انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهرهای تاریخی جهان اسلام (۸): تهران (بخش اول)

بوثورث، مینورسکی، کلمارد، هورکاد ترجمه ی ملیحه درگاهی

تهران که در متون عربی تیهران (Tihran) تلفظ می شود، شهری در شمال ایران است. طی اوایل دوران اسلامی تهران شهری مشهور و در اندازه ی متوسط بود، اما از اواخر قرن ۱۸ بدل به پایتخت ایران، ایران مدرن و حالا جمهوری اسلامی ایران شده است. برای بررسی بیشتر در مورد ریشه شناسی نام تهران (هیچ یک متقاعد کننده نیست) رجوع شود به art EI مینورسکی (Minorsky). تهران در آغاز ).

۱.موقعیت جغرافیایی
تهران در عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۰ دقیقه ی شمالی و طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۲۶ درجه شرقی، در ارتفاع ۱۱۵۸ متری، در گودیِ جنوب بخش بیرونی و مهمیزهای جنوبی رشته کوه البرز واقع شده است و دشت حاصلخیز ورامین که از مرکز شهر به سمت جنوب امتداد یافته است، به طور سنتی انبار غله ی تهران را در بر می گیرد. در شرق دشت ورامین انشعابات جنوبی رشته کوه البرز با عنوان سه پایه، سد کوتاهی را شکل می دهند و در انتهای جنوبی سه پایه شهر کوچکِ شاه عبدالعظیم قرار دارد. ویرانه های برجای مانده از شهر عظیم پیش از اسلام و اسلام میانی یعنی ری، بین شاه عبدالعظیم و مرکز تاریخی تهران واقع شده است. روستاهای واقع بر دامنه های البرز در شمال تهران، از جمله قلهک، تجریش و شمیران در زمانهای گذشته تفرجگاه تابستانی ساکنینی از تهران را مهیا می ساختند که از گرمای تابستانی که بخشی از آب و هوای قاره ای شهر را شکل می دهد، گریزان بودند؛ به علاوه در قرن ۱۹ شمیران آب تهران را بوسیله ی قنات فراهم می کرد ( و امروز نیز بیشترین میزان آب تهران از شمیران تهیه می شود). تمامی این سکونتگاهها که زمانی از تهران جدا شدند هم اکنون درون پهنه ی شهری گسترده ی تهران معاصر قرار دارند (گاه کنید به بلو (Below)، بخش ۳b).
با وجود موقعیت استراتژیک انکارناپذیر تهران در دهلیزی که ایران غربی را به خراسان متصل می کند، شرایط جغرافیایی تهران به عنوان یک شهرِ پایتخت واضح نیست؛ شهرهای دیگر ایران در مناطق کوهستانی غربی و جنوب بیابانهای عظیم مرکزی، نقش بسیار مشخص تری را در امور نظامی و سیاسی و زندگی اقتصادی و تجاری ایفا کرده اند. به ویژه انتخاب شهرِ تا بدینجا غیرمتمایز تهران توسط آقا محمد خان در سال ۱۷۸۶/۱۲۰۰ به عنوان پایتختِ خود (ببینید بلو، بخش دوم)، به جهت اینکه او بایستی در تماس نزدیک با پیروان قبیله ی ترکمن قاجارِ ساکن در مناطق جلگه ای مازندران-گرگان باشد، به یکباره سبب بهبود جایگاه یا مطبوعیت شهر نشد. نخستین مسافرین غربی تهران اوایل قاجار را در حد متوسط و غیرمتمایز، فاقد ساختمانهای عمومی با منابع آبی ناچیز و آب و هوای سخت و یک موقعیت برون از مرکز نسبت به جاده های اصلی که از شمال ایران عبور می کنند، توصیف کرده اند. به هر حال نیروهای گریز از مرکز کشور و سنتهای باستانی خودمختاری استانی هنوز هم در این دوره پابرجا بودند. فقط در اواسط قرن ۱۹ موقعیت تهران بهبود یافت. در خصوص ارتباطات، در سال ۱۸۷۵ جهت اتصال با مازندران و ساحل کاسپیان جاده ای که فقط برای اسبها و قاطرها قابل عبور بود توسط مهندس اتریشی گاستایگر خان (Gasteiger Khan) ساخته شد. بین سالهای ۱۸۸۳ و ۱۸۹۲ ساخت یک جاده ی حمل و نقلی توسط ایرانی ها آغاز شد و در نهایت توسط شرکت انگلیسی برادران لینچ به اتمام رسید (۱۵۰ کیلومتر/ ۹۵ مایل). ارتباط با روسیه از طریق قزوین-تبریز-جلفا-تفلیس صورت می گرفت. در سال ۱۸۵۰ بوسیله ی ماشین های بخار روسیه خط منظمی بین باکو و انزلی ایجاد شد. اگرچه با خط مستقیم فاصله ی بین تهران و کاسپیان فقط ۱۱۰ کیلومتر/۷۰ مایل است ولی همواره عبور از البرز بسیار دشوار بود. در سال ۱۸۹۳ روسیه امتیازی را برای ساخت جاده ی حمل و نقلی از رشت به پایتخت کسب کرد (این مسیر تا منجیل در یک ژوئن ۱۸۹۰ و تا تهران در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۹ گشایش یافت). از این پس بخش اعظم مسافران از این جاده که به علاوه اهمیت تجاری قابل توجهی بدست آورد، استفاده می کردند. فقط در قرن ۲۰ بود که تهران بوسیله ی راههای موتوری، خطوط هوایی و مسیرهای راه آهن، از سرویس های حمل و نقلی مدرن برخوردار شد (نگاه کنید به بلو، بخش ۳، ۲).

