شارون ام.میگر برگردان: آذر جوادزاده
من به یک شبکه جهانی چند رشتهای از محققان، شبکه جهانی همهگیری[۱] پیوستم و اخیراً در وبینار و راهاندازی گروههای کاری با موضوع «COVID-19 و شهرها، تابآوری در حقوق بشر و حفاظت از محیط زیست» [۲]شرکت کردم. این تنها یکی از فرصتهای فراوان برای فیلسوفان است تا با دیگران برای توسعه شهرهای عادلانهتر همکاری کنند. زیرا ما قصد داریم نه تنها از همهگیری کووید-۱۹ جان سالم به در ببریم، بلکه بازسازی و بازیابی شهرها به روشهایی که نیازهای همه ساکنان را بهتر برآورده کند، و نیز پیشرفت رفاه را برای کسانی که از لحاظ تاریخی به حاشیه رانده شدهاند، بسنجیم. در این مقاله مختصر، من به شرح سؤالات تحقیقی برای فیلسوفان میپردازم که امیدوارم هم رهنمود فلسفی عمومی در مورد شهرهای مبتلا به همهگیری و عدالت را روشن کند (و کار عالی را که قبلا در نیویورک منتشر شده[۳]، گسترش دهد) و هم به غیرفیلسوفان حسی از موضوعاتی بدهد که میتوانند برای انجام آن به فیلسوفان کمک کنند. این کار حساس و مشارکتی، لزوما باید مرزهای انضباطی فلسفه را کنار بگذارد و بین جوامع دانشگاهی، سیاست گذاری و برنامه ریزی پل ارتباطی برقرار کند.
نوشتههای مرتبط
چرا روی شهرها تمرکز می کنیم؟ هم از دادههای جمعآوریشده و هم از گزارشهای روایت شده از رسانهها میدانیم که همهگیری COVID-19 تأثیرات مختلفی بر فقیرترین و حاشیهنشینترین افراد در سراسر جهان داشته است. حداقل در ابتدا، مناطق پرتراکم جمعیتی بیشترین ضربه را خوردهاند و بیشترین مشکل را برای مهار ویروس داشتهاند، بنابراین شهرها به عنوان مکانهای خطر باعث اعتراض فزاینده شده است. اکثریت جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و توسعه شهری همچنان در حال رشد است. بر اساس گزارش دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل، ۶۸ درصد از جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ در شهرها زندگی خواهند کرد. در برخی از مناطق جهان، در حال حاضر از این رقم فراتر رفته است، زیرا نرخ شهرنشینی در جنوب ِجهانی بسیار بالاتر است. رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد اخیرا اظهار داشت که واکنش همهگیری باید بر روی “دوسوم جمعیت جهان در معرض خطر عقب ماندن» تمرکز کند، در حالی که سازمان ملل به درستی خواستار نیاز به همکاری جهانی برای رسیدگی به آسیبهای ناشی از COVID-19 و محافظت از ساکنان جهان در برابر همهگیریهای آینده است. ما همچنین شاهد شکست فاجعهبار کشورها و نهادهای بینالمللی در رسیدگی به همهگیری کنونی با عزم و ارادهی سست و شکننده، کمبود ظرفیت و در برخی موارد فساد بودهایم. ما همچنین میدانیم که زمینههای محلی از نظر بسط و توسعهی راه حلها اهمیت دارد، بنابراین در حالی که شهرهای بسیاری از کشورها چارهای جز ایفای نقشهای کلیدی در همهگیری ندارند، باید این کار را حتی با حمایت بینالمللی و ملی بیشتر ادامه دهند.
چرا فلسفه؟ هم ابتکارات و جنبشهای موجود و هم ابتکارات جدید در حال رشد هستند تا به بازاندیشی اینکه بهبودی پس از کووید-۱۹ چگونه خواهد بود، بهویژه که نابرابریهای اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی برای کسانی که امتیازشان به آنها اجازه میدهد به سمت دیگری نگاه کنند، آشکارتر شده است. این بیماری همهگیر نابرابریها را تشدید میکند، زیرا افرادی که فقیر هستند و به نیازهای اولیه مانند آب و مراقبتهای بهداشتی دسترسی ندارند بیشترین آسیب را میبینند. این ابتکارات و جنبشها بر اساس اصول و تعهدات دیگری شکل میگیرند که میتوانند و باید توسط فیلسوفان در گفتوگو با کسانی که درگیر سیاست و امداد هستند و کسانی که بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند، بسط داده و روشن شوند.
همانطور که دامیان شُرت[۴] در وبینار شبکه جهانی همهگیری استدلال کرد، «در شهرها، کووید-۱۹ پیوند بین حقوق انسانی (مسکن، آب سالم و بهداشت، مسکن مناسب، و محیط زیست سالم، و حقوق سیاسی) را با حقوق سلامت برجسته کرده است:کرامت و زندگی. این ارتباطات قبلا در چندین سند بینالمللی کلیدی که قبل از همهگیری تکوین یافته بودند، ایجاد شده است. پیمان جهانی ۲۰۱۷ برای محیط زیست[۵] با هدف تثبیت و یکسانسازی اعلامیههای حقوق زیستمحیطی قبلی برای ایجاد اصول حقوقی شناخته شده بینالمللی است که میتواند در دادگاههای حقوقی بینالمللی، منطقهای و ملی با سه هدف استناد شود: ایجاد یک انسان جهانی زیست محیطی، ارائه اصول راهنما برای قوانین محیط زیست و «توانمندسازی شهروندان برای پاسخگویی به دولتهای همسایه در قبال سیاستهای زیستمحیطیشان». ماده ۱ میگوید: «هر فردی حق دارد در محیطی سالم زندگی کند که برای سلامتی، رفاه، کرامت، فرهنگ و تحقق او مناسب باشد. در حالیکه میتوان از این پیمان برای ایجاد سابقه قانونی استفاده کرد که وزن فزایندهای دارد، فیلسوفان میتوانند و باید به کار برای توضیح مشروعیت اخلاقی این پیمان و اینکه چگونه یا چرا میتواند در ارتباط با بیماری همهگیر مفید باشد، با توجه به ارتباطات بین همهگیریها، کاهش تنوع زیستی و سایر چالشهای زیست محیطی تاکید کنند. در سال ۲۰۱۹، سازمان “یک جهان، یک تندرستی”[۶]، اصول برلین را به گونهای بسط داد که این ارتباطات را تصریح میکند و خواستار همکاری جهانی هماهنگ برای رسیدگی به چالش های زیست محیطی و بهداشتی است. فیلسوفان محیط زیست میتوانند این ارتباطات را تقویت کنند، در حالی که فیلسوفان اجتماعی و سیاسی میتوانند به تقویت درک ما از اصول و شیوههای همبستگی و همکاری مورد نیاز برای انجام این کار کمک کنند.
دُوری ریوز[۷] خاطرنشان میکند که سه اصل اساسی وجود دارد که اهداف توسعه پایدار را متحد میکند، یعنی «هیچکس را نادیده نگیرید، اقتصادهای ایمن و فراگیر و پایداری زیست محیطی را مد نظر قرار دهید». اگرچه اینها ممکن است الزامات اخلاقی بدیهی به نظر برسند، اما آنهایی نیستند که بیشتر نهادها، قوانین یا سیاستهای ما را سازماندهی کنند. فیلسوفان میتوانند و باید استدلالهای اخلاقی قویتری در حمایت از این الزامات ایجاد کنند.
