انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

میراث فرهنگی ناملموس و جنسیت

برگردان: آذر جوادزاده

 خلق هویت جنسیتی

ارزش ها، هنجارها و قوانین مربوط به جنسیت در بین جوامع،گروه‌ها وکامیونیتی‌ها متنوع است. تمامی  بیان‌های حسی و تفکری میراث ناملموس فرهنگی، محمل و انتقال دهنده‌ی دانش و هنجارهای  مرتبط با نقش‌ها و روابط در درون ِ گروه ها و نیز مابینِ گروه‌های جنسیتی در یک جامعه‌ی معین است.به این ترتیب، میراث فرهنگی ناملموس یک بستر و زمینه‌ی ممتاز برای شکل دادن به نقش‌ها و هویت‌های جنسیتی و انتقالِ آن‌ها است. چندان که میراث فرهنگی ناملموس و ساختار هویت جنسیِ افراد، جدا از هم نیستند.

دسترسی به بیان‌های خاص میراث فرهنگی ناملموس و مشارکت در آن‌ها معمولا با جنسیت مشخص می‌شود. برای مثال، صنایع دستی سنتی، اغلب به تقسیمات خاص کار با نقش‌های مکمل و جنسیتی شناسایی و تعیین می‌شوند.

از سوی دیگر،کنش‌های اجتماعی، رویدادهای جشنی و هنرهای اجرایی، می‌تواند فرصتی برای نمایان‌شدن ِ  مشکلات و تعصبات اجتماعی، از جمله مسائل مربوط به نقش های جنسیتی / یا نابرابری‌های مرتبط با جامعه باشد. به عنوان نمونه، در بسیاری از جشنوارها و اجراهای سنتی، مردم نقش‌های جنسیتی را تغییر داده و یا فراتر از آن می‌روند. به این ترتیب جوامع، فضاهایی را خلق می‌کنند که آگاهی آن‌ها در باره‌ی نقش‌های جنسیتی و تسهیل در بازتاب آن‌ها ارتقاء یابد، وگاهی نیز هنجارهای جنسیتی به چالش کشیده شود.  تکامل نقش‌ها و روابط جنسیتیبطور کلی انسان ها از کودکی جذب ِنقش های جنسیتی شده و آن را فرا می‌گیرند.اما در هرحال نقش‌های جنسیتی ایستا نیستند. آن‌ها دقیقا مانند میراث فرهنگی ناملموس، مرتبا و پی‌درپی تغییر می‌کنند و خود را با شرایط و پیشامدهای جدید وفق می‌دهند. جوامع به مرور زمان در باره‌ی نقش‌ها و هنجارهای جنسیتیِ خود “مذاکره” می‌کنند و بسیاری از سنت‌های خاص جنسیتی که در گذشته در قلمرو انحصاری یک گروه جنسیتی بود، توسط جامعه از انحصار بیرون آمده تا سایر گروه‌های انحصاریِ جنسیتی را نیز شامل شود. میراث فرهنگی ناملموس نقش مهمی در ایجاد و انتشار ارزش‌ها و هنجارهای مربوط به جنسیت و تغییر شکل آن‌ها دارد. انگیزه برای تغییر یک کنش می‌تواند آن را عملی کند ، مانند یافتن راه حل برای یک تهدید خاص؛ همچنین می تواند مبتنی بر اصول پایه‌ای باشد تا فرصت‌های برابر را ارتقا دهد.

در عین حال‌که هنجارهای جنسیتی در انتقال میراث فرهنگی ناملموس، تاثیرگذار است، میراث ناملموس نیز  هنجارهای جنسیتی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به این ترتیب یک ارتباط متقابل و تعامل بین هنجارهای جنسیتی و میراث فرهنگی ناملموس وجود دارد.

