بررسی کنشهای جمعی، از مهمترین چالشهایِ جامعهشناسی معاصر است؛ ازاینرو اندیشمندان، در تلاشاند با تجزیهوتحلیل کنشهای اجتماعی، در پرتو تشریح مصادیق و نمونههای آن، به ویژگیهای کنش جمعی و عوامل مؤثر بر شکلگیری آن بپردازند.
فردریک دبلیو مِیِر، استاد علوم سیاسی و محیطزیست و مدیر برنامۀ سیاست و حاکمیت جهانی در دانشگاه دوک است. وی نویسندۀ کتاب حاضر است. او در این کتاب سعی میکند پاسخ سؤالاتی از این قبیل را بدهد: چگونه افراد، برای رأیدادن به نامزدهای محبوبشان صف میکشند؟ چرا معترضان در خیابانها راهپیمایی میکنند؟ چرا امدادگران و گروههای کمکرسانِ خودجوش برای کمک به آسیبدیدگان فاجعههای طبیعی بسیج میشوند؟ چگونه سربازان در میدانهای جنگ تا پای جان کنار همرزمانشان میجنگند؟ و از طرفی به بررسی نحوۀ عملکرد بازیگردانانی میپردازد که میتوانند دیگران را متقاعد کنند تا برای اهداف مشخصی به آنها بپیوندند. او همچنین میکوشد نشان دهد وقتی فعالان برای کنشی جمعی فراخوانده میشوند، نامزدهایی رأی میطلبند، سازماندهندگانی بهدنبال اعضای جدید میگردند، فرماندهانی نیروهای خود را جمع میکنند و مربیانی به بازیکنان خود انگیزه میدهند، چرا اینهمه داستانسرایی میکنند؟
نوشتههای مرتبط
فردریک دبلیو مِیِر برای پاسخ به این سؤالات، از یافتههای علوم سیاسی، جامعهشناسی، اقتصاد رفتاری، عصبشناسی، مطالعات تاریخی و فرهنگی، ادبیات و نظریهٔ روایت، استفاده میکند. او با بهرهگیری از مثالهای تاریخی، لحظات محوری در تاریخ ایالات متحده و اروپا را نشان میدهد. میر با بررسی سخنرانیِ چرچیل در جنگ جهانی دوم و سخنرانیِ نمادین مارتین لوتر کینگ با عنوان «من یک رؤیا دارم» و نمونههای دیگر، ماهیت جذاب عملکرد روایتها را به تصویر میکشد.
مِیِر در این کتاب یافتههای علوم رفتاری و اجتماعی را کنار مفاهیم و نظریههای جدید علوم سیاسی و اقتصاد و جامعهشناسی به کار میگیرد تا تصویر روشنی از نقش محوری روایت در اندیشه و احساسات و رفتار انسانی ترسیم کند. او استدلال میکند که پاسخ به این سؤالات مستلزم شناخت قدرت داستان است، قدرتی که هم بر موانع کنش جمعی غلبه میکند و هم برای هماهنگکردن رفتار گروهی کاربرد دارد.
او نشان میدهد انسانها حیوان قصهگو و داستاندوستاند. آنها از روایتها برای درک تجربۀ شخصیِ خود و معنادادن به آن استفاده کرده و از این طریق، هویت خود را مشخص میکنند و بهواسطهٔ روایتهایی که دیگران برایشان تعریف میکنند، تهییج میشوند و کنش جمعی انجام میدهند. به همین دلیل رهبرانی که جامعه را به فعالیت وامیدارند، فراخوانهای خود را در غالب روایت تعریف میکنند و آنهایی که دعوت به کنش را میپذیرند، فقط بهخاطر منافعشان نیست که دست به چنین اعمالی میزنند؛ بلکه الزام شورانگیز روایتی دستهجمعی است که آنها را متقاعد کرده است.
مِیِر ادعا میکند چقدر عجیب است که محققان برای کشف و توضیح علل کنشهای جمعی، به نقش روایت توجه نمیکنند. معمولاً محققان منافع کنشگران یا نقش نهادهای مداخلهگر را بررسی میکنند. آنها مهارتهای بلاغی را نادیده میگیرند. البته این بدان معنا نیست که آنها اهمیت ندارند؛ اما با نادیدهگرفتن روایتها بهترین سرنخهای چگونگی رفتار مردم را از دست میدهند.