همهگیری COVID-19 تعهدات اخلاقی و سیاسی ما را آزمایش میکند. در این مورد می توانیم از گذشته درس بگیریم و در مورد آینده خود هوشیار باشیم. توسیدید[۸] مورخ یونانی باستان، در تاریخ جنگ پلوپونز[۹]، تأثیر همهگیری طاعون را که در حدود ۴۳۰ تا ۴۲۶ قبل از میلاد آتن را تحت تأثیر قرار داد، استناد و استدلال میکند که تلفات جانی و همچنین سلامت روانی و ضربهی روحی آنقدر زیاد بوده که عظمت دموکراسی آتن را که توسط پریکلس[۱۰] به افتخار تحسین شد،تهدید میکند. ویژگیهای کلیدی موفقیت آتن در خطابهی خاکسپاری پریکلس توسط توسیدید اینگونه بیان میشود: قانون اساسی دموکراتیک، گشودگی آن به جهان، و شهروندی فعال آن[۱۱]. توسیدید استدلال میکند که طاعون باعث شد آتنیها به سمت درون برگردند و به جای خیر عمومی بر رنج فردی خود تمرکز کنند و بی قانونی، ناامیدی و ناآرامی مدنی را به وجود آورد. در حالی که من فکر میکنم ناآرامیهای مدنی که امروز در خیابانهای خود میبینیم، قطعا ناشی از یک چرخش فردگرایانه یا درونی نیست، بلکه نشان ِ وحشیانهتر ِ یک تاریخ طولانی ِ نابرابری و بیعدالتی است، فیلسوفان میتوانند و باید درباره گذشته، حال و فکر کنند. آینده در مورد مسائلی است که مدتها به ما مربوط بوده اما اکنون نور روشنتری بر آن میتابد.
این شامل ادامه کار عالی فیلسوفان پسااستعماری، فمینیست، و ضد نژادپرستی است (آثار مهم بسیار زیادی برای استناد وجود دارد، اما به عنوان مثال، نقد دلیل پسااستعماری گایاتری اسپیواک: به سوی تاریخچهای از حال ناپدید شده[۱۲]؛ حقوق سیاهان/ اشتباهات سفیدها چارلز میلز: نقد لیبرالیسم نژادی[۱۳]؛ معرفت شناسی مقاومت خوزه مدینا: جنسیت و ستم نژادی، بیعدالتی معرفتی و تخیلات مقاوم[۱۴]؛ آینده سفید اثر لیندا الکوف[۱۵]) در بازگشایی و نقد مفاهیم فلسفی و درونیات فرهنگی ما. نابرابری و برتری سفیدپوستان، تصور جایگزینهای فراگیر را تقویت کرده یا حداقل تشدید کردهاند. این اثر نه تنها متعلق به فیلسوفان سیاسی است، بلکه متعلق به کسانی است که به معرفت شناسی، اخلاق، نظریه هویت، فلسفه محیطی و غیره میپردازند. به طور خلاصه، بیشتر زیرشاخه های فلسفه بر نحوه نگرش و زندگی ما در جهان تأثیر گذاشته است و باید راه را پیجویی کنیم. اگر بخواهیم آنها را تغییر دهیم، فلسفه به اعمال ما شکل داده است. ما همچنین باید به روشهایی بیندیشیم که فلسفه آثار مهم فلسفی را «ذاتا متفاوت» کرده که به خوبی با شریعت «ما» مطابقت ندارد. عدالت و مشروعیت مداوم فلسفه ایجاب میکند که فیلسوفان برای آموختن از سنتها و فرهنگهای فلسفی غیر از سنتهای خود و نیز از آنهایی که بیش از همه تحت تأثیر بیعدالتی و نابرابری قرار گرفته اند، وقت بگذارند. آثار فلسفی تاریخی که صدای ستمدیدگان را جدی میگیرند و یا با سیاستگذاران گفتگو میکنند، به عنوان «غیر فلسفی» رد شدهاند.
