انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اکتاویو پاز

اوکتاویو پاز در سال ۱۹۱۴ در مکزیکوسیتی چشم به جهان گشود. پدر وی اکتاویو پاز سولوزانو (Octavio Paz Solórzano) حامی فعال انقلاب علیه رژیم دیاز بود. پاز توسط مادرش ژوزفینا لوزانو (Josefina Lozano) ( دختر یک مهاجر اسپانیایی)، عمه و پدربزرگ پدری اش ایرِن پاز (Ireneo Paz)، یک روشنفکر لیبرال، رمان نویس، ناشر و طرفدار پیشین رئیس جمهور پُرفیریو دیاز (Porfirio Díaz)، در روستای میکسکواک (Mixcoac) که اکنون بخشی از مکزیکو سیتی است، رشد یافت. وی در مدرسه ی ویلیامز به تحصیل پرداخت و هنگامی که پنج ساله بود یک سال را به همراه خانواده اش در لس آنجلس گذراند.
پاز در سالهای نخستین زندگی خود بواسطه ی کتابخانه ی پدربزرگش که سرشار از ادبیات کلاسیک مکزیکی و اروپایی بود، به دنیای ادبیات معرفی شد. طی دهه ی ۲۰ او موفق به کشف اشعار جراردو دیگو ((Gerardo Diego ، خوان رامون خیمنز ((Juan Ramón Jiménez و آنتونیو ماچادو (Antonio Machado) شد؛ نویسندگان اسپانیایی که تأثیر شگرفی بر اولین نوشته های پاز گذاشتند. در سال ۱۹۳۱ به عنوان یک نوجوان تحت تأثیر دی. اچ. لارنس (D. H. Lawrence)، پاز نخستین مجموعه شعر خود با نام “کابلرا” (Cabellera) را منتشر ساخت. دو سال بعد در سن ۱۹ سالگی منظومه شعری به عنوان لونا سیلوستره (Luna Silvestre) ( “ماه وحشی”) را به انتشار رساند. در سال ۱۹۳۲ وی با همراهی چند تن از دوستانش اولین مجله ی ادبی خود با نام برَندال (Barandal) را تشکیل داد. با فرا رسیدن سال ۱۹۳۹ پاز در درجه ی نخست خود را به عنوان یک شاعر معرفی کرد.
وی در سال ۱۹۳۷ مطالعات حقوق را رها کرد و به یوکاتان (Yucatán) رفت تا در مدرسه ای واقع در مریدا (Merida) به فرزندان کشاورزان و کارگران درس بیاموزد. پاز در این روستا کار بر روی منظومه ی شعری طولانی و بلند پروازانه ی خود (“میان سنگ و گُل”) (۱۹۴۱، چاپ مجدد در ۱۹۷۶) که متأثر از تی. اس. الیوت بود را آغاز کرد. این منظومه شعر شرایط دهقانان مکزیکی را توصیف می کرد که زیر یوق اربابان حریص زمانه زندگی سختی را می گذراندند.
پاز در سال ۱۹۳۷ طی جنگ داخلی اسپانیا و برای دفاع از فرهنگ این کشور به دومین همایش بین المللی نویسندگان دعوت شد و همبستگی خود با جمهوری خواهان و مخالفت با فاشیسم را اعلام کرد. وی پس از بازگشت به مکزیک مجله ی ادبی تالر (Taller) (“کارگاه”) را در سال ۱۹۳۸ بنیان گذاشت و تا سال ۱۹۴۱ برای این مجله قلم فرسایی کرد. پاز در سال ۱۹۳۵ با النا گارو (Elena Garro) آشنا شد و در ۱۹۳۷ با وی ازدواج کرد، النا گارو در حال حاضر به عنوان یکی از ممتازترین نویسندگان مکزیک شناخته می شود. آنها یک دختر به نام هلنا داشتند و در سال ۱۹۵۹ از یکدیگر جدا شدند. در سال ۱۹۴۳ پاز بورس گوگنهایم را دریافت کرد و دوره ی مطالعاتی را در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی ایالات متحده آغاز نمود. دو سال بعد او به دستگاه دیپلماتیک مکزیک ورود یافت و برای مدت زمانی در نیویورک مشغول به فعالیت شد. وی در ۱۹۴۵ به پاریس اعزام شد و “در هزارتوی تنهایی” را به رشته ی تحریر در آورد. کتاب تحلیلی از مکزیک مدرن و شخصیت مکزیک بود و پاز در آن به توصیف هم وطنان خود به مثابه پوچ گراهایی غریزی که پشت نقاب هایی از تنهایی و رسمیت پنهان شده اند، می پردازد. در ۱۹۵۲ برای اولین بار به هند سفر کرد و در همان سال به عنوان زمامدار سفارت مکزیک عازم توکیو شد و سپس به ژنو سوئیس مسافرت کرد. پاز در ۱۹۵۴ به مکزیک بازگشت و شعر عظیم خود یعنی “سنگ آفتاب” را در سال ۱۹۵۷ سرود و ” آزادی تحت سوگند”، مجموعه ای از اشعار وی تا آن زمان، را گردآوری کرد. پاز مجددا در سال ۱۹۵۹ و به همراه معشوقه ی خود، نقاش ایتالیایی بونا تیبرتلی دِ پیسیس (Bona Tibertelli de Pisis)، به پاریس اعزام گشت. در سال ۱۹۶۲ او به عنوان سفیر مکزیک در هند انتخاب شد.
پاز در هندوستان چندین اثر از جمله متخصص دستور زبان میمون (El mono gramático) و شیب شرقی (Ladera este) را تکمیل کرد. هنگامیکه در هندوستان زندگی می کرد با گروهی از نویسندگان که ملقب به نسل گرسنه ((Hungry Generation بودند در تماس قرار گفت و تأثیر عمیقی بر آنان گذاشت.
