انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

روزنوشتِ عزا (یادداشت‌های رولان بارت) – بخش ششم: مارس

رولان بارت، برگردانِ آرزو مختاریان

۲ مارس ۱۹۷۸

چیزی که می‌گذارد مرگ مامان را تحمل کنم، شبیه حظ بردن از آزادی‌ست.

۶ مارس ۱۹۷۸

بالاپوش من آنقدر دلگیر است که مامان اگر بود هیچوقت تحملِ این شال سیاه یا خاکستری را که همیشه با آن می‌اندازم، نداشت، صدایش توی گوش‌ام است که به‌م می‌گوید کمی رنگدار بپوشم.

برای اولین بار، برای همین، شال رنگی می‌اندازم (پیچازی اسکاتلندی).

 

۱۹ مارس ۱۹۷۸

M و من نظرمان این است که به طرز متناقضی (چون معمولاً، مردم می‌گویند: کار کنید، سر خودتان را گرم کنید، معاشرت کنید) درست وقتی سرمان شلوغ است، کار داریم، گرمِ معاشرتیم، و ظاهرسازی می‌کنیم، بیشتر اندوهناکیم. درونگرایی، خلوت، عزلت، آدم را کمتر بدبخت می‌کند.

 

۲۰ مارس ۱۹۷۸

می‌گویند (به قول مادام پانزرا)* که زمان، سوگواری را تسکین می‌دهد. – نه، زمان چیزی را سپری نمی‌کند؛ فقط برانگیختگیِ سوگواری را سپری می‌کند.

 

——

* یحتمل بیوه‌ی چارلز پانزرا(Charles Panzera) باشد که در ۶ ژوئن ۱۹۷۶ در سن هشتاد سالگی درگذشت؛ بارت و دوست‌اش میشل دلاکروا (Michel Delacroix) اوایل ۱۹۴۰ پیش او مشقِ آواز می‌کردند.

 

 

۲۲ مارس ۱۹۷۸

وقتی اندوه، وقتی سوگواری به تردماغی قدم برمی‌دارد…

 

۲۲ مارس ۱۹۷۸

احساسات (برانگیختگی) سپری می‌شود، اندوه می‌ماند.

 

۲۳ مارس ۱۹۷۸

فهمیدنِ جداییِ(وحشتناکِ) برانگیختگی (که تسکین می‌یابد) از سوگواری، از اندوه(که آنجاست).

 

۲۳ مارس ۱۹۷۸

عجله‌ای که دارم (که بی‌وقفه در هفته‌های اخیر مسجل شده) برای اینکه آزادیِ (حالا که از تاخیرها خلاص شده‌ام) پرداختن به عکس را دوباره پیدا کنم، به عبارتی، اندوه‌ام را با نوشتن توأم کنم.

 

اعتقاد و، ظاهراً، مسجل شدن این که نوشتن، “حالاتِ” تأثر را برای من دگرگون می‌کند، “بحران‌ها” را دیالکتیکی می‌کند.

 

 

– کُشتی‌: نوشته‌ شده، لازم نیست دوباره بروم ببینم.

– ژاپن: ایضاً.

– بحران‌ اولیویه ← درباره‌ی راسین

– