فهرست مطالب مقاله:
- اشاره:
- تاریخچه ی عنوان «جمهوری اسلامی» در عرصه ی عمومی
- عبارت « جمهوری اسلامی» در کلام آیت الله خمینی
- مخالفت با عنوان « جمهوری اسلامی»
- پیشنهاد جمهوری دموکراتیک اسلامی
- مخالفت آیت الله خمینی با پیشنهاد جمهوری دموکراتیک
- جریان های سیاسی اصلی ایران و رفراندوم جمهوری اسلامی
- برگزاری رفراندوم و کاهش سن رای دهندگان
- نتایج رفراندوم جمهوری اسلامی در کل کشور
- نتایج رفراندوم در گیلان
- مقایسه ی شاخص های رفراندوم در ایران و گیلان
نوشتههای مرتبط
اشاره:
در فاصله ی پنجاه روزه ی بین ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، تحولات فراوانی در ایران روی داد. اما یکی از تحولات مهم و کانونی این دوره، تدارک جهت برگزاری رفراندوم برای نظام سیاسی آینده ی ایران بود. این نوشته ی کوتاه تلاش کرده فرایند عنوان شدن عبارت « جمهوری اسلامی»، برگزاری انتخابات و مواضع گوناگون را به ایجاز و اجمال معرفی کند. توضیح آن که این نوشته بخشی از فصل نخستِ تاریخ گیلان( دهه ی نخست انقلاب اسلامی) است که در این جا به صورت پیش نویس ارائه می شود و پیداست نسخه ی نهایی نیست. از این رو از خوانندگان فرهیخته و نکته سنج تقاضا دارد که تذکر اصلاحی خود را از نویسنده دریغ نکنند. یادآوری کنیم که متن فشرده تر این مقاله هم زمان در کار مشترک بین سایت انسانشناسی و فرهنگ با مجله ی گیله وا چاپ رشت در شماره ی ۱۷۳ ( زمستان ۱۴۰۱) آن مجله نیز منتشر می شود. اکنون در اینجا متن کامل تر و ویرایش شده ی آن انتشار می یابد.
تاریخچه ی عنوان « جمهوری اسلامی» در عرصه ی عمومی
تا جایی که نویسنده جستجو کرده است تا کنون هیچ مطالعه ای از تاریخچه ی عنوان شدن « جمهوری اسلامی» در عرصه ی عمومی به عنوان یک آلترناتیو نظام شاهنشاهی در بررسی های تاریخی جنبش انقلابی سال ۱۳۵۷ انجام نشده است. دست کم می دانیم که عنوان «جمهوری اسلامی» از نیمه ی دوم مهر ۱۳۵۷ از جانب آیت الله خمینی که این زمان در پاریس استقرار یافته بود، مطرح شد و از اواخر پاییز تنها عنوانی برای آلترناتیو نظام شاهنشاهی بود که در عرصه ی عمومی تقریبن جا افتاد و رقیبی برای آن وجود نداشت[۱]. شگفت انگیز این که جریان لیبرال سکولار و چپ( یعنی دو جریان اصلی اپوزیسیون) هیچ عنوانی برای آلترناتیو نظام شاهنشاهی در عرصه ی عمومی دست کم تا پیروزی انقلاب اسلامی پیشنهاد نکرده اند[۲]. طنز قضیه در این است که مهدی بازرگان نخست وزیر موقت که در آستانه ی برگزاری رفراندوم، عنوانِ «جمهوری دموکراتیک اسلامی» را به جای «جمهوری اسلامی» پیشنهاد کرد، در خاطرات خود آورده است که او طی نامه ای محرمانه همان عنوان «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد را شش ماه پیش از پیروزی انقلاب یعنی در مرداد ۱۳۵۷ زمانی که اعتراض ها علیه حکومت شاهنشاهی در حال اوج گرفتن بود به آیت الله خمینی به عنوان هدف نهایی جنبش انقلابی جاری پیشنهاد کرده بود!. او دقیقن در بندِ پنجم نامه ی مورد بحث به آیت الله خمینی در مرداد ماه ۱۳۵۷ چنین نوشته بود:«… ۵ . هدف نهایی، البته سرنگونی رژیم[ شاه] است، اما در مرحلۀ اول رفتن شاه [و] درمرحلۀ دوم، نظارت و محدودیت جانشینان او در چهارچوب قوانین موجود و آزادی ها، سوم، کار کردن روی افکار و افراد و تشکل و ترتیب و تجهیزات و بالاخره در مرحلۀ چهارم، تبدیل به «جمهوری اسلامی » (خاطرات مهدی بازرگان ۱۳۷۷، ج۲: ۲۵۵ تاکید از ماست).
یادآوری این نکته را ضروری می داند که آیت الله خمینی تا ۲۰ مهر ۱۳۵۷ تنها از عبارت « حکومت اسلامی» برای حکومت دلخواه خود نام می برد[۳]. آیت الله خمینی بعد از استقرار در نوفل لوشاتو، عبارت های«جمهوری اسلامی»، « حکومت اسلامی» و «رژیم اسلامی» را تنها شکل هایی از حکومت آلترناتیو نظام شاهنشاهی می دید که از نیمه ی دوم مهر ۱۳۵۷تا ۲۲ بهمنِ همان سال به طور مستمر بر «فرم»( شکل حکومت) و « محتوا» ( احکام و قانون اسلام) آن تاکید می کرد[۴]. اجازه می خواهم به خاطر اهمیت تاریخی این قضیه که آیت الله خمینی در چه تاریخی هایی و با چه مضمونی در پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از « جمهوری اسلامی» یعنی نظامی که بعد از پیروزی انقلاب به رفراندوم( همه پرسی) گذاشته شد و به عنوان نظام مستقر رسمیت یافت، اندکی مکث کنیم. یادآوری این نکته لازم است که بر اساس بررسی ما آیت الله خمینی در «شصت » مصاحبه، پیام، سخنرانی و نامه های خود در پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از عبارت «جمهوری اسلامی» نام برده و در باره ی شکل و یا محتوای آن سخن گفته است[۵]. این بررسی از مرجع « صحیفۀ امام» (ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی) که به گفته ی ناشر آن،کامل ترین مجموعه ی آثار آیت الله خمینی می باشد، انجام شده است[۶].
عبارت «جمهوری اسلامی» در کلام آیت الله خمینی
آیت الله خمینی از چه زمانی در عرصه ی عمومی از عنوان « جمهوری اسلامی» یاد کرده است؟ او از این عبارت چه مضمونی در نظر داشت؟ پاسخ به این پرسش ها در بررسی جنبشی که به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ انجامید و سپس با عنوان نظام « جمهوری اسلامی» رسمیت یافت، از اهمیت تاریخی مهمی برخوردار است.
چنان که پیش تر نیز گفته شد تا جایی که نویسنده در آثار منتشر شده ی آیت الله خمینی ( نامه ها، سخنرانی ها، پیام ها و مصاحبه هادر صحیفۀ امام جلدهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶) جستجو کرده، ایشان تا ۲۰ مهر ۱۳۵۷ تنها از عبارت « حکومت اسلامی» برای نظام مورد دلخواه خود بهره می گرفت. اما پس از استقرار در نوفل لوشاتو پاریس در۲۰ مهر ماه ۱۳۵۷ در پاسخ به پرسش خبرنگار «بی بی سی» و تلویزیون تجاری بریتانیا در پاریس که پرسیده بود:« ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامی ،جمهوری اسلامی چیست؟»، برای نخستین بار از عبارت «جمهوری اسلامی» نیز همراه « حکومت اسلامی» نام برده است:« تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد می زنند که ما حکومت اسلامی می خواهیم. و اما رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی، یک رژیمی است متکی برآرایعمومی و رفراندم عمومی و قانون اساسی اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقی ترین قوانین است»( صحیفۀ امام، ج۳: ۵۱۳ – ۵۱۴). بعد از این تاریخ ، عبارتِ « جمهوری اسلامی» به طور مستمر در کلام ایشان دیده می شود. ما در این بررسی در شصت تاریخ مختلف که آیت الله خمینی در پیام ها، سخنرانی ها، نامه ها و مصاحبه هایش پیش از ۲۲ بهمن از این عبارت استفاده کرده است به خوانندگان معرفی می کنیم. دقت در همه ی این موارد شصت گانه است که می توان به محتوا و مضمون کاملی که آیت الله خمینی از این عبارت در پیش از ۲۲ بهمن در نظر داشت پی برد.
پیش از ادامه ی بحث یادآوری یک نکته که در خاطرات ابراهیم یزدی آمده در اینجا بی فایده نیست. او از یک برنامه ی پیشنهادی برای انقلاب صحبت می کند که پس از استقرار آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو به دستور ایشان در سه صفحه ی به صورت دستنویس تهیه کرده و به ایشان ارائه داده است. سپس آیت الله و فرزند ایشان احمد خمینی تنها یک اصلاح در متن دستنویس داده اند. به طور دقیق تر، او در این باره در خاطراتش می نویسد:«… به طوری که در اصل نسخه ی خطی( در پیوست های خاطرات جلد سوم) دیده می شود، در این برنامه ی پیشنهادی، تنها یک تغییر داده شده است. در متن پیشنهادیِ[ من] آمده بود: «تاسیس حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید». در متن اصلاح شده کلمه ی «جمهوری» خط خورد است…[بعدن] در مورد حکومت اسلامی، [ با احمد خمینی]بحث شد که مفهومی عام تر از «جمهوری اسلامی» است. با «جمهوری اسلامی» در واقع ما نوع حکومت اسلامی مورد نظر و قبول را مشخص می کنیم که خود یک گام به جلوست. اما این بحث به جایی نرسید و من هم تسلیم نظر حاج احمد آقا شدم»( ابراهیم یزدی ۱۳۹۸، ج۳: ۱۲۸ – ۱۲۹). یزدی در این توضیح با ابهام و اختصار صحبت کرده است و تاریخ دقیق ارائه ی این برنامه ی دستنویس پیشنهادی خود را نیز مشخص نکرده است ولی تاریخ برنامه ی مکتوب پیشنهادی او با توجه به متن خاطراتش باید احتمالن بعد از ذکر جمهوری اسلامی برای نخستین بار توسط آیت الله خمینی در مصاحبه ی ۲۰ مهر ماه ایشان بوده باشد. به نظر می رسد که پیش از تهیه ی برنامه ی پیشنهادی مورد بحث، عبارت « جمهوری اسلامی» همراه با عبارت« حکومت اسلامی» در محفل پاریس رایج شده بود. شاید بتوان منشاء آن را به همان نامه ی مهدی بازرگان ارجاع داد.
