انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

میراث طبیعی- فرهنگی

از آغاز زندگی انسان، ارتباط او با طبیعت شکل­ گرفت. طبیعتی که وی را احاطه­ کرده و کلیه­ ی فعالیت­ها و زندگیش را تحت­ تأثیر قرارداده­ است. در ابتدا انسان کاملاً مقهور طبیعت و تمام کوشش­ او مصروف بقای خویش و بهره­ گیری از طبیعت بوده­ است. تا ظهور انقلاب صنعتی، انسان زندگی مسالمت­ آمیزی با طبیعت دارد. او برای طبیعت احترام قائل است و از آن درحد نیاز و بدون تخریب جدی آن بهره می­گیرد. البته این احترام تعمدی نیست چراکه نیازهای انسان محدود بوده و نیازی به بهره­ برداری بی­ رویه نبوده ­است و یا انسان توان تکنولوژیک بهره­ برداری بی­ رویه نداشته­ است.

با ظهور انقلاب صنعتی و به خدمت­ گرفتن ماشین، انسان خود را مالک بی چون و چرای طبیعت می­پندارد و در جهت دستیابی به بازدهی حداکثر اقتصادی دست به بهره­ گیری نامحدود از طبیعت می­زند و تخریب طبیعت آغاز می­گردد که نتیجه­ ی آن انقراض نسل بشر خواهد بود. البته آغاز برنامه­ ریزی و اصلاحات در استفاده از طبیعت و همچنین شناسایی نیازهای انسان به طبیعت می­تواند این رویه را کند یا متوقف­ کند که زمان­بر است. (تقی­زاده، امین­زاده، ۱۳۸۴: ۸۴)

ارتباط تنگاتنگ انسان و طبیعت چه از نظر کمی و مادی و چه از نظر کیفی و معنوی (مانند آرامش ­بخشی، تلطیف خشونت، زیبایی و …) غیرقابل انکار است و انسان در تمامی مراحل زندگی به طبیعت نیاز داشته­است. مقوله­ ی مطرح دیگر در زندگی انسان فرهنگ است که به­ عبارتی نوعی رفتار با طبیعت است. عوامل طبیعی در تفکرات و نگرش انسان­ها تأثیر گذاشته فرهنگ­ها را به­ وجود می ­آورند.

” فرهنگ نشان­دهنده­ ی حرکت و پویایی جوامع انسانی است. فرهنگ رابطه­ ی عادلانه بین انسان و طبیعت است. فرهنگ آگاهی فرد از شخصیت خود به­ عنوان یک موجود متفکر دارای اندیشه و آگاهی از روابطش با دیگران در جامعه و با محیط طبیعی است. و انسان فرهیخته هم فردی است که موقعیت و جایگاه خود را درمی­یابد و حقوق دیگران محترم می­شمارد. فرهنگ ادراک شخصی هر فردی از زندگی روزمره­ ی خود است که با گذشت زمان و از طریق آموزش و کسب تجربه شکل آن تکامل می­یابد. توسعه­ ی فرهنگی نیز از حقوق و تعهدات تمامی ملت­هاست. همه ­ی فرهنگ­ها ضمن تنوع و پراکندگی بسیار زیاد و تأثیرات متقابلی که بر یکدیگر دارند، بخشی از میراث مشترکی را می­سازند که به تمامی نوع بشر تعلق دارد. عوامل محیطی نیز در طرز تفکر و نگرش انسان­ها مؤثر واقع می­شوند، زمینه­ ی شکل­گیری فرهنگ­ها را در این رابطه به وجود می­آورند که از محیطی به محیط دیگر متفاوت است. از این­رو در شکل­گیری فرهنگ­ها، عوامل محیطی و انسانی مشترکاً ایفای نقش می­کنند. به ­عبارتی فرهنگ نوعی رفتار با طبیعت است و تقویت هویت فرهنگی نیز بیانگر این نکته است که رابطه­ ی بین انسان و طبیعت یک مسئله­ ی فرهنگی است و از توجه به محیط طبیعی ناشی می­شود.” (رضوانی، ۱۳۸۴: ۷۰)

بخش عمده­ ای از فرهنگ در ارتباط با طبیعت در جریان تلاش انسان برای سازگاری با آن و یا چیرگی بر آن پدیدآمده است. یا انسان برای بهره­ برداری از محیط به روش­ها و ابزاری رومی­آورد که ممکن­است زمینه­ ساز شکل­گیری رویه­ ها و مسائل فرهنگی گردد و عنصر طبیعی ماهیت فرهنگی پیداکند.