یکی از پروژههایی که روی آن کار میکنم، تحلیلی است که من آن را رابطه ناموفق تاریخی فلسفه با شهر و پیوند مجدد اخیر آن مینامم (مثلاً به کتاب راهنمای فلسفه شهر راتلج مراجعه کنید.[۱۶]) من نگران راههایی هستم که پرزیدنت ترامپ و پیروان او در حال بهره برداری از تاریخچه آمریکایی تفکر ضد شهری هستند که در طول همهگیری به راحتی میتوان آن را برجسته کرد، زیرا شهر به عنوان یک مکان خطر تلقی میشود که در آن نخبگان نادان و طبقه پایین جنایتکار زندگی میکنند. یکی از نقشهای مهمی که فیلسوفان و کنشگران میتوانند ایفا کنند، چیزی است که لیندا آلکوف، به پیروی از خوزه مدینا، آن را «پژواک» مینامد: «دنیایی را هدف بگیرید که در آن الگوهایی که در آن گفتار ما در گردش است، واضحتر و همچنین در معرض تحلیل انتقادی قرار گیرند. ادعاهایی که مکررا با پرسشگری و تغییر موقعیت سخنرانی، معترضان را «آشوبگر»، قربانیان کووید-۱۹ را «بی دقت» به حاشیه رانده و افراد غیرنقابدار را «آزادکننده» معرفی میکنند.
رویدادهای کنونی فیلسوفان را به بازنگری در برخی از مفروضات خود و تصور روشهای قویتری برای تفکر دعوت میکند. آنچه در زیر میآید فهرستی از برخی از سوالاتی است که باید در خط مقدم تفکر ما مطرح شود، زیرا این مسائل پیامدهای سیاستی فوری و درازمدت دارند که بر زندگی مردم تأثیر می گذارد.
اول، ما باید درک خود را از ادعای عدالت و دسترسی عادلانه به منابع و کالاهای اجتماعی، از جمله: مراقبت های بهداشتی، آب، غذا، مسکن و حمل و نقل ایمن، و فضا از جمله فضای سبز، گسترش دهیم. این بیماری همهگیر نور روشنی را بر پیامدهای واقعی نابرابریهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در میزان بیماری، مرگ و میر و فقر برای کسانی که به این نیازها دسترسی ندارند، میتاباند. بنابراین ممکن است فکر کنیم که هیچ استدلالی لازم نیست، اما کاری برای فیلسوفان وجود دارد که به ما کمک کند شکست های اخلاقی و سیاسی را بهتر درک کنیم و با زمینه و خط مشی خاصی ارتباط برقرار کنیم. به عنوان مثال، فیلسوفان باید بر اساس تحقیقات ویژه در مورد مزایای سلامت جسمی و روانی فضای سبز در دسترس عموم، استدلالهای اخلاقی برای گنجاندن آن در طراحی شهری ارائه دهند و همچنان به انتقاد از خصوصیسازی فضای عمومی ادامه دهند و این موضوع ثروت و نابرابری را در فضای بزرگتر بگنجانند. همانطور که محققان مرکز تابآوری استکهلم[۱۷] استدلال میکنند: “اگر ویروس کرونا چیزی به برنامهریزان شهری آموخته است، دسترسی عمومی به مناطق سبز مهم تر از همیشه است” و دسترسی عمومی در حال حاضر به طور عادلانه تخصیص داده نمی شود. آنها استدلال می کنند که مالکیت منابع معمولا دسترسی را تعیین می کند.
اما تغییر طراحی و مالکیت مستلزم آن است که ما باید در برابر کسانی که مایلند آسیب پذیرترین ساکنان شهری ما را قربانی کنند تا امتیازات و دسترسی خود را تضمین کنند، مقاومت کنیم. برخی خوشبینانه فکر میکنند که میتوانیم دسترسی به کالاها را بدون قربانی کردن کسانی که بیشتر دارند گسترش دهیم، اما منابع محدودی وجود دارد. چگونه به همه کمک کنیم تا نامشروعبودن کالاهایی را که به قیمت جان و حیثیت دیگران تضمین شده است، درک کنند؟ در پاسخ به تصویب اخیر برنامهی غرامت سیاه پوستان، اشویل، کارولینای شمالی[۱۸]، بسیاری با صدای بلند پرسیدند که چرا باید اکنون برای برده داری پول پرداخت کنند؟ در حالی که شورای شهر از اقدام خود دفاع کرد و خاطرنشان کرد که غرامتها فقط به خاطر بیعدالتیهای گذشته نیست، بلکه الگوهای تبعیض است که تا به امروز انباشته شده و آسیبهای اقتصادی عظیمی را در مسکن و اشتغال ایجاد کرده است، این بحث نشاندهنده مشکل بزرگتر کمک است. کسانی که در موقعیتهای ممتازتری قرار دارند، موضعی اخلاقی پیدا میکنند که آنها را قادر میسازد تشخیص دهند که امتیاز آنها به فداکاریها و رفتارهای متفاوت با دیگران بستگی دارد.