اکنون به ادامه ی عبارت « جمهوری اسلامی» در کلام آیت الله خمینی می پردازیم. در ۲۲ مهر در مصاحبه با روزنامه ی فیگارو:«… این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است. طبیعتاً می توان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت ولی این موضوع بدین خاطر است که فکر می کنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقی جامعه ای که سرشار از استعدادها و قوای انسانی و عدالت اجتماعی است، راهنمایی می کند » (صحیفۀ امام، ج۴: ۵۱۳ – ۵۱۴ ). در مصاحبه با رادیو – تلویزیون اتریش در۱۰آبان: « با قیام انقلابی ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود. در این جمهوری یک مجلس ملی، مرکب از منتخبین واقعی مردم، امور مملکت را اداره خواهند کرد »( ج۴: ۲۴۳). در مصاحبه با «الیزابت تارگود» در ۱۰ آبان ۱۳۵۷:« حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما، با هیچ یک از رژیمهای مزبور (عربستان سعودی و لیبی) منطبق نخواهد بود »( ج۴: ۲۴۶). در نامه به آیت الله منتظری در ۱۱ آبان: « لازم است این فرصت الهی را از دست نداده، بی امان جمیع اقشار ملت را به پیش هدایت کنند؛ و از خواست ملت که برچیده شدن نظام سلطنتی و قطع دست اجانب از دخالت در مقدرات کشور و از غارتگریها، و قیام جمهوری اسلامی ضامن آزادی و استقلال به جای رژیم سلطنتیِ منشأ تمام بدبختیها و عقب ماندگیها، سرمویی تخلف و عقب نشینی نکنند» (ج۴: ۲۶۱ ). در مصاحبه با رادیو – تلویزیون لوکزامبورگ در ۱۱ آبان:« هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است و برنامۀ ما تحصیل آزادی و استقلال است و تصفیۀ وزارتخانه ها و حذف ماده هایی که رضاشاه و شاه فعلی با سرنیزه در قانون گنجاندند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه… »( ج۴: ۲۶۲). در مصاحبه با روزنامه ی ایتالیایی « پائزه سِرا» در ۱۱ آبان ۱۳۵۷:« امروز در جهان آن چیزی که مقصود ما از جمهوری اسلامی است دیده نمی شود. هیچ یک از خصوصیات اصولی جمهوری اسلامی در حکومت عربستان سعودی دیده نمی شود » ( ج۴: ۲۶۵). در پیام به ملت ایران در ۱۱ آبان:« ملت ایران با هر طرحی که لازمه اش بقای نظام شاهنشاهی و حفظ سلسلۀ پهلوی است مخالف است، و هیچ ابهامی در این پیشنهاد که ملت ایران با رفراندم خود در سراسر کشور مکرر اعلام کرده نیست، و نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است، و بر اساس موازین و قوانین اسلامی اعلام می شود »(ج۴: ۳۰۸). در مصاحبه با تلویزیون « سی. بی. اس» آمریکا در ۱۵ آبان:« [سوال: دولتِ پیشنهادی شما چگونه خواهد بود و چه کسی آن را اداره خواهد کرد؟]. جواب: راجع به چگونگی دولت و رژیم، پیشنهاد ما جمهوری اسلامی است و چون ملت، ملت مُسْلم است و ما را هم خدمتگزار خود می داند، از این جهت حدس می زنیم به پیشنهاد ما رأی دهد. ما از طریق رفراندم با ملت، یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم. و اما شخص؛ این تابع آرای مردم است و الآن شخص معینی در نظر نیست »( ج۴: ۳۳۱). در مصاحبه با روزنامه ی یونانی «توویما» در ۱۵ آبان : « مبارزات کنونی ایران یک حرکت کاملاً اسلامی و در جهت تغییر کامل نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است»( ج۴: ۳۳۲). در مصاحبه با روزنامه ی «المستقبل» در۱۵آبان:« حکومت «جمهوری اسلامی» مورد نظر ما از رویۀ پیامبر اکرم (ص) و امام علی ـ علیه السلام ـ الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید»( ج۴: ۳۳۳). پیام به ملت ایران در ۱۶ آبان:«… هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیه های خود ذکر نموده ام: الف) سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی؛ ب) به پا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت »( ج۴: ۳۵۰). در مصاحبه با خبرنگاران اروپایی در ۱۶آبان:« طرز حکومتی که ما پیشنهاد می کنیم، حکومت جمهوری اسلامی است و اساسش بر آزادی و استقلال کشور، و عدل و تعدیل تمام دستگاههای دولتی است. و این در وقتی که عمل شود، دنیا خواهد دید که چیست »( ج۴: ۳۵۳). مصاحبه با مجله ی آلمانی اشپیگل در ۱۶ آبان:« تعیین نظامی سیاسی، با آرای خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوری اسلامی را به آرای عمومی می گذاریم. اینک کشور بر سر دو راهی مرگ و حیات، آزادی و اسارت، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادی و استثمار قرار گرفته است»( ج ۴: ۳۵۸ ). مصاحبه با روزنامه ی هلندی «دی ولت کرانت» در ۱۶ آبان:« بر این اساس من جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرده ام و به رأی عمومی می گذارم و بدیهی است که هر کاری هرچه مهمتر با مشکلاتی بزرگتر رو به رو خواهد شد »( ج ۴: ۳۶۱).مصاحبه با تلویزیون « دی. آر. دی» آلمان در ۱۷ آبان:« اما در مورد سلسلۀ پهلوی: اصولاً ما هیچ شرطی را در حکومت شاه یا تبدیل حکومت او به حکومتی دیگر در سلسلۀ او نخواهیم پذیرفت. با رفتن سلسلۀ پهلوی، یک نظام جمهوری اسلامی مترقی پیش می آید که در این نظام به اتکای ملت، سرنوشت ایران معلوم و دولت تعیین می شود »( ج۴: ۳۷۸). مصاحبه با روزنامه ی لبنانی « النهار» در ۱۸ آبان:« ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آرای عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد»( ج۴: ۴۴۳). مصاحبه با خبرنگار مصری در ۲۱ آبان ۱۳۵۷: « : فکر حکومت اسلامی، اینکه باید اسلام حکومت کند و نه غیر اسلام، یک فکری نیست که تازگی داشته باشد. در ابتدای اسلام، برنامۀ اسلام این بوده است که حکومت الهی همه جا باشد …این است که پس از، از بین رفتن حکومت قلدری و خلاف اسلامی شاه، یک دولت اسلامی و یک جمهوری اسلامی متکی به قوانین اسلام و آرای مردم که اکثریت قریب به اتفاق مسْلم هستند، در ایران مستقر بشود و احکام اسلام آنطور که هست اجرا گردد، و همۀ مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواستهای اسلامی جریان پیدا کند»(ج۴: ۴۵۴). سخنرانی در جمع دانشجویان مقیم خارج در نوفل لوشاتو در ۲۱ آبان :« باز یک رشته تبلیغاتی اینها دارند که بله، این نهضت اسلامی یک امر روشنی دارد و مابقی ابعادش غیر معلوم [است] و نیست دیگر چیزی! آن امر روشنی که دارد این است که همۀ مردم می گویند که باید این رژیم برود و این شاه برود و حکومت اسلامی تشکیل بشود. این در لسان همۀ مردم است لکن اینها برنامه ای ندارند؛ همین طور می گویند حکومت اسلامی. حکومت اسلامی یک چیز غیر معلومی است؛ برنامه ندارد. یا در لسان بعضِ اشخاص بی اطلاع، اینکه اساس ندارد؛ اصلاً جمهوری اسلامی بی اساس است! و از این سنخ حرفها »( ج۴: ۴۶۶ ). مصاحبه با روزنامه لوموند فرانسه در ۲۲ آبان :« اما جمهوری، به همان معنایی است که همه جا جمهوری است. لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی ای متکی است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری می شود اینها بر اسلام متکی است »(ج۴: ۴۷۸). مصاحبه با نشریه ی البیرق در ۲۲ آبان:« اکثریت قاطع ملت ایران مسلمان است و به آنچه که ما بخواهیم رأی می دهد. همۀ ملت ایران شاه را نمی خواهند. آیا نود درصد مردم ایران که مسلمانند به عنوان اکثریت یک جامعه نمی تواند یک جمهوری اسلامی تشکیل دهد؟ »(ج۴: ۴۸۰ ). سخنرانی در جمع ایرانیان خارج در نوفل لوشاتو در ۲۲ آبان: « اگر جمهوری اسلامی باشد که دیگر واضح است؛ برای اینکه اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم می خواهد بکند، ولایت بر مردم دارد »( ج۴ : ۴۹۴). مصاحبه با خبرنگار رادیو- تلویزیون سوئیس در ۲۴ آبان :« اگر شاه برود و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی جانشین این رژیم شود، تمام این ناآرامیها برطرف می گردد و ایران صورت دموکراسی حقیقی به خود می گیرد»( ج۴ : ۵۰۰). سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج در نوفل لوشاتو در ۲۴ آبان: «… البته آنکه مقصود اصلی و هدف اصلی است، آن اصل سوم است که حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی. آنکه هدف نهایی و اصلی است آن است لکن دو اصل دیگر هم در آن مُنْضَم است… » (ج۴: ۵۱۱). سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج در نوفل لوشاتو در ۲۷ آبان ۱۳۵۷: « در این مسائلی که ما و شما وارد هستیم، در آنکه اصولش سه تا مسئله است: یکی نبودن محمدرضاخان و این سلسله، سلسلۀ پهلوی؛ و یکی نبودن اصل رژیم سلطنتی؛ و یکی هم استقرار حکومت عدل اسلامی، جمهوری اسلامی»(صحیفۀ امام ج ۵: ۱۷). پیام به ملت ایران در اول آذر۱۳۵۷ :« همه و همه، هم صدا و پشت بر پشت هم به سوی هدف مقدس اسلام، یعنی برچیده شدن سلسلۀ ستمگر پهلوی و هدم نظام منحط شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی مبتنی بر احکام مترقی اسلام، به پیش! که پیروزی از آنِ ملتِ بپاخاسته است »( ج۵: ۷۴). در نامه به ابوجهاد در آذر ۱۳۵۷: «اکنون به خواست خداوند متعال بپا خاسته و در طول و عرض مملکت با یک ارادۀ مصمم، نابودی نظام شاهنشاهی را خواستار و حکومت جمهوری اسلامی را به جای آن خواهانند » ( ج۵: ۷۲). مصاحبه با الاقتصاد العربی در ۸ آذر:«سوال: نظرتان دربارۀ فعالیت احزاب سیاسی چپ، بدون اتکا به هیچ قدرت خارجی در چهارچوب حکومت جمهوری اسلامی چیست؟ جواب:در جمهوری اسلامی، هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود، ولکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرتهای خارجی را، اجازۀ خیانت نمی دهیم» ( ج۵: ۱۳۸). مصاحبه با روزنامه نگاران در ۸ آذر:« ما قصد داریم حکومت اسلامی به معنای حقیقی خودش جایگزین رژیم سلطنتی بشود. ما نظام جمهوری را به آرای عمومی می گذاریم و ایران چون همه شان مسلمان هستند رأی به این قضیه خواهند داد. و بعد از رأی آنها، حکومت جمهوری اسلامی تشکیل…»( ج۵: ۱۴۰). مصاحبه با روزنامه ی « الهدف» و رادیو اتریش در ۹ آذر: « حکومت جمهوری، متکی به آرای عمومی و اسلامی، متکی به قانون اسلام[ است]. این را جمهوری اسلامی می گوییم و این مورد نظر ماست… دولتی که ما ایجاد می کنیم دولت اسلامی، جمهوری اسلامی است. و هریک از آنها[ دولت های عربی] نزدیکتر به جمهوری اسلامی باشند، البته آنها نزدیکتر به ما خواهند بود و هر کدام دورتر باشند، دورتر »( ج۵: ۱۴۲). مصاحبه با تلویزیون سراسری ایتالیا در ۹ آذر:« اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است »( ج۵: ۱۵۴). مصاحبه با رادیو بی بی سی در ۱۳ آذر :«… یک حکومت جمهوری اسلامی. اما جمهوری است برای اینکه به آرای اکثریت مردم متکی است. و اما اسلامی، برای اینکه قانون اساسی اش عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همۀ ابعاد قانون دارد »(ج ۵: ۱۶۹). مصاحبه با لوس آنجلس تایمز در ۱۶ آذر:« شکل حکومت ما، جمهوری اسلامی است. جمهوری به معنای اینکه متکی بر آرای اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است »(ج۵: ۱۸۰). مصاحبه با خبرنگار روزنامه ی آمریکایی«یو.پی» در۲۰ آذر:« . شاه باید کنار برود. برای اینکه به واسطۀ رأی ملت شاه نشده است تا استعفاء بدهد. او باید کنار برود. بعد از کنار رفتن او، ما جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی و قوانین اسلام برقرار خواهیم کرد »(ج۵: ۲۰۳). پیام به ملت ایران در ۲۱ آذر بعد از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا که در ۱۹ و ۲۰ آذرِ ۱۳۵۷ برگزار شده بود: « اینجانب با چشمی پر امید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور می کنم»( ج۵: ۲۲۰ ). مصاحبه با روزنامه ی « صدای لوکزامبورگ» در ۲۱ آذر:« حکومت ما جمهوری اسلامی است که متکی بر آیات قرآنی است و قانونش، قانون اسلام است و جناحهای سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند»( ج۵: ۲۲۲). مصاحبه با خبرگزاری «وفا» در ۲۴ آذر:« جمهوری اسلامی به این معنی است که قانون کشور را قوانین اسلامی تشکیل می دهد، ولی فرم حکومت اسلامی، جمهوری است »( ج۵ : ۲۳۹). مصاحبه با مجله ی تایم در ۳۰ آذر:« این حکومت، حکومت جمهوری اسلامی متکی به آرای عمومی است. در حکومت جمهوری، مجلس تشکیل خواهد شد، بعد مجلس جزئیات نوع جمهوری و مسائل مربوط به آن را تعیین خواهد نمود»(ج ۵: ۲۵۵). پیام به ملت ایران در ۶ دی ۱۳۵۷:« به وسوسه های شیطانی که عمال ابلیسی شاه و دولت پخش می کنند و می خواهند در مردم سستی و یأس ایجاد کنند، گوش فرا ندهند؛ و به خدای متعال در این راه که به دست آوردن استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی است اتکال کنند» ( ج ۵: ۲۸۴). مصاحبه با مجله ی لبنانی « بیروت» در۱۰ دی : « رفراندم تاسوعا و عاشورا با اکثریت قریب به اتفاق، قاطعانه، شاه و رژیم سلطنتی را محکوم کرده و خواستار برقراری جمهوری اسلامی شده است »( ج ۵: ۳۳۰). گفتگو با «کلود شایه» و« ژاک روبر» در ۱۰ دی:« رژیم، بدون رضایت مردم، هیچ اساس ندارد. مردم الآن ـ تماماً ـ نه شاه و نه سلطنت پهلوی را می خواهند، و نه رژیم سلطنتی را؛ بلکه جمهوری (جمهوری اسلامی) را می خواهند »(ج ۵: ۳۰۹ ). مصاحبه با رادیو – تلویزیون آلمان در ۱۵ دی :« سوال: حضرتعالی طرح یک حکومت اسلامی سوسیالیست را می ریزید؛ چه نوع سوسیالیزمی مورد نظر جنابعالی است؟ آیا به «حزب توده» اجازه خواهید داد که در دولت شما شرکت داشته باشند. آیا قرآن قانون اساسی ایران خواهد بود؟ جواب: ما یک جمهوری اسلامی ای تشکیل می دهیم که خود حکومت و تعیین حکومت به آرای ملت متکی است. قانون چنین جمهوری ای بدیهی است که قوانین اسلام است. ما به حزبی که مطرود جامعۀ اسلامی است اجازۀ ورود به حکومت اسلامی را نخواهیم داد»( ج ۵: ۳۴۴). مصاحبه با رادیو – تلویزیون بی . بی . سی در ۱۵ دی :« ما می خواهیم که مملکت را مستقل کنیم و به مردم هم آزادی بدهیم. و حکومت جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها ولکن قانونش قانون اسلامی است»( ج ۵: ۳۴۶). مصاحبه با مجله ی « آفریقای جوان» در ۱۸ دی :« پیروزی ما حتمی است و جمهوری اسلامی تحققش برای من خیلی روشن است »( ج ۵: ۳۷۸). مصاحبه با تلویزیون فرانسه در ۱۸ دی :« جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست لکن محتوایش قانون اسلام است. ما دولت تشکیل می دهیم و برای همۀ امور کافی است »(ج ۵: ۳۷۹). مصاحبه با روزنامه ی اکونومیست در ۱۸ دی :« اصل لزوم تشکیل جمهوری اسلامی را ملت ایران در رفراندم تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور اعلام کرده اند و پس از سقوط شاه، نمایندگان ملت در مجلسْ مراحل قانونی آن را انجام خواهند داد و قانون اساسی این جمهوری را تدوین و تکمیل خواهند کرد» (ج ۵: ۳۸۱ ).مصاحبه با روزنامه ی تایمز در ۱۸ دی :« ما جمهوری اسلامی را اعلام کرده ایم و ملت با راهپیماییهای مکرر به آن رأی داده است. حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی»(ج ۵ : ۳۸۶). مصاحبه با روزنامه ی «بالتیمور سان» در ۱۸ دی:« رفراندم روزهای تاسوعا و عاشورا به طرز بی سابقه ای این حقیقت را به همۀ جهانیان ثابت کرد و نیز همگی اعلام کردند که خواستار استقرار جمهوری اسلامی هستند که متکی به آرای ملت باشد و با معیارها و قواعد اسلامی تکوین یابد و عمل کند»(ج ۵: ۳۹۵).مصاحبه با روزنامه ی فاینشنال تایمز چاپ لندن در ۱۸ دی :« حکومت اسلامی حکومتی است بر پایۀ قوانین اسلامی. در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ می شود. ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی، یعنی محتوای آن فرم، قوانین الهی است…من جمهوری اسلامی را به آراء عمومی می گذارم »(ج۵: ۳۹۷). مصاحبه با مجله ی اکسپرس در ۲۰ دی:« رژیمی که ما می خواهیم، رژیم «جمهوری اسلامی» است و در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده ای باشد »(ج۵: ۴۱۸). پیام به ملت ایران در ۲۲ دی :« خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست، بلکه مبارزۀ ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تأمین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت.»( ج۵ : ۴۲۶). مصاحبه با خبرنگار روزنامه ی اندونزی «تمپو» در ۲۳ دی ماه:« افرادی که به عنوان نمایندگان یا مسئولین دولت در جمهوری اسلامی انتخاب می شوند شرایطی دارند که با رعایت آن شرایط، حقیقتاً نمایندگان واقعی مردم انتخاب می شوند نه نمایندگان طبقۀ خاصی که به ضرر اکثریت ملت عمل کنند»( ج۵: ۴۳۵). مصاحبه با روزنامه ی «استریت تایمز» سنگاپور در ۲۵ دی ۱۳۵۷:« مردم ایران خواستار برچیده شدن سلطنت دودمان پهلوی و نظام شاهنشاهی و ایجاد یک جمهوری اسلامی هستند.»(ج ۵: ۴۷۰). پیام به ملت ایران در ۲۵ دی:« ملت بزرگ در سراسر ایران با راهپیمایی و تظاهرات خود این نظام را دفن می کند، و مخالفت خود را با «شورای سلطنت» غیرقانونی اعلام می نماید، و پشتیبانی خود را برای چندمین بار از «جمهوری اسلامی» اعلام می کند »( ج۵ : ۴۷۶). پیام به طوایف و ایلات بویر احمد در ۲ بهمن ۱۳۵۷:« از عواطف اسلامی شما سلحشوران مسلمان و طرفداران جمهوری اسلامی متشکرم. امید است در پرتو حکومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام، آزادی و امنیت و استقلال نصیب ملت محترم ایران شود »(ج۵: ۵۱۷). پیام و هشدار به دولت آمریکا در ۵ بهمن:« وقتی من دولت موقت را اعلام کنم، خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی خاصی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبانی فقه و احکام اسلامی استوار است چیزی نیست جز بشر دوستی و به نفع صلح و آرامش همۀ بشریت است »( ج ۵: ۵۳۶). مصاحبه با خبرنگار فرانسوی در ۷ بهمن:« البته ما ارتش لازم داریم، و با استقرار جمهوری اسلامی باید ارتش قوی باشد اما به نفع مردم. ارتش باید در خدمت ملت باشد و نه در خدمت اجانب و برای سرکوبی ملت »(ج ۵: ۵۳۷). سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج در نوفل لوشاتو در ۸ بهمن:« همان برنامه است، همان بساط است؛ تغییر اسم می دهند. یک [روز] اسمش شاهنشاهی می شود، یک روز ملیت و جمهوری دموکراتیک و این حرفها. اینها با اسلام بد هستند، با جمهوری اش خوبند! آن تکۀ دومش که جمهوری اسلامی است با این بد هستند. آنها دشمن اسلامند» ( ج۵: ۵۴۵ – ۵۴۶). این آخرین کلام آیت الله خمینی در خارج از ایران بود که در آن از فرم و محتوای جمهوری اسلامی سخن گفته است. بعد از آمدن به ایران در ۱۲ بهمن، اولین بار عبارت جمهوری اسلامی در حکم تشکیل دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان در ۱۵ بهمن دیده می شود:«… به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید»( صحیفۀ امام ج۶: ۵۳ تاکید از ماست). سخنرانی در جمع خبرنگاران در ۱۶ بهمن:« همۀ مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همۀ مردم یکدل و یک جهت، جمهوری اسلامی را می خواهند… با اینکه من اعتقادم این است که دیگر احتیاج به رفراندم نیست و مردم مکرر به جمهوری اسلامی رأی داده اند؛ لکن برای اینکه بهانه ها تمام بشود و شمارش آرا بشود، ما باید آزادانه یک همچو کاری بکنیم تا مردم بدانند، تا همۀ عالم بدانند که رأی آزاد که مردم می دهند به که می دهند و به چه رژیمی می دهند( ج۶: ۵۵- ۵۷ ). پیام تشکر به ملت در ۱۷ بهمن: « اینجانب از کلیۀ کسانی که پس از بازگشت من به ایران به وسیلۀ تلگراف، نامه و مطبوعات تبریک گفته یا شکرگزاری و اظهار محبت، وفاداری، قدردانی و همبستگی کرده اند، تشکر می کنم و پیروزی همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار ساختن جمهوری اسلامی از خداوند متعال خواستارم. »( ج۶: ۷۰)[۷].
