش میداد.
آذرماه ۴۵ دورۀ خدمت سپاه دانش او تمام شد. در این مدت بود که متوجه شد گذشته از نویسندگی به معلمی هم عشق شدیدی دارد و وقتی نام خود را در لیست قبولشدگان معلم روستایی دید خیلی خوشحال شد. در روستاهای کندسفلی، افجه و انباج مشغول به تدریس شد و در این مدت مطالعات خود را نیز ادامه داد. در این زمان بهجای خواندن مقالات مجلهها به کتاب روی آورد و از کتابهای پلیسی آگاتا کریستی گرفته تا خاطرات و خطرات مخبرالسلطنه هدایت و سیر حکمت در اروپا را از فروغی مطالعه میکرد.
در سال ۴۸ در دانشگاه تربیتمعلم تهران (دانشسرای عالی) در رشتۀ زبان قبول شد. پس از فارغالتحصیلی در سال ۵۲ داوطلبانه به قم رفت و در دبیرستانهای شهریار و پروین اعتصامی تدریس میکرد و ضمناً در حوزه هم، درس طلبگی میخواند. سال ۵۴ به هامبورگ آلمان رفت و سپس عازم انگلستان شد و در دانشکدۀ تعلیم و تربیت لندن مشغول به تحصیل شد. در این مدت گاهی در انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در لندن سخنرانی داشت.
حکیمی پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و بنا بر دستور دکتر باهنر در دفتر کمکآموزشی مشغول به کار شد و اینجا بود که متوجه شد کار اجرایی چقدر آدم را از مطالعه و پژوهش دور میکند. در سال ۶۱ از دفتر کمکآموزشی به واحد کارشناسی زبان انگلیسی دفتر تحقیقات رفت. یک سال بعد در کلاس ویرایش کتب درسی مرکز نشر دانشگاهی شرکت کرد و پس از آن جمعاً ۶۴ کتاب درسی علوم انسانی راهنمایی و متوسط را ویرایش کرد.
مدتی نیز در دفتر آموزش استثنایی مشغول بود و از سال ۶۷ به علت علاقۀ عجیبی که به دانشآموزان نابینا پیدا کرد، داوطلبانه برای آنها تدریس کرد. از سال ۶۹ تا ۷۵ نیز متون زبان انگلیسی، روش تحقیق و مرجعشناسی درس میداد. تا پیش از بازنشستگی در سال ۷۷، حکیمی دو سالی نیز در امارات متحدۀ عربی زبان انگلیسی و روش تحقیق تدریس میکرد.
محمود حکیمی ازآنجاکه در خانوادهای مذهبی بزرگ شده به شرکت در هیئتهای مذهبی علاقۀ زیادی داشت و حتی در زمان تدریس در روستا خود نیز پایهگذار یک هیئت مذهبی به نام «محبان الائمه» بود که خود در برخی شبها برای روستاییان سخنرانی مذهبی میکرد.
او مدتی نیز در مجلۀ مکتب اسلام که آیتالله مکارم شیرازی صاحبامتیاز آن بود، فعالیت میکرد و در همان دوران با استاد مطهری آشنا شد که استاد داستان «سوگند مقدس» حکیمی را بسیار پسندیده بود. محمود حکیمی از تشویق و تأثیرگذاری سید غلامرضا موسوی، محمدتقی جعفری و حجتی کرمانی یاد میکند و میگوید: «اما راستش را بخواهید، درسهای دکتر علی شریعتی بیش از هر چیز بر عشق و شور مذهبی من افزود.» او همچنین تأکید میکند: «من همچنان عقیده دارم که تعالیم اسلام، راه رهایی انسان از بنبستها، دشواریها و چالشهای دنیای معاصر است. مکتب تشیع مبتنی بر محبت و سازگاری اجتماعی است.»
اما یکی از کارهای محمود حکیمی تدوین مجموعه ۲۲ جلدی تاریخ تمدن یا داستانهایی از زندگی انسان ویژۀ نوجوانان و جوانان است که کار آن را از سال ۵۲ شروع کرده و در سال ۸۲ به پایان رسانده است. او مطالعۀ تاریخ تمدن را برای نوجوانان و جوانان ضروری میداند و معتقد است: «تاریخ تمدن سرگذشت پیشرفت انسان در زمینههای بسیاری ازجمله فرهنگ، علوم، هنر و ادبیات است و در هر زمینه که بخواهید مطالعه کنید و از سیر تکاملی آن آگاه شوید باید به تاریخ تمدن رجوع کنید.»
او درباره میزان استفادهاش از تاریخ تمدن ویل دورانت در تهیۀ این مجموعه نیز میگوید:
«تاریخ تمدن ویل دورانت نسبت به تاریخ تمدنهای دیگری که در غرب منتشر شده از جامعیت بیشتری برخوردار است. من هم از آن استفاده کردهام، اما مسئله این است که تاریخ تمدن او حتی به نیمۀ اول قرن نوزدهم هم نمیرسد. از این گذشته مباحث مطرحشده دربارۀ تمدن اسلام و تمدن ایرانی و تاریخ ایران در این کتاب بسیار اندک است، درصورتیکه من عقیده دارم نوجوان ایرانی امروزه بیشتر به مطالعۀ تاریخ اسلام و ایرانزمین نیاز دارد.»
محمود حکیمی استفاده از زبان ساده و روان را از مهمترین عوامل استقبال نوجوانان از آثارش میداند.
– این مقاله ابتدا در مجموعۀ «مهرگان» و در جشننامهٔ مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژهٔ مهرگان که در موسسۀ فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال ۱۳۸۳ در قالب کتاب منتشر شده است.
– ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۴۰۳
– آمادهسازی متن: فائزه حجاریزاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد. برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
elitebiography@gmail.com