عامل دیگر برای تغییرات مرتبط با جنسیت، مربوط به مشارکت موثر در روند مذاکره و تاثیرگذاربودن ِ طرف ِ مذاکره است.تصمیم سازی در باره‌ی انتقال و پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در یک خلا اتفاق نمی‌افتد،و در یک سیستم بزرگ و گسترده، روابط قدرت و جنسیت جاسازی و تعبیه شده است. این هنجارها، روابط و رفتارها، نحوه‌ی فرایند مذاکره را کنترل کرده و بر آن تسلط کامل دارند. آن‌ها مرتبا از درون یک جامعه مورد سوال قرار می‌گیرند تا امکان مشارکت و تعادل بیشتر در روابط قدرت فراهم شود.

تنوع مفاهیم جنسیتی

از این جهت که میراث فرهنگی ناملموس از یک جامعه به جامعه ی دیگر متنوع  است، مفاهیم جنسیتی نیز به همان اندازه متفاوت است. یک درک مشترک جهانی از مفهوم جنسیت وجود ندارد. علاوه بر آن، ارزش‌ها و نقش‌های جنسیتی از منظر و دیدگاه جامعه می‌بایستی تحلیل شوند. برای مثال بعضی از قبیله‌های بومی شمال آمریکا، هفت جنسیت مختلف را به رسمیت شناختند، از جمله تراجنسیتی‌ها و مردم به شکل روح.

برخی جوامع آسیایی و اروپایی، سه گروه یا بیشتر، از گروه های جنسیتی را به رسمیت شناختند. بعضی اوقات سن و جنس بسیار به هم مرتبط اند، برای مثال ، هنجارها و انتظارات مربوط به جنسیت که به الکوی رفتاری بچه‌ها توجه دارد، از آنچه برای بزرگسالان و افراد بالغ انتظار دارد،بسیار متفاوت است. به‌همین ترتیب ارزش‌ها و نقش‌های جنسیتی در یک جامعه تکوین و تکامل می‌یابد. این تغییرات به وفاق در کنش‌ها و بیان‌های حسیِ میراث فرهنگی ناملموس منتهی می‌شود.

 

عدالت جنسیتی : همچنان که روابط در میان جوامع درحال تحول مستمر قرار دارد، آن ها فرصت هایی را برای تغییر در جهت عدالت، برابری و فائق آمدنِ تبعیض مبتنی بر جنسیت در میان کنش‌های میراث فرهنگی ناملموس ایجاد می‌کنند. برابری و عدم تبعیض در مرکز اصول حقوق بشر هستند. هنگام ملاحظه و توجه به برابری جنسیتی و میراث فرهنگی ناملموس، دیدگاه حقوق بشر بر تفاوت ها بین نقش‌های جنسیتی تمرکز نمی‌کند، بلکه به این مورد که آیا آن‌ها تشخص و رفاه افراد ِ جامعه را انکار می‌کنند؛ متمرکز می‌شود. بیانیه‌ی رفع تیعیض علیه زنان[۱]، نگرش ها و اعمال سنتی فرهنگی آن‌ها را مشاهده نمی‌کند، یا حتی نقش‌های متمایز اختصاص‌داده شده به زنان و مردان را به چالش نمی‌کشد ، بلکه فراتر از آن عواقب منفی خاصی را که ممکن است از آن‌ها ناشی شود ، مانند اعمال نقش‌های کلیشه‌ای برای زنان که قدرت آن‌ها را از بین می‌برد یا به هر نحوی به منافع آن‌ها آسیب برساند را، زیر نظر می‌گیرد.

بنابراین از منظر عدم تبعیض،شایسته است که صحت ادعاها برای “حفظ” جنبه‌های مختلف کنش های سنتی فرهنگی که شامل ِ و یا حتی منشا پیشرفت ِ تبعیض و تبعیت است، زیر سوال برود. چنین ادعاهایی باید در برابر حقوق کسانی که ممکن است با چنین شیوه‌هایی به حاشیه رانده و از قدرت خارج شوند، سنجیده شود. بدیهی است که برخی از اقدامات هرگز از منظر حقوق بشر قابل قبول نیستند ، اما بسیاری دیگر در منطقه‌ای خاکستری (نامشخص و تردیدبرانگیز) قرار دارند که، شناسایی درجه‌ی آسیب به افراد می‌تواند بسیار پیچیده باشد.

