زهرا رستمی
پایههای مشروطیت از زمانی پیریزی شد که مراوده با جهان غرب گسترش یافت و در نهایت، بر اثر کنش و واکنشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… مستحکم شد و این خود عاملی بود که نه تنها ایرانیان را با کشورهای غربی آشنا نمود، بلکه مقدمات رفتوآمدهای بیشتر غربیان به کشور را نیز فراهم کرد. در این میان، اعتراضات نسبت به استبداد عصر ناصری و واگذار کردن امتیازات فراوان به غربیان توسط دربار روبه افزایش یافت و به جهت آنکه ادبیات، همواره در ارتباط با ساختار و نهادهای اجتماعی بوده است، به وضوح، چنین اوضاعی را انعکاس میداد و به عنوان ابزاری کارآمد جهت بیان انتقادات به کار گرفته میشد. بنابراین، تحولات سیاسی، اجتماعی قرن نوزدهم که بر پایۀ تفکرات آزادیخواهی و دموکراسی بنا شده بود، در زمینههای فرهنگی و هنری نیز ریشه دَواند و آن را تحتتأثیر قرار داد.
نوشتههای مرتبط
ورود صنعت چاپ و پیشرفت حرفۀ روزنامهنگاری که به شکل امروزین آن از همان قرن نوزدهم به وقوع پیوست، به عنوان یکی از پایههای اساسی مشروطیت معرفی شد و نشر روزنامههایی چون «صور اسرافیل» و «نسیم شمال» تحولی عظیم در نظم و نثر فارسی پدید آورد؛ در این میان، تئاتر و هنرهای نمایشی نیز تحتتأثیر فن روزنامهنگاری، دچار تغییر و دگرگونی شدند و نشر روزنامهای چون «تئاتر» اهمیت آن را دوچندان کرد. ادبیات نمایشی عصر مشروطه در دوقالب نمایشنامههای منظوم و منثور، تدوین شده و هرکدام از این قالبها، به لحاظ محتوایی به چند دسته، قابل تقسیم است که از جملۀ آنها میتوان به نمایشنامههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و تاریخی اشاره نمود. با توجه به اینکه دوران مشروطه به عنوان دورهای پُرتنش و سرشار از خشونت، در تاریخ اجتماعی و سیاسی وهمچنین، فرهنگی ایران به حساب میآید، بنابراین انعکاس چنین وضعیتی را میتوان در آثار هنری همچون نمایشنامهها به وضوح، ردیابی کرد.
همانطور که دکتر یعقوب آژند نیز اشاره کرده است، ادبیات عصر مشروطه، دارای ویژگیهای مشخصی بود که امروزه به وضوخ میتوان آنها را در آثار مشاهده نمود. در این عهد، مضمون آثار از مفاهیم عرفانی و الهی فاصله گرفت و لیبرالیسم و مفاهیم آزادیخواهی در آثار بازتاب پیدا کرد؛ همچنین، ملیگرایی به عنوان ایدئولوژی غالب این عصر، حضوری پررنگ داشت و به تبع آن، وجه سیاسی آثار نیز روبه افزایش یافت و این مسئله، در قالب نمایشنامههای منظوم و منثور عصر مورد نظر نفوذ پیدا کرد.
از نمایشنامههای منثور سیاسی که اوضاع جامعه را با محور قرار دادن حرفۀ روزنامهنگاری و معضل رشوهخواری مورد تحلیل قرار داده است، میتوان به «سرنوشت یک روزنامهنگار» اشاره کرد که مؤیدالممالک، اولینبار، آن را در روزنامۀ ارشاد منتشر نمود و با توجه به اینکه پس از برقراری مشروطیت، بهویژه مشروطیت دوم، همهمهای از تأسیس روزنامه در کشور به وجود آمد و دهها روزنامه شروع به فعالیت کردند و اکثر آنها تنها طرفدار احزاب خاصی بودند و اهداف شخصی را بر دغدغههای سیاسی و اجتماعی ترجیح میداند، نگارش چنین اثری قابل توجه بود.