آنچه که از طبیعت وارد فرهنگ می­شود از طبیعت و انسان مایه دارد، پس امری طبیعی و فرهنگی است که در آن عامل فرهنگی (باورها، اعتقادات، اسطوره­ها و …) و رفتارهای انسان که بر پایه­ ی آن­ها پدید می­آیند (آداب و رسوم و …) بر عامل طبیعی اضافه­ شده و آن­را به یک عنصر فرهنگی تبدیل می­کنند. (میرشکرایی، ۱۳۸۴: ۸- ۷)

اینگونه است که میراث طبیعی- فرهنگی به وجود می­آید که در آن هر دو فاکتور طبیعت و انسان وجود دارد و با دیگر پدیده ­های طبیعی متفاوت است.

«میراث­های طبیعی و فرهنگی بیان­کننده­ ی پیشینه­ ی تاریخی، تمدن و فرهنگ هر کشوری است که شکل­گیری و به­ وجود آمدن آن در طی سالیان متمادی صورت گرفته­است. نیروها و عواملی که پدیدآورنده­ ی این­گونه آثار طبیعی و انسانی هستند در طول زمان و در شرایط مکانی خاص خود عملکردهای متفاوتی داشته­ اند و آنچه که ما امروز شاهد آنیم و تحت عنوان میراث طبیعی و فرهنگی از آن نام می­بریم در بعد طبیعی آن حاصل تأثیر عوام طبیعی بر یکدیگر و دخل و تصرفات عوامل انسانی بر آنهاست که چشم اندازهای متنوعی را به وجود آورده است و به لحاظ دارا بودن ویژگی­های خاص خود از دیگر پدیده­ های طبیعی متمایز است.» (رضوانی، ۱۳۸۴؛ ۶۸)

حال باید ببینیم حوزه­ ی شمول آثار طبیعی- فرهنگی تا کجاست و چه مقولاتی را می­توان اثر و یا میراث طبیعی- فرهنگی نامید. به عنوان مثال کمیته­ ی بین الدول، مناظر فرهنگی را ترکیبی از فعالیت­های انسان و طبیعت معرفی نموده که نشانگر تکامل جامعه انسانی و سکونتگاه­ها متأثر از مواهب یا مشکلات طبیعی اقلیم بوده است. مناظر فرهنگی شیوه­ های استفاده و تعامل انسان با اقلیم را با توجه به ویژگی­ها و محدودیت­های محیط طبیعی زندگی نشان می­دهند و رابطه­ ی معنوی انسان با زیست بوم را بیان می­دارند و در سه گروه بزرگ طبقه بندی می­شوند:

«۱- آن دسته از محوطه ­هایی که بشر از روی قصد برای بهبود شرایط مادی و معنوی زندگی خود با توجه به ویژگی­های اقلیم طراحی و اجرا نموده و مورد بهره برداری قرار داده است؛ مثل باغ­ها که اغلب در ارتباط با بنا و مجموعه­های تاریخی و مذهبی طراحی و اجرا شده ­اند.

۲- مناظری که به شکل اندامی تکامل یافته و با انگیزه­های اجتماعی، اقتصادی و یا مذهبی و در ارتباط با محیط طبیعی پیرامون یا در واکنش نسبت به آن شکل یافته­اند و به دو دسته­ی ذیل تقسیم می­شوند:

الف: مناظری که در آن یک فراگرد تکاملی به طور ناگهانی یا طی دوره­ی زمانی شکل یافته و ویژگی­های مهم و متمایز آن نشانگر تحول آنها در طول زمان می­باشند.

ب: مناظری که به عنوان مظاهری که در جامعه­ی معاصر نقش اجتماعی فعالی را حفظ کرده و ارتباط بسیار نزدیکی با شیوه­های زندگی همان جامعه ایفا می­کنند و حضور آن­ها در حیات فرهنگی- اجتماعی جامعه کماکان جریان دارد.