این موضوع همچنین سوال پرچالش را ایجاد می‌کند که چه کسی در چه زمانی باید حکم قطعی را تعیین کند. رعایت اصل عدم تبعیض و به نفع رفاه جامعه ، باید شامل همه‌ی کنشگران ، از جمله گروه‌های حاشیه نشین و / یا گروه‌های مشمول تبعیض جنسیتی شود. از سوی دیگر این گروه‌های اجتماعی ممکن است خودشان کنش‌های سنتی تبعیض آمیز را تشویق و یا حمایت کنند. دلیل این کار اغلب به کارکردهای اجتماعیِ کنش مربوط است و یا این‌که بر اهمیت درک پویایی جنسیتی تأکید می‌کند. حتی وقتی‌که جنبه ای از کنش بخودی خود حقوق بشر را نقض کند، در واقع یک کارکرد مهم اجتماعی را ارائه می‌دهد.وقتی در موضوع میراث ناملموس صحبت از تبعیض جنسیتی است، نهایت احتیاط برای امتناع از دیدگاه بیش از حد ساده انگارانه نیاز است که، کم‌شمردنِ کنش‌ها فقط بر اساس اعمال یک گروه خاص جنسیتی باشد. این واقعیتی است در اغلب ِ – اگر نه بیشترین – جوامع سراسر دنیا که شمار قابل توجهی کنش‌های فرهنگی و اجتماعی تفکیک شده ( بر اساس سن، جنس و دیگر معیارها) را دارا هستند و این به تنهایی نباید به عنوان نشانه‌ای از وقوع تبعیض در نظر گرفته شود. جوامع فقط از یک تحلیل جنسیت – محور، می‌توانند تشخیص دهند که آیا میراث ناملموس فرهنگی آن‌ها – کنش‌های اجتماعی، آداب و رسوم، فوت‌وفن، سنت شفاهی، و غیره – واقعا چقدر تبعیض‌آمیز است. علاوه بر آن، لازم نیست که تفکیک جنسیتی اعمال شود تا جنبه‌های تبعیض‌آمیز شناسایی شوند.

تعهد به حقوق بشر در کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس (به اختصارکنوانسیون) به وضوح بیان شده ،که تأیید می کند میراث فرهنگی ناملموس سازگار با استانداردهای بین المللی، می تواند حقوق بشر را در حوزه ی کنوانسیون در نظر بگیرد. (ماده ۲.۱)

 

جنسیت در پاسداری : درک ارتباط صمیمانه‌ی بین جنسیت و میراث فرهنگی ناملموس، راه مَفَرِ  جدیدی را برای پاسداری موثر می‌گشاید. در این نگره ، تاکید بر نقش مرکزی کامیونیتی(اجتماع محلی) در پاسداری، یک فرصت جدی و مهم است. به این دلیل که جوامع و گروه ها یکپارچه نیستند،تعیین و شناساییِ تنوع کنشگران و نقش‌های آن‌ها در ارتباط با میراث فرهنگی ناملموس و به طور خاص توجه به ملاحظات جنسیتی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در غیر این صورت ، امکانات جدید برای حفاظت موثر از خطر، ناپیدا و بدون ِ استفاده باقی می ‌ماند.

جنسیت و میراث فرهنگی ناملموس تعامل پیچیده و تا درجه ای، روش های مشترک از طریق ِ تصویب، کنش، انتقال و غیره دارند. بنابراین، رویکردهای پاسداری برای زیرفشارقراردادن ارتباطاط جنسیتی، ظرفیت و قدرت فراوان  داشته که در عرصه‌ی تضعیفِ جایگاه ،تصدیقِ جوامع ،تک‌تکِ اعضای جامعه و یا خرده‌گروه ها، قابل اِعمال است.