این کتاب گزارشی از تلاش فکریِ نویسندهای است که از درهمتنیدگی دو موضوعِ دلخواهَش، یعنی عشق به روایت و شیفتگی او به سیاست نوشته شده است. ارتباط با کتاب در صفحات آغازین، کار سادهای نیست؛ زیرا نویسنده از مفاهیم تخصصی و غیرمتعارفی استفاده کرده است و اگر خواننده، با این اصطلاحات آشنایی نداشته باشد، در ابتدا کمی سردرگم میشود. اما از آنجا که نویسنده در پیشگفتار، نوید پاسخگویی به سؤالات مهم و تأملبرانگیزی را میدهد که در ابتدای این نوشته هم به آن اشاره کردم، خواننده باعلاقه آن را دنبال خواهد کرد. بیگمان بسیاری از افراد دوست دارند بدانند الگوی رفتارهای خودانگیخته و هیجانی و پیشبینیناپذیر چیست و چه محرکهایی باعث واکنش افراد شرکتکننده در کنشهای جمعی میشود. برای من، این کتاب پاسخی بود به پرسشهای معماگونهای که همیشه ذهنم را به خود مشغول میکرد. پیوسته در کنشهای جمعی، خصوصاً رخدادهای سرنوشتساز همچون انتخابات و اعتراضات، انگشتبهدهان میماندم که چگونه در اندکزمانی، افراد گرد هم میآیند تا بهصورت جمعی بهنفع منافع مشترک خود عمل کنند! یا راهبرد رهبرانی که اقدام جمعی را تشویق و هدایت میکنند، چگونه است؟
کتاب حاضر بیشک لذت درک و کشف این ابهامات را در اختیارم گذاشت و همچون چراغی، مسیر تاریک ذهنم را روشن کرد و درهای بسته را یکی پس از دیگری گشود. انصافاً برخی کتابها نه خواندنی بلکه بلعیدنی است. صادقانه میگویم پس از سالها دلخوش از اینکه فارغالتحصیل جامعهشناسیام، برای نخستین بار، پرده از راز دلایل شرکت گستردۀ مردم در انتخابات و تظاهرات یا حضورشان در زمانهایی که احساساتشان بهشدت جریحهدار شده است و بهطور کلی حضور بیسابقهٔ آنها در برخی از کنشهای جمعی را کشف کردم. ازاینرو مطالعۀ این کتاب را نهفقط به جامعهشناسان، بلکه به تمام افراد و دغدغهمندان اجتماعی پیشنهاد میدهم؛ بلکه آگاهی آنها و بازگویی آن به دیگران راهی باشد برای شناخت رخدادهایی که نقطۀ عطف و سرنوشتساز در جوامع بشری است.
مباحث این کتاب در سه بخش ارائه شده است: بخش اول دربارهٔ کنش جمعی و توضیحات صاحبنظران است. بخش دوم دربارهٔ روایتها و میزان برانگیختگی انسانها در مقابل روایتهاست. بخش سوم دربارهٔ نقش روایتهاست. مِیِر در این بخش توضیح میدهد که چگونه روایتها به اجتماع قدرت میدهند و افراد را تشویق میکنند تا در خیر و نفع جمعی مشارکت کنند.
نویسنده در بخش اول توضیح میدهد کنش جمعی یکی از مسائل محوری زندگی اجتماعی است. او ضمن اینکه مؤلفههای سازندهٔ کنش جمعی یعنی همکاری و خاطرجمعی و هماهنگی را معرفی میکند، توضیح میدهد پیش از آنکه بتوانیم در کنشی جمعی شرکت کنیم، باید منفعت مشترکی در پیشبرد اهدافمان داشته باشیم؛ اما نباید وجود منافع مشترک را بدیهی فرض کنیم. ازاینرو رهبرانِ کنش جمعی برای ایجاد منفعت مشترک، مشکلات را برجسته میسازند و پیروانشان را از منافع شرکت در کنش جمعی آگاه میکنند؛ بنابراین مهم است بدانیم بسیاری از اوقات، برساختهنشدنِ منافع و دغدغههای مشترک، مانع شکلگیریِ کنشهای جمعی میشود.
نویسنده در بخش دوم با عنوان «روایت، ذهن و انگیزه»، برای بررسیِ کنشهای جمعی از نظریهٔ روایتمحور بهره میبرد. او معتقد است از آنجا که روایت ابزار مهمی برای ساخت کنش جمعی است، پژوهش خود را از شناخت نقش روایت، در ذهن افراد و قدرت متقاعدکنندگی آن آغاز کرده است.
او توضیح میدهد برای اینکه بدانیم این سیستم چگونه عمل میکند، لازم است در ابتدا، با چیستی روایت آشنا شویم. مِیِر نخست عناصر کلیدی روایت را توضیح میدهد و خوانندگان را با سه عنصر روایت آشنا میکند: ۱. شخصیت؛ ۲. معنا؛ ۳. پیرنگهایی که بر اساس چهار الگوی اولیه ساخته میشود: «تراژدی اول: سقوط»؛ «تراژدی دوم: خاک به خاک»؛ «پیروزی اول: پیدایش به خروج»؛ «پیروزی دوم: رستاخیز».
او در ادامه شرح میدهد که قصهها مایلاند خود را در قالب یکی از این چهار کهنالگو قرار دهند و معمولاً مهمترین روایت در کنش جمعی، آنهایی است که به کهنالگوها نزدیکتر است. انسانها مایلاند اوضاع خود را با این اشکال پردازش کنند؛ بهگونهای که معنا و نظم پدیدههای توضیحناپذیر را ارائه دهند و با بهاشتراکگذاشتن روایتها، آیندهای جمعی را در نظر بگیرند و نقش خود را در این میان بازنمایی کنند.
در قسمت دیگری از این بخش با عنوان «افسون قصهها»، او به نقش افسونکنندهٔ قصهها میپردازد و به ما نشان میدهد چگونه، چرا، چه وقت، ما تحتتأثیر قصههای دیگران به خیریهها کمک میکنیم و به سیاستمداران رأی میدهیم و در میدانهای جنگ حماسه میآفرینیم. ما انسانها، بهمثابهٔ موجودات برساختهٔ روایت، میتوانیم با قصههایی که دیگران برایمان میگویند، برانگیخته شویم؛ زیرا قصهٔ خوب میتواند ذهنمان را تسخیر کند، باورهایمان را تغییر دهد و دغدغههایی جدید برای ما بسازد و چنان مفتونمان کند که الزامات دراماتیک روایتش چارهای جز دستبهکارشدن برایمان نگذارد.
بخش سوم با عنوانِ «روایت و کنش جمعی»، مهمترین بخش کتاب است. مِیِر در این بخش پاسخ نهایی به پرسشهای معماگونهای را میدهد که در شروع کتاب با آنها ذهن خواننده را درگیر کرده بود. او بهدنبال شناساندن سازوکارهایی است که باعث تشکیل کنش جمعی میشود و در تلاش است نشان دهد روایتها چگونه و در چه وضعیتی چنین قدرتی را به دست میآورند که میتوانند خیر جمعی را به منفعت و علاقهای مشترک تبدیل کنند. البته تأکید میکند نقش روایتها زمانی قدرتمند میشود که بتوانند با روایتهای عمومی همچون دینی، تاریخی، ایدئولوژیک و عامیانه که هستهٔ فرهنگ اجتماع را تشکیل میدهند، همساز باشند.
