انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ضرباهنگ شهر

راه رفتن شیوه ای از درگیر شدن و تجربه مکانهاست . از طریق راه رفتن و پرسه زنی یک نفر تنها از میان فضای فیزیکی حرکت نمی کند ، بلکه به طور فعال در پویایی اجتماعی و فرهنگی یک مکان سهیم است و مشارکت می جوید . بر روی پا ، بدن در الگوهای زمانی فعالیت یک مکان مشارکت می کند و این خود در فرآیندهای تغییرات تکراری در مکانهای شهری یک عاملیت است . ضربآهنگ بدن و شهر از خلال تجربه راه رفتن ادغام می شوند . راه رفتن در خودش یک ضرباهنگ اجتماعی – فضایی است و از طریق راه رفتن فرد مکانهای شهری را بعنوان منظومه ای از ضرباهنگهای فضایی ، اجتماعی ، فرهنگی ، طبیعی و دیگر ضرباهنگهای حسی درک وتجربه می کند . ضرباهنگهای شهری در فعالیت و زندگی انسان در مکانهای شهری همه جا هستند . آنها شکلهای ملموسی به خود می گیرند ، بر یکدیگر اثر متقابل دارند ، با یکدیگرترکیب می شوند و محیط اجتماعی – فضایی روزمره را تشخص می بخشند . هر کدام ازاین ضرب آهنگها در مکانهای شهری که در واقع میدانهایی چندضرباهنگی [۱]هستند و مردم بخشی از آن به حساب می آیند، با فرد میانکنش دارند.

ضرباهنگهای شهری زمان را بدنمند می کندد و خاص مکانند. متعاقبا ، آنها حسهای زمان را پرورش می دهند ، مشخص کننده زمانمندی مکانهای شهریند . حسهای مکان را نیز پرورش می دهند ، بخشی از بازنمایی / نمایش هر روزه مکان اند و بر روی احساسات در و درباره مکانهای شهری. تاثیرگذارند ..ادراک ضرباهنگ هر روزه مکانها از خلال تجربه راه رفتن در رشد احساسات آشنایی ،تعلق و هویت در این مکانها سهیمند و بدین شیوه فرایندهای افزایش درگیری شخصی با شهر بوجود میآید . شاخصه ضرباهنگی بعنوان مولفه کلیدی مکانهای شهری واسطه ای برای حس مکان است. راه رفتن یک شیوه زمانی حس کردن و تجربه ضرباهنگ مکان شهری است که کیفیت ضرباهنگی[۲] شهر را برجسته می سازد . ضرباهنگ بدن و شهر ازخلال تجربه راه رفتن درهم ادغام می شوند و راه رفتن را شرط ویژه ای می کنند که از خلال آن ضرباهنگهای شهر درک و تجربه می شود .

در ۱۹۸۶ لفبور و همسرش کاترین رگولیه[۳] مطالعه ای بر مینای تحلیل ضرباهنگی از شهرهای مدیترانه ای منتشر کردند .مشخصه این شهرها حس آهسته تر و چرخه ای تر از زمانمندی ، جغرافیاهای متنوع مکان و اشکال کمتر انتزاعی تر روابط اجتماعی و قدرت است . در اینجا لفبور طرح کلی روشی را برای فهم روابط متقابل فضا و زمان و نزاعهای بیشمار مابین اشکال مختلف آنها در زندگی روزمره مطرح می کند . او همچنین افکار جدیدی را در نقش مرکزی موسیقی و رسانه در تحلیل ضرباهنگ شهر معرفی می کند . مفهوم تحلیل ضرباهنگی می تواند امکانات روش شناختی گسترده ای را در مطالعات شهری برجسته سازد . دراین میان می توان به شناخت رابطه ای که بوسیله گامهای[۴] زندگی روزمره و ساختار نظم دهنده بدنهای انسان میانجی می شود .، جایگاه و ساختار بدن انسان درون فضا و تحصیص بدن بعنوان کنشی فضایی نیز اشاره کرد .

لقبور پیشنهاد می کند که تحلیل ضرباهنگی می تواند چهارچوبی مردم نگارانه برای تحلیل گروههای اجتماعی مختلف در ارتباط با زندگی روزمره فراهم کند . هرگروه گام (تمپو) مخصوص به خودش را داردکه مابین کار و زندگی روزمره بیرون از کار گسترده است . بنا بر نظر وی ،اگرچه فضای انتزاعی و زمان خطی در جامعه مدرن غالبند ،اما آنها هرگز نقاط مقابل انضمامی و چرخه ای خود را به طورکامل محو نمی کنند . وی تحلیل ضرباهنگی را درون یک روش شناسی قرار داد که می توانست تنوع وسیع کنشهای فضایی-زمانی را نشان دهد . از نظر لفبور تکرار خطی هرچه قدر بیشتر شود ،شاخصه ضرباهنگی اش را از دست می دهد . لفبور مابین تکرار و ضرباهنگ تمایزقائل می شود . ضرباهنگها تفاوت را حفظ می کنند و درون الگوهای بازگشتی اشان تغییر می کنند . لفبور بیان می دارد که اگرچه آنها تکراری هستند اما ضرباهنگها همیشه یک ظاهر نو دارند . ضرباهنگها از امید و اشتیاق کشف جلوگیری نمی کند . زمان خطی اما این تفاوتها را درفرآیند تسلیم همه لحظات به یکسانی ،قابل تعویض بودن و مبادله از بین می برد .

تحلیل ضرباهنگی لقبور روش وی برای فهم رابطه متقابل میان ابعاد فضایی و زمانی زندگی روزمره بود . این وسیله روش شناسی قدرتمندی ارائه می دهد که می تواند دیالکتیکهای قدرت و مقاومت را که در صحنه های شهری انتشار می یابند ، روشن سازد . تحلیل ضرباهنگی در رابطه با دیگر مفاهیم لفبور همچون زندگی روزمره ، بیگانه سازی ،لحظات و جشنواره قرار دارد .

درکل منظومه های منحصربه فرد انواع مختلف ضرباهنگهای شهری شاخصه های زمانی فضاهای شهری می شوند و و خصیصه اجتماعی – فضایی مکانها را تعیین می کنند . در این حالت ، ضرباهنگهای شهری تنها روشهای درگیر شدن با فضای شهری زمانمند نیستند ، بلکه نقش مهمی در اینکه چگونه آن مکان به خاطراورده شود بازی می کنند .

ضرباهنگها در فضای شهری تنها به طور کامل و مانوس ، درحال راه رفتن از میان شهر است که درک می شود . راه رفتن خودش ضرباهنگ غالب شهر است . هم راه رفتن بعنوان شرط ویژه ادراک و هم ضرباهنگ بعنوان مشخصه کلیدی مکانهای شهری که خود به راه رفتن منوط است ،نفش مهمی در اینکه چگونه به طور شخصی و اجتماهی با مکانها ارتباط داشته بشیم و انها را به خاطر بیاوریم، بازی می کنند .

 

 

منابع :

-Moor,R (2013). The beat of the city : Lefebvre and Rhythmanalysis .Situatons,V(1).pp 61 – 77

-Matos,F(2005,September 22-23).Walking & Rhythmicity. Paper presented at Walk21-VI “Everyday walking culture “,The 6th International Conference on Walking in the 21st Century,zurich

 

[۱] Polyrhythmic fields

[۲] rhythmicity

[۳] Catherin Regulier

[۴] tempo