دوم، در حالی که تضادهای واقعی و پیچیدهای بین حقوق فردی و منفعت عمومی وجود دارد که توسط همهگیری ایجاد شده است، برای مثال، تضاد بین حق حفظ حریم خصوصی و نیاز به جمع آوری داده ها و ردیابی تماس برای جلوگیری از گسترش ویروس. تضادهای ظاهری دیگری بین کالاهای فردی و اجتماعی وجود دارد که ناشی از درک ضعیف و نادرست از آزادی است. در ایالات متحده، ما برای اجبار پوشیدن ماسک به راهحلهای قانونی متوسل شدهایم، زیرا بر این استدلال اخلاقی که مردم میتوانند و باید برای محافظت از دیگران، استفاده از ماسک را قربانی کنند، پیروز نشدهایم. این بسیار مشکل ساز است، زیرا در برخی جاها ما اکنون پلیس را برای یک کار اجتماعی دیگر استخدام میکنیم که نباید به پلیس برای انجام آن کمک مالی کنیم. ما باید ابزارهای همکاری اجتماعی بیشتری برای اجرا پیدا کنیم.
سوم، ما شاهد یک بحران فزاینده در دموکراسی و حکومت هستیم. در حالی که هیچ دموکراسی هرگز ایدهآلهای جامعه کامل و باز را که پریکلس وانمود میکند آتن باستان به آن پی برده بود (زمانی که تنها حدود۹/۱ جمعیت واجد شرایط شهروندی بودند) درک نکرده است، عدم مشارکت همه – یا حتی در نظر گرفتن همه – در بسیاری از سیاستگذاریهای COVID-19 به وضوح مشخص شده است. به عنوان مثال، تعیین “کار اساسی” این امکان را برای اکثر افراد سفیدپوست، متوسط و طبقه متوسط رو به بالا فراهم کرد که در خانه بمانند در حالی که افراد ضعیف ِ فقیرتر و طبقه کارگر به طور خطرناکی در معرض ویروس قرار گرفتند یا شغل خود را از دست دادند. با این حال، سیاستهای حمایت اقتصادی مانند کمک به اجاره و مرخصی استعلاجی برای کسانی که بیشترین خطر را برای اطمینان از ایمنی سفیدپوستان ثروتمندتر میکنند، بهطور غمانگیزی وجود ندارد. در سطح جهانی این موضوع تکرار میشود، زیرا دولتها برای دسترسی به واکسیناسیونهای کووید-۱۹ و تجهیزات پزشکی حیاتی بدون نگرانی از چگونگی بقای آنهایی که در کشورهای دارای منابع کمتر هستند، مبارزه میکنند.