فکری که خود در حرفۀ روزنامهنگاری فعال و بر اوضاع عصر خود کاملاً واقف بود، کمدی اجتماعی-انتقادی در رابطه با وضعیت نشر و روزنامهنگاری آن دوران نگاشت که امروزه از آن به عنوان اولین اثر نمایشی با خصلت کمدی-تراژدی یاد میشود. او این اثر را درحالی نوشت که سه روزنامه منتشر کرده بود و بیش از پنجسال در حرفۀ روزنامهنگاری، فعالیت داشت و بنابراین، با اینکه به لحاظ تکنیکی نمایشنامههایش را در سطح آثار میرزاآقا تبریزی دانستهاند، اما به سبب اشراف او بر حرفۀ روزنامهنگاری و داشتن نگاهی دقیق به وقایع پیرامون خود، این اثر از ارزش بالایی برخوردار شده است. در بخشی از اثر میخوانیم:
مذبذبالملک آقایان، من یک پیشنهادی میکنم. شما باید احتیاطاً سه، چهار امتیاز بگیرید که اگر یکی توقیف شد، فردا به اسم دیگر منتشر نمائید، چراکه در این شهر مردمانی هستند که برای اینکه قدرت و نفوذی داشته باشند تا یک روزنامه منتشر شد، برای آنکه مدیر روزنامه را مرعوب خود نمایند و هرکار دلشان میخواهد بکنند، همان روز اول، یک چشم زخمی به روزنامهنویس میرسانند و روزنامهاش را توقیف میکنند. این اسـت که باید چنـد امتیاز بگیرید.
از دیگر نمایشنامههای برجستۀ آن دوران که خشونت موجود در جامعه را بازتاب داده است، «سه روز مالیه» نام دارد که در آن با نگاهی انتقادی نسبت به وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور، انواع زد و بندها، توطئه و روی کار بودن افراد نالایق و نامناسب به تصویر کشیده شده است. در این اثر، فکری با به نمایش گذاشتن شرایط اقتصادی نابهسامان مملکت به واسطۀ ساختاری اپیزودیک، از اوضاعواحوال قشر متوسط و ضعیف جامعه پرده برداشته و با زبانی طنزآمیز آن را مورد انتقاد قرار داده است، اما اوج واکنش انتقادی او نسبت به شرایط جامعه در نمایشنامۀ «حکام قدیم-حکام جدید» به نمایش درآمده که در سهپرده به عنوان برجستهترین اثر سیاسی اثر مشروطه شناخته شده است.
نمایشنامۀ «حکام قدیم-حکام جدید» (لورا و شهرستانک) معروفترین نمایشنامۀ مؤیدالممالک فکری است که به لحاظ تقسیمبندی موضوعی، دو بخش دارد. قسمت اول مربوط به دوران عصر استبداد است که در آن مزخرفالمک، با ارائۀ رشوه، حاکم سولقان و سنگان شده است و پس از اعمال ظلم و ستم فراوان، با شکایت مردم از جایگاهش عزل شده و فرار را بر قرار ترجیح میدهد. قسمت دوم، در زمانی اتفاق میافتد که استبداد برچیده شده و مشروطه برقرار است، اما جاهد الملک که به حکومت رسیده، وضع را به همان قرار ادامه میدهد. با اینکه حکم عزل او نیز صادر شده و راهی پایتخت میشود، اما در پردۀ سوم، نشان داده میشود که اگر در دورۀ استبداد، فکر اصلاح و برقراری نظم ممکن بود و میشد به آینده کمی امید داشت، در این دوره، چنین چیزی ممکن نبوده و ظلموجور، همچنان برقرار است. در نمایشنامۀ «حکام قدیم- حکام جدید» جاهدالملک به واسطۀ زدوبندهای وکیلش تبرئه شده و اتهاماتش رد میشود؛ بنابراین، مؤیدالممالک با نگارش این اثر نشان میدهد که نه تنها اوضاع نسبت به قبل وخیمتر است، بلکه امیدی هم نمیتوان به بهبود آن داشت. در قسمتی از پردۀ دوم، اعضای کابینۀ حکومت منتظر آمدن حاکم جدید از پایتخت هستند و بحثی میانشان شکل میگیرد:
رئیس کابینه آقای معاون، جنابعالی خیلی قانونی هستید و با این وضع در ایران کار کردن و نان خوردن، خیلی مشکل است.
معاون اشتباه نفرمایـید، خیلی آسـان است. من دزدی نمیکنم. با دزد هم شریک نمیشوم. از هیچچیز هم باک ندارم. کاش زودتر حکومت میرسید و زمام امور را به دست میگرفت و من کمی از این بار مسئولیت، فارغ میشدم.
رئیس نظمیه من فرمایشـات آقای معـاون را تصدیق میکنم که در دورۀ قانونی، غیر از این وظیفهای نداریم و نمیتوانیم به خلاف آن عمل کنیم.
مجری دیوان (محرمـانه به رئیس کابیـنه) عجب صحبتهایی میکنند! قانون کدام است؟ خودشان را گول میزنند. باید این چندروزه فکر نان و آبی بود.
