انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سفرنامه جنوب هند(۵)

عکس‌ها: نسیم کمپانی ۲۰۱۷

به ساعتم نگاه کردم و دیدم تازه ساعت یک بعد از ظهر است به یاد عکسی که از معبد منگیشی Mangueshi Temple   در موزه باستان شناسی گوا دیده بودم افتادم و تصمیم گرفتم آنجا را نیز ببینم این معبد باستانی در شهر پوندا و در دهکده پریول Priol  قرار دارد دوباره پیاده به سمت ایستگاه اتوبوس رفتم تا اتوبوسی را که به این معبد می رفت را پیدا کنم از مردی که مامور ایستگاه بود پرسیدم منگیشی مندیرMangueshi Mandir ؟ مندیر Mandir  در زبان هندی و سانسکریت به معنی معبد می باشد رویش را به طرفم برگرداند و با صدایی خفه  به هندی گفت یاهان یعنی همین جا روی نیکمت چوبی کهنه ای که پشت سرم قرار داشت نشستم و منتظر شدم پس از حدود ده  دقیقه اتوبوس رسید فقط دو نفر از آن پیاده شدند و من هم کوله ام را بر روی  شانه ام انداخته و سوار شدم باز هم ده دقیقه دیگر گذشت و یک زن و شوهر نسبتا مسن وارد اتوبوس شدند نمی دانستم کی حرکت می کنیم و چقدر دیگر باید صبر کنم اثری هم از راننده نبود که از او بپرسم پس نشستم تا ببینم چه می شود حرص و جوش خوردن فایده ای نداشت هوا نسبتا گرم و کاملا آفتابی بود چند بچه  به همراه مادرشان در حال گدایی بودند زن یک کودک حدودا شش ماه را با پارچه ای کثیف و کهنه به دور کمر خود بسته و دستش را زیر باسن او گرفته بود تا از افتادن احتمالی کودک جلوگیری کند موهایش به شکل گلوله شلی در پشت سرش جمع کرده بود و یک جفت دم پایی پلاستیکی لا انگشتی بر پای داشت لاغر و نحیف بود  یک بلوز کوتاه بنفش رنگ که در زبان هندی به آن چولی Choli  می گویند که قدمت آن به هند باستان می رسد بر تن و یک ساری صورتی کهنه را به دور خویش پیچیده بود ساری درواقع پوشاکی است که در سرتاسر شبه قاره هند زنان بر خود می پیچیند و بر طبق نظر مردم شناسان و محققان پوشاک هند ۱۰۸ نوع روش پیچیدن ساری وجود دارد که با دیدن آن کاست ,منطقه , خاندان و طایفه شخص نمایان  می شود این کلمه از واژه سانسکریت شاتی Sati  گرفته شده که به معنی تکه پارچه است ,  دوباره نگاهش کردم کسی توجه چندانی به او نمی کرد شاید چون هزاران هزار از این گدایان در سرتا سر شبه قاره هند پراکنده هستند و به شکل بخشی جدایی ناپذیر از شهرها بخصوص شهرهای توریستی در آمده اند در حال نگاه کردن به او بودم که راننده آمد و اتوبوس به سرعت حرکت کرد.