بدین ترتیب دست کم از منظر آیت الله خمینی، فرم و محتوای کلی نظام آلترناتیو سلطنت از مهرماه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ کاملن روشن بود و چنان که دیدیم در مصاحبه ها، سخنرانی ها ، پیام ها و نامه های آیت الله خمینی در این دوره یک مضمون واحد به آشکار دیده می شودکه فرم نظام پیشنهادی آینده و آلترناتیو نظام سلطنت، « جمهوری اسلامی» و محتوای آن « قانون و احکام اسلام » است.
مخالفت با عنوان «جمهوری اسلامی»
بررسی های نویسنده نشان می دهد که تقریبن هیچ مخالفت علنی با عنوان یا عبارت «جمهوری اسلامی» تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ یعنی روز پیروزی انقلاب اسلامی از جریان های سیاسی شناخته شده ی آن روز دیده نشد. در واقع هیچ مخالفتی با این عنوان نه از جریان ملی و نه حتا چپ که به صورت علنی ثبت شده و در افکار عمومی مورد بحث قرار گرفته باشد، حتا در مطبوعات نیمه ی دی ماه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که بعد از پایان اعتصاب مطبوعات، آزادترین دوره ی خود را طی کردند، دیده نمی شود. به نظر می رسد موضوع براندازی نظام سلطنت چنان اهمیتی ضروری و تاریخی نزد این جریان ها داشت که تصور می کردند هر گونه مخالفت یا حتا چون و چرا با خواست آیت الله خمینی و پیروان او ممکن است یکپارچگی نیروهای مبارز علیه انقلاب ضد سلطنتی، ضد استعماری و ضد امپریالیسیتی را دستخوش پراکندگی و در نتیجه سقوط حکومت مستقر را به تعویق اندازد. در این زمان سه جریان اصلی اپوزیسیون یعنی جریان های لیبرال سکولار، چپ و اسلامی برای براندازی سلطنت در واقع «یدِ واحد» ی بودند و فرض بر این بود که با هر اختلافی در آن زمان در سمت درست تاریخ ایستاده اند.
در این میان اما یک استثناء وجود داشت و آن شخصیتی روشنفکر به نام «مصطفی رحیمی» بود که اگر چه او نیز خود را در همین سمت تاریخ می دید اما به عنوان و شکل نظام آلترناتیو و محتوای آن، انتقاد داشت. مصطفی رحیمی( سوسیال دموکرات) طی یک نامه ی محترمانه تحت عنوان « نامه به امام خمینی» که در ۱۰ دی ماه نوشته شد و سپس با عنوانِ دیگر یعنی« چرا با جمهوری اسلامی مخالف هستم؟» و تاخیری پانزده روزه در ۲۵ دی ماه ۱۳۵۷ یعنی یک روز پیش از رفتن شاه در روزنامه ی آیندگان چاپ و عمومی شد، امری بودکاملن جدای از مواضع شناخته شده نزد اپوزیسیون[۸]. بخش هایی مهم از این نامه ی تاریخی که بسیار از آن سخن گفته شده لیکن کمتر وجوه گوناگون آن بی طرفانه و یکجا معرفی شده، ارائه می شود. مصطفی رحیمی می نویسد:
« پیش از شروع مطلب باید عرض کنم که نویسندۀ این نامه با فتواها و نظریات آنجناب در موارد زیر نه تنها کاملاً موافق است، بلکه تبلیغ و پیشبرد آنها را وظیفه ملی و اجتماعی و معنوی خود می داند:
- تمام آنچه شما در مخالفت با رژیم غیرقانونی کنونی ایران فرموده اید.
- تمام آنچه شما در مخالفت با امپریالیسم امریکا و هر دولت امپریالیست دیگری گفتهاید.
- تمام آنچه شما در مخالفت با سیاست شوروی و چین و هر دولت کمونیست دیگری اظهار داشتهاید.
- تمام آنچه شما در مخالفت با دولت صهیونیستی اسرائیل و موافقت با حقانیت مبارزه مردم فلسطین فرمودهاید[۹].
نکته آخر را از آن لحاظ می گویم که من برخی از آثار [ ژان پل] سارتر را ترجمه یا تفسیر کردهام. اما همچنان که پیش از این نیز به صراحت گفتهام با نظر سارتر درباره اسرائیل بکلی مخالفم. زائد است بگویم که نویسندۀ این نامه شیعی و شیعیزاده است و نه تنها همواره احترام اصول ادیان و مذاهب را در نوشته های خود حفظ کرده است، بلکه به شرحی که خواهد آمد دوام جامعه را بدون رکن معنویت و روحانیت محال می داند… آنچه نوشتن این نامه را موجب شد، اینها نیست، نکته هائی است که تا آنجا که من می دانم تاکنون کسی از داخل کشور آشکارا به شما ننوشته است. مشکل هنگامی آغاز شد که برخی از طرفداران[ شما]، مسئلۀ جمهوری اسلامی را به عنوان خواست کلیۀ مردم این مملکت مطرح کردند. من به عنوان نویسنده و حقوقدان (هر دو را با فروتنی عنوان می کنم) با جمهوری اسلامی مخالفم و دلائل مخالفت خود را صمیمانه با شخص شما در میان می گذارم . زیرا در مورد کم و بیش مشابه چنین می پندارم که گفتگو با شخص مارکس آسانتر از گفتگو با مارکسیستهاست. علاوه بر این به علل زیر مخاطب این نامه فقط شما می توانید باشید: الف- سالهاست به این نتیجه رسیده ام که راه رهائی بشر تلفیق دو اندیشه است: دموکراسی و سوسیالیسم ، که هر دو ظاهرا از غرب آمده اند… به علل بالا شما تنها کسی هستید که اگر به جای «جمهوری اسلامی»، اعلام «جمهوری مطلق» کنید، یعنی به جای حکومت عده ای از مردم، حکومت و حاکمیت جمهور آنان را بپذیرید، نه تنها در ایران انقلاب معنوی عظیمی ایجاد کرده اید بلکه در قرن مادی گرای ما (نه به معنای فلسفی، بلکه به معنای نفی معنویت) به روحانیت و معنویت، بُعد عظیمی بخشیده اید. و تاریخ، مقام شما را در ردیف گاندی و شاید بالاتر از او ثبت خواهد کرد… اگر شما همچنان از شعار جمهوری اسلامی طرفداری کنید، آن تز مشهور ماتریالیستی (به معنای فلسفی آن) را جان بخشیده اید که اعلام می دارد تاریخ مدون، تاریخ جنگهای طبقاتی است و اگر گفته شود که آیت الله خمینی[ نیز] می خواهد طبقه یا قشر روحانی ایران را در حکومت جانشین طبقه یا قشر دیگری کند، چه جوابی خواهید داد؟ و در این صورت کجاست آن معنویت و اخلاقی که قرن ما در جستجوی اوست؟… آن چنان که من می فهمم، جمهوری اسلامی یعنی آن که حاکمیت متعلق به روحانیون باشد. و این برخلاف حقوق مکتسبه ملت ایران است که به بهای فداکاری ها و جان بازی های بسیار این امتیاز بزرگ را در انقلاب مشروطیت به دست آورد که «قوای مملکت ناشی از ملت است» . این راه از نظر سیاسی و اجتماعی و حقوقی راهی است برگشت ناپذیر. البته ملت حق دارد همیشه برای تدوین قانون اساسی بهتر و مترقی تری قیام و اقدام کند، اما معقول نیست که حق حاکمیت خود را به هیچ شخص یا اشخاصی واگذارد. دلیل این امر را باید در نوشته های دو قرن پیشِ روس جست[!]. بدین گونه قانون اساسی[ مشروطه ی] ما با قبول اصل مترقی حاکمیت ملی به بحث «ولایت شاه» و «ولایت فقیه» پایان داده است. به دلایل بالا جمهوری اسلامی با موازین دموکراسی منافات دارد. دموکراسی به معنای حکومت همه مردم، مطلق است و هر چه این اطلاق را مقید کند به اساس دموکراسی(جمهوری) گزند رسانده است. بدین گونه مفهوم جمهوری اسلامی (مانند مفاهیم دیکتاتوری صالح – دموکراسی بورژوائی – آزادی در کادر حزب…) مفهومی است متناقض. اگر کشوری جمهوری باشد، برحسب تعریف، حاکمیت باید در دست جمهور مردم باشد…عبارت «جمهوری اسلامی» اصطلاحی است بسیار مبهم که هرکس از آن برداشتی منطبق با افکار خود دارد. به طوری که کمتر دو نفری می توان یافت که از آن استنباط واحدی داشته باشند…»( روزنامه ی آیندگان ۲۵ دی ۱۳۵۷تاکید از ماست).مضمون و محتوای این نامه نشان می دهد که عبارت «جمهوری اسلامی» در این زمان یعنی از اوایل دی ماه ۱۳۵۷ دست کم نزد اهل کتاب و سیاست در داخل ایران کاملن شناخته شده بود.