در سال ۱۹۶۵ با مری خوزه ترامینی (Marie-José Tramini)، زن فرانسوی که تا پایان زندگی همسر وی بود، ازدواج کرد. در اکتبر ۱۹۶۸ پاز در اعتراض به کشتار تظاهرکنندگان دانشجو در میدان سه فرهنگ تِلاتللکو (Plaza de las Tres Culturas in Tlatelolco) از سمت خود در سرویس دیپلماتیک مکزیک استعفا داد. وی برای مدتی در پاریس پناهنده شد و در سال ۱۹۶۹ به مکزیک بازگشت، شهری که در آن مجله ی خود با عنوان جمع (Plural) (1976-1970) را به همراه گروهی از نویسندگان آزادی خواه اهل مکزیک و آمریکای لاتین، بنیان گذاشت.
پاز از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ در دانشگاه هاروارد مشغول به تدریس شد و مقام استادی چارلز الیوت نورتن (Charles Eliot Norton) را در اختیار داشت. کتاب وی با عنوان “فرزندان باتلاق” (Children of the Mire) دستاورد چهار سال خطابه ی او در این دانشگاه بود. در سال ۱۹۷۵ پس از اینکه دولت مکزیک از انتشار مجله ی پلورال جلوگیری کرد، پاز نشریه ای دیگر با نام بازگشت (Vuelta) را منتشر ساخت که بر مسائلی مشابه با پلورال تمرکز داشت، او تا زمان وفاتش به ویراستاری و نشر این مجله ادامه داد. در سال ۱۹۷۷ پاز به خاطر برپایی ادبیاتی در موضوع آزادی فردی موفق به دریافت جایزه ی اورشلیم شد. در ۱۹۸۰ دکترای افتخاری را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و در سال ۱۹۸۲ برنده ی جایزه ی نوستاد (Neustadt Prize) شد. طی دهه ی ۸۰ پاز از دوست رمان نویس خود کارلوس فوئنتس (Carlos Fuentes) به دلیل اختلاف بر سر ساندنیست ها (Sandinistas)، که پاز با آنان مخالف بود و فوئنتس از آنها حمایت می کرد، جدا شد. در سال ۱۹۸۸ نشریه ی پاز (بازگشت) از سوی انریکه کروسه (Enrique Krauze) و در جهت مشروعیت بخشیدن به هویت مکزیکی فوئنتس مورد حمله قرار گرفت، این واقعه عداوتی را بین فوئنتس و پاز ایجاد کرد که تا هنگام مرگ پاز ادامه داشت. مجموعه ای از اشعار او ( از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۷) در سال ۱۹۹۰ انتشار یافت. در همین سال پاز موفق به دریافت جایزه ی نوبل ادبیات شد. وی در هندوستان گروه شاعران نسل گرسنه را ملاقات کرد و طی محاکمه ی طولانی ۳۵ ماهه شان کمک های شایان توجهی به آنان رسانید. پاز در ۱۹ آوریل ۱۹۹۸ به دلیل بیماری سرطان در آلوارو اُبرِگون (Alvaro Obregón) منطقه ی فدرال مکزیک دار فانی را وداع گفت.
گیلرمو شریدان (Guillermo Sheridan) که از سوی پاز به عنوان رئیس بنیاد اکتاویو پاز در سال ۱۹۹۸ برگزیده شد، کتابی با نام “شاعری با چشم انداز” (۲۰۰۴) به همراه چندین مقاله ی شرح حال نویسی درباره ی زندگی پاز تا سال ۱۹۶۸، منتشر کرد. رامون سیراو (Ramón Xirau) منتقد می نویسد، ” اکتاویو پاز بین زبان و سکوت مردد نبود؛ به اعتقاد وی قلمرو سکوت جاییست که زبان حقیقی زندگی می کند.”
پاز مرد ایده های ناب بود، مصرانه تمایل به سمت جناح چپ جامعه روشنفکری آمریکای لاتین داشت و با اظهار اینکه واقعیت ها بدون قلاب شدن به امور عجیب و غریب به حد کفایت جالب هستند، منتقد سرسخت رئالیسم تخیلی به شمار می آمد. وی کوبا را مورد تمسخر قرار می داد، اتحادیه جماهیر شوروی را تحقیر می کرد و دولت ایالات متحده را مظنون تر از حدی می دانست که در موردش حداقل سخنی بگوید.
شعر و سیاست کانون زندگی او را شکل می دادند. وی زمانی نوشته است، ” اگر اکنون تجسم مناسبی از عشق وجود ندارد، به خاطر نامساعد بودن وضعیت سیاست است – چرا که اندیشه ی بشر تنزل یافته است. به ما گفته شده که عشق ورزیدن به نحوی شایسته از مهمترین امور به حساب می آید، اما این یک تکنیک است و عشق امری فراتر از تکنیک. تخیل نقش بسیار مهمی در عشق و سیاست ایفا می کند و بدون تخیل ما با فاجعه ی حیات مدرن مواجهیم.”
اگر اکتاویو پاز بر عقاید خویش پافشاری می کند به دلیل این است که وی حیات ذهنی را خیلی دور از زندگی بدن نمی داند. دانش، سیاست و بدن اروتیک همگی برای او اموری مشابه و یکپارچه هستند. بر مبنای یک عقیده ی صریح غیر آمریکایی، غیر پروتستانی و کاملا لاتین، زبان احساسات جنسی یک قدم دور از زبان فهم است. اگر شکوفایی ادبی آمریکای لاتین که جایزه ی نوبل را برای پاز به ارمغان آورد به آمریکایی ها چیزهای زیادی را آموخته، به دلیل این است که شور و اشتیاق در هسته ی حرکتی بشر فانی جای دارد.