 گاو تزیین شده برای جشنواره ماکر سنکرانتی شهر پنجی

زنی در حال گدایی شهر پنجی ایالت گوا

از پنجی تا معبد منگیشی ۲۱ کیلومتر یعنی حدود چهل دقیقه فاصله بود طبق معمول سرم را به پنجره باز چسباندم و به  جاده زیبا و سرسبز چشم دوختم جنگل های انبوه ,درختان نارگیل و روستاهای کوچک که چند خانه چوبی در میان آنها قرار داشتند باز مرا از خود بیخود کرد ,لبخند بر لب و با چشمانی باز این مناظر وصف ناپذیر را تماشا می کردم شور زندگی هر لحظه در من بیشتر اوج می گرفت مگر می شود این تصاویر هیجان انگیز را دید و عاشق نشد صدای شاگرد راننده که فریاد زد ” منگیشی ” مرا از این خیالات زیبا بیرون آورد , پیاده شده و بیست روپیه پرداختم  به سمت جاده باریک خاکی که روبرویم بود روان شدم ,وارد جاده شده و پس از حدود پنج دقیقه پیاده روی جاده خاکی تبدیل به زمینی نیمه آسفالت نیمه خاکی شد دو طرف این جاده را حصارهای سفید کوتاهی که از گچ و سیمان ساخته شده بودند و درواقع  راه را به گردشگران خارجی و زاِئران هندو نشان می دادند دیده می شد  ,درختان بلند نخل و جنگلی انبوه را نیز پشت این حصارها قرار داده بودند حدود یک ربع پیاده روی نیاز است تا به معبد برسیم با قدم های محکم در راه معبد قدم می گذاشتم مردم بسیاری نیز در حال رفت و آمد بودند که البته اکثرا هندی و کمتر خارجی بودند مثل من  پس از تمام شدن این جاده وارد محوطه ای مانند بازار شدم همه چیز برای فروش به نمایش گذاشته شده بود.

تالار معبد منگیشی شهر پوندا دهکده پریول

معبد منگیشی و ستون دیپ استمبا  شهر پوندا دهکده پریول

پوشاک ,دمپایی,صنایع دستی و مجسمه های خدایان و الهه های هندو  چندین زن محلی با ساری های کهنه رنگارنگ و چهره های خسته روی زمین نشسته  و در حال فروش یک پکیج کامل برای معبد  که شامل برگ درخت موز  که در آن  یک گل نیلوفر آبی سفید رنگ قرار داده ,یک عدد نارگیل که میوه مقدسی در دین هندو بشمار می رود و در زبان سانسکریت به آن سری پاهالا Sriphala  گفته می شود و نماد سه خدای اصلی در هندویسم می باشد و دو عدد گل یاسمن بود  درواقع میوه نارگیل نشانه سلامتی ,خلوص ,بهداشت و پاکیزگی است و در هند به آن خدای میوه ها می گویند نارگیل در تمامی مراسم ازدواج , مراسم عبادات هندو یا پوجا Puja   ,جشنواره ها و شروع هر کاری مانند ساخت منزل و خرید اتومبیل  استفاده می شود . گل ها را در تشت آب قرار داده بودند تا دیرتر پلاسیده و خراب شوند و حداقل برای چند ساعتی شرایط فروش را داشته باشند  تمام این بسته مقدس برای تقدیم به معبد تهیه و تدارک دیده شده تا دعاهای شخص مورد قبول بگوان منگیش Bhagavan Manguesh   که یکی از اشکال تجسم یافته  شیوا Shiva  یکی از خدایان سه گانه دین هندو می باشد ,واقع شود.