پیشنهاد «جمهوری دموکراتیک اسلامی»
چنان که گفته شد، مهندس مهدی بازرگان که در ۱۵ بهمن با حکم آیت الله خمینی به عنوان رئیس دولت موقت و مامور « انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی» شده بود با وجود آن که در خاطراتش گفته است که خود عنوان « جمهوری اسلامی» را در نامه ای به آیت الله خمینی به عنوان هدف نهایی انقلاب اسلامی در مرداد ۱۳۵۷ پیشنهاد کرده، برای نخستین بار در مصاحبه ای که با هفته نامه ی «نیوزویک» چاپ آمریکا انجام داد و خبرگزاری پارس( خبرگزاری امروزی جمهوری اسلامی – ایرنا) آن را در اواخر بهمن و اوایل اسفند ۱۳۵۷ در تهران به فارسی انتشار داد، در پاسخ به خبرنگار این نشریه که پرسیده بود:« در رفراندومی که در نظر دارید، آیا مردم اجازه خواهند داشت نوع حکومت را انتخاب کنند؟». مهدی بازرگان با اعتماد به نفس ویژه ای پاسخ داده بود :« سوال برای انتخاب کنندگان این خواهد بود: آیا به جای نظام پادشاهی، خواستار «جمهوری دموکراتیک اسلامی» هستید، بله یا نه؟»( آیندگان ۳/۱۲/۱۳۵۷ : ۲). روزنامه ی کیهان سه روز پیش تر در ۳۰ بهمن، همین گفته ی بازرگان را بدون ذکر منبع خود با بزرگ ترین فونت در صفحه ی نخست به عنوان تیترِ یکِ خود انتخاب کرده بود. به این صورت:« سوال برای تعیین رژیم در همه پرسی: جمهوری دموکراتیک اسلامی: آری یا نه؟(کیهان ۳۰ /۱۱/۱۳۵۷). با وجود حکمی که آیت الله خمینی برای انتصاب مهندس بازرگان به ریاست دولت موقت صادر کرده و در آن به صراحت بر عنوان « جمهوری اسلامی» به عنوان آلترناتیو نظام شاهنشاهی در رفراندوم تاکید کرده بود، این دگراندیشی و اعلام عنوان جدید برای نظام سیاسی آینده، آن هم با اعتماد به نفس ویژه از طرف مهندس بازرگان در بیان صریح عنوان «جمهوری دموکراتیک اسلامی»، پرسش برانگیز بود[۱۰]. اما بعدن مشخص شد که پیشنهاد او متکی به اساسنامه ی شورای انقلاب بوده که این عنوان در آن به صراحت ذکر شده بود. در ماده ی یک اساسنامه ی شورای انقلاب اسلامی که در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ و پیش از صدور حکم انتصاب رئیس دولت موقت از جانب آیت الله خمینی به تصویب رسیده، آمده بود:« ماده یک، هدف شورا: شورای انقلاب که پاسدار ثمرات قریب یک قرن مبارزات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه و حقپرستی ملت ایران و جنبشهای مجاهدانه بیست و هفت سالۀ بعد از ملی شدن صنعت نفت، بالاخص انقلاب اسلامی همه جانبۀ پانزده سالۀ اخیر به رهبری امام خمینی است، به منظور اجرای اهداف انقلاب در آستانۀ پیروزی و برای ایجاد حکومت جمهوری دموکراتیک اسلامی در ایران، انتخاب و تشکیل میشود». در بند« د» ماده ی دوم اساسنامه ی شورای انقلاب که یکی از وظایف و اختیارات این شورا را تعیین می کرد نیزآمده بود :« تهیه قانون اساسی جمهوری دموکراتیک اسلامی برای عرضه به مجلس موسسان، پس از تصویب امام خمینی »( متن کامل اساسنامه، ابراهیم یزدی ۱۳۹۸، ج۴: ۲۲، همچنین، نک: خبر آنلاین ۲۲ دی ماه ۱۳۸۹ تاکید از ماست) [۱۱]. در همین رابطه ،توضیح هاشمی رفسنجانی در رَدِ عنوان «جمهوری دموکراتیک اسلامی» و اختلافی که پیروان آیت الله خمینی در شورای انقلاب با مهدی بازرگان و اعضای دولت موقت در همین زمینه داشتند نیز قابل توجه است: «… تا پیش از این، نخستین اختلاف ما با اعضای دولت موقت، بر سر چگونگی برگزاری رفراندوم، شکل عملی گرفته بود. نقطۀ اختلاف در این بود که ما به تبعیت از امام می گفتیم نام حکومت را « جمهوری اسلامی» بگذاریم و آنها اصرار بر«جمهوری دموکراتیک اسلامی»و یا «جمهوری دموکراتیک» تنها داشتند. البته عبارت «جمهوری دموکراتیک اسلامی» در متنی که به عنوان اساسنامۀ شورای انقلاب[۱۲] تهیه شده بود، آمده بود. اما چون اساسنامه ی شورای انقلاب برای مشخص کردن نحوه ی ادارۀ شورا و تکلیف وظایف شورا از وظایف دولت موقت در همان روزهای نخست پیروزی انقلاب تهیه شده بود و بحث کاملی در جزئیات آن متن نشده بود، کسی از جمع ما در این ارتباط مدافع آن متن نبود؛ خصوصاً بعد از آنکه نظر امام با صراحت بیان شد، دیگر تکلیف همه روشن بود»( هاشمی رفسنجانی ۱۳۸۳: ۱۱۳).
مخالفت آیت الله خمینی با پیشنهاد جمهوری دموکراتیک
آیت الله خمینی پس از اظهار نظر مهدی بازرگان در مورد نظام سیاسی آینده ی کشور که دست کم با تیتر نخست کیهان در صفحه ی اول از روز ۳۰ بهمن یعنی حدود یک هفته بعد از پیروزی انقلاب، موضوع بحثِ روز ِروزنامه ها شده بود، در اعلامیه ای که در آستانه ی رفتن از تهران به قم در روز ۹ اسفند صادر کرد، بر این موضوع تاکید نمود که : « لازم است تذکر دهم آنچه اینجانب به آن رأی می دهم «جمهوری اسلامی» است و آنچه ملت شریف ایران در سرتاسر کشور با فریاد از آن پشتیبانی نموده است همین «جمهوری اسلامی» بوده است، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. من از ملت شریف انتظار دارم که به «جمهوری اسلامی» رأی دهند که تنها این، مسیر انقلاب اسلامی است »( صحیفۀ امام ج۶: ۲۶۴). آیت الله خمینی که این موضوع را برای تداوم مسیر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مهم یافته بود، روز بعد در اولین روز حضورش در قم در سخنرانی ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ خود نیز به صراحت تاکید کرد :«…از ملت می خواهم که این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامی. از آن وقت تا حالا می گفتید تا مرگ این کذا[ شاه] نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامۀ حکومت اسلامی نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما می خواهد «جمهوری اسلامی» است نه جمهوری فقط، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؛ «جمهوری اسلامی». آنچه که من از شما ملت ایران می خواهم، این است که بیدار باشید؛ خون عزیزان خودتان را هدر ندهید. کلمۀ «دمکراتیک» را از آن نترسید؛ یا حذفش را نترسید. این فُرمِ غربی است؛ ما فُرمهای غربی را نمی پذیریم. ما تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمی پذیریم. آنکه خون داده همین توده بوده است؛ آنکه جوان داده است، همین توده بوده است. یک دسته ای بیرون بوده اند، اَشراف و اعیان هم بالاها نشسته بودند، و شما خون دادید؛ شما جوان دادید؛ خانه های شما را سوزاندند. آنکه شما می خواهید آن باید بشود نه آنکه آنهایی که از اروپا و خارج آمده اند می خواهند؛ نه آنکه اعیان و اشراف می خواهند؛ نه آنکه حقوقدانها می خواهند. آنکه شما می خواهید میزان است. آنکه خون داده باید حرفش را شنید؛ رأی او مُتَّبَع است »(صحیفۀ امام، جلد ۶ : ۲۷۶). آیت الله خمینی بعد از این تاریخ به طور مکرر در همین خصوص تاکیدهای ویژه ای داشته است. از جمله در سخنرانی روز ۱۵ اسفند در جمع روحانیان نیز دیدگاه خود در مورد عنوان جمهوری اسلامی را باز هم تفصیلی تر بیان کرد و همانند سخنرانی پیشین، حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی را معادل هم و در یک راستا بکار برد و به ویژه از روحانیان حوزه ی علمیه خواست حالا که انتخابات در میان است درس های حوزوی خود را تعطیل کرده و برای تبلیغ جمهوری اسلامی به شهرستان ها رفته و مردم را دعوت کنند به اینکه در انتخابات به «جمهوری اسلامی» رای بدهند:« … حالا برای اینکه ما طرز حکومت را تعیین کنیم، محتاج به یک فعالیتهایی است. البته در نظر من ـ شخص من ـ این است که احتیاج به رفراندم هم نیست؛ برای اینکه مردم آرای خودشان را در ایران اعلام کردند؛ با فریادها، با دادها اعلام کردند لکن برای اینکه یک اشکالی [پیش نیاید] مثلاً، اگر یک دولتی اشکالی داشته باشد در اینکه خوب این ثبت نشده است این رفراندم، تقاضا نشده است و باید تقاضا بشود ثبت بشود، شمارش بشود آرا ـ برای این، بنابراین است که یک رفراندمی بشود. و چون این رفراندم یک رفراندم اساسی است که مقدرات مملکت ما را تعیین می کند و ما اگر بخواهیم یک حکومت اسلامی، یک جمهوری اسلامی در ایران برقرار کنیم با این رفراندم باید بشود. فقط «جمهوری اسلامی». از این جهت لازم است که آقایان، اینهایی که قدرت بر این معنا دارند که تشریف ببرند در بلاد و در محالّی که آشنا هستند یا غیر آشنا، و مسائل را برای آنها بگویند و آنها را روشن کنند و دعوت کنند به اینکه رأی بدهید به جمهوری اسلامی ـ این هم با همین کلمه: نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر ـ برای اینکه الآن شیاطین افتاده اند دنبال اینکه «جمهوریِ» محض، همین جمهوری باشد، «جمهوری دمکراتیک» باشد و از این حرفها، برای اینکه آقایان تشریف ببرند و رفع ابهام بکنند، این خوب است. که به همان طوری که مدرسین محترمِ اینجا بنا دارند که یک مثلاً هیأتهایی را به اطراف یا اشخاصیرا به اطراف بفرستند برای روشن کردن مردم، این لازم است که عمل بشود. و غصه نخورید که درس تان تعطیل می شود! … در هر صورت، الآن وقت این است که ما فعالیت بکنیم برای اینکه این جمهوری اسلامی را پیاده کنیم و رأی از مردم، تقاضا کنیم از مردم که رأی بدهند به جمهوری اسلامی؛ و همه هم آزادند اما شما هدایتشان کنید »(صحیفۀ امام، جلد ۶ : ۳۲۴ – ۳۲۸). چنان که گفته شد ، این مضمون در سخنرانی های روزهای بعدآیت الله خمینی تا روز رفراندوم به طور مکرر تکرار شد. از جمله در سخنرانی روز ۱۷ اسفند:« حکومت اسلامی را که از حقوق شما دفاع می کند مستقر و برقرار کنید. به یاوۀ یاوه گویان گوش ندهید. به حرفهای قشرهایی که از اسلام هیچ بویی ندیده اند و با اسلام مخالفند به حرفهای آنها گوش ندهید. آنها می خواهند ملت را منحرف کنند از مسیر خود. مسیر شما مسیر اسلام است، مسیر شما این است که جمهوری اسلامی را بپا کنید. من رأی به جمهوری اسلامی می دهم، و از شما تقاضا دارم که رأی به جمهوری اسلامی بدهید، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. جمهوری اسلامی. آنها که در نوشتجاتشان از «جمهوری» دم می زنند ـ جمهوریِ فقط ـ یعنی اسلام نه. آنهایی که «جمهوری دمکراتیک» می گویند یعنی جمهوری غربی، جمهوری اسلامی نه. آنها می خواهند باز همان مصایب را با فرم دیگر برای ما به بار بیاورند. آنها اصلاً در این نهضت دخالت نداشتند» ( صحیفۀ امام، ج۶: ۳۵۳). همچنین در ۲۸ اسفند ۱۳۵۷: «ما باید با تمام قوا کوشش کنیم که وحدت خودمان را حفظ کنیم، و قصدهای خودمان را اسلامی کنیم و در چند روز دیگر که رفراندم می شود، همۀ ما به حکومت اسلامی ـ یعنی به جمهوری اسلامی ـ رأی بدهیم. من خودم رأیم جمهوری اسلامی است و از همۀ آقایان تقاضا دارم که همین رأی را بدهند. البته همه مختارند هر رأیی را می خواهند بدهند لکن تقاضای من از ملت این است که همین رأی را بدهند»( همان، ج ۶: ۳۸۷). در چهارم فروردین ۱۳۵۸ آیت الله خمینی در ارتباط با رفراندوم پیامی به مردم فرستاد و به شرکت زنان در رفراندوم تاکید کرد:« آنچه لازم است تذکر دهم شرکت زنان مبارز و شجاع سراسر ایران در رفراندم است. زنانی که در کنار مردان بلکه جلوتر از آنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته اند، توجه داشته باشند که با شرکت فعالانۀ خود، پیروزی ملت ایران را هر چه بیشتر تضمین کنند. شرکت در این امر برای مرد و زن از وظایف ملی و اسلامی است » ( صحیفه، همان: ۴۰۸).
جریان های سیاسی اصلی ایران و رفراندوم
به جز پیروان آیت الله خمینی، جریان های سیاسی مهمی که خود را نقش آفرینان اصلی در براندازی نظام سلطنتی به حساب می آوردند در مورد نظام سیاسی آینده نیز اعلام مواضع خود را در آستانه ی رفراندوم به تدریج طی اعلامیه ها و بیانیه هایی اعلام کردند.
از جمله جریان های مطرح این زمان، جبهه ی ملی چهارم بود که به جمهوری اسلامی رای مثبت می داد. رهبر جبهه ی ملی ایران در این زمان کریم سنجابی بود که هم زمان وزیر امور خارجه ی دولت موقت را نیز به عهده داشت. او یک روز قبل از رای گیری در ۹ فروردین گفت که :« جمهوری اسلامی، طبیعی ترین ثمرۀ انقلاب ماست»( کیهان ۹/۱/۱۳۵۷). او بعد ها در پاسخ به پرسش «پرویز صدقی» در تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد که پرسید:« شما راجع به ترتیب رفراندوم هیچ اعتراضی نکردید؟»، پاسخ داد که :« مردم در آنموقع در شور و هیجان انقلاب بودند و واقعاً از روی عقیده و ایمان در آن شرکت کردند. حالا راجع به کلمه ی اسلامی که بر عنوان جمهوری اضافه شده بود و بعضی ها ایراد و اعتراض داشتند و آنرا غیر دموکراتیک میدانستند، این بنظر من مهم نبود. مهم آن قانون اساسی بود که باید برای این جمهوری ترتیب داده شود»( کریم سنجابی ۱۳۶۸: ۳۲۹). این استدلالِ همه ی جریان های سیاسی موافقی بود که به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند. آنان تاکید می کردند که مهم نام جمهوری نیست بلکه محتوای آن است که قانون اساسی باید آن را در آینده تعیین نماید والبته امیدوار بودند که آن محتوا متناسب با عنوان جمهور مردم باشد. الهیار صالح یکی دیگر از رهبران برجسته ی این زمانِ جبهه ی ملی نیز گفت که:« من به جمهوری اسلامی رای میدهم و این بر تمام ملت ایران واجب است»( کیهان۹/۱/۱۳۵۸). دبیرکل حزب ملت ایران(یکی از احزاب تشکیل دهنده ی جبهه ی ملی ایران) یعنی داریوش فروهر که این زمان وزیر کار دولت موقت بود نیز به طور غیر مستقیم گفت که به جمهوری اسلامی رای می دهد:« من یک عضو حزب ملت ایران هستم که از تصمیم های این حزب پیروی می کنم. شما می توانید پرسش های خود را از یکی از همکاران من [ یعنی] دکتر سیاوش صحت بپرسید». دکتر سیاوش صحت نیز در توضیح گفت که :«حزب ملت ایران به جمهوری اسلامی رای مثبت می دهد. چرا که ما عقیده داریم این نوع جمهوری توانایی آن را دارد که در برگیرندۀ بیشترین بخش از نیازهای اجتماعی و خواسته های تاریخی ایرانیان باشد»( کیهان۹/۱/۱۳۵۸).
سازمان چریک های فدای خلق ایران که ارگان مرکزی خود نشریه ی هفتگی «کار» را از ۱۹ اسفند ۱۳۵۷ منتشر می کرد، در مورد رفراندوم در شماره های اول و دوم و سوم خود در پیش از فروردین ۱۳۵۷ هیچ مطلبی منتشر نکرد. سازمان که مواضع خود را در تقابل با بحث های آیت الله خمینی در این رفراندوم می دید و این زمان در درگیری های کردستان و به ویژه گنبد نقش خود را برجسته کرده بود، تلاش می کرد با توجه به نظر صریح و نفوذ آیت الله خمینی در این زمینه به حداقل اصطکاک و مقابله بپردازد. اما سرانجام در آخرین روزهای سال ۱۳۵۷ یعنی در ۲۸ اسفند نظر خود را طی بیانیه ای در مورد رفراندوم اعلام کرد(آیندگان ۲۹/۱۲/۱۳۵۷). روزنامه ی کار ارگان سازمان نیز سرانجام در شماره ی چهارم این نشریه که در ۹ فروردین۱۳۵۸ یعنی یک روز مانده به رای گیری منتشر شد، در صفحه ی نخست با تیتر« چرا در فراندوم شرکت نمی کنیم؟»، همان اطلاعیه ی ۲۸ اسفند سازمان را به طورکامل چاپ کرد. کار، ارگان مرکزی سازمان فدایی از قول اطلاعیه نوشت:« … بحث بر سرِ نام جمهوری نیست. چه بسا جمهوریهایی که نامهای فریبنده ای بر خودگذاشته اند اما اساس ضد خلقی دارند. اساس هر جمهوری« قانون اساسی» آن است نه نام آن. اگر قانون اساسی جمهوری اسلامی، مدافع حقوق خلقهای ایران و پاسدار استقلال و آزادی مردم میهن ما باشد، چه کسی میتواند با آن مخالف باشد؟ اما آیا بدون تدوین قانون اساسی و روشن شدن محتوای کامل جمهوری میتوان در بارۀ آن قضاوت کرد؟ به اعتقاد ما قبل از هر چیز باید نمانیدگان واقعی و راستین مردم برای تشکیل مجلس موسسان انتخاب شوند. این مجلس موسسان است که صلاحیت تدوین قانون اساسی و انتخاب یک یا چند نوع جمهوری را دارد و باید آنرا به نظر خواهی(رفراندوم) مردم بگذارد. در غیر اینصورت طراحان و مجریان رفراندوم عملاً مانع شرکت بسیاری از نیروها خواهند شد که میخواهند و حق دارند بدانند به چه رای میدهند… بنابراین از آنجا که معتقدیم باید عالماً و عامداً و با آگاهی به جمهوری مورد نظر رای مثبت دهیم و این [ نیز] تنها پس از تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی میسر است…باید صادقانه و صراحتاً به مردم میهنمان بگوئیم در این شرایط در رفراندومِ پیشنهادی دولت شرکت نمیکنیم»( کار، شماره ی ۴،تاریخ ۹ فروردین ۱۳۵۸: ۱-۲)[۱۳].بعدها فرخ نگهدار یکی از رهبران سازمان در آن زمان به روزنامه ی شرق گفت که پیشنهاد ما «جمهوری دموکراتیک» بوده است(فرخ نگهدار، شرق ۱۴/۱/۱۴۰۰) . اما نویسنده نتوانست در اسناد سازمان و به ویژه ارگان مرکزی آن این پیشنهاد را دست کم تا روز رفراندوم ۱۰ فروردین مستندن و به طور مکتوب بیابد.
سازمان مجاهدین خلق ایران نیز در یک بیانیه ی سی و یک صفحه ای تحت عنوان « بیانیۀ مجاهدین خلق ایران در بارۀ رفراندوم و انتظارات مرحله ای از جمهوری اسلامی» در ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ نظرات خود را به تفصیل بیان کرد. مجاهدین در این بیانیه، ضمن ارائه ی یک برنامه ی مرحله ای، عنوان «جمهوری اسلامی » را پذیرفته و به آن رای مثبت می دادند:« مجاهدین خلق ایران بدینوسیله برنامۀ مرحله ای خود را تقدیم میکند، به امید اینکه از جانب نیروهای مردمی اسلامی و بخصوص علماء و اساتید وارسته و دولت حاضر مورد مداقه و حمایت قرار گرفته و در چارچوب جمهوری اسلامی، معمول و اجرا گردد… قبل از ورود به برنامۀ حداقل و انتظارات مرحله ای ما از جمهوری اسلامی و پرداختن به محتوای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جمهوری که چنانکه مطلوب مرحلۀ کنونی انقلاب ماست، ابتدا بایستی به نحوۀ استقرار این جمهوری و شکل ایجاد آن بپردازیم». در ادامه ، بیانیۀ مجاهدین آمده است، چون اکثریت مردم به جمهوری اسلامی رای می دهند، مخالفت با آن را «سکتاریسم»( فرقه گرایی و بریدن از توده ها) می داند:«جای تردید نمیماند که برقراری جمهوری اسلامی خواست اکثریت قاطع مردم ما و لذا موفقیت در رفراندوم پیش بینی شده از جانب دولت از پیش محرز و لذا ضدیت با آن جز نشان سکتاریسم نخواهد بود». بیانیه می گوید که عنوان جمهوری اسلامی را می پذیرد « مشروط بر اینکه آنچه بنام اسلام ارائه میکینم حقیقتاً اسلامی و بدور از هر شائبۀ شرک آمیز استبدادی و استعماری واستثماری باشد». در پایان این بخش از بیانیه ، مجاهدین ضمن ایراد به نحوه ی پرسش طرح شده در رفراندوم( آری و نه)، تاکید می کند که :« در هر صورت نظر مجاهدین خلق ایران دقیقاً مطابق نظر اکثریت قاطع مردم ایران و بر حسب نقطه نظرهای ایدئولوژیکی خود متضمن رای مثبت به جمهوری اسلامی است»( مجموعه اعلامیه ها، جلد اول ۱۳۵۸: ۶۹ – ۷۳). روزنامه ی کیهان عکسی از مسعود رجوی و موسی خیابانی را در یک حوزه ی رای گیری در خیابان« صبا» تهران به هنگام رای دادن چاپ کرد و رجوی در پاسخ به پرسش خبرنگار این روزنامه که از او پرسیده بود آیا از محتوای جمهوری اسلامی که به آن رای دادید اطلاع دارید؟ و او پاسخ داده بود:« ما مطابق برنامۀ حداقلی که اعلام کرده ایم، محتوای ضد امپریالیستی، ضد ارتجاعی، ضد دیکتاتوری و ضد استثماری اسلام انقلابی را مشخص کرده ایم و در همین رابطه هم از دولت مسئولیت خواهیم خواست و با همین ملاک هم روی قانون اساسی قضاوت خواهیم کرد» ( کیهان ۱۱/۱/۱۳۵۸: ۴) . این سازمان پس از اعلام نتایج رفراندوم نیز در تاریخ ۱۶ فروردین طی اعلامیه ای مفصل با عنوان « تبریک مجاهدین خلق به ملت ایران و رهبر انقلاب به مناسبت پیروزی رفراندوم و تاسیس « جمهوری اسلامی»، اعلام کرد که :« اینک که مردم ستم زده و داغدار ما با لبیک به ندای رهبر انقلاب و با میلیونها رای خود، استقرار جمهوری اسلامی را تحقق بخشیدند، ما افتخار داریم که گرم ترین تبریکات را به عموم مردم جان برکف و شخص « امام» و نیز پاک ترین درودها را به شهدای به خون خفته خلق که در مسیر هموار کردن راه این پیروزی جان باختند، تقدیم کنیم». مجاهدین همچنین در پایان اطلاعیه هشدار می دهد :« باید تاکید نمود که نمونه هایی نظیر جمهوری به اصطلاح اسلامی پاکستان وآن گونه اسلام پناهی های سعودی هرگز امپریالیستها را نگران نکرده و نخواهد ساخت. زیرا این گونه حکومت ها آنقدر محتوای ارتجاعی و ضد اسلامی در بطن خود دارند که اگر هزاران بار هم دم از انقلاب و اسلام بزنند( البته نوعی قشریت به عنوان اسلام)، هیچ خطری برای استعمار و در نتیجه هیچ نفعی برای خلق های مستضعف و زیر سلطه ی آنها در بر نخواهد داشت»( مجموعه اعلامیه ها ، جلد اول ۱۳۵۸: ۹۴- ۱۰۰).
