انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دموکراسی برای همه

انگاره دموکراسی مقوله ای بنیادی در سپهر اندیشه های سیاسی است که همواره دغدغه متفکران و فیلسوفان سیاسی بوده است .پس می توان مدعی شد که گفتمان دموکراسی و مدل های متنوع آن کم و بیش با استقبال چشمگیری مواجه بوده و به آرمان جهانی تبدیل شده است .دموکراسی مدرن در آغاز پدیده ای غربی بود ،اما در طی چندین قرن گذشته به تدریج در سرزمین های دیگر نیز گسترش یافت .در قرن بیستم نظام های توتالیتر ،تک حزبی،فاشیستی،به مرور زمان جای خود را به اشکالی از حکومت دموکراتیک دادند .امروزه حتی در کشورهایی که شیوه زندگی دموکراتیک رواج ندارد ؛به شکلی نهادها و شیوه هایی از نظام دمکراسی مرسوم است.کتاب” درسهای دموکراسی “نوشته حسین بشیریه، جامعه‌شناس و پژوهشگر علوم سیاسی است .بشیریه با نوشته‌های متعدد خود و نیز تدریس علوم سیاسی در دانشگاه تهران به مدت ۲۴ سال ،بر مطالعه و عمل سیاسی در ایران تأثیر شایانی گذاشته‌ است .وی اکنون در دانشکده علم سیاست دانشگاه سیراکیوز نیویورک مشغول به تدریس است.

این کتاب  در هشت فصل تدوین شده است وبرای افرادی که علاقمند به درک بهتر مفاهیم ،نهادها و فرایند های عمومی دموکراسی به عنوان حکومت و شیوه زندگی هستند بسیار مناسب است. کتاب به علاقه مندان حوزه سیاست توصیه میشود زیرا منبع خوبی برای معرفی مبانی دموکراسی وانواع آن است . کتاب  حاضر با تفکیک و طبقه بندی مطالب، خواننده را در مسیر درست و مناسبی برای آشنایی با موضوع مورد نظر قرار میدهد. نویسنده به صورت فشرده ، مختصر و مفید اما جامع، اطلاعات و دانش مورد نیاز برای فهم همه جانبه مفهوم دموکراسی را با بیانی شیوا و قابل درک در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

ادعای نویسنده در این گفتارها این است؛ همانطور که تبحر در فلسفه حقوق ،جامعه شناسی حقوق و تاریخ حقوق لازمه مطالعات کارشناسانه در آن رشته نیست ،علم سیاست نیز باید حوزه اصلی مطالعات خود راازپیچیده گیهای مطالعات فلسفی ،جامعه شناسانه و تاریخی رها سازد .این حوزه با حوزه مطالعات دموکراسی کم و بیش یکسان است. اصول و قواعد دموکراسی به نوعی به اصول و قواعد زندگی سیاسی تبدیل شده است. اما معتقد است دموکراسی همچنان با دشمنان ،مخاطرات و چالش های گوناگونی روبرو است و موانع بسیاری وجود دارند که شیوه زندگی دموکراتیک را مورد تهدید قرار داده اند .

ما در این نوشته طبق سرفصلهای موجود قرار است  با ،اصول و مبانی فکری دموکراسی ،پیشتازان این عرصه،پیشینه های  تاریخی ،زمینه های فرهنگی و اجتماعی دموکراسی ،مبانی حکومت دموکراتیک، عملکرد دموکراسی و انواع دموکراسی آشنا شویم  .