۲.تاریخ تهران تا سال ۱۹۲۶
۱.تاریخ اولیه. اینکه از چه زمانی نام تهران در ادبیات تاریخی و جغرافیایی آشکار شده نا معلوم است. عجالتا ابتدایی ترین مرجع برای تاریخ تهران فارس نامه ی بلخی به ویراستاری لی استرنج (Le Strange)، ۱۳۴ (قبل از سال ۱۱۱۶/۵۱۰ نوشته شده است) است؛ نویسنده بویژه از انار تهران که همچنین از سوی السمعانی (در سال ۱۱۶۰/۵۵۵) مورد توجه قرار گرفته، سخن گفته است. اما مستقل از این مرجع ها، السمعانی با اشاره به جد خود ابو عبدالله محمد ابن حمادالتهرانی الراضی، که به سال ۸۷۴/۲۶۱ در عسقلان (‘Asqalan) فلسطین درگذشت، عنوان می کند که روستای تهران تا پیش از دوره ی استخری ( در سال ۲-۹۵۱/۳۴۰) وجود داشته است. بر طبق کتاب راحت الصدورِ راوندی (نوشته شده در سال ۱۲۰۲/۵۹۹)، مادر سلطان ارسلان سلجوقی در مسیر خود از ری به نخجوان، اولین توقف خود (نقل مقام معمول ایرانیان) را در “نزدیکی تهران” صورت داد. خود سلطان بعضی اوقات در حوالی دولاب (نام مکانی در جنوب شرق تهران، محلی که در حال حاضر قبرستان روسی است)، اقامت می کرد. ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان خود (نوشته شده در سال ۱۲۱۶/۶۱۳)، با روایت جنگهای حماسی شاهان ایران بیان می کند که اردوگاه افراسیاب در مکانی که هم اکنون محل استقرار “دولاب و تهران” است، برپا شد. ۸ سال بعد یاقوت یادداشت مختصری در مورد تهران که او درست قبل از حمله ی مغول از آن دیدن کرده بود، ارائه می دهد. تهران شهری مهم با ۱۲ منطقه بود. از آنجا که خانه های مسکونی تهران در شبکه ی زیرزمینی ساخته می شدند و باغهای اطراف شهر از درختان انبوهی برخوردار بودند، شهر بسیار حفاظت شده بود و دولت ترجیح می داد که در ارتباطش با ساکنین درایت مدار باشد. ناهماهنگی داخلی تهران تا حدی بود که ساکنین شهر بدون ترس از اینکه مبادا همسایگانشان حیواناتِ آنها را بدزدند، زمین هایشان را کشت می کردند. زکریا القزوینی (۱۲۷۵/۶۷۴) خانه های مسکونی تهران را با گودال یربوع ها مقایسه می کند و بر نظرات یاقوت در مورد شخصیت تهرانی ها صحه می گذارد.
تمامی نویسندگان قبلی در مورد اقامتگاههای زیرزمینی نوشته اند اما فقط کر پرتر (Ker Porter) ( سفرها، i، ۳۱۲) در این ارتباط عنوان می کند که در فاصله ی ۲۰۰-۳۰۰ یاردی دروازه ی قزوین او ” یک فضای باز مملو از حفاری های عمیق و وسیع یا ترجیحا گودال” درون شهر را رویت کرد که به عنوان سکونتگاهی برای افراد فقیر و اصطبل هایی برای حیوانات باری، به کار می رفتند. این گفته می تواند مرجعی برای دروازه ی ناو قدیم (پا-قاپوک (pa-qapuk)) که در جنوب آن منطقه ای به نام غار واقع است. این نام نیز برای تمامی مناطقی که در امتداد جنوبی تهران قرار داشتند، استعمال می شد. برای بررسی زندگی غارنشینی در ناحیه ی تهران ببینید ایستویک (Eastwick)، مجله، i، ۲۹۴: روستایی در شرق پل کرج، و همچنین کراوشای-ویلیامز (Crawshay-Williams)، سکونتگاههای سنگی در رینه (Rainah)، در JRAS (1940)، ۵۵۱، (۱۹۰۶)، ۲۱۷.