سر در ورودی معبد منگیشی الهه دورگا نصب شده شهر پوندا دهکده پریول

من هم به قیمت ده روپیه یکی از این پکیج ها را برای خوشحال کردن زن فروشنده خریداری کرده و از پله های  معبد بالا رفتم نمای بیرونی معبد نیمه خاکستری نیمه آجری رنگ بود و لینگام Lingam  که علامت آلت تناسلی شیوا  که نماد قدرت باروری و ازدیاد نسل انسان در هندویسم می باشد نیز بر یکی از دیوارها نقش شده بود وارد معبد شده و کفش هایم را بیرون معبد در آورده و در جای مخصوصی که برای آن ها در نظر گرفته شده بود قرار دادم پیش از ورود به محوطه اصلی باید پاها ,صورت و دهان خود را در زیر شیر آبی که به همین منظور در گوشه ای تعبیه کرده بودند می شستم ,البته من هم از دستور پیروی کرده و پاها و صورت خود را شسته وارد محوطه اصلی معبد شدم , روبرویم یک برج بلند کرم رنگ که به شکل عمارت شش طبقه کوچکی ساخته شده و در هر طبقه محفظه های کوچکی برای چراغ های گلی و سفالی که در زبان هندی و سانسکریت به آنها دیپ Deep  گفته می شود تعبیه شده بود وجود داشت به این برج های بلند در زبان سانسکریت دیپ استمبا Deepstambha  یا برج نور می گویند نام دیپ استمبا بدین علت بر روی این برج ها گذارده شده که در هر کدام از این محفظه ها چراغ های روغنی یا همان دیپ Deep را روشن کرده تا در مراسم خاص مانند جشنواره ها و مراسم عبادی روشنایی بخش معبد باشند چند قدم آن طرف تر خود معبد اصلی واقع شده بود که کسی حق عکاسی و فیلمبرداری از داخل آن را نداشت و البته طبق معمول من هم به قوانین احترام گذارده و کار عکاسی را متوقف کردم از پله ها بالا رفته و داخل تالار اصلی معبد شدم که به آن در زبان سانسکریت سبها گریها Sabha Girha  یا تالار اجتماعات گفته می شود در محوطه اصلی معبد بر بالای در ورودی مجسمه دورگا Durga  ایزد بانوی جنگ قرار گرفته بود که در هر کدام از چهار دستش چیزی قرار داشت در یکی از دستانش  نیزه سه شاخه ای که به آن در زبان سانسکریت تیری شول Trishul  گفته می شود و نماد قدرت , اراده قوی و هم چنین مظهر گذشته ,حال و آینده   است در برخی کتب هندو ذکر شده که این نیزه اشاره به بدن ,روح و ذهن دارد که باید با یکدیگر در هماهنگی باشند و درواقع یکی از سلاح هایی است که خدایان و ایزدبانوهای هندو با خود حمل می کنند , بود   , در دست دیگرش سر بریده یکی از اهریمنان که  آسورا Asura  نام دارند   , در دست سوم یک کوزه گلی و در دست چهارمش اهریمن دیگری آماده کشتن بود دورگا هم چنین به نام شکتی Shakti  یا قدرت زنانه و محافظ جهان نیز شناخته می شود در دو طرف او دو فرشته آسمانی یا آپسرا Apsara   نیز تمام قد ایستاده و هر کدام  کوزه ای گلی در دست داشتند کوزه که در زبان سانسکریت به آن کاماندالو Kamandalu  گفته می شود در هندویسم نشانه آب حیات یا آمریت Amrita  می باشد که نماد باروری ,زندگی جاودانی و ثروت است.

