آیا ایده یا اصطلاحی در مورد “شهر اروپایی” وجود دارد؟ آیا کسی قادر است در مورد برنامه ریزی شهری “اروپایی” صحبت کند بدون پذیرش این ریسک که درباره ی “آنچه موجود نیست، سخن می گوید (p. 251)؟ اگر کسی با این گفته موافق باشد، چنین شهری چگونه به نظر می رسد و در آینده چطور خواهد بود؟ این سؤالات در چندین بخش از کتاب هاسنفلاگ مورد بحث قرار گرفته اند، کتاب بر اساس یک سری از سخنرانیهای دانشگاه باهاوسِ وایمار با هدف “خلق جایگزینهایی برای مشارکت پیش رونده در یک مباحثه ی جهانی در مورد آینده ی شهر ” تنظیم شده است (p. 7).
بحث از شهر باستانی و شهر قرون وسطایی با بازارگاهی به عنوان مرکز (هابرماس از آن به عنوان یک ” نهاد کلی” یاد کرده است) ،شروع شده و در ادامه به سمت کلان شهر مدرن هدایت میشود. در اینجا مسئله ی اصلی کشف هویت شهری اروپایی در میان تعارضِ عصر مدرن و سنتی است. اما به درستی در یک اروپای منقوش به گوناگونی با مشکلات یکپارچه و “محرومیت از جذبه ی معنوی جهانی” (Max Weber)، آنجا که بشر در جستجوی زندگی خوب وابسته به فلسفه ی ارسطویی است، در عصر نیروی رادیکال جهانی، اهمیت خانه، اهمیت اشتراک و انفراد؛ آگاهی به پیش میراند. جامعه شناس فرهنگی ریچارد سنت (Richard Sennet)، برای سالهای زیادی دغدغه ی خود را بر عدم توانایی فرد در معماری عمومی مدرن شهرهای بزرگ غربی و از یاد بردن همدلی انسانی گذارده است – روش در بخشهایی از تئوری هاسنفلوگ برآمده از بازتابهای کسب شده ی او است. برای نمونه در شهر برلین حجم به امر لازمی بدل می شود که ویژگی بخش شهر اروپایی است: شهرهایی که در آینده برای ساکنانشان قابل سکنی باقی می ماند، ساکنینی که به توسعه ی اندیشه هایی نیاز دارند که نه منحصرا به سمت نیازهای اقتصادی بلکه به جهت خواست های فرهنگی- سیاسی نیز گرایش داشته باشد” ( p. 92). ” آینده ی شهر برآمده از سنت اروپایی مبتنی بر بهبود آگاهی سیاسی است و این اساس معماری شهری و منطقه ای بوده و هست” (p. 93).
تز اصلی “شهر اروپایی” صرفا ساختی نظری است، شهر حامل بذر انحطاط و فرسایش خود بوده و بنابر این، یک شهر اروپایی نمی تواند برای جامعه ی حال حاضر موجود بوده و بیش از این ادامه یابد. لازم به ذکر است که به طور حتم “شهر اروپایی” وجود دارد که بوسیله ی یک سری عوامل تاریخی، سیاسی و فرهنگی از شهر آمریکایی، مجزا می شود. بی شک گرایشهای رویکردی نسبت به آمریکا وجود دارند، اما به ویژه در توسعه ی شهری آینده شکل اروپایی خاصی را خواهند گرفت “به گونه ای که دوباره و دوباره با معوق کردن لحظه ی ساختارهای موجود، شکل می گیرند”(p. 233). رویکردهای نسبت به این مطلب در کتاب حاضر متفاوت است، اما در مورد آینده ی “شهر اروپایی” این دیدگاه ها با ضرورت توسعه ی فرهنگ شهری “اروپایی” به مثابه یک آگاهی اروپایی که در حال گسترش یافتن در جهان است، موافقند، جهانی که در آن وجوه مشترک هر چه بیشتر جایگزین مرزها شده اند.
نوشتههای مرتبط
با فقدان تأثیر ایدئولوژیکی بر صور شهری، که از صفاتی نظیر مدرن، ترقی خواه و تکنولوژیکی بهره برده، کانونهای امیدوار به سمت نوعی “تلاش برای تفسیر تضاد میان تداوم و تغییر دوباره” (p. 275 ) تغییر جهت داده اند. شهر اروپایی این شانس خوب را داراست که شخصیت سیاسی خود را با همه ی تناقضات دریابد در شرایطی که از تاریخ خویش آگاه است و گفتگوی سیاسی را در تطابق با میراث و تکلیف و نزاع برای یکپارچگی اجتماعی دائمی و همگون سازی فرهنگی، آغاز می کند. پیر بوردیو همبستگی میان طراحی داخلی و جسمانیت را برای ساخت جوامع، خاطر نشان کرده است ( نگاه کنید به: پیر بوردیو، خانه یا دنیای وارونه، همان، منطق کنش. نقد عقل نظری، فرانکفورت ۱۹۸۷، ۴۶۸- ۴۸۹) و بنابراین، بایستی نوعی بازسنتی گرایی آگاهانه از شهرهای اروپایی و ترک فضاهای صرفا کارکردی در پیش گرفته شود و علاوه بر این عصر مدرن و سنتی، تکنولوژی و حس زیبایی شناختی، عقلانیت و احساس، هویت یابی، یکپارچگی و تبادل فرهنگی، با یکدیگر ادغام شوند: ” برای شهر فراسوی عصر مدرن می باید هر دو وجه یکپارچه و دسترس پذیر باشند: خلاق، ابتکاری و دقیق، سمت و سوی حفاظتی. ما باید هم راهنما و هم باغبان باشیم” (p. 288).
کتاب دیتر هاسنفلاگ (Dieter Hassenpflug) بواسطه ی بازگویی های متعدد با نظر به محتوا و یک تجدید نیروی مشخص برای تحصیل در سطح فوق لیسانس ” مطالعات شهری اروپایی”، نشان دار شده است، اما به طور کلی کتاب حرکتی بسیار موفق برای ساختن یک پل بر سرتاسر شاخه های علمی متفاوت میان نظریه و عمل، است. در تطابق با بازتاب اندیشه ی فرهنگی – اجتماعی ریچارد سنت ( گوشت و سنگ)، کتاب هاسنفلوگ نگاهی تازه نسبت به تاریخ شهری دارد و خوانندگان را با ایده های مهیج مجهز می سازد. تفکر و مباحثه در مورد شمار زیادی از مطالعات موردی به ایجاد یکنواختی کمتر کمک کرده و خوانش و فهمی بهتر برای خواننده ای که ارتباط کمتری با موضوع دارد، ایجاد می کند. نگاه روبه جلو و دقیق عیار ” میان اسطوره و واقعیت” است، آنچنانکه تقریبا تمامی اتوپیاهای دولت و جامعه درگیر پژوهشهای وابسته به معماری شده اند: ” نظم های جهانی در تعمق ویژگی های شهری هستند “( p. 131 ) و نیاز به مکانهای قدیمی و جدیدِ تعیین هویت با جهانی شدن گسترش میابد.
منبع:
http://www.cap-lmu.de/fgz/reviews/32.php
malihedargahi@yahoo.com
http://www.anthropology.ir/node/5211
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280