توسعه ی تهران در نتیجه ی ناپدید شدن مراکز بزرگ در نواحی همسایه بود. سقوط ری به ویرانی آن توسط مغولها در سال ۱۲۲۰/۶۱۷ باز می گردد. گهگاه در جامع التواریخ به تهران دوره ی مغول اشاره شده است: در سال ۱۲۸۴/۶۸۳ ارغنون، پس از پیروزی که در نزدیکی آق-خواجا (Aq-Khwaja) (= سومیقان) مقابل الینق (al-Yanaq)، فرمانده ی احمد تکودر (Teguder)، کسب کرد، در حال بازگشت از فیروزکوه در “تهرانِ ری” توقف کرد. بر اساس آنچه در نذهت القلوب مستوفی آمده، تهران شهری معتبر با آب و هوایی بهتر از ری بود. قبلا تعداد ساکنین تهران بسیار زیاد بودند.
طی دوران تیموری از روستای “تهرانِ ری” در سال ۱۴۰۳/۸۰۶ به عنوانی مکانی که شاهزاده رستم ۲۰ روز را در آنجا گذراند تا نظامیانی که به همراه آنان بر علیه اسکندر شیخ غلاوی یورش برد را گرد هم آورد، یاد شده است. در حدود همین زمان (۶ جولای ۱۴۰۴) یک سیاح اروپایی یعنی سفیر اسپانیایی کلاویجو، برای نخستین بار از تهران دیدن کرد (ترجمه ی لی استرنج، لندن ۱۹۲۸، ۱۶۶). در این زمان استان ری توسط داماد تیمور، امیر سلیمان شاه، اداره می شد. او در ورامین زندگی می کرد (Clavigo’s Vatami). شهر ری مسکونی نبود. برج تهران معرفِ حکمران بود و در این محل خانه ای وجود داشت که حاکم ملاقاتهای خود را در آن ترتیب می داد، همچنین تهران دیواری نداشت.
۲.دوره ی صفویه. طی حکومت صفویان پایتخت از اردبیل به تبریز و سپس به قزوین و در نهایت به اصفهان منتقل شد. منطقه ی ری دیگر از اهمیت زیادی برخوردار نبود، فقط دو شهر قابل توجه در آن بودند: ورامین که پس از دوره ی باشکوه کوتاه مدت در زمان شاهرخ به سرعت نزول یافته بود، و تهران. بر اساس گفته ی رضا قلی خان (روضـه الصفایِ ناصری) اولین دیدار صفویان از تهران به این دلیل بود که در واقع جد آنها سید حمزه در تهران و نزدیک شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شده بود. شکوفایی و رونق شهر به دوره ی شاه طهماسب اول باز می گردد که در سال ۱۵۵۴/۹۶۱ یک بازار در داخل شهر ساخت و دیواری حول آن برپا کرد که بر طبق گفته ی زینت المجلس یک فرسخ طول داشت (صنیع الدوله، مرآه البلدان: ۶۰۰۰ گام). دیوار ۴ دروازه و ۱۱۴ برج، به تعداد سوره های قرآن، داشت ( در هر برج یک سوره نقش بسته بود). تصویر ۱۱۴ برج در نقشه ی برزین (Berezin) به نمایش کشیده شده است (۱۸۴۲). مصالح مورد نیاز برای ساخت قلعه از معادن سنگ چاله میدان و چالی حصار، که نام دو منطقه نیز از آنها گرفته شده، تهیه می شد. احمد رضی که خود به منطقه ی ری تعلق داشت با عبارات تمجید آمیزی از فراوانی غیر قابل قیاس کانالها و باغهای تهران و فلات دل انگیز شمیران و ناحیه ی مجاور کن سلقون، سخن می گوید. بر طبق آنچه در مجلس المؤمنینِ نورالله شوشتری آمده، روستای سلقون توسط سید محمد نوربخش مشهور که پایه گذار بسیاری از جنبش های مذهبی بود و در سال ۱۴۶۴/۸۶۹ از دنیا رفت، تأسیس شد.
