قادری، حاتم، ۱۳۸۷، سویه های هویت، تهران: شیرازه.
هویت مفهومی ثابت و بسیط نیست که بتوان با چارچوبی معین و یک بعدی برای آن متصور شد. کتاب سویه های هویت سعی دارد که به بیان جنبه های متفاوت هویت با توجه به تحقیقات یا مصاحبه های انجام شده بپردازد. این کتاب از چهارفصل تشکیل شده است که ، در فصل اول با عنوان هویت ملی عناصر هویت ساز وی به بررسی چالش های دولت و هویت ملی در گذشته و حال با توجه به رویکر د تاریخی که نسبت به ایران دارد ، پرداخته و بیان می کند که گفتمان هویت ملی در ایران امروزی از ضعف های نظری- ساختاری برخوردار است که نیاز به پردازش های مشخص دارد. بخش دوم فصل اول به شکل مصاحبه در این کتاب گنجانده شده است که به بیان عوامل و عناصر هویت ساز در عصر ارتباطات پرداخته است. بخش سوم این فصل تشکل های مدنی و هویت سازی سیاسی در ایران را با تقسیم تشکل های مدنی به تشکل اقتصادی ، تشکل های هنری یا هنری- صنعتی ، تشکل های ورزشی – سرگرمی ، تشکل های دینی –مذهبی ، تشکل های جنسی – قومی ، زبانی ، تشکل های ادبی ، علمی ، فلسفی و تشکل های اخلاقی – فرهنگی ، آموزشی بررسی کرده و بیان می کند که با گسترش نظام شهروندی می توان انتظارداشت که تشکل های مدنی مدرن نیز شتاب بیشتری به خود بگیرد و طبعاَ متناسب با آن بازتولید هویت سایسی و تفسیر و معنا کردن آن ، ربط وثیق تری با تشکل های مدنی ، همچون استوانه های تشکیل دهنده نظام اجتماع پیدا کند.
نوشتههای مرتبط
در فصل دوم وی به بررسی شهروندی و هویت فرهنگی هم چنین جهانی شدن و امر اجتماعی و هویت ایرانی پرداخته است. در این فصل وی به بیان این مطلب می پردازد آیا پذیرش هویت شهروندی به منظور نادیده انگاشتن هویت های قومی و خرده فرهنگ های می باشد که در راستای توضیح این مطلب وی بیان می کند که مفهوم شهروندی صرف نظر از امکان وجود گونه های تاریخی تر آن، عمدتاَ با عصر تجدد و مقولات آن پیوند خورده است. لذا دو تمهید برای این مهم وجود دارد : ۱-پذیرش و تهمیق احساس هویت شهروندی ایرانی، ۲-پذیرش و تلاش بری حفظ خرده فرهنگ ها- قومیت ها، همچون زیر مجموعه های هویت.وی در مبحث بعدی خود سه مؤلفه جهانی شدن ، امر اجتماعی و هویت را بیان می کند. به نظر امر اجتماعی به دلیل تغییر پذیری خود شکننده است ، از طرف دیگر جهانی شدن هر چه بیشتر در قالب های متفاوت بروز پیدا می کند ولی ضعف و ناکارآمدی مدیریتی که در حیطه امر اجتماعی و شرایط گذار اهمیت پیدا می کند، کارآمدی چندانی ندارد و نیاز به شتاب بیشتر و برنامه ریزی دقیق تر با توجه به تغییرات منطقه ای و جهانی دارد.
در فصل سوم نگارنده مباحث جنسیت و هویت جنسی – در این بخش وی بیان می کند که بحران هویت با توجه به نقش جنسیت چه اندازه گسترده است- ، تقدم و تأخر هویت مدنی و هویت جنسی ، زن و قدرت و اخلاق و فمنیسم رویارویی – بیان این مطلب که پرداختن به مسئله زنان نیازمند پردازش نظریه های منفاوت از یک سو و پژوهش ها و رهیافت های بومی – فرهنگی از دیگر سوست- را مطرح کرده و به تشریح آنها پرداخته است در فصل چهارم و پایانی وی موضوع انقطاع نسلی و نسل سوم در جستجوی معنا را توضیح داده و بیان می کند که انقطاع نسل ها امروزه ، انقطاع پارادایمی معرفتی و ارزشی است که در کل تاریخ ایران بی سابقه است. این معیار بر پایه مدرنتیه استوار است که پارادایم معرفتی ایران را نیز منقطع کرده و شرایط جدید بوجود آورده است. وی شکاف بین سنت و مدرنیته ، نفس انقلاب اسلامی و ناکار آمدی حکومت را سه عامل مهم شکاف فرهنگی و انقطاع نسل ها می داند. و هم چنین بحران هویت این نسل را جدی می داند و هویت هایی که هم اکنون در حال رفتن به آن هستیم را هویت افقی و چندگانه که مؤلفه های چندگانه ای چون زبان ، قومیت و فرهنگ و…می داند.