درواقع، مویدالممالک در این اثر تلاش داشت که نشان دهد، ماهیت استبدادی حکومت قاجار بعد از برقراری مشروطه نیز تغیر نکرد و تنها در قالبی دیگر به روند خود ادامه داد و به سبب چنین نگاه انتقادی و منعکس شدن آن در آثارش بود که لقب یگانه نمایشنامهنویس سیاسی ادبیات نمایشی ایران را به خویش اختصاص داد که اکثر نمایشنامههایش را با انطباق با وقایع روز سیاسی و اجتماعی کشور مینگاشت و از فساد موجود در صریحترین شکل و زبان ممکن، پرده بر میداشت.
نمایشنامۀ دیگری که مضمونی مشابه «حکام قدیم-حکام جدید» دارد، «کابوس استبداد» یا «گناهکاران» است که علیخان ظهیرالدوله در سهپرده آن را به نگارش درآورد. ظهیرالدوله که خود مؤسس انجمن «اخوت» و آن را به پایگاهی برای فعالیت مشروطه خواهان بدل ساخته بود، همواره به دغدغههای سیاسی و اجتماعی روزگار خویش واکنش نشان میداد و با منعکس کردن آن در آثارش دیدگاه انتقادی خود از شرایط موجود را بیان مینمود.
او در «کابوس استبداد» دوران استبداد و افرادی که در قالب مشروطهخواهی از چنین اوضاعی سوءاستفاده میکردند را به تصویر کشیده است و شخصیت مشهدیآزاد را به عنوان نمادی از افرادی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته و درنهایت، بدون رسیدن به حقشان رها میشدند، در نظر میگیرد. در این اثر، مشهدیآزاد به فراش خلوت که به پسرکش نظر داشته، بد و بیراه میگوید و بعد از اینکه هجده ماه حبس میکشد، حاکم به بهانۀ خواباندن شورشهای خیابانی و زهرچشم گرفتن از دیگران، دستانش را قطع و او را در خیابان رها میکند تا باعث عبرت سایرین شود؛ بنابراین، اوج خشونت موجود در جامعۀ ایران را با صراحت تمام در این اثر، ترسیم و به همین علت، از آن به عنوان یکی از سیاسیترین آثار منثور دوران مشروطیت، یاد شده است.
سیدعبدالکریم خلخالی نیز که از آزادیخواهان برجستۀ مشروطیت دوم به حساب میآید، تعدادی آثا منثور سیاسی نگاشته است که از جملۀ آنها میتوان به نمایشنامۀ «داستان خونین» یا «سرگذشت برمکیان» اشاره کرد. همانطور که از اسم نمایشنامه نیز مشخص است، این اثر به ظهور و سقوط برمکیان در دستگاه هارون میپردازد و میتوان به خوبی، ریشههای ایدئولوژی ملیگرایی که در دورههای بعدی در آثار نمایشنامهنویسان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد را در آن مشاهده نمود. این نمایشنامه به عنوان اولین نمایشنامۀ تاریخی ایران شناخته شده است و با زبانی ثقیل و پیچیده، خصومت عرب و عجم و در نهایت، پیروزی اعراب بر ایرانیان را به وسیلۀ دو طرح داستانی به نمایش میگذارد.
با نگاهی کلی به آثار منثور دوران مشروطه، میتوان به وضوح، رد خشونت سیاسی موجود در جامعه را در آثار نمایشی و نمایشنامههای این عصر مشاهده نمود و چنین نتیجه گرفت که ادبیات به سبب رابطۀ تنگاتنگی که با ساختارهای اجتماعی داشته است، به خوبی، منعکس کنندۀ شرایط سیاسی اجتماع بوده و در این میان، استفاده از قالب نثر به سبب نیاز و احتیاج زمانه، از کاربرد بیشتری برای انتقال اطلاعات و مفاهیم روز با دیدی انتقادی برخوردار بوده است؛ بنابراین، این نکته را نیز باید عنوان کرد که اگر انقلاب مشروطه نتوانست به لحاظ ایدئولوژیکی به اهداف خود دست پیدا کند، اما تأثیرات قابل توجهی بر نهادهای اجتماعی و فرهنگی گذاشت که یکی از آنها پیریزی پایههای ادبیات نمایشی کشور و ظهور نمایشنامهنویسانی بود که قدمهای اولیه را برای اشاعۀ این هنر پیمودند.
منابع
– آژند، یعقوب (۱۳۷۱)، دیدار نمایشنامهنویسی ایران، نشریۀ سوره اندیشه، شمارۀ ۳۸، ص ۴۷-۲۴
– فکوهی، ناصر (۱۳۷۸)، خشونت سیاسی: نظریات، مباحث، اشکال و راهکارها، نشر قطره
– ملکپور، جمشید (۱۳۶۳)، تاریخ ادبیات نمایشی در ایران، دوران انقلاب مشروطه، انتشارات توس