دو شعر از اکتاویو پاز:

فضاها
فضا
بدون مرکز، نه بالا و نه پایین
به طور مداوم خود را می بلعد و خلق می کند
فضای گرداب مانند
و رها شده در ارتفاعی بلند
فضاها
وضوحاتی به شدت گسیخته شده
معلق شده
بوسیله ی جناحهای تاریکی
باغهای تیره ی صخره ی بلورین
بر میله ای از دود، گل کرده
باغهای سفید در هوا گسترانیده شده اند
فضا
فضایی جام گل را می گشاید
و فضایی در فضای دیگر حل می شود
همگی در هیچ کجا
محل تلاقی نامحسوس

خیابان
اینجا یک خیابان ساکت و طولانی هست
من در تاریکی گام بر می دارم، تلوتلو می خورم و می افتم و
بلند می شوم و کورمال کورمال راه می روم
پاهایم خموشی سنگها و برگهای خشک را پایمال می کند
کسی پشت سر من نیز سنگها و برگها را لگدمال می کند:
وقتی آهسته راه می روم، او هم سرعتش را کم می کند؛
وقتی می دوم، او نیز شروع به دویدن می کند
نگاهی به پشت سر می اندازم: هیچکس.
همه چیز تاریک و بدون گشایش،
تنها قدم هایم از من آگاهند،
در گوشه گوشه هایی سرک می کشم
که برای همیشه به خیابان منتهی می شوند
جاییکه هیچکس انتظار مرا نمی کشد، هیچکس در جستجوی من نیست
جاییکه من در تعقیب مردی هستم که تلوتلو می خورد
و بر می خیزد و هنگامیکه مرا می بیند می گوید: هیچکس.

منابع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Octavio_Paz
http://www.poemhunter.com/octavio-paz/
http://www.washingtonpost.com/wp-srv/style/features/paz.htm

email:malihedargahi@yahoo.com

صفحه ملیحه درگاهی در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/5211

چهره سال: ۲۰۱۴ یکصدمین سالگرد تولد اوکتاویو پاز
http://anthropology.ir/Octavio_Paz

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139