آینده ی مراکز تجاری / تاثیرات کرونا بر نحوه ی خرید
برگردان هانیه بختیاری
نوشتههای مرتبط
تا پیش از همه گیری کرونا عده ی مشخصی از مردم در سراسر جهان خرید غرحضوری و آنلاین را به خرید حضوری ترجیح میدادند. سایت هایی مانند دیجی کالا و اسنپ مارکت و یا نمونه های شناخته شده ی جهانی مانند آمازون یا علی بابا با تمام تلاششان برای جذب مشتریان بیشتر کماکان با سرعتی آهسته پیش میرفتند. با شیوع کرونا و الزامات پیش آمده در رفت و آمدها سایتهای فروش اقلام از خوراکی ها گرفته تا وسایل بزرگ خانه با استقبال بی سابقه ای مواجه شدند. طبق آمار فروش آمازون در سال گذشته یعنی سال ۲۰۲۰ سی و پنج درصد افزایش پیدا کرده و ۱۷۵ هزار نیروی کار جدید استخدام شده اند. با این اوصاف آیا میتوان گفت آینده مغازه ها و مراکز تجاری به طور کلی از بین میروند؟ اکثر کارشناسان معتقدند که خرید حضوری تجربه ایست بسیار بیشتر از تهیه ی چیزی که به آن نیاز است. اما مساله این است که مغازه ها دیگر با سیستم فعلی نمیتوانند ادامه دهند و باید متحول شوند تا بتوانند با فروشگاههای آنلاین رقابت کنند.
مت آلبرتون در مقاله ای با عنوان تکنولوژی، دادهها و آیندهی طراحی به موضوع آینده ی فضاهای تجاری پرداخته است. این مقاله در سال ۲۰۱۵ توسط شرکت اتودسک که طراح نرمافزارهای معروفی همچون اتوکد و ردایت است به چاپ رسید اما از آنجایی که در دوره کووید بحث آیندهی فضاهای تجاری دوباره و این بار بسیار جدیتر از سر گرفته شد آرک دیلی با تغییراتی مقاله را دوباره چاپ کرد. بحث اصلی بر سر این است که مغازه ها در حال حاضر با چالش زیادی روبرو شدهاند و چون هیچ احتیاجی به حضور فیزیکی افراد در فروشگاهها نیست باید به دنبال راهی باشند تا در این بازار رقابتی امروز دوام بیاورند. مت آلبرتون معتقد است که برای این منظور مغازهها باید فضاهایی را به وجود بیاورند که مشتریها چیزهایی را که دوست دارند تجربه کنند نه این که چیزهایی را که احتیاج دارند بخرند. در واقع آن چیزی که اهمیت بیشتری پیدا کرده علاقه داشتن در مقابل احتیاج داشتن و تجربه کردن در مقابل خرید کردن است. آلبرتو معتقد است که همان مولفههایی که باعث تهدید بقای مغازهها شده میتوانند نقش بزرگی در حفظ آنها بازی کنند. خرید کردن در طول تاریخ همیشه عمل هیجان انگیزی بوده گرچه هدف در نهایت فروش است اما وسیلهاش ترکیبی است از موقعیت و نمایش آن موقعیت.
