اساس قدرت از نگاه میشل فوکو، بر رابطه است. رابطهای که یک طرف سعی میکند با ابزارهای و تکنیکهای مختلف (از سرکوب گرفته تا اقناع و غیره)، رفتار طرف مقابل را هدایت و اداره کند (فوکو، ۱۳۹۵، ۱۴۳). وقتی طرف مقابل در این مسیر هدایت شد، در این لحظه است که اعمال قدرت صورت گرفته است. فوکو در بررسیهای تاریخی روابط قدرت به ابزارها، استراتژیها و تکنیکهای مختلف اعمال قدرت اشاره میکند (دریفوس و رابینو، ۱۳۷۹: ۳۶۱). از میان ابزارها و تکنیکهای اعمال قدرت، فوکو در بحث رابطه سوژه (انسان) و حقیقت، تکنیکی را به عنوان «تکنیکهای خود» مطرح میکند. در این نوع تکنیک، انسان با ابزار «اعتراف» (در شکل مذهبی) و «صحبت کردن» (در شکل روانشناسی) در مسیری قرار میگیرد که در ابتدا روح و اندیشه و رفتارش را در اختیار مشاور و روحانی قرار میدهد و در ادامه این مسیر، روح، اندیشه و رفتارش را آن طوری دگرگون میکند که به وضعیت کمال و سعادت ِحقیقتهای از پیش تولید شده مشاور و روحانی قرار و آرام بگیرد. در این مسیر، فرد بدون اینکه به زور و اجبار وادار شود، در راهی هدایت و مطیع میشود که در ابتدا به بازگو کردن حقیقتهای از پیش تولید شده و اصلاح رفتار خود (چه رفتار گناه آلود در گفتمان مذهبی و چه رفتار بیمارگونه در گفتمان روانشناسی) میپردازد و در آخر با ساختن خود به عنوان انسان مطلوب، به آرامش خواستهشده گفتمان مذهبی و روانشناسی میرسد (فوکو، ۱۳۹۵، ۵۹-۶۰).
اینستاگرام، بر اساس لایکها، کامنتها، بازدید ویدئوها، اطلاعاتمان در پروفایل، ذخیره کردن و به اشتراک گذاری پستها و دیگر فعالیتهای ما، الگوریتمهای نامرئی طراحی کرده است که تصاویر و ویدئوهای مخصوص برای هر کدام از ما به نمایش بگذارد. بر این اساس شما در دالان و مسیری هدایت و اداره میشوید که خیلی شبیه محیط زندان طراحی شده توسط «جرمی بنتام» به نام «زندان سراسر بین» است که فوکو در کتاب «مراقبت و تنبیه» آن را توصیف کرده است. فوکو در فصل سوم کتاب مراقبه و تنبیه: تولد زندان با عنوان سراسربینی به این موضوع اختصاص داده و سعی میکند به بررسی ویژگیهای معماری زندان سراسربین بپردازد. در این زندان فرد به جای شکل گذشته زندان که در جمعیتهای فشرده و پرازدحام و ناآرام زندگی میکرد، هر فرد در جای خود، کاملاً در یک سلول محبوس است که مراقب او را از رو به رو در آنجا میبیند؛ اما دیوارهای کناری سلول مانع از آن است که او با هم بندیهایش تماس برقرار کند. او دیده میشود اما نمیبیند؛ این زندان به گونهای طراحی شده است که یک برج در وسط قرار دارد و مسئول زندان در آن قرار میگرفت و دور تا دورش سلولهای زندان بود. او میتوانست تمام فعالیتها و حرکات زندانیان را ببیند در حالی که زندانیان نمیتوانستند کسی که همیشه آنها را مشاهده میکند، ببینند. فعالیتهای زندانیان هر روز به دقت مشاهده و ثبت میشد و هر زندانی پروندهای داشت که خودش هم از آن خبر نداشت. در نتیجه، اثر اصلی سراسربین عبارت است از ایجاد حالتی همیشگی و پایدار در فرد محبوس شده که از رؤیت پذیری خود آگاه باشد، حالتی که عملکرد خودکار قدرت را تضمین میکند. رؤیت پذیر به این معنا که زندانی بی وقفه سایه ی بلند برج مرکزی را که از آن جا مخفیانه زیرنظر است در برابر دید داشته باشد (فوکو، ۱۳۷۸، ۲۴۹). اما در زندان اینستاگرام! شما به جای برج مراقبت و زندانبان، الگوریتمها را دارید که تمام حرکات ما را در اینستاگرام به صورت نامرئی کنترل و هدایت میکند و هر یک از ما در سلول انفرادی خود با بقیه سلولها در ارتباط هستیم. بر این اساس همه ما به وسیله الگوریتمها هدایت میشویم و در این زندان اینستاگرام محبوسیم.
نوشتههای مرتبط
اما چه ارتباطی بین پاراگراف اول و دوم وجود دارد؟ در ابزار سلطه «تکنیک خود» ما با گفتن حقیقت از خود آنطور که گفتمان مذهبی و روانشناسی خواستهشده، میپردازیم. در اینستاگرام ما به گفتن حقیقت از خود در برابر الگوها و حقیقتهای از پیش تولید شده توسط الگوریتمهای اینستاگرام میپردازیم. در اینجا انگار نقطه رهایی وجود ندارد و ما دائم خود را در برابر اینستاگرام بازتولید میکنیم و به شکلهای خواسته شده توسط آنها درمیآیم.
راه مقاومت چیست؟ راه مقاومت همان است که فوکو در بازگشت به فلسفه یونان باستان با کمک پرورش «خود آئین» به جای گزاره «تمام افکارت را به روحانی و روانشناس بگو» یافت (فوکو، ۱۳۹۷، ۱۱۷). با کمک پرورش «خود آئین» است که ما به جای گفتن و نمایش خود در زندان سراسربین اینستاگرام، در یک فرآیند فردی و شناخت خود فارغ از گزارههای دینی و روانشناسی میپردازیم. بر این اساس از یک سو ما به جای گفتمان مذهبی که خود را در آخر باید گناهکار بازیابیم و توبه کنیم و از سوی دیگر به جای گفتمان روانشناسی که خود را در آخر بیمار تجلی کنیم و بر اساس نظریههای روانشناسی اصلاح کنیم، ما میتوانیم در نهایت فرآیند خودشناسی، با وضع اهداف و قواعد رفتاری برای خود، مسیر خودمان را بسازیم. در اینجا ما به جای سوژه در اختیار الگوریتمهای اینستاگرام که ما را به هر شکل درمیآورد، یک سوژه در اختیار خودمان هستیم.
منابع:
فوکو، میشل. (۱۳۷۸). مراقبت و تنبیه. ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده. تهران: نشر نی
دریفوس، هیوبرت و پل رابینو. (۱۳۷۹). میشل فوکو: فراسوی ساختگرایی و هرمنیوتیک. ترجمهی حسین بشیریه. تهران: نشر نی
فوکو، میشل. (۱۳۹۵). خاستگاه هرمونتیک خود. ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده. تهران: نشر نی
فوکو، میشل. (۱۳۹۷). نقد چیست و پرورش خود. ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده. تهران: نشر نی