وانگهی خوب است به این مسئله اشاره کنیم که صرف نظر از تحجرِ پدرسالاریِ نهفته در سنت، که مسلماً نیازمند اصلاح و تغییر بود ، بنا به سنت قومی و فرهنگی ، هر منطقه ای (شهرها و ولایتهای مختلف) ، سبک و آداب زندگی، تعبیر و تفسیرِ خاص بومیِ همان مناطق را داشت ـ که بی تردید در هر منطقه ای تفاوتهایی هویتی با آداب و رسوم مناطق دیگر، ولو جزئی میتوانست به منزله جزئی از تاریخ تمدن غنی ایران شناخته شود ـ حال آنکه در ساختار مدرنی که اکنون دولتِ مقتدرِ مرکز گرا، قصد پی ریزی اش را داشت ، تلاش عظیمی میشد تا از طریق مختلف همچون تحصیل، نظام وظیفه و همچنین بهم ریختن عادتهای فرهنگی و نهادینه کردنِ «الگوهای خاص جدید» به نوعی از «یگانه سازی» دست یابد. هر چند که در مناطق دور از مرکز ، ساختارها و سیاست گذاری های به اصطلاح مدرن، هرگز نتوانست موفقیتی کسب کند . چرا که قدمت فرهنگهای مناطقِ دور از مرکز ، باعث میشد تا مردم بومی زیر بار زورِ فرهنگ یگانه ساز نروند ؛ ضمن آنکه دولت مرکزی، چنان مرکز گرا بود که به همان اندازه که هیچگونه نگرانی بابت عمران و آبادی مناطق دور دست و محروم نداشت ( ۷) ، تمایلی هم جهت صرف انرژیِ شکل گیری فرهنگ مدرن در آن مناطق نداشت.
اما به لحاظ نظری، چنانچه گفته شد ، مسئله ی دولت جدید ، حداقل در رویاها و آرزوهایش در آن ایام ، جهد و کوشش همه جانبه ای بود تا بتواند بر پارادایم های فرهنگی و یا دینیِ مبتنی بر سنت غلبه کند . به عنوان مثال در خصوص بحث حاضر یعنی «بدن» ، می باید گفت خواستش غلبه بر پارادایمی بود که «بدنمندی» را از تفسیرهای دینی اشباع کرده بود ؛ هر چند که امروزه ، یعنی پس از انقلاب اسلامی ، «بدن دینی» ، تا حدودی جایگاه مرجعیت پیشن خود را بازیافته است…
و باید اضافه کرد که به طور کلی « گفتمان دینی درباره بدن در ایران ، پس از ورود اسلام، توسعه و تکامل می یابد و اشکال گوناگونی از رژیم های غذایی و نظامهای مربوط به بهداشت و سلامتی ، احکام و گزاره های متعددی درباره پاکی ، نجسی ، طهارت و بسیاری از آموزه های دیگر ، درباره خویشتن داری و کنترل و مراقبت از نفس و خود ، معطوف به بدن بوده است (…) ما از لحظه تولد تا آخرین لحظه حیات یعنی کفن و دفن با مجموعه ای از آموزه های دینی درباره بدن زندگی میکنیم و به نوعی میتوان گفت انسانِ مسلمان”بدنی متشرع” دارد. بخش مهمی از مناسک و آیین های دینی مثل آیینهای مربوط به ماه رمضان و روزه ، ازدواج و قواعد فقهی و شرعی مربوط به تولید نسل و زناشویی ، جنسیت و ختنه کردن ، طهارت و پاکی مانند وضو گرفتن و انواع غسل ، پوشش و پوشیدگی بدن مردان و زنان ، خوراک و فرهنگ غذایی ، آراستگی و زیبا سازی بدن ، صیانت و محافظت از بدن اعم از مجازات های مربوط به کشتن نفس و دیه های مربوط به زخمی شدن بدن ، و توصیه های دینی درباره لزوم حفظ بدن و بسیاری از گزاره های دیگر دینی که به صورت گزاره های فقهی ، اخلاقی و شرعی هستند ، همگی بیانگر این است که بدن در گفتمان دینی از اهمیت چشمگیر و والایی برخوردار است» . ( ۸ ) .
نوشتههای مرتبط
ادامه دارد…
منابع :
۷. بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم ۱۳۷۱، ج ۲ ، ص ۲۵۹.
۸. فاضلی نعمت الله ، تاریخ فرهنگی ایران مدرن : گفتارهایی در زمینه تحولات گفتمانی ایران امروز از منظر مطالعات فرهنگی ؛ تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، ۱۳۹۳ ص ۳۰۷ .