خرید کردن دادوستد اجتماعی و تبادل حس است. به طور مثال افراد هرگز تنها برای خرید کالا به یک مال یا مرکز خرید مراجعه نمیکنند. ایدهی مرکز خرید با شعار همه چیز برای همه کس در همه جا در سال ۱۸۰۰ میلادی در اروپا شکل گرفت. از اوایل قرن بیستم مراکز خرید تبدیل به موسسههایی شدند که به مردم القاء کنند زندگی خوب است. از ویترینهای پرزرق و برق گرفته تا پخش موسیقی و اجرای زنده و آدمهایی که دم در مغازهها از حراجهای استثناییشان حرف میزدند. در واقع این مراکز خرید یک جور نحوه زندگی را تبلیغ میکردند و در عین حال ملزومات و تجملات آن مدل زندگی را هم برای طبقه متوسط فراهم میکردند. اما الان دیگر از مغازه خرید کردن یک امتیاز نیست بلکه یک کار سخت است. وقتی میتوان با یک کلیک ساده هرچیزی را درب خانه تحویل گرفت چرا باید افراد سختی ماندن در ترافیک و شلوغی و ساعتها هدر رفتن وقت را به جان بخرند؟ حالا در کنار اینها ترس از بیماری کووید را هم باید اضافه کرد. اما آلبرتون میگوید اینها به این معنی نیست که مغازه به آن مفهومی که ما میشناسیم از بین رفته است. در سال ۲۰۱۴ هنوز ۹۰ درصد خریداران ترجیح میدادند از مغازه خرید کنند و ۹۴ درصد فروش کالا در جهان در مغازهها انجام میشد. این درصد در حال حاضر پایینتر آمده اما طی تحقیقی که مجله فورکس در سال ۲۰۱۹ انجام داده است از شش درصد در سال ۲۰۱۴ فروش جهانی کالا در سال ۲۰۱۹ به سیزده درصد رسیده است یعنی هنوز ۸۷ درصد خرید و فروش کالا در فضای فیزیکی اتفاق میافتد. برندها و شرکتهای تجاری مختلف برای این که مطمئن شوند میتوانند در مقابل فروشگاههای آنلاین دوام بیاورند سعی نمیکنند که با تکنولوژی رقابت کنند بلکه سعی میکنند از تکنولوژی برای نفوذ بیشتر خود در بازار استفاده کنند. اگر طراحان فضای تجاری با تکنولوژیستها همکاری موفقیتآمیزی داشته باشند نتیجه میتواند یک عصر طلایی برای مغازهها و فروشگاههای غیرآنلاین باشد.
خرید اطلاعات در فروشگاهها
تکنولوژی حداقل در دو زمینه به فروشگاههای آینده نفوذ میکند. اول در زیرساختهای فروشگاه که برای مشتریها نامرئی ولی برای مغازهدارها به شدت ارزشمند است. جرج شاو معاون رئیس شرکت ری تلنکس که به فروشگاهها در زمینه گردآوری اطلاعات مشاوره میدهد معتقد است دنیا به صورت روزافزونی اطلاعات محور میشود و خرید و فروش هم از این قاعده مستثنی نیست. شاو توضیح میدهد که فروشگاههای آینده از سنسورهایی در مغازهها استفاده خواهند کرد که اطلاعاتی را در مورد مشتریان جمعآوری میکنند. برای مثال سیستمهایی که از طریق بلوتوث و ارتباطشان با تلفنهای هوشمند به موقعیت مکانی آنها دسترسی پیدا میکنند. و میتوانند فعالیتهای فرد براساس مکان را ضبط کنند. به این ترتیب فروشگاهها میتوانند دنبال کنند که مشتری به چه قسمت از مغازه و یا به چه محصولاتی بیشتر علاقه نشان میدهد تا بعدتر از طریق پیامک کالای مورد توجه وی را برایش تبلغ کنند. عملکرد این سیستم شبیه عملکرد هوشمند شبکه های مجازیست که با یک جستجوی ساده در گوگل بخشی از علاقمندی ها و یا کنجکاوی هایمان را در اختیار آن قرار داده تا بر اساسش کالا یا فعالیت همخوان با علایقمان را تبلیغ کنند.
ابزار بعدی دوربین ویدئویی است. هر روز مغازههای بیشتری دوربین توی مغازهها کار میگذارند اما نه به خاطر امنیت بلکه به خاطر جمعآوری اطلاعات. مغازهها به وسیله دوربین میتوانند دنبال کنند که چه افرادی در چه سنی و با چه جنسیت و چه نژادی وارد مغازه میشوند و هرکدام از این گروهها چه مدت زمان در مغازه میگذرانند و به کدام قسمتهای مغازه علاقه بیشتری نشان میدهند. این جوری مغازهها مخاطب خود را میشناسند و میفهمند چه کسی به چه چیزی علاقمند است.
ابزار بعدی تگ RFID یا همان شناسایی از طریق امواج رادیویی است. تگی که شبیه کارتهای دربازکن عمل کرده و با وصل شدن به کالا این امکان را به فروشنده ها میدهند تا کالاهایی که بیشتر از بقیه در دست چرخیده اند شناسایی شوند. ابزار آخر که بسیار رایج و ساده ولی به شدت ارزشمند است، وای فای یا اینترنت مجانیست که خیلی از فروشگاهها در اختیار مشتریانشان میگذارند تا از طریق آن بتوانند مدت زمان ماندن مشتری در مغازه، برگشت دوباره ی یک مشتری به مغازه و تعداد بازدیدهای هر غرفه در فروشگاههای بزرگ قابل شناسایی میشوند.