کنوانسیون، شماری از قوانین پاسداری در سطوح ملی و بین المللی را پیش‌بینی کرده است. در سطح ملی آن‌ها شامل  شناسایی و فهرست برداری میراث فرهنگی ناملموس، تدوین چارچوب نهادهای سیاسی و قانونی، و توسعه‌ی طرح‌های پاسداری، پژوهش و ارتقاء آگاهی و ابتکارات آموزشی می‌شود.در سطح بین المللی، کشورهای طرف می‌توانند برای حفاظت و معرفی نامزدها، نوشتن لیست میراث ناملموس برای کنوانسیون یا طرح های ثبت مربوط به بهترین کنش های پاسداری، درخواست کمک بین المللی کنند.

 

جنسیت در شناسایی : مساله‌ی اصلی در اجرای کنوانسیون همکاری نامرئی زنان در ایجاد و پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس است. همین وضعیت برای گروه‌های حاشیه‌ای جامعه نیز وجود دارد که همکاری آن‌ها در سطح ملی یا بین المللی به‌ندرت تصدیق می‌شود. گاهی اوقات فضاهای میراث فرهنگی ناملموس مربوط به گروه‌های جنسیتی حاشیه‌ای ِ تصویب شده، تنها فضاهای اجتماعی ئی هستند که جامعه به آن‌ها اجازه‌ی عمل می‌دهد. اساس جنسیت در شناسایی میراث فرهنگی ناملموس در سطح ملی، خطر نادیده گرفته شدن ِ میراث گروه‌های جنسیتی خاص را به همراه دارد.

 

جنسیت در فهرست برداری : بطور مشابه ،ثبت میراث فرهنگی ناملموس ، تحقیقات و مستندات مربوط به آن، باعث نادیده‌گرفتن یا ارائه‌ی نادرست سهم زنان و گروه‌های حاشیه ای در میراث فرهنگی ناملموس  می‌شود. بنابر مفاد کنوانسیون، میراث فرهنگی ناملموس متعهد به شمولیت همه‌ی جوامع مرتبط است. از این رو آموزش و پشتیبانی از فهرست‌نویسی کامیونیتی – محور، ارائه‌ی کامل همه‌ی مشخصات کامیونیتی بر حسب جنسیت است. در این فرایند، طیف وسیعی از میراث فرهنگی ناملموس شناسایی شده و برخی فرضیات جنسیت -محور که اساس انتقال و حفاظت است، قابل مشاهده است.

 

 

جنسیت در برنامه های حفاظت : تدوین برنامه‌های حفاظتی برای میراث فرهنگی ناملموس لحظه‌ای تعیین‌کننده است که بر بیان آینده‌ی میراث فرهنگی ناملموس خاص تاثیر‌گذار است. جوامع، اهمیت و مفهومِ یک کنش خاص،خطرات و تهدیدهای احتمالی ، استراتژی ها و اقدامات برای رفع آن‌ها و همکاری منابع انسانی و مالی مرتبط را بازتاب می‌دهند. به همین دلیل این فرایند برای همه‌ی اعضای جامعه می‌تواند سودمند باشد چرا که صدای همه‌ی گروه‌های سنی و جنسی می‌باید درنظر گرفته شود. در اولین مرحله جوامع خودشان باید درک خود را از جنسیت و نقش های جنسیتی و ربط ِ آن به میراث شان را بیان کنند. اقتدار دولت، نهادهای جامعه‌ی مدنی، نهادهای آکادمیک و جامعه‌ی پژوهشی ممکن است دانش روش شناختی و دیدگاه‌ها را طوری یکپارچه کنند که دیدگاه های جنسیتی را در حفاظت تامین کنند. عنصر کلیدی قدردانی ست که توسط کامیونیتی و کنشگرانِ غیرکامیونیتی از نقش های گوناگون و قواعد – شامل نقش های جنسیتی و  قواعد خاص جنسیت – که تامین کننده ی یک برنامه ی حفاظتی موفق است؛ به انجام می‌رسد.