در سال ۱۵۷۷/۹۸۵ تهران صحنه ی اعدام پرنس میرزا بود که دشمنان وی او را متهم کرده بودند که قصد تاج و تخت شاه اسماعیل دوم را دارد. شاه عباس اول در سال ۱۵۸۹/۹۹۸ بر ازبک عبدالمؤمن خان حمله برد ولی به شدت در تهران بیمار شد (اسکندر منشی، عالم آرا، ترجمه ی آر.ام. ساوری (R.M. Savory)، تاریخ شاه عباس کبیر، Boulder،Colo. 1978، ii، ۵۸۹) و همین ازبکها را قادر به تصاحب مشهد کرد. گفته می شود که این اتفاق بیزاری شدیدی در شاه عباس نسبت به تهران ایجاد کرد. اگرچه از زمان او بود که ساخت کاخ چهارباغ شروع شد، مکانی که بعدها به اشغال ارک فعلی درآمد. پیترُ دلا والِ (Pietro della Valle) در سال ۱۶۱۸ از تهران دیدن کرد و شهر را به لحاظ مساحت وسیعتر ولی از نظر جمعیتی کم جمعیت تر از کاشان یافت. او تهران را ” شهر درختان هموار” نامید. در این دوران یک بیگلربیگی در تهران زندگی می کرد؛ قلمرو قدرت او تا فیروزکوه امتداد می یافت. در سال ۱۶۲۷ سر توماس هربرت (Sir Thomas Herbert) شمار خانه های تهران را در حدود ۳۰۰۰ عدد برآورد کرده بود.
۳.افغانها. شاه حسین صفوی در شرف حمله ی افغانها در تهران توقف کرد و در این شهر بود که سفیر سلطان احمد سوم عثمانی، دوری افندی (Durri Efendi)، را به حضور پذیرفت (در آغاز سال ۱۷۲۰؛ ارتباط با دوری افندی، پاریس ۱۸۱۰). او از اینجا نیز اخراج شد و وزیر اعظم فتحعلی خان اعتماد الدوله که سرنگونی را تسریع کرده بود را کور کرد. شاه حسین فقط برای تسلیم تاج و تختش به اصفهان رفت. شاه طهماسب دوم در آگوست ۱۷۲۵ در تهران اقامت گزید ولی با نزدیک شدن افغانها به مازندران گریخت. نویسندگان اروپایی عنوان می کنند که تهران مقاومت کرد و اشرف بسیاری از نیروهای خود را از دست داد. مدتی بعد تهران با وجود تلاش ناچیز فتحعلی خان قاجار برای آزادسازی شهر، سقوط کرد. بر اساس یک منبع دروازه های ی دولَه و ارک به این دوره تعلق دارند، افغانها در همه جای شهر مراقب تأمین شیوه های عقب نشینی بودند. البته منبع مرتبط با دروازه های قدیمِ نامهای ذکر شده است.
افغانها پس از شکست دادن اشرف در مهماندوستِ تهران (۶ ربیع الاول، ۲۰/۱۱۴۱ سپتامبر ۱۷۲۸) افراد برجسته را کشتند و تهران را به قصد اصفهان ترک کردند. ساکنین شهر وسایل دست و پاگیری که افغانها بر جای گذاشته بودند را از بین بردند و با یک سهل انگاری، انبار باروت منفجر شد (تاریخ نادر شاه، ترجمه جونز (Jones)، لندن ۱۷۷۰، ۷۸). اشرف خیلی زود به سمت ورامین عقب نشینی کرد و شاه طهماسب دوم به تهران بازگشت.