۳- گروه آخر عبارت است از مناظری فرهنگی که تداعی کننده و یادآور پیوندهای نیرومند مذهبی، هنری یا فرهنگی با عناصر طبیعی است، حتی اگر شواهد مادی آن از بین رفته باشد.» (صمدی، ۱۳۸۴؛ ۲۹۵-۲۹۴)

به طور کلی هر آنچه که براثر استفاده­ ی انسان از طبیعت به فرهنگ تبدیل شده و اعتقادات، افسانه­ ها، اسطوره­ ها، آداب و رسوم و سنن خاصی را برای انسان به یادگار گذاشته است، میراث طبیعی- فرهنگی نامیده می­شود.

در ایران که دارای آب و هوای گرم و خشک است، همواره آب مورد توجه انسان­ها بوده است، چرا که برای بقای خود نیازمند آن بوده­اند. حفر چاه­ها و قنات­ها و شیوه ­های نگه­داری و پاکسازی و جمع­آوری آب بیانگر این مطلب است. همین نیاز انسان­ها به آب و تأثیر آن در زندگی ایرانیان، سنت­ها، جشن­ها و اعتقادات بسیاری در میان آن­ها به وجود آورده است.

در جایی دیگر آبشارها، معادن، ویژگی­های زمین شناسی، تأثیرات اقلیم در زندگی مردم و زیستگاه­ برخی گیاهان و جانوران هم در شمار آثار طبیعی- فرهنگی قرار گرفته­ اند.

«پیوند فرهنگ و میراث فرهنگی بامیراث طبیعی ابعاد مختلفی دارد. بنابراین هم آثاری مانند تخت سلیمان، آبشارهای شوشتر و مانند این­ها آثار شاخص در پیوند با میراث فرهنگی هستند. حتی بنا بر تعاریفی که درباره­ی میراث طبیعی داریم، معادن کهن، ویژگی­های زمین­شناسی، جلوه­های خاص اقلیمی و نیز زیستگاه برخی گیاهان و حیوانات هم در این شمار می­آیند. گل سرخ با آن همه جایگاهی که در فرهنگ و ادبیات زندگی مردم ما دارد، تا آن­جا که نام پیامبر اکرم(ص) را به خود گرفته و گل محمدی یا گل گلاب نامیده می­شود، از نمونه­های برجسته­ی میراث طبیعی- فرهنگی است.» (بهشتی، ۱۳۸۴؛ ۱۵)

علاوه بر مکان­هایی که در قسمت مربوط به مناظر فرهنگی انواع آن را بر شمردیم، برخی دریاچه­ ها، کویر، موسیقی طبیعت، بیشه­ های مقدس، شکارگاه­ها و غارها نیز می­توانند جلوه­هایی از میراث طبیعی- فرهنگی باشند.

 

منابع:

بهشتی، سیدمحمد، ۱۳۸۴، “ایران یک کل­واحد فرهنگی- طبیعی”، مجموعه مقاله­های نخستین همایش فرهنگ و میراث طبیعی، معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور
تقی­زاده، محمد، بهناز امین­زاده، ۱۳۸۴، میراث الهی و زمینه­ی تعالی انسان، مجموعه مقاله­های نخستین همایش فرهنگ و میراث طبیعی، تهران، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور، معاونت پژوهشی پژوهشکده­ی مردم­شناسی
رضوانی، علی­اصغر، ۱۳۸۴، “حفاظت مشترک از میراث فرهنگی و طبیعی ضرورتی برای دستیابی به توسعه­ی پایدار”، مجموعه مقاله­های نخستین همایش فرهنگ و میراث طبیعی، معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور
صمدی، یونس، ۱۳۸۴، نگاهی به کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان”۱۹۷۲، یونسکو”، مجموعه مقاله­های نخستین همایش فرهنگ و میراث طبیعی، تهران، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور، معاونت پژوهشی پژوهشکده­ی مردم­شناسی
میرشکرایی، محمد، ۱۳۸۴، “مقدمه­ی مجموعه مقاله­های نخستین همایش فرهنگ و میراث طبیعی”، معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور