انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سینماگرِ شاعر: نگاهی به کتاب « دگرخوانی سینمای مستند » محمدرضا اصلانی

« و سینماگران با اشاره ای محتاط و گریزنده به خلیفه الله بودن – شاعران جهان اند . بی که خود بدانند یا بخواهند . اغلب نمی دانند چه شعرهای عظیمی می گویند و اغلب نمی دانیم چه شعرهای عظیمی را زیر پا لگد می کنیم » .
[ از متن کتاب ؛ صفحه ی ۹۸ ]

محمدرضا اصلانی از دهه ی چهل می آید ؛ دهه ای که در آن هر فیلم یک حادثه بود و هر فیلم ساز حادثه ای دیگر ؛ برخاسته از گروه پژوهشی « ایران زمین » که فریدون رهنما راه انداخته بود آن سال ها .

تمام این سال ها تا امروز ، محمدرضا اصلانی امّا در سینما و ادبیات حضوری پررنگ داشته ؛ دارد . حضوری عاشق . چه در مقام یک شاعر مستند ساز ، چه در مقام یک سازنده ی مستندهای شاعرانه و نظریه پرداز و البته که اصلانی هم چون فیلم ساز محبوب اش برسون ، پیش از آن که فیلم ساز و شاعر باشد ؛ نقاش بوده است .

در این سال ها که با سیر اندیشه های او آشنا شدیم ، هر بار در آثارش ، در هر اثرش تجربه ی نویی به چشم می خورد ؛ که با نگاهی غیرخطی و تا حدودی پیچیده بر آن است که ما را با نشانه ها و معناهای تازه ای مواجه کند و این یعنی کشف دوباره ی جهان . یعنی جور دیگر به تماشای جهان نشستن ؛ از مجموعه شعر « شب های نیمکتی ، روزهای باد » – ۱۳۴۱ گرفته تا مستند « جام حسنلو » ( ۱۳۴۴ ) که هنوز هم در تاریخ سینمای مستند تجربی ایران ، اثری یگانه است .

در تمام این سال ها آن چه که اصلانی را در تمام آثارش از گرفته تا سریال « سمعک عیار » و فیلم بلند سینمایی « شطرنج باد » ، و مستند «چیغ» ، « تهران ، هنر مفهومی » به گونه ای خاص متمایز می کند ، اندیشیدن و تفکر به وسیله ادبیات و سینماست ؛ او عاشق است ، عاشق سر کردن با معماری و اشیاء و دنیای شگفت انگیز نورها و سایه ها و با همین عاشقیت است که می خواهد شعر دردناک سینما را هم کشف کند :
او معتقد است که سینمای مستند هم اصلن به دلیل « روایت پر ماجرای آدمیان و اشیاء جهان روایتی است شورانگیز و حکایتی است سرگرم کننده حتی و اگر این بنا شد به دلیل شرایط تحمیلی آن است ، نه به دلیل ذاتی آن » . [از پیشگفت کتاب]

سینمایی که برای او ، بیش از هر کسی به فرهنگ آغشته و این است که هر فریم از فیلم هایش گاه میراث دار هزاران سال است که بر این ملت گذشته ؛ گویا که می خواهد با نگاه کردن به گذشته جویای کشف آینده باشند .
و این کتاب ، « دگرخوانی سینمای مستند » هم که توسط نشر رونق و به همت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی منتشر شده است ؛ بی شک از مجموعه ی آثار محمدرضا اصلانی جدا نیست و به قصد کشف دوباره ی سینمای مستند است این بار ؛ در پیوند با حیات فرهنگی و فلسفی اش .
در واقع آن چه را که اصلانی سال ها ، در مجموعه ی آثارش ، به ویژه آثار مستندش آزموده است ؛ این بار تأملات آن را در کتاب اش دنبال و منتشر کرده است . به همین جهت « دگرخوانی سینمای مستند » هر چند از تعاریف معمول در حیطه ی سینمای مستند ، بحث و جدل های همیشگی بر سر چیستی واقعیت دور نمی شود ، امّا فراتر از توصیف متداول سینمای مستند پیش می رود ؛ نوعی سلوک عارفانه ی یک شاعر مستند ساز با سینمای مستند نوعی جدال فلسفی و بازخوانی جدی ای که تنها از نگاه دقیق یک ذهن اندیشه ورز بر مبنای تحقیق برمی آید و از پیوند سینمای مستند ایران با میراث هزاران ساله ی فرهنگ بومی و جهانی تؤامان می گوید و برخلاف کتاب های رایج درباره ی سینما ، بحثی وسیع تر را نشانه می گیرد .
کتاب البته در مقدمه ما را با تعاریف سهل و ساده ای از « مستند » و « واقعیت » (که با مستند وابستگی بی واسطه دارد ، یا دست کم این طور گفته شود) و مشخصات و ویژگی هایی که تاکنون از آن ها شنیده ایم آشنا می کند ؛ امّا در قدم بعدی ، چنان که از اصلانی برمی آید ، هم چنان که از هر متفکری ، کتاب در این تعاریف سهل و ساده نمی ماند .

او در این تعاریف سرراست ، به دیده ی تردید می نگرد ، در واقع کتاب اصلانی کتاب تردید است ، کتاب تأمل است ، کتاب مواجه ی تازه با مفاهیم کهن که ما را نیز در این سلوک با خود به سفری تازه می برد .

او می گوید : « بگذار دیگران بیندیشند ، آن چه خود می اندیشند ، امّا مرا در باب امر متناقض نمای واقعیت دائم نفی کننده تأملاتی ست …. بی این که این تأملات ، نظر تخصصی فلسفی ای باشد به بر شمردن آراء دیگران یا نظر تخصصی علمی . این جا تأمل در باب عالم است از دید کسی که تأمل می کند و سینماگر ، جز نگاه چه دارد ؟ » [ ص۴۴ ، از متن کتاب]
به این ترتیب او تلاش می کند تا دوباره با مفهوم « واقعیت » رو به رو شود و با روش شناسی خود ما را به جهان سئوال ها ببرد ؛ این که امر واقع در فیلم مستند چه می تواند باشد ؟ چگونه می شود در باب آن اندیشید ، آن را کشف کرد و آیا ، ما را به واقعیت ، هیچ راهی هست ؟
« اصلانی معتقد است که اگر ما در مواجه به جهان واقع ، با عدم قطعیتی موقتی مواجهیم در ساز و کار دریافت و ادراک ما نیز چیزی رخ می دهد که ما را با بازنمود و سرانجام ما را با بازساخت واقعیت مواجه می کند ؛ می توانیم گفت ، ما واقعیت را می سازیم ؛ واقعیت خودمان را می سازیم . هیچ واقعیت در خود ساخته و پرداخته شده ی پیشینی یا آماده ای در جهان وجود ندارد »
[ ص ۷۶ ، از متن کتاب ] .
« سند مستند » ، « صنعت مستند » ، « رسانه ی مستند » ، « عکاسی ما » ، « سینمای ما » از فصل های دیگر کتاب است که نویسنده از منظر تأملات فلسفی – تاریخی خویش به آن پرداخته و حاصل اش بحث های جامعی است که می باید در مجالی مفصل تر از معرفی کتاب به آن پرداخت .
***
پرداخت به « مستند دهه ی چهل » آخرین فصل از مباحث کتاب « دگرخوانی سینمای مستند» است . مقاله ی مفصلی که نویسنده در آن به خوبی جریان های روشنفکری نوگرای موسوم به دهه ی چهل را در عرصه ی سینما ، ادبیات و نقاشی بررسی می کند ؛ مبحثی که برای پیگیران سینمای مستند ، بحثی خواندنی و جذاب است .
او در این فصل به تأثیر سازندگان و روشنفکران این دوران در زایش فرزانگی و گاه چرایی خاموشی فرزانگان می پردازد و، از حضور و تأثیر فاضلانه ی کسانی چون فریدون رهنما ، قطبی ، مصطفی فرزانه ، فرخ غفاری و …. در تداوم و تکامل خلاقانه ی سینمای مستند یاد می کند ؛ حضوری که کم بود و کوتاه بود ، امّا یگانه بود و هیچ کم نداشت .
***
با همه این ها که گفته شد ، « دگرخوانی سینمای مستند » البته کتاب آسان خوانی نیست ؛ امّا خواننده ای که با معرفت سینمایی و منظر نگاه محمدرضا اصلانی و اندیشه های او آشنایی دارد ؛ هرچه که پیش می رود با جهان فلسفی و تاریخی نویسنده و پرسش های بی پایان اش همسوتر می شود ؛ چندان که خیلی زود نگاه هزار توی کتاب و تفسیر خلاقانه اش از اساطیر و فرهنگ و سینما ، مثل متن شاعرانه ی در جهان جان اش خانه می کند .
« دگرخوانی سینمای مستند » بی شک برای پیگیران و خوانندگان جدی سینما ، اثری مهم و بحث برانگیز است .
۶