۴.نادر شاه. نادر در سال ۱۷۴۱/۱۱۵۴ تهران را به عنوان ملک پسر ارشد خود، رضا قلی میرزا که تا آن زمان بر تمام ایران حکومت می کرد، تصاحب کرد. کاندید شدن تهران مقدمه ای برای سقوط و کور شدن ولیعهد بود. طی درگیری میان جانشینان نادر، علی شاه عادل (۱۷۴۷/۱۱۶۰) پناهنده ی تهران شد ولی توسط طرفداران ابراهیم دستگیر و کور شد. پس از سقوط نادریان شهر در حوزه ی نفوذ قاجارها، رقیبان کریم خان زند، قرار گرفت.
۵.کریم خان. در سال ۸-۱۷۵۷/۱۱۷۱ سلطان محمد حسن خان قاجار پس از یک نبرد نا موفق برابر کریم خان در حوالی شیراز،به سمت تهران عقب نشینی کرد و نیروهایش متفرق شدند. کریم خان با دانستن این موضوع که سلطان محمد تهران را ترک کرده است، بهترین فرمانده ی خود شیخ علی خان را با یک گارد مجهز به این شهر فرستاد. به کمک محمد خان دوَلو، محمد حسن قاجار کشته شد و کریم خان به همراه ارتش خود در سال ۱۷۵۹/۱۱۷۲ به تهران رسید. فرمانده ی محمد حسن خان با همه ی احترامات در شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شد. سال بعد دستور صادر شد که یک عمارت دولتی “که هم ردیف با کاخ Chosroes در تیسفون باشد”، یک دیوان خانه، حرم و بخشهایی برای گارد مخصوص، در تهران ساخته شود. صنیع الدوله باغ جنت را نیز به این امکانات افزود، او می گوید که کریم خان قصد داشت تهران را پایتخت خود سازد. در همین دوران بود که آقا محمد قاجار در مازندران دستگیر و به کریم خان سپرده شد، کریم خان رفتار سخاوتمندانه ای با وی داشت که بعدها به همین خاطر تاوان سختی را پس داد. اگرچه در سال ۳-۱۷۶۲/۱۱۷۶ کریم خان عازم شیراز شد و امور حکومتی را از این شهر اداره کرد.
منبع:
C.E. Bosworth, V. Minorsky, J. Calmard & B. Hourcade, “Tehran(Tihran)” in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 503-520

بخشهای پیشین:

نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086

ری
http://anthropology.ir/node/18609

تبریز (۴)
http://anthropology.ir/node/17934

تبریز (۳)
http://anthropology.ir/node/17696

تبریز (۲)
http://anthropology.ir/node/17478

تبریز (۱)
http://anthropology.ir/node/17249

یزد (۲)
http://anthropology.ir/node/16996

یزد (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16757

شیراز (۲)
http://anthropology.ir/node/18837

شیراز (۱)
http://www.anthropology.ir/node/16254

اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822

مشهد (۳)
http://anthropology.ir/node/18967

مشهد (۲)
http://anthropology.ir/node/15533

مشهد(۱)
http://anthropology.ir/node/15433