نویسنده در راستای تشریح مبانی فکری دموکراسی به عنوان شیوه زندگی سیاسی در جهان مدرن ،که جوهر اصلی آن در اصالت برابری انسان ها ،اصالت فرد،اصالت قانون،اصالت حاکمیت مردم و تاکید بر حقوق طبیعی و مدنی و سیاسی انسان ها متکی است ،به توضیح برخی از مبانی فکری و اصول اساسی دموکراسی می پردازد و در این راستا ،نویسنده ایدئولوژی لیبرالیسم ومفهوم آزادی شهروندان را در سایه حکومت محدود به قانون شرح داده  و توضیح می دهد ،هدف اصلی پیدایش این ایدئولوژی مبارزه با قدرت مطلقه بوده وقدرت قانونی و رعایت حقوق برابر، برای همه شهروندان ،آرمان اصلی لیبرالیسم است او توضیح می دهد حقوق اساسی شهروندان از دیدگاه لیبرالیسم ،آزادی عقیده ،آزادی بیان ،آزادی اجتماع و حق مالکیت و آزادی مشارکت سیاسی اعم از رای دادن و کسب منصب و غیره است. در ادامه به بررسی جنبش فلسفی پراگماتیسم به عنوان مبنای فلسفی دموکراسی میپردازد .

بشیریه نسبی گرایی را نیز بعنوان یکی دیگر از مبانی فکری دموکراسی معرفی کرده و توضیح میدهد، نسبی گرایی، مکتبی است که ارزش را نسبی دانسته و همه ارزش هاو شیوه های زندگی را در محضر عقل بی بنیاد میپندارد ،آنها معتقدند همه به یک میزان حق زندگی دارند.نویسنده  قانون و قانون گزاری را بعنوان مجموعه ای از اصول و قواعد بنیادی و چارچوبی برای سازمان دادن به روابط قدرت و حکومت معرفی میکندو بالاخره درپایان این فصل در  مورد قانون و شأن شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان را که از مفاهیم اساسی زندگی دموکراتیک است و حاکمیت مردم که یکی از اصول اساسی دموکراسی و شیوه های اقتدار مردم  است ،بررسی کرده ودر نهایت  به مسئله حقوق بشرمیپردازد و آن را  بعنوان مجموعۀحقوقی که انسانها صرفا به حکم انسانیت خود از آن برخوردارند ،معرفی میکند.

فصل دوم در مورد پیشتازان اندیشه دموکراسی است  .از معروف ترین آن ها می توان به ارسطو، جان لاک، ژان ژاک روسو، توماس جفرسون، کارل پوپر و رابرت دال اشاره کرد .در این گفتار، نظریات مطرح شده  درباره دموکراسی را  از گذشته تاکنون به دو دسته آرمان گرایانه و واقع گرایانه تقسیم کرده و آنها را شرح میدهد.

در فصل پیشینه های تاریخی وزمینه های اجتماعی و فرهنگی دموکراسی، بشیریه به تشریح زمینه های تاریخی و ظهور نخستین نهادهای دموکراتیک در یونان و روم باستان پرداخته و همچنین نخستین اندیشه های فلسفی درباره دموکراسی از فلاسفۀ آن سرزمین را شرح میدهد سپس زمینه های سرمایه داری، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و سیاسی را توضیح داده وشیوه تکوین  شخصیت دموکراتیک ،در درون ساختارها و فرایند های دموکراتیک رابرای خوانندگان روشن می کند.

در گفتار بعدی ؛مبانی و اصول حکومت دموکراتیک در دموکراسیهای معاصر بررسی شده است  ونویسنده  شرح می دهد، دموکراسیهای معاصر ،دموکراسی غیر مستقیم به شمار میروند و مبتنی بر اصل نمایندگی و پارلمانتاریسم هستند .در این گفتار مهم ترین مباحث مربوط به حکومت دموکراتیک مثل آزادی های مدنی و سیاسی ،جمهوریت،اصل تفکیک قوا،پارلمانتاریسم و فرآیند تشکیل حکومت در دموکراسی ها، فرآیند ائتلافات، اشکال تصمیم گیری در دموکراسی ها،تصمیم گیریهای سیاسی و مسئولیت مقامات در مقابل مردم، ذیل مفهوم مبانی حکومت در دموکراسی بررسی شده است.