 محوطه معبد منگیشی شهر پوندا دهکده پریول

این معبد دارای چندین ستون بزرگ به رنگ آبی بود سقف آن هم با گچ کاری های زیبا تزیین شده و چند لوستر گران قیمت نیز از آن آویزان بود روبرو یک در و اتاق کوچک وجود داشت که در درون آن یک لینگام بزرگ سیاه رنگ قرار داده بودند و بر بالای این در عکس بگوان منگیشی نصب شده بود به این تالار کوچکتر در زبان سانسکریت گربها گریها Garbha  Griha    یا درونی ترین حریم گفته می شود در گربها گریا مجسمه و تندیس خدایان و ایزد بانوهای هندو گذارده می شود این تندیس ها در زبان سانسکریت و هندی مورتی Morti  نام دارند معبد منگیشی در سال ۱۵۴۳  میلادی به دست پرتغالی ها و در جریان مسیحی کردن مردم این منطقه ویران شد و سپس ۱۵۰ سال پیش بدست فرامانروایان هندوی مراتا دوباره از نو ساخته و بازسازی های متعدد و زیبایی در آن انجام دادند اما دوباره در سال ۱۹۷۳ میلادی دولت محلی گوا آن را مرمت و گلدان طلایی آن را که در دین هندو به آن کالاشا Kalasha  گفته می شود و نماد باروری است را در بالاترین بخش معبد گذاردند چرخی کوتاه در معبد زده چون چیز دیگری که ارزش دیدن داشته باشد وجود نداشت از آن خارج شدم در این معبد روزانه دو نوع عبادت یا پوجا Puja  انجام می گیرد یکی آبیشیکا Abhisheka  که در آن راهب هندو اوراد و اذکاری به نام مانترا Mantra  را زیر لب زمزمه کرده و سپس  یکی از این مواد مانند شیر گاو ,ماست ,کره ,عسل ,روغن کنجد ,گلاب ,پودر درخت صندل و شکر را به خدا یا  الهه معبد تقدیم می کند و پس از آن که این خوراک ها را خدا یا الهه تبرک کرده بین مردم  به عنوان پراساد Prasad  در معبد پخش می کنند پراساد نوعی خیرات خوراک در معابد هندو محسوب می شود  استخر بسیار بزرگی پشت محوطه معبد قرار داشت که آب آن به رنگ سبز زیبایی بود دور تا دور آن را دیوارهای آجری احاطه کرده و پله هایی در چهار طرف این استخر قرار داده بودند تا اشخاص برای غسل کردن و تطهیر خویش بتوانند به راحتی وارد آن شوند این استخرها که در مرکز تمامی معابد هندو  دیده می شوند نام های متعددی دارند مانند پوشکیرنی Pushkairni ,کالیانی Kalyani  و کوندا Kunda   در وسط آن یک سوراخ قرار داشت که دور آن را هم با آجر و گچ پوشانده بودند این بخش از معبد یعنی استخر قدیمی ترین بخش آن محسوب می شد علت وجودی این استخرها در معابد هندو تطهیر بدن در بدو ورود به معبد  بوده برخی از استخرها به آب های معدنی درمانی اتصال داشته اند و مردم برای معالجه بیماری های خود به آن رجوع می کردند درواقع آب یکی از عناصر جدایی ناپذیر معابد هندو می باشد که خود نشانه پاکی و تطهیر پیش از عبادت است  در هند حتی زنان قبل از وارد شدن به آشپزخانه هر روز باید استحمام کرده و سپس شروع به آشپزی کنند , لازم به ذکر است که  قدمت معبد اصلی که در منطقه مورموگوا تالوکا Taluka  Murmugoa واقع شده بود به حدود چهار صد سال پیش می رسد اما پس از حمله پرتغالی ها به این بخش و تخریب کامل آن در سال ۱۵۴۳ میلادی مردم محلی لینگام را به دهکده فعلی آورده و پادشاه وقت مراتای این منطقه معبد کنونی را که بنا نهاد قدمت معبد فعلی صد و پنجاه سال بیشتر نیست ,دوباره دوری در محوطه معبد زدم تا ببینم چیز دیگری که قابل دیدن باشد هست یا نه چون اغلب معابد هندو شبیه هم هستند و فقط چند عدد از آن ها مانند معبد لیپکشی در هیندو پور ,معبد خورشیدSurya Mandir  در منطقه کونارکKonark  و معبد بیرادایشورا Brihadisvara  در شهر تانجور  Thanjavur   از نظر سبک معماری ,کنده کاری ها و تزیینات داخلی و خارجی منحصر به فرد و بی نظیر می باشند.

یکی از ستون های تالار اصلی در معبد منگیشی شهر پوندا دهکده پریول

 پس از چرخیدن در اطراف تصمیم گرفتم بیرون از معبد را هم بخوبی بررسی کنم تا چیزی در این کاوش ماجراجویانه از قلم نیفتاده باشد از همان راه رفته برگشتم و دم پایی هایم را پوشیدم  ناگهان چشمم  به تابلوی بزرگی افتاد که  پیش از ورود به محوطه اصلی در گوشه ای نصب کرده بودند و من به علت عجله زیاد آن را اصلا ندیده بودم بر روی  این تابلو دستوراتی برای انجام برخی کارها و هم چنین منع انجام برخی کارهای دیگر ذکر شده بود  مثلا : تف کردن ممنوع  ,سیگار کشیدن ممنوع ,ورود حیوانات ممنوع ,نوشیدنی های الکلی ممنوع ,آدامس جویدن ممنوع ,دست زدن به تندیس خدایان و الهه ها ممنوع ,داخل معبد اصلی موبایل خاموش ,پوشیدن لباس های نامناسب ممنوع و  پول خیرات را در صندوقی که برای این کار اختصاص یافته بیندازید از پله ها پایین رفتم و به سمت بازار و دهکده حرکت کردم درواقع این معبد باستانی در دهکده منگیشی واقع شده و من هم که عاشق زندگی روستایی هستم باید حتما از ده و مردمش دیداری می کردم آرام آرام به سمت جاده ای که به سمت روستا می رفت به راه افتادم تا چشم کار می کرد درختان بلند همیشه سبز نخل و جنگل های انبوه وجود داشت و این سبزی و طراوت در جسم و جان انسان نفوذ می کرد کم کم خانه های روستایی با سقف های سفالی آجری رنگ و یا پوشانده شده با برگ های درخت نخل , دیوارهای گاهی چوبی و گاهی آجری – گچی روبرویم ظاهر شدند بچه ها طبق معمول در حال برگشتن از مدرسه و زنان بر روی اجاق های کوچکی که بیرون خانه ها وجود داشتند و با چوب روشن می شدند مشغول پخت  نان چپاتی و برنج کته بودند دو چیزی که غذای عمده مردم در هند هستند مردان هم البته شاید در حال  کار در مزرعه و گرداندن گله و یا برای ماهیگیری به دریا رفته بودند.

