فصل پنجم : روانکاوی فروید
- زندگی با اشتباهات لپی
نوشتههای مرتبط
زیگموند فروید در طی سالهای ۱۹۱۵ـ ۱۹۱۶ ، سخنرانیهایی ایراد کرده است که در متن حاضر به آنها خواهیم پرداخت. سخنرانی اول معرفی علم روانکاوی، سخنرانی دوم تا چهارم بررسیهای تحقیقی در اشتباهات لپی و سخنرانیهای پنجم و ششم در خصوص رویاها و روش تعبیر و تفسیر آنها از منظر روانکاوی است. اکنون ضمن توصیف موضوعی هر یک از سخنرانیها، نظریات فروید مورد بررسی قرار میگیرد.
سخنرانی اول: تلاش مردی است که سهمی بزرگ در بنیانهای فکری عصر مدرنیتۀ میانی دارد. و بر آن است تا در این سخنرانی تأمل بر قدرت جادویی کلمات را یادآور شود و روانکاوی را به عنوان احیاکنندۀ چنان قدرتی بشناسد. فروید در دورانی سخنرانی میکرد که خود پیش از هر کس دیگری در آن تالار میدانست که به گفتۀ خودش «عادت به رؤیت چیزها» اساس آموزش آکادمیک در طی آن سالها است (فروید، اشتباهات لپی؛ ۱۳۸۳: ۲۷).
اما واژهها، خصوصا در کاربردی که فروید از آنها دارد، یعنی در هیئت تأویلیِ آن، عاری از هر گونه عینیتِ مورد پسند جامعۀ علمی است و خصلت جادوییشان نه فقط از آن رو که «به وسیلۀ کلمات، یک شخص میتواند دیگری را مملو از خوشحالی و سعادت کند و یا آنکه او را به یأس و نومیدی سوق دهد» (همان : ۲۷ )، بلکه مهمتر از هر چیز از آنروست که نزد روانکاو به مثابۀ ابزار نشانههایی هستند که به واسطۀ آنها میتوان به شهر ممنوع و طرد شدۀ خودآگاهی بیمار راه برد.
فروید در مقام روانکاو، خودآگاهی را به مثابۀ فیلسوف عصر روشنگری که آن را با خوداندیشی درهم میآمیزد و از آن آیندهای روشن و شفاف ارائه میدهد، تعبیر نمیکند. از این منظر شاید بتوان گفت بینش او کم و بیش نزدیک به نیچه است. پس طبیعی است که آنچه در اندیشۀ او اهمیت دارد، نتایج سرکوبیِ حاصل از تمدن و فرهنگ است: پدیدۀ رواننژندی؛ و کار روانکاو درمان روانهای نژندی است که خودآگاهی جوامع متمدن و با فرهنگ به گونهای اجتنابناپذیر تولید میکند. در این میان ابزار جادویی روانکاو، واژهها هستند. کلماتی که از سوی بیمار رواننژند بیآنکه خبری از قدرت گرهگشایی آنها داشته باشد، در تداعی آزاد راه گشوده به شهر ممنوع به پزشکی که سعی در جلب اعتماد وی دارد، داده میشود: «اطلاعات لازم، صرفاً تحت شرایطی از بیمار کسب خواهد شد که بیمار تعلق عاطفی خاصی با پزشکاش برقرار کرده باشد. بیمار به محض مشاهدۀ یک شاهد منفرد که احساس کند نسبت به او بیتفاوت است، سکوت اختیار خواهد کرد» (همان: ۲۸). اگر کلمات برخوردار از موهبت رمزگشایی و امکان ورود به منطقۀ ممنوعاند، بر خلاف آن سکوت در جریان روانکاوی نیروی سدکنندۀ قهرآمیزی است که باطلکنندۀ هر گونه سحر و قدرتی است و در خفا به روی روشنای هر نوع انکشافی میبندد. آنگاه که اعتماد و همدلی در کار نباشد، سکوت برج و بارویی است علیه سرکوبگری. اما معمار این قلعۀ نفوذناپذیر کیست؟ ناخودآگاه؟! اگر روانی از ناخودآگاهی این چنین هوشمند برخوردار باشد، تا وی را از احتمال آسیب و خطر سرکوب در امان بدارد، آیا میتوان آن را نژند تلقی کرد؟ آیا میتوان آن را نا ـ خود ـ آگاه دانست؟
اگر واژهها از قدرت جادویی آشکارکنندگی برخوردارند، سکوت هم از قدرت استتار و پوشاندن رازها برخوردار است. پس بیتردید، نژند مورد نظر فروید را میباید قبل از هر چیز نه در سکوت، بلکه در وضعیت سکوتآوری که فرد را وامیدارد تا پیش از آنکه در برابر روانکاو سکوت پیشه کند، در برابر خودآگاه دست به سکوت زند، جستجو کرد. همان سکوتی که ناخودآگاه با تحمل رنج پرده بر وضعیتی میافکند که بر ملا شدناش سرکوب از سوی ناخودآگاه را به همراه دارد. در چنین بحرانی، روانکاوی به یاری تداعی آزاد واژهها به فضایی دست مییابد تا خارج از کنترل سرکوبگرانۀ خودآگاه (که از دید فروید نمایندۀ جامعه و تمدن است) قرار گیرد و به آزادسازی ناخودآگاه اقدام کند.
اکنون با یک پرسش مواجهایم: دانش روانکاوی به مثابۀ فرهنگ آزادسازی که زادۀ دوران انتقادی و بازاندیشی مدرنیته است، آیا میتواند برای خود جایی جدا از فرهنگ و تمدن بشری قائل شود؟ مسلماً نه! فروید به سبب کشف قلمرو ناخودآگاه و تمایزی که بین آن با خودآگاه برقرار کرده، بر این گنجینۀ فرهنگی افزوده است.
متفکرانی همچون نیچه و فروید با نگاه انتقادی خود، به رغم مردد بودن نسبت به مدرنیته و یا حتی به ظاهر نفی آن، عملاً مطابق با شیوۀ روشننگری عمل کردهاند. چرا که همان موضعی را اتخاذ کردند که از روشننگریِ راستین انتظار میرود. نقل قول یوهان گئورگ هامن که به استقبال و تکمیل گفتۀ مشهور کانت رفته است، گویی مصداق چنین نظری است: «روشننگری، خروج انسان نابالغ است از قیمومیت به تقصیر مضاعف خود وی» (هامن، ۱۳۷۶: ۳۶).
سخنرانیهای دوم تا چهارم: در طی سه سخنرانی، فروید به اشتباهات لپی از دید روانکاوی میپردازد. بحثی که هر چند از دید روانکاوی جدید است و به قول فروید برای تبدیل شدناش به موضوعی علمی تردیدبرانگیز؛ اما در ارتباطات زندگی روزمره قدمتی دیرینه دارد.
(ادامه دارد … )