انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی یک فیلمساز: استن براکیج

فیلمسازی بدون دوربین در وهله‌ی اول اصطلاحی غریب در فیلمسازی به نظر می‌رسد. اما کمی تأمل در این باره نشان می‌دهد که این نوع از فیلمسازی چندان هم دور از ذهن نیست. بسیاری از فیلم‌های انیمیشن به سادگی در این زمره قرار می‌گیرند. اما در کنار آن می‌توان از انواع دیگری از فیلمسازی بدون دوربین نیز نام برد. فیلم‌های انیمیشن مستقیم یکی از انواع فیلمسازی در این نوع است که طرح‌ها به صورت مستقیم بر روی سلولوئید فیلم کشیده می‌شود. همچنین، خراش دادن فیلم، چسباندن مواد و عناصر مختلف روی نگاتیو، بریدن قطعاتی از نوار فیلم، ایجاد تغییرات شیمیایی، تغییر رنگ و…  از دیگر انواع این نوع از فیلمسازی در تاریخ سینما هستند. شاید بتوان گفت که بسیاری از این فیلم‌ها انتزاعی بوده و در ارتباط با موسیقی یا سکوت، حظی بدیع را نصیب مخاطب می‌کنند. در ادامه به معرفی مختصر برخی آثار اولیه و برخی آثار «فیلمسازی بدون دوربین» استن براکیج۱ یکی از فیلمسازان برجسته‌ و پرکار سینمای تجربی پرداخته خواهد شد.

استن براکیج۱ متولد ۱۴ ژانویه ۱۹۳۳ در یتیم‌خانه‌ای در میسوری آمریکا و متوفی ۹ مارس ۲۰۰۳ در بریتیش کلمبیای کانادا است. براکیج در کودکی توسط زوجی به فرزندی پذیرفته شد، اما این زوج ازدواجی ناموفق داشتند و او در این میان همواره ناخوش و دچار تنش بود. تا اینکه در سال ۱۹۴۱ با جدا شدن ناپدری و نامادری از یکدیگر، استنلی به نوانخانه‌ای پسرانه سپرده شد. در آنجا در آستانه‌ی بروز رفتارهایی خطرناک و مخرب قرار گرفت اما پیش از نهادینه شدن این رفتارها، به خانواده‌ای با ثبات از طبقه‌ی متوسط اجتماعی سپرده شد. در این خانواده بود که استعدادهای او در زمینه نویسندگی، شعر، درام و خوانندگی کشف شد و پرورش یافت. (James, 2005: 1). او در مدرسه به همراه عده‌ای از دوستانش گروه درامی با نام گادفلایز۲ تشکیل داد. بعد از اتمام مدرسه، براکیج موفق به کسب بورسیه از کالج دارتموت۳ شد اما با سیستم آموزشی و خشونت موجود نسبت به هنر در آنجا دچار چالش شده و کالج را ترک کرد. بعد از ترک کالج براکیج دوباره به دوستانش در گروه گادفلایز روی آورد و تصمیم گرفت فیلمی بسازد. «اینتریم۴» اولین محصول کارگردانی براکیج و همکاری دوستانش بود که در سال ۱۹۵۱ ساخت. (James, 2005: 2). اینتریم فیلمی ۱۶ میلیمتری و سیاه و سفید است. فیلم حدود ۲۵ دقیقه و موضوع آن در رابطه با مواجهه‌ای عاشقانه میان دختر و پسری غریبه است. ساخت این فیلم برای براکیج چنان لذت‌بخش بود که تصمیم گرفت برای تحصیل در رشته فیلمسازی به مدرسه هنرهای زیبای کالیفرنیا۵ برود. اما این محیط هم باعث ازردگی او شد و بدون گرفتن مدرک، تحصیلاتش را نیمه کاره رها کرد. (Ibid)

براکیج فیلم بعدی خود را با عنوان «پنجره‌ی بدون شیشه انعکاس وحشتناکی ایجاد می‌کند۶» در سال ۱۹۵۳ ساخت. فیلم ۲۹ دقیقه، سیاه و سفید و ۱۶ میلیمتری است. موضوع فیلم اتفاق یک جنایت و مکافات بعد از آن است. دو زن و سه مرد به همراه یک راننده در حال طی کردن جاده‌ای هستند. ماشین ناگهان خراب می‌شود. یکی از زن‌ها که دو تن از مردها بر سر او با هم در رقابت هستند، پیشنهاد می‌دهد تا به سمت ساختمان‌هایی که در نزدیکی قرار دارند بروند. راننده ترجیح می‌دهد از آن‌ها جدا شود و در جاده منتظر ماشینی گذری بماند. با رسیدن جمع به ساختمان‌ها مشخص می‌شود که ساختمان‌ها متروکه و رها شده‌اند. فضاهای تخریب شده، تصاویر ابسترکت و رفتارهای متفاوت زن نسبت به دیگر بازیگران، در کنار موسیقی تعلیق‌آمیز، هراس آور و رمزآلود، فضایی غیر ملموس را بر فیلم حاکم کرده است. اگرچه فیلم داستانی دارد اما در دسته فیلم‌های روایی معمول قرار نمی‌گیرد و در انتهای فیلم دو زن سرگردان و یک مرد ناپدید شده داریم که عاقبتشان برای مخاطب به هیچ وجه معلوم نیست.

فیلم بعدی براکیج دسیست فیلم۷ نام دارد که ۷ دقیقه، سیاه و سفید و ۱۶ میلیمتری است. براکیج این فیلم را در ۱۹۵۴ ساخت. فیلم بی‌حوصلگی تعدادی جوان را در اتاقی به تصویر می‌کشد که شامل چهار پسر و یک دختر هستند. پسری که از خارج از اتاق وارد می‌شود به زودی به دختر نزدیک می‌شود و چهار پسر دیگر که مشغول کارهای بی‌سرانجامی بودند، حالا به این دو خیره می‌شوند. طنز عجیب، ضرباهنگ موسیقی، تصاویر تار و گذرا که دید نظاره‌گران را به تصویر می‌کشد، از ویژگی‌های این فیلم است. به نظر می‌رسد با این تجربیات براکیج هرچه جلوتر می‌رود، از ساختار روایی بیشتر فاصله می‌گیرد و برای مثال در فیلم بعدی «راهی به سوی باغ سایه۸» این تجربی‌گرایی بارزتر می‌شود. این فیلم یازده دقیقه‌ است که براکیج در ۱۹۵۴ می‌سازد و همانند فیلم‌های قبلی سیاه و سفید  بوده و با موسیقی همراهی می‌شود. فیلم یک بازیگر دارد که در اتاقی خود را محبوس کرده، به خود آسیب می‌رساند و بعد با باز کردنِ در، وارد باغی می‌شود که از لحاظ بصری، بیننده نگاتیو فیلم را مشاهده می‌کند و به همین روی تصاویر بدیع و عجیب به نظر می‌رسند.

براکیج بسیار پرکار و مرتب در حال کسب تجربیات مختلف بود. تا اینکه از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ سری فیلم‌های «داگ استار من۹» را ساخت. او در این فیلم‌ها از نقاشی مستقیم روی نوار فیلم و خراش دادن خود فیلم برای ایجاد تصاویر و جلوه‌های بصری بهره برده است. براکیج در سال ۱۹۶۵ نسخه‌ای کامل‌تر از این سری با عنوان «هنر دیدن۱۰» تولید کرد.

در سال ۱۹۶۳ براکیج یکی از شناخته‌شده ترین فیلم‌های خود را که با تکنیک کلاژ و بدون استفاده از دوربین ساخته شده است با استفاده از بال حشرات (شب‌پره)، گلبرگ گل و برگ علف که درمیان دو نوار فیلم ۱۶ میلیمتری قرار داد، ساخت. این فیلم «موتلایت۱۱» نام داشت و براکیج برای ساخت آن از عناصری استفاده می‌کند که بسیار نازک باشد تا نور از آن‌ها عبور کند و در فیلم قابل دیدن باشند.

براکیج بعدها در سال ۱۹۸۱ از همین تکنیک برای ساخت «باغ لذت‌های زمینی۱۲»  در سال ۱۹۸۱ استفاده کرد و این بار از گیاهان گوناگون یک منطقه برای ساخت فیلم خود بهره گرفت. این فیلم سه دقیقه‌ای با الهام از نقاشی‌های هیرونیموس بوش۱۳ نقاش هلندی-آلمانی که با همین عنوان بودند، ساخته شده است.

استفاده از این تکنیک‌ها، تصاویر را به طور معمول به صورت کلوزاپ اکستریم، یعنی در نهایت نزدیک بودنشان به نمایش می‌گذارند. این نوع از فیلم‌ها به همین دلیل بیشتر از سایر فیلم‌ها می‌توانند با حس بصری انسانی در ارتباط قرار گیرند و عواطف و احساسات دیگر را نیز به صورتی حسی برانگیزند. یکی از دیگر ویژگی‌های این فیلم‌های براکیج عبور سریع تصاویر به صورتی است که مخاطب  اغلب چندان فرصت نگاه عمیق به این تصاویر عجیب و غریب را پیدا نمی‌کند، اما با این وجود، تنوع تصاویر، رنگ و خلاقیت چنان بالاست که هر فریم و هر ثانیه از تصاویر، ذهن را پویا کرده و بیننده را در کشف چیستی نماها فرو می‌برد.

براکیج برای خلق بسیاری از این تصاویر و نقاشی روی فیلم‌ها با مواد شیمایی سر و کار داشت که در نهایت موجب ابتلای او به بیماری سرطان در سال ۱۹۹۶ شد. او موفق شد بر بیماری غلبه کند و هرگز از فیلمسازی و تشویق جوانان و به خصوص زنان جوان به ساخت فیلم‌های آوانگارد دست نکشید. در سال ۲۰۰۲ سرطان دوباره براکیج را درگیر خود کرد و او در سال ۲۰۰۳ بعد از ۵۰ سال فیلمسازی و تولید حدود ۴۰۰ فیلم، از دنیا رفت. (James, 2005: 6)

 

 

پاورقی‌ها:

۱- Stan Brakhage

۲- Gadflies

۳- Dartmouth

۴- Interim

۵- California School of Fine Arts

۶- Unglassed Windows Cast a Terrible Reflection

۷- Desistfilm

۸- The Way to Shadow Garden

۹- Dog Star man

۱۰- The Art of Vision

۱۱- Mothlight

۱۲- The Garden of Earthly Delights

۱۳- Hieronymus Bosch

 

منابع

James, David E. (2005) Stan Brakhage. Temple University Press: Philadelphia.