اگر فیلسوفان درگیر کار بازنگری انتقادی و پیوند مجدد شوند، آنگاه رشد ایدههای جدیدی را امکانپذیر میکنیم که به ما امکان بازنگری میدهد تا شهر را به روشهای مثبت شکل دهیم. کدام مفاهیم عدالت، همبستگی، همکاری، حقوق بشر، تاب آوری شهری، حق به شهر، حکمرانی، برابری، آزادی، زندگی خوب، سلامت و رفاه به ما کمک میکند تا شهری عادلانه تر و فراگیرتر را تحقق بخشیم؟ چگونه فیلسوفان میتوانند این مفاهیم را با آموختن از کسانی که تحت تئوریها و عملکردهای ناکافی ما آسیب دیدهاند و از کسانی که این دعواها را در سازمان های بین المللی، سازمانهای دولتی و غیردولتی و در خیابان ها با شعار زندگی سیاهپوستان مهم است و جنبش های مرتبط رهبری میکنند، توسعه دهند؟
آنچه من در اینجا بیان کردم بیشتر یک انگیزه و دعوت برای گفتگو است تا یک دستورکارکامل، زیرا یک دستور کار کاملتر باید از طریق همکاری و گفتمان جهانی بسط و گسترش یابد. و دیگر موضوعاتی را که فیلسوفان میتوانند و باید در مورد این بیماری همهگیر که کمتر به طور مستقیم با فلسفهی شهر مرتبط هستند — که برخی از آنها منتشر شده است (مثلاً به نوشته جوزف بیهل در مورد مراقبت و ارزش زندگی[۱۹]؛ تاملات ایان اولاسوف در مورد فاصله گذاری اجتماعی[۲۰] مراجعه کنید). اما همهگیری، ضرورت پیوند مجدد فلسفه با شهر را حتی بیشتر کرده است، زیرا اگر میخواهیم دنیایی واقعاً عادلانه را نه تنها تصور کنیم، بلکه بسازیم، شهرها – مکانهای اساسی تنوع ما – باید در خط مقدم تصورات فلسفی ما باقی بمانند. و عدالت را باید با از بین بردن شرایطی سنجید که مردم تحت ستم، عقاید و شیوه های برتری طلبانه، استعماری و مردسالار سفیدپوستان را به حاشیه میراند.
***دکتر شارون میگر استاد فلسفه، رئیس کالج مریمونت منهتن و معاون سابق رئیس جمهور در امور آکادمیک است. او نویسنده مقالاتی در زمینه فلسفه شهر، جغرافیای شهری، نظریه و عمل فمینیستی، اخلاق و ویراستار دو کتاب تحلیل فمینیستی سیاست عمومی است. هم اینک در حال تکمیل یک تک نگاری درباره رابطه بین فلسفه غرب و شهر با عنوان راهپیمایی خیابانی فلسفی: فلسفه پایه و شهر است و یکی از سردبیران کتاب راهنمای فلسفه شهر راتلج (راتلج، ۲۰۱۹) است. او عضو هیئت تحریریه مجله CITY است.
منبع:
Meagher, Sharon M., 2020, “The City in a Time of Pandemic: A Public Research Agenda for
Philosophers and our Collaborators,” July 2020. Phi on Philosophy Magazine.
[۱] The Global Pandemic Network
[۲] COVID-19 and Cities, Building Resilience on Human Rights and Environmental Protection
[۳] Phi on New York
[۴] Damian Short
[۵] The ۲۰۱۷ Global Pact for the Environment
[۸] Thucydide
[۹] Peloponnesian War
[۱۰] Pericles
[۱۱] پریکلس چنان تأثیر عمیقی در جامعه آتن داشت که توسط توسیدید، مورخ معاصر، به عنوان «اولین شهروند آتن» تحسین شد
[۱۲] Gayatri Spivak’s A Critique of Postcolonial Reason: Toward a History of the Vanishing Present;
[۱۳] Charles Mills’ Black Rights/White Wrongs: The Critique of Racial Liberalism;
[۱۴] Jose Medina’s The Epistemology of Resistance: Gender and Racial Oppression, Epistemic Injustice, and Resistant Imaginations;
[۱۵] Linda Alcoff’s The Future of Whiteness
[۱۶] The Routledge Handbook of Philosophy of the City.
[۱۷] Stockholm’s Centre for Resilience
[۱۸] Asheville, North Carolina’s recent passage of a black reparations program
[۱۹] Joseph Biehl’s writing on care and the value of life
[۲۰] Ian Olasov’s reflections on social distancing