در فصل پنجم و ششم  کاربرد و عملکرد دموکراسی احزاب و انتخابات  و انواع دموکراسی ،به  مشارکت های سیاسی، گروه های صاحب نفع و نفوذ، حزب های سیاسی، نظام های حزبی و انتخاباتی، مبارزات و نظارت و معرفی و گزینش در انتخابات و آرای عمومی و انواع دموکراسی ها از مستقیم، اجتماعی و صنعتی گرفته تا دموکراسی مسیحی، چند قومی و صنفی، معرفی شده است.

نویسنده در فصل هفتم ،توجیهات و نقدها و همچنین گذار به دموکراسی و چشم اندازآتی آن را بررسی کرده ودر این گفتار توضیح میدهد معمولا نقد دموکراسی توسط مکاتبی چون محافظه کاری ،نخبه گرایی ،فاشیسم ونظریه های سیاسی و مذهبی صورت گرفته است. آنها به دلایل مختلفی همچون استبداد اکثریت، بروز هرج و مرج ،تسلط ذوق و سلیقه عامیانه ،از میان رفتن نابرابریهای طبیعی ،یکسان سازی اجتماعی، و غیره دموکراسی را مورد نقد قرار داده اند.بشریه در این گفتار به تاریخ آغاز نخستین نقدهای عمده بر دموکراسی از دوران یونان باستان تا نقد دموکراسی دراندیشه سیاسی در قرون وسطی می پردازد  و میگوید نقد بر دموکراسی  نه تنها در دوران قرون وسطی ادامه داشته است بلکه کلا در آن زمان  مخالف دموکراسی بودند.در  قرون جدید نیز نقد دموکراسی پس از انقلاب فرانسه به اوج خود می رسد .در این فصل بشیریه نقد افرادی را که از مواضع راست گرایانه و چپگرایانه دموکراسی را نقد کرده اند، مطرح میکند ،به طور مثال نقد افرادی  همچون هگل ومارکس و انگلس ،که دموکراسی لیبرال را حکومت بورژوازی و سرمایه داری میدانستند و از موضعی چپگرایانه و اصلاح طلبانه نقد خود را مطرح می کردند و اندیشمندانی همچون پاره تو، موسکا و غیره که از موضع راست گرایانه و بدبینانه  دموکراسی را نقد کرده اند .در پایان به هایدگر فیلسوف آلمانی که ضمن دفاع از فاشیسم ،نقاد دموکراسی نیز بوده است ،اشاره میکند. بشیریه در گفتارحاضر  به توجیهات گوناگونی که  در دفاع از دموکراسی عرضه شده است نیز پرداخته است.

در آخرین گفتارتحت عنوان  گذار به دموکراسی و چشم انداز آینده آن ،به استقرار دموکراسی و پیشرفت آن درنیمه دوم قرن بیستم پرداخته ودر مورد چشم انداز دموکراسی  توضیح میدهد امروزه نظام دموکراسی بیش از هر زمان دیگر در سطح جهان گسترش یافته است اما باید بدانیم دموکراسی فقط به واسطه گسترش بین المللی از طریق امواج دموکراسی و یا نقش و تاثیر تعیین کننده نهادها و سازمان های بین المللی استقرار نمی یابد بلکه نیازمند تکوین شرایط مساعد داخلی است.بنابراین چشم انداز دموکراسی در همه جا به اعمال و گزینش های گروه های حاکم و گروه های تحت حکومت بستگی دارد.

در نهایت بشیریه میگوید “یکی از خطرات عمده ای که برای دموکراسی در قرن بیستم پدیدار شده ،بنیادگرایی مذهبی است.بنیادگرایی در مذاهب مختلف به ویژه مسیحیت ،یهودیت،اسلام و مذهب هندو وجود دارد . بنیادگرایان در همه جا ارزش و اعتباردموکراسی و لیبرالیسم غربی را نفی میکنند و مخالف کثرت گرایی ارزش و تساهل عقیدتی هستند”.(۲۱۷-۲۱۸)

 

حسین بشیریه،(۱۳۸۰)،تهران:نشر نگاه معاصر