حزب توده ایران طی اطلاعیه ای با عنوان «پیشنهاد پلنوم کمیتۀ مرکزی» حزب که در آستانه ی رفراندوم در اسفند ۱۳۵۷ انتشار یافته، ضمن آن که در این اطلاعیه، برنامه های پیشنهادی حزب از نظام آینده اعلام شده، همچنین از «ابتکار خوب آیت الله خمینی در مورد اعلام جمهوری اسلامی» سخن گفته است:« حزب تودۀ ایران، ابتکار حضرت آیت الله خمینی را در مورد اعلام جمهوری اسلامی در ایران تایید می کند و برای تحقق آن از بذل هیچ گونه مساعی دریغ نخواهد ورزید»( اسناد و اعلامیه ها ۱۳۵۹: ۷۰). و در ۱۲ اسفند ۱۳۵۷ یعنی سه روز بعد از اولین موضع گیری صریح آیت الله خمینی در مورد «جمهوری دموکراتیک اسلامی»، طی اعلامیه ای جداگانه با عنوان « حزب تودۀ ایران به جمهوری اسلامی رای مثبت می دهد»، توضیح داده است که :«در مورد نام این جمهوری ما به همان ترتیب که آیت الله خمینی مسئله را مطرح میکند یعنی « جمهوری اسلامی» (چنان که در گذشته نیز تشریح کرده بودیم) رای مثبت می دهیم، زیرا اولاً، اصل مطلب محتوی سیاست حکومت هاست، مردم مبارز ایران باید بکوشند تا قانون اساسی جدید بر پایۀ حفظ منافع اساسی جامعۀ ما یعنی استقلال ملی، صلح و دموکراسی و پیشرفت اجتماعی و رفاه عمومی تنظیم شود و دولت های ناشی از مجلس آینده پیگیرانه در جهت قانون اساسی جدید عمل کنند. ثانیاً، وحدت نظر و کلمۀ همۀ نیروهای ملی و دموکراتیک، در شرایط کنونی یک امر حیاتی است»( اسناد و اعلامیه ها۱۳۵۹: ۸۱). در روز ۱۲ فروردین و پیش از اعلام رسمی نتایج نهایی آراء، حزب طی اعلامیه ای با عنوان «پیروزی بزرگ مردم ایران»، اعلام کرد که :« مردم ایران پیروزی بزرگی را که طی نبردهای دشوار و خونین انقلابی کسب کرده بودند با رای مثبت خویش به رفراندوم تثبیت کردند. خبرهایی که تا کنون رسیده تعداد رای دهندگان را بیش از ۱۸ میلیون و آراء مثبت به جمهوری اسلامی را ( که قانون اساسی آن با رای مردم تصویب خواهد شد)، ۹۸ درصد قید کرده است. این پیروزی عظیم و قدرت نمایی نوین نیروهای متحد خلق است»( همان: ۸۵).
برگزاری رفراندوم وکاهش سن رای دهندگان
یکی از موضوعات مورد بحث این رفراندوم، شمار حائزین رای دهنده در فروردین ۱۳۵۸ بود. چرا که رقمِ آن می توانست در شاخص درصد رای دهنده از کل رای دخیل باشد. به ویژه این که سرشماری ایران در آبان سال ۱۳۵۵ انجام شده و همچنین سن رای دهندگان در این رفراندوم نسبت به پیش از انقلاب دو سال کاهش یافته بود. از این رو برآورد حائزین رای دهنده می توانست مورد اختلاف همراه باشد. یادآوری کنیم که بر طبق آخرین اصلاحیه ی قانون انتخابات ایران در سال ۱۳۵۵، حداقل سن رای دهندگان در انتخابات، ۱۸ سال تعیین شده بود. اما حداقل سن رای دهندگان در رفراندوم جمهوری اسلامی ۱۶ سال اعلام شد. حجت الإسلام رفسنجانی در مورد تصمیم جدید برای کاهش سن رای دهندگان برای رفراندوم جمهوری اسلامی که در شورای انقلاب به تصویب رسید، توضیح داده است که :« یکی از موضوعاتی که همزمان با مسأله برگزاری رفراندوم، مطرح شد و به نوعی محل مناقشه میان نیروهای انقلابی گردید و بحثهای زیادی پیرامون آن انجام شد، مسأله سن رأی دهندگان بود. نظر جمع ما این بود که با توجه به حضور گسترده و موثرجوانان در صحنههای انقلاب و با توجه به بالا رفتن سطح آگاهی و شعور اجتماعی مردم، سن رأی دهندگان را به نحوی تعیین کنیم که امکان شرکت این قشر از جامعه در رفراندوم تعیین نظام آینده کشور و رفراندومها و انتخاباتهای بعدی فراهم کرد… سرانجام شورای انقلاب، همین نظر را ملاک عمل قرار داد و پس از بحث و بررسیهای مفصل و با در نظر گرفتن همه جوانب، سن رای دهندگان را ۱۶ سال تمام تعیین کرد »(رفسنجانی ۱۳۸۳ : ۲۵۳ – ۲۵۴ ). شورای انقلاب بر اساس این تصمیم، ماده واحده ای در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ به این منظور تصویب کرد:« ماده واحده – به منظور مشارکت ملت رزمنده در تعیین شکل حکومت ایران، شرط سنی رأی دهندگان در رفراندم انقلاب اسلامی ایران ۱۶سال(متولدین قبل ازسال۱۳۴۰)خواهدبود»(مرکزپژوهش های مجلس https://rc.majlis.ir/fa/law ).
بر اساس این مصوبه و سن رای دهندگان، وزیر کشور وقت یعنی احمد صدر حاج سید جوادی، سه روز پیش از رای گیری، شمار کسانی که حق رای در همه پرسی( رفراندوم) جمهوری اسلامی در ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ برخوردار می شدند را ۲۴ میلیون نفر اعلام کرد( احمد صدر حاج سید جوادی، آیندگان ۷/۱/۱۳۵۸ و کیهان ۷/۱/ ۵۸). اما ستاد رفراندوم وزارت کشور بعدن بر خلاف ارقام اعلام شده توسط وزیر کشور، شمار کل واجدین رای را کاهش داد و آن را ۲۲ میلیون ۸۰۰ هزار نفر اعلام کرد! (کیهان ۱۵/۱/۱۳۵۸). ستاد رفراندوم وزارت کشور هیچ توضیحی در این مورد نداد.
نتایج رفراندوم «جمهوری اسلامی» در کل کشور
سرانجام رای گیری برای رفراندوم جمهوری اسلامی در دو روز جمعه و شنبه یعنی ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ انجام شد و در پایان روز دوم رای گیری، استقرار نظام «جمهوری اسلامی» از طرف آیت الله خمینی طی پیامی اعلام گردید. پیام ایشان به مردم چنین بود:«…من در این روز مبارک، روز امامتِ امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می کنم»(صحیفۀ امام، ج۶: ۴۵۹). برطبق اطلاعیه ی«ستاد رفراندوم وزارت کشور» که روز ۱۵ فروردین در روزنامه ها انتشار یافت، نتایح رسمی و نهایی این رفراندوم اعلام شد. براساس این اعلام، از شمار کل واجدین رای( ۲۲۸۰۰۰۰۰ نفر)، شمار کسانی که در رای گیری شرکت کرده، برابر ۲۰۲۸۸۰۲۱ نفر و شمار کسانی که رای «آری» داده، برابر ۲۰۱۴۷۰۵۵ نفر و شمار کسانی که رای « نه» داده بودند برابر ۱۴۰۹۶۶ نفر اعلام شد( تصویر ۱).
تصویر ۱. اعلام نتایج رفراندم جمهوری اسلامی بر اساس اعلامیه ی «ستاد رفراندوم وزارت کشور» (روزنامه ی اطلاعات ۱۵/۱/۱۳۵۸).
بدین ترتیب بر اساس گزارش ستاد رفراندوم وزارت کشور، ۹۸/۸۸ درصد کل واجدین رای دهنده( حدود ۸۹ درصد) در رفراندوم شرکت کرده بودند که از این تعداد ۳/۹۹ درصد به جمهوری اسلامی رای « آری» و ۷/۰ درصد رای « نه» داده بودند( ماخذ داده ها، ستاد رفراندوم به نقل از روزنامه ی اطلاعات ۱۵/۱/۱۳۵۸).
نتایج رفراندوم در گیلان
در گیلان نیز شاخص های رای در رفراندوم تقریبن مشابه کل کشور بود. با این حال تفاوت ها را نیز می توان دید. تصویر۲ ، نتایج آرای « آری» و « نه» به جمهوری اسلامی را در گیلان به تفکیک شهرستان نشان داده شده است.
تصویر ۲ . نتایج اعلام شده ی رفراندوم جمهوری اسلامی در۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ در گیلان به تفکیک شهرستان( روزنامه ی طالب حق، ۱۶ فروردین ۱۳۵۸).
در گیلان شمار رسمی کل واجدین رای دهنده در ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ در دست نیست. بر اساس برآورد نویسنده بر پایه ی ارقام سرشماری ۱۳۵۵، شمار کل واجدین رای درگیلان در۱۰ فروردین۱۳۵۸برابر۹۲۶۰۰۰ نفربوده است[۱۴]. چنان که در جدول بالا پیداست، مجموع کسانی که در گیلان در رای گیری شرکت داشته اند برابر ۸۱۸۲۴۷ نفر اعلام شده است. بدین ترتیب در گیلان ۳۶/۸۸ درصد واجدین رای پای صندوق ها حاضر شده بودند. رای«آری» از کل آراء نیز در گیلان ۸۱۰۷۰۸ رای بود یعنی ۱/۹۹ درصد از کل شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی رای «آری» و ۷۵۳۹ نفر یعنی ۹/۰ درصد رای «نه»داده بودند .
بر اساس آمار جدول آراء در تصویر۲، در گیلان رای دهندگان چهار شهرستان از ۱۰ شهرستانِ آن زمان به نسبت جمعیت خود بیش از یک درصد به جمهوری اسلامی رای « نه» داده بودندکه به ترتیب عبارتند از: انزلی( ۹/۲ درصد)، تالش(۱/ ۲درصد)، آستارا(۳ / ۱درصد) و رشت (۱ / ۱ درصد).