 

جنسیت در توسعه ی سیاسی : اگر سیاست‌ها در میراث فرهنگی ناملموس بر روی مشترکات روابط بینِ جنس‌های مختلف و میراث فرهنگی ناملموس بنا شود، سیاستگذاری برای حفاظت با اطمینان از مشارکت فعال صداهای مختلف، شامل همه‌ی گروه های جنسیتی مرتبط، تامین می‌شود. باقی‌گذاشتن ِ این وظیفه برای یک یا چندنفر از اعضای کامیونیتی،کارشناسانِ خارج از کامیونیتی یا آژانس های دولتی، یک خطر محسوب می‌شود. سیاستگذاری می‌باید فراتر از روش‌های پیشرفته برای پیشبرد اصول حقوق بشر (شامل عدالت جنسیتی) ، توسعه‌ی پایدار و احترام متقابل در پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس مثل کنوانسیون (ماده‌ی ۲.۱)،تلاش کند. همچنین اطمینان حاصل شود که اقدامات آگاهی بخش به “توجیه هرنوع تبعیض سیاسی ، اجتماعی ، قومی ، مذهبی ، زبانی یا جنسیتی” کمک نمی‌کنند (دستورالعمل های عملیاتی ۱۰۲). اسناد بین المللی مربوط به برابری جنسیتی ، مانند CEDAW و پروتکل اختیاری آن می‌توانند منابع مفیدی باشند. علاوه بر این ، برای فراگیری و موثربودن سیاست‌گذاری ها، باید تنوع کنش‌های جنسیت – محور ِ موجود در قلمرو یک کشور را در نظر بگیرد. جنسیت در بیانیه‌های بین المللی : بطور فزاینده، در طول دهه‌ی گذشته، ارجاعات به جنسیت  در بحث‌ها و تصمیمات کمیته های بین دولتی برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس، منتقل شده که مکررا به بیانیه‌ها استناد می‌شود. در حالی‌که بیانیه‌های مرتبط با نقش های جنسیتی در برخی پرونده‌ی نامزدهای ثبت، یا نهادهای مشورتی از عدم ذکر کافی جنسیت ابراز نگرانی کرده اند. به علاوه آن‌ها احزاب کشورها را برای مشورت با کنشگران و نقش آن‌ها در ارتباط با میراث فرهنگی ناملموس و بطور خاص، مساله‌ی جنسیت تشویق کرده‌اند. جریان اصلی جنسیتدر حالی که متن کنوانسیون در مورد جنسیت صریح نیست ، نهادهای حاکم به مسائل جنسیتی توجه ِ بیشتری نشان داده‌اند و از دولت‌ها خواسته‌اند که هنگام گزارش در باره ی وضعیت عناصر،”توجه ویژه به نقش جنسیتی” کنند. بنا به درخواست آن‌ها ، اکنون همه اشکال و دستورالعمل ها در مورد سازوکار‌های همکاری بین المللی و گزارش‌های دوره‌ای کشورهای عضو در مورد اجرای کنوانسیون، حاوی ارجاعاتی به جنسیت بوده و بخشنامه‌های عملیاتی کنوانسیون بر این اساس اصلاح شده است. علاوه بر این ، برنامه‌ی جهانی ظرفیت سازی یونسکو برای اجرای کنوانسیون، شامل آموزش و مشاوره سیاسی در مورد روش‌های محافظت از جنسیت است.درک ارتباط بین جنسیت و میراث فرهنگی ناملموس بسیار قابل توجه است و حفاظت موثر در دو راه می‌تواند  گشایش جدید برای محافظت تلقی شده و گام‌های به سمت برابری جنسیتی را قدرتمند کند.  بنابراین جریان اصلی جنسیت در محافظت، نه فقط یک فرصت و قوت، بلکه یک ضرورت اخلاقی است.

 

 

منبع:UNESCO,2015, Intangible cultural heritage and gender; ich.unesco.org

 

 

[۱] The Convention on the Elimination of Discrimination Against Women (CEDAW)