تجارت فوق پیشرفته
الکس شارپین معمار و رئیس شرکت کریسن که متخصص طراحی فضاهای تجاری است معتقد است که تکنولوژی هم در آینده مشتریمحور خواهد بود. چیزی که یک فضای تجاری جدید را تعریف میکند تکنولوژیهای هماهنگی است که تجربه خرید فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. شارپین برای این ابزارهای تکنولوژی چهار مثال میزند: اولی سیستم پرداخت آنلاین است. او معتقد است که سیستم باجه و صندوق برای پرداخت کمکم از بین میرود و جایش را به تبلتهایی میدهد که شما از جاهای مختلفی در مغازه بتوانید هزینه خرید را پرداخت کند. مثال بعدی تکنولوژی واقعیت مجازی است که درصدد است کالاها را به صورت مجازی به مشتریها نشان دهد. به طور مثال افراد با استفاده از این فنآوری قادر خواهند بود مبلی را که قصد خرید آن را دارند به صورت مجازی در سالن خود قرار دهند و پس از کسب رضایت کامل آن را سفارش دهند و این امر در مورد خرید پوشاک هم صدق میکند و بسیار کاربردی خواهد بود. ابزار بعدی صفحه نمایشهای هوشمند است که مشتریان از طریق آنها به تمام اطلاعات لازم در مورد یک محصول دسترسی پیدا میکنند.
مثال آخری که شارپین میزند رسانههای پروژکت شده است. یعنی این که تکنولوژیهای جدید پروژکشن به مغازهدارها اجازه میدهند محصولاتشان را با رسانههای دیجیتال اعم از عکس، ویدیو، صوت، متن یا حتی توئیت ترکیب کنند. بدون این که لازم باشد صفحه نمایش هوشمند داشته باشند. وقتی که مشتری کالا را برمیدارد آن میز نمایش کالا تبدیل میشود به صفحهای که با پروژکتور روی آن اطلاعات به نمایش درمیآید. به عنوان مثال وقتی فرد یک کتاب را برمیدارد و ورق میزند همزمان دوربین هم توئیتهای اخیر منتقدها در مورد کتاب را نشان میدهد.
احیای فضاهای تجاری
جورج شاو میگوید: “من مطمئن نیستم که دقیقاً مغازههای آینده چه شکلی خواهند بود اما میدانم که سنسورهای هوشمند بخش جداناشدنی از ساختار فضاهای تجاری خواهند بود”. این سنسورها با اطلاعاتی که از مشتریان جمع میکنند به طراح این امکان را میدهند که پلان بهینه مغازه را تعریف کند و یا با توجه به اطلاعاتی که طی مرور زمان از نحوه حرکت مشتریها به دست میآورد همچنان فضای مغازه را تغییر دهد تا با رفتار مشتریها تطبیق پیدا کند. طراحان فضاهای تجاری نه تنها باید به چگونگی بکارگیری تکنولوژی و نیازهای سخت افزاری این تکنولوژیها فکر کنند، بلکه باید بدانند چطور از اطلاعات به دست آمده از این تکنولوژیها بهترین استفاده را بکنند. به طور مثال اگر دادهها نشان دهند که مشتریها فقط توی مرکز مغازه خرید میکنند طراح باید با تمهیدات جدید بتواند افراد را به جاهای دیگر مغازه هم بکشاند. جرج شاو معتقد است که معماران باید نحوه تفکرشان را تغییر دهند. طراحی دیگر براساس غریزه معمار، آن چیزی که توی دانشگاه یاد گرفته و یا حتی براساس تجربه حرفهای که کسب کرده نیست بلکه طرح دقیقاً نتیجه بررسی دادههای هوشمند است. شاو میگوید “آن چیزی که دادهها به من نشان میدهند این است که افراد به دنبال صرفاً معامله و خرید یک کالا نیستند بلکه به دنبال یک تجربه خوب هستند”. اگر هدف فقط در تنوع و انتخاب و مقایسه قیمتها باشد خرید آنلاین راحتترین روش است اما در مغازهها هم ما شاهد ظهور فضاهایی هستیم که سعی میکنند با مشتری رابطهای احساسی برقرار کنند. یعنی برندها سعی میکنند با ساخت گروهی از طرفداران یک تجربهی خوب برای مشتریان بسازند. موفقیت مغازههای قدیم به همان اندازه که به کالایشان وابسته بوده به طراحی و تجربه فضایی هم بستگی داشته و به نظر میرسد برای بقا مغازههای آینده هم باید راه مشابهی را پیش بگیرند.
منبع:
https://www.archdaily.com