مقایسه ی شاخص های رفراندوم در ایران و گیلان
در جدول ۱ شاخص های آماری رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در کل کشور و گیلان با هم مقایسه شده اند. چنان که پیداست در گیلان ۳۶/۸۸ درصد واجدین رای پای صندوق ها حاضر شده بودند که در مقایسه با کل کشور( ۸۹/ ۸۸ درصد)، اندکی کمتر بود. به عبارت دیگر در گیلان اندکی بیش از نیم درصد، کمتر از میانگین کشور پای صندوق های رای حاضر شده بودند. رای«آری» از کل آراء نیز در گیلان ۸۱۰۷۰۸ رای بود یعنی ۱/۹۹ درصد از کل شرکت کنندگان به جمهوری اسلامی رای «آری» و ۷۵۳۹ نفر یعنی ۹/۰ درصد رای «نه»داده بودند که در قیاس با کل کشور رای «آری» اندکی کمتر و رای « نه» اندکی بیشتر بوده است.
جدول ۱ . مقایسه ی شاخص های رای رفراندوم جمهوری اسلامی در ایران و گیلان
شرح | واجدین رای | رای دهنده | درصد | آری | درصد | نه | درصد |
کشور | ۲۲۸۰۰۰۰۰ | ۲۰۲۸۸۰۲۱ | ۹۸/۸۸ | ۲۰۱۴۷۰۵۵ | ۳/۹۹ | ۱۴۰۹۲۶ | ۷/۰ |
گیلان | ۹۲۶۰۰۰ | ۸۱۸۲۴۷ | ۳۶/۸۸ | ۸۱۰۷۰۸ | ۱/۹۹ | ۷۵۳۹ | ۹/۰ |
ماخذ داده ها: منابع معرفی شده در متن مقاله
[۱] . آیت الله خمینی در ۱۴ مهر ۱۳۵۷ از عراق به پاریس پرواز کرد و در این شهر مستقر شد و تا ۱۲ بهمن یعنی ۱۱۸ روز در این شهر اقامت داشت.
[۲] . در ادبیات جریان چپ از «جمهوری دموکراتیک» یا «جمهوری دموکراتیک توده ای» به طور کلی سخن گفته شده اما در این دوره ی تاریخی و برای آلترناتیو نظام شاهنشاهی و به طور مشخص آن که گونه آیت الله خمینی عبارت «جمهوری اسلامی» را به عنوان آلترناتیو «نظام شاهنشاهی» پیشنهاد و بر آن تاکید کرده است به طور مطلق از طرف جریان ِ چپ و جریان سکولار لیبرال چیزی دیده نشد. به نظر می رسد این واقعیت از فقدان اعتماد به نفس این دو جریان با آن چه در کف خیابان در جریان بود ربط داشت!.
[۳] . جستجوی نویسنده در «صحیفۀ امام»( جلد های ۱ و ۲ و ۳ )نشان داد که ایشان تا ۲۰ مهر ۱۳۵۷ که تنها از « حکومت اسلامی» یاد می کرد، در مجموع در ده تاریخ مختلف به شرح زیر از این عبارت استفاده کرده است: ۸/۶/۱۳۴۳ – ۱/۴/۱۳۵۰ – ۱۷/۵/۱۳۵۱ – ۲۰/۶/۱۳۵۱ – ۲۴/۱۱/۱۳۵۶ – ۴/۲/۱۳۵۷ – ۱۰/۳/۱۳۵۷ – ۱۵/۵/۱۳۵۷ – ۲۳/۶/۱۳۵۷ و ۱۹/۷/۱۳۵۷ . یادآوری می شود که «صحیفۀ امام» شامل آثار مکتوبی چون کتابِ «کشف الاسرار»( ۱۳۲۳) و «ولایت فقیه» (۱۳۴۸) و غیره نیست. دست کم می دانیم که عبارت« حکومت اسلامی» در درسگفتارهای ولایت فقیه در سال ۱۳۴۸ یکی از محورهای بحث بوده که در این جستجو منظور نشده است.
[۴] . آیت الله خمینی در چند جا خود از همین واژه ی «فرم» و »محتوا» ی جمهوری اسلامی نیز یاد کرده است. از جمله در مصاحیه با روزنامه ی فاینشنال تایمز لندن در ۱۸ دی ماه ۱۳۵۷: « جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی، یعنی محتوایِ آن فرم، قوانین الهی است ».
[۵] . لازم است به تاکید گفته شود که در این بررسی تنها عبارت« جمهوری اسلامی» مد نظر بوده است. پیداست اگر عبارت « حکومت اسلامی»، «حکومت عدل اسلامی»، «رژیم اسلامی» و غیره هدف بررسی باشد، نتیجه متفاوت خواهد بود. اما چون هدف در اینجا بررسی «رفراندوم جمهوری اسلامی» است که در فروردین ۱۳۵۸ برگزار شد، تنها این عبارت در کلام آیت الله خمینی جستجو شده است.
[۶] . نک: «صحیفۀ امام»، ج۱: مقدمه ی ناشر
[۷] . تا اینجا آیت الله خمینی در ۶۰ تاریخ مختلف از فرم و محتوای جمهوری اسلامی تا ۲۲ بهمن سخن گفته است که ما همه ی آن ها را در اینجا برای خوانندگان فرهیخته ارائه کردیم. نکته ی قابل توجه این که در مقابل استفاده از عبارت« جمهوری اسلامی» توسط آیت الله خمینی در این شصت نامه، پیام، سخنرانی و مصاحبه از آغاز تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، او در همین دوره از عبارت « انقلاب اسلامی» تنها در شش تاریخ مختلف استفاده کرده که نخستین بار آن در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ بوده است(نک: صحیفۀ امام جلدهای ۱و۲و۳و۴و۵و۶). یادآوری می شود که بررسی های نویسنده در «صحیفۀ امام» نشان می دهد که از عبارت «انقلاب اسلامی» بر خلاف عبارت « جمهوری اسلامی» یک بار پیش از مهر ۱۳۵۷ یعنی در همان ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ در کلام آیت الله خمینی یاد شده و پنج بار دیگر بعد از مهر ماه ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن بوده است.
[۸] . سه روز بعد از عمومی شدن نامه ی مصطفی رحیمی به آیت الله خمینی در روزنامه ی آیندگان که به بحث روز در افکار عمومی تبدیل شد، سازمان چریک های فدایی خلق ایران نیر نامه ای در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۵۷ با عنوان « نامۀ سرگشادۀ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به آیت الله خمینی مبارز عالیقدر و پیشوای بزرگ شیعیان » نوشت اما در آن فقط از برخوردهای نادرست پیروان آیت الله با مخالفان انتقاد شده و به موضوع نظام آلترناتیو شاهنشاهی اشاره ای دیده نمی شود( نک: اعلامیه ی ۲۸ /۱۰/۱۳۵۷ سازمان چریک ها ی فدایی خلق ایران).
[۹] . شماره گذاری موارد از نویسنده ی این سطور است.
[۱۰] . یادآوری کنیم که مهدی بازرگان در ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ یعنی روز رای گیری و پس از رای دادن به جمهوری اسلامی بازهم از «جمهوری دموکراتیک اسلامی» یاد کرد!:« من با رای مثبت خود به جمهوری اسلامی، وظیفه ای را بر اساس عقیده ام انجام دادم. آنچه من به آن رای دادم یک جمهوری دموکراتیک بر اساس قوانین اسلام خواهد بود»( به نقل از ابراهیم یزدی ۱۳۹۸، ج ۴: ۲۱۵ ). روزنامه ی اطلاعات نیز در همین زمینه نوشت که بازرگان پس از رای گیری گفت: « این رژیم جمهوری دموکراتیک اسلامی است که بر اساس اصول اسلامی پایه گذاری شده است»( روزنامه ی اطلاعات ۱۱/۱/۱۳۵۸ : ۴).
[۱۱] . نویسنده به تاریخ دقیق تصویب اساسنامه شورای انقلاب دست نیافت. اما در ماده ی – ۹ اساسنامه ی آن آمده است:«این اساسنامه در ۹ ماده و چهار تبصره در تاریخ (بهمن ۱۳۵۷) به تصویب حضرت آیت الله خمینی نیز رسیده است» ( متن اساسنامه : ۲۲). اگر این گفته ی دکتر یزدی را ملاک عمل قرار دهیم که :«پس از تصویب اساسنامه ی شورای انقلاب، دومین گام ضروری، گزینش و معرفی فردی به عنوان نخست وزیر دولت موقت به رهبری برای صدور حکم بود »(همان: ۲۵)، می توان گفت که تصویب اساسنامه باید بین ۱۳ تا ۱۵ بهمن یعنی پیش از صدور حکم آیت الله خمینی در ۱۵ بهمن برای رئیس دولت موقت مهدی بازرگان بوده باشد. یادآوری کنیم موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی بر یکی از گفته های دکتر یزدی در پاورقی کتاب او، به تصریح یادآوری کرده است که:«آقای بازرگان در جلسۀ ۱۴ بهمن شورای انقلاب پیشنهاد نخست وزیری [از جانب شورای انقلاب] را می پذیرد »(نک: دکتر یزدی ۱۳۹۸،ج۴: ۲۶). به نظر می رسد که بلافاصله پس از تصویب اساسنامه ی شورای انقلاب در همان ۱۴ بهمن و کسب رضایت بازرگان برای ریاست دولت موقت که به گفته ی افراد مختلف چندان راضی به پذیرش آن نبود، روز بعد یعنی در روز ۱۵ بهمن بر اساس این تصمیم شورا، آیت الله خمینی حکم ریاست دولت موقت را صادر کرده است.
[۱۲] . بنا به نوشته ی دکتر ابراهیم یزدی:« در این زمان[ یعنی بلافاصله پس از ورود آیت الله خمینی به ایران] اعضای شورای انقلاب از این قرار بودند: از روشنفکران دینی؛ آقایان مهندس مهدی بازرگان، دکتر [یدالله] سحابی، دکتر سید احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرتیپ علی اصغر مسعودی، دکتر عباس شیبانی ، مهندس عزت الله سحابی؛ و از روحانیان و علما: آقایان طالقانی، بهشتی، باهنر، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و مطهری»( ابراهیم یزدی۱۳۹۸،ج۴: ۲۱). به این سیزده نفر(۷ + ۶)، بعدها کسانی اضافه و یا کم شدند. به گفته ی هاشمی رفسنجانی هسته ی اولیه ی شورای انقلاب را که با نظر امام خمینی پیش تر تشکیل شده بود اما فقط پنج نفر تشکیل می دادند که «عبارت بودند از : ۱. شهید مطهری ۲. شهید بهشتی ۳. آقای موسوی اردبیلی ۴. شهید باهنر ۵. بنده( هاشمی رفسنجانی ۱۳۷۸: ۳۵).
[۱۳] . یادآوری کنیم که سازمان فدایی این زمان هنوز شامل تمام جریان هایی در درون سازمان بود که در سال ۱۳۵۸ و بعد از آن انشعاب کرده و جریان های سیاسی متعدد را تشکیل دادند.
[۱۴] . جزئیات این برآورد و محاسبه ی آن به دلیل محدودیت صفحات مجله در اینجا ارائه نشده است.