مِیِر میگوید: «وقتی، هم قدرت روایت را بپذیریم و هم امکانپذیری عاملیت را، فضایی برای سیاستورزی با روایت باز میشود. اگر روایت همان قدر که متن است ابزار هم باشد و در دسترس کسانی قرار بگیرد که بتوانند اجتماع را متقاعد کنند، آن موقع است که انتخاب قصهها مهم میشود. وقتی عاملیت روایی در قصهگفتن را بپذیریم، این سؤالها مطرح میشود: چه قصههایی اثرگذارند؟ چهچیزی تعیین میکند که اجتماع، قصه را میپذیرد؟ قصهها چگونه و در چه شرایطی باورهای مشترک را ایجاد میکنند؟ و چگونه منافع و علایق مشترک شکل میگیرد؟» (ص۱۸۸ و ۱۸۹). او تأکید میکند این نکته را نباید نادیده گرفت که هر روایتی لزوماً به کنش جمعی نمیانجامد. عوامل فراوانی وجود دارد تا قصهای بتواند ذهن اجتماع را تسخیر کند. مثلاً مهم است که امتیازِ قصهگفتن در دست چهکسی است و در این میان حتماً نهادهایی وجود دارند که تعیین میکنند چهکسی میتواند حرف بزند و صدای چهکسی باید شنیده شود.
جالب است بدانیم که چه عواملی باعث میشوند روایتها در زمان و مکانی خاص، به جانودل اجتماع بنشینند. قطعاً اگر روایتی اغواگر باشد، پذیرش آن راحتتر است. قصههای اثرگذار همان قصههاییاند که با اسطورههای دینی، تاریخی، سیاسی و عامیانهٔ فرهنگی همساز باشند؛ ازاینرو رهبران قصهگو سعی میکنند خیر جمعی را با گفتن قصهای به جامعه بشناسانند. این قصه بهشکل ماهرانه، با کلانروایتهای فرهنگی موجود در ذهن مخاطبان هماهنگ میشود. حتی گاهی متقاعدکردن مردم برای خیر جمعی هم ممکن است زاییدهٔ روایتهای رهبران باشد؛ پس خیر جمعی نقطۀ آغاز تحلیل موانع کنش جمعی است.
مِیِر میگوید: «جان کلام من این است که روایت مفتونکننده میتواند مشارکت در کنش جمعی را به منبع مزایای بیانگرانه یا هویتی تبدیل کند و به این ترتیب، افراد را به همکاری وادارد. ما وقتی شیفتۀ روایتی مشترک میشویم که باعث میشود خودمان را بازیگران درامی اجتماعی ببینیم. به این ترتیب وقتی نقشمان را در روایت جمعی بازی میکنیم، به یک کنش معنادار شخصی و شیوهای برای ابراز هویتمان تبدیل میشود» (ص۲۱۲).
همچنین میر میگوید: «کسانی که میخواهند دیگران را به کنش جمعی تشویق کنند، آنان را شیفتهٔ روایتی دراماتیک میکنند که برههای از زمان خاص را برایشان معنادار کند و تلاش میکنند نوعی احساس فوریت ایجاد کنند و این لحظه را نقطۀ عطف درام جلوه دهند، نقطهای که کفههای پیروزی و تراژدی در آن برابری میکنند و نتیجه به انتخاب اجتماع وابسته است. سعی میکنند مخاطبان را روی صحنه بیاورند و هر فرد را از یک بازیگر درام اجتماعی به یک بازیگر تاریخ تبدیل کنند. آنها میکوشند این ادراک را به وجود بیاورند که این لحظه از درام اجتماعی همان لحظهٔ آزمون روایت خودزندگینامهایِ هر فرد هم هست، همان لحظهای که وقتی در آینده از افراد بپرسند در پاسخ به ندای تاریخ چه کردی؟ نشان میدهد چندمَرده حلاجاند» (ص۲۱۳).
مخلص کلام اینکه میر توضیح میدهد رهبران برای ایجاد کنش تلاش میکنند نوعی حس بحران و خطر را به جامعه تزریق کنند و این همان خلق لحظهای تاریخی است که تعیین میکند روایت ما به پیروزی ختم میشود یا تراژدی. آنها از همه میخواهند تجسم کنند که وقتی قصۀ زندگیشان را بازگو میکنند، باید به این پرسش پاسخ دهند: «با ندای تاریخ چه کردی؟» و این همان فرصتی است که به وجود آمده تا جزئی از تاریخ باشید، فرصتی برای معنادارکردن زندگیتان، فرصتی برای رستگاری.
تهران، ۱۱شهریور۱۴۰۰
فردریک دبلیو مِیِر، ۱۳۹۹، روایت و کنش جمعی، ترجمۀ الهام شوشتریزاده، تهران: اطراف.