کودکان در حال برگشت از مدرسه شهر پوندا دهکده پریول ایالت گوا

 زندگی ساده روستاییان هندی که فقط برای تامین مایحتاج اولیه خود بشدت تلاش می کنند و داشتن حتی یک رادیو برای آنها تجملاتی محسوب می شود باعث می شود به این مساله بیشتر از همیشه فکر کنم که آیا داشتن وسائل مختلف و گوناگون  که ما هر روزه آنها را در خانه های خود انبار می کنیم برای داشتن یک زندگی شاد و سالم ضروری است؟ حداقل برای من جواب خیر است پس از چرخیدن در روستا و لذت بردن از صفا و زیبایی وصف ناپذیر آن دوباره به راهی که مرا به سمت جاده اصلی گوا – پوندا می برد وارد شده و سر جاده منتظر اتوبوس شهر پنجی شدم هر ده دقیقه یک بار یک اتوبوس از این مسیر می گذشت این را از مردی که او هم  می خواست به پنجی برود پرسیدم در هر حال اتوبوس آمد سوار شده و طبق معمول سرم را در حصار پنجره گذاشته و به مناظر خیره کننده جاده چشم دوختم .

بخشی از گوای قدیم Old Goa  شهر پنجی

 لازم است نکته  مهمی را در پایان این بخش ذکر کنم پیش از سلطه پرتغالی ها بر گوا , منطقه فلات دکنDeccan  در جنوب هند , بخش های دمن Daman  و دیو Diu  در منطقه گجرات در غرب هند و منطقه دادرا Dadra  و نگر هویلی Nagar Haveli  در غرب هند  این مناطق به دست دو سلسله مسلمان و ایرانی بهمن شاهیان و عادلشاهیان و هم چنین سلسله های هندوی مراتا Marata  و راجپوت ها Rajput   اداره می شد  با ورود پرتغالی ها در سال ۱۵۱۰ میلادی روند مسیحی کردن مردم هندوی این ناحیه با شدت و حدت هر چه تمام شروع شد تخریب معابد هندو , ساخت کلیساهای متعدد , ورود کشیش ها و میسیونرهای مذهبی  , تبلیغ گسترده درباره مسیحیت باعث شد بسیاری از هندوها بخصوص کاست ها , طبقات پایین جامعه و قبایل بدوی که در جامعه هندو همواره با آنان برخورد و رفتارهایی بسیار تحقیر آمیز و توهین آمیز می شد برای رهایی از این سیستم تبعیض آمیز  که در آن کاست یا طبقه  اجتماعی  بر هر چیزی ارجحیت داشت و دست یابی به حقوق برابر در جامعه مسیحی شوند ,مساله مهم دیگری که مردم گوا را هر چه بیشتر به سمت مسیحی شدن سوق داد گرفتن ملیت پرتغالی پس از گرویدن به مسیحیت بود این درواقع قولی بود که فرمانروایان پرتغالی این منطقه به مردم عامی می دادند و چون پرتغالی ها بشدت بر اقتصاد و سیاست گوا مسلط شده و دست هندوها را از همه امور مهم و حیاتی این ناحیه کوتاه کرده بودند همه ترجیح می دادند پرتغالی باشند تا هندی زیرا هندی بودن درواقع بی فرهنگ بودن و وحشی بودن تلقی می شد نگاه پرتغالی ها به هندوها تحقیر آمیز بود ,برای پرتغالی ها هندوها مردمانی کثیف ,غیر متمدن و عامی تلقی می شدند کسانی که با سنت ها و آداب و رسوم  خاص و سنتی خود زندگی می کردند سنت هایی که قرن ها فرهنگ آنها را ساخته و شکل داده بود و روش های پرتغالی های مدرن  مسیحی برای آنان کاملا عجیب و غیر منطقی بود ,با تغییر دین نه تنها نام  و نام خانوادگی از هندی به پرتغالی تغییر کرد بلکه خوراک ,پوشاک و روش زندگی نو مسیحیان نیز کاملا دگرگون شد و چون هر کس که به دین مسیحیت می گروید یک پرتغالی محسوب می شد موظف بود به پادشاه و دولت پرتغال در اداره و کنترل گوا کمک و یاری رساند هم چنین پیروی از فرهنگ پرتغالی اهمیت بسزایی یافت ,پس از مسیحی شدن کاست های پایین نوبت به کاست های بالا رسید پرتغالی ها کنترل کامل منطقه را از هر نظر در دست داشتند و هندوها برای تجارت , داد و ستد  و هر نوع خرید و فروش ناچار به کسب مجوزهای قانونی از پرتغالی ها بودند  ,پرتغالی ها برای وادار کردن کاست های بالا برای گرویدن به مسیحیت شروع به محدود کردن تجارت و امور بازرگانی کرده و آنان را بشدت تحت فشار قرار دادند در نهایت و با سخت تر شدن اوضاع اقتصادی و به خطر افتادن منافع مالی کاست های بالا نیز به ناچار دست از هندویسم کشیده و مسیحی شدند اما زبان مادری خود یعنی کونکانی Konkani  را حفظ کردند البته  لازم به ذکر است که اکنون زبان کونکانی پر از کلمات , اصطلاحات و ضرب المثل های پرتغالی می باشد هم چنین بسیاری از نو مسیحیانی که متعلق به کاست های بالای جامعه هندو بودند شروع به ازدواج با پرتغالی ها کردند تا بتوانند موقعیت خود را در وضعیت جدید تثبت کرده و امور جامعه را مانند گذشته در دست بگیرند زیرا کاست های بالا هرگز حاضر به قبول یکسانی و برابری طبقاتی نبودند از این رو شروع به ساخت کلیساهای جداگانه برای خود کردند و از قبول نو مسیحیانی که قبلا جزء کاست های پایین در جامعه هندو بودند خوداری کرده و ایشان را وادار کردند تا برای خود کلیساهایی برپا کنند.  خوراک ها و نوشیدنی های متعدد پرتغالی مانند آروز دوس Arroz Doce  که نوعی شیرینی مانند کر Kheer  است , چاموسا Chamuca  که نوعی سمبوسه ای پرتغالی به حساب می آید و کروکویتس Croquettes  که نوعی خوراک خوشمزه گوشتی است و از گوشت قیمه که در خمیر پیچیده و سپس در روغن داغ سرخ می شود ,تهیه می شود بشدت باب شد  اکنون این خوراک ها جزء فرهنگ غذایی گوا  محسوب شده و یادگاری از دوران استعمار ۵۰۰ ساله پرتغالی ها بر این منطقه است   , پس از خروج  کامل  پرتغالی ها از گوا در سال ۱۹۶۱ میلادی مسیحیان بسیاری گوا را رها کرده و برای همیشه آنجا را ترک کردند برخی به ایالات و شهرهای دیگر هند مانند کرلا و بمبئی مهاجرت و برخی دیگر برای زندگی در خارج از کشور رخت سفر بر بستند و کلیساها و صومعه ها فقط به عنوان بخشی از میراث استعمار طولانی مدت پرتغالی ها به یادگار ماند. اکنون در این ایالت بر طبق سرشماری سال ۲۰۱۱ میلادی  دولت هند تنها ۲۵ درصد مسیحی و ۷۰ درصد هندو وجود دارد از سال ۱۹۹۹ میلادی به بعد هجوم توریست به این ایالت زیبا و سرسبز با شدت هر چه تمام تر شروع و تاکنون نیز ادامه دارد  گوا با سواحل مسحور کننده و طبیعت دلفریب خود چشم هر گردشگری را به خود جلب می کند درواقع درآمد ۹۰ درصد مردم این ایالت فقط  از صنعت گردشگری حاصل می شود.

کلیسای تاریخی Basilica Of Bom Jesus  در  Old Goa  بخش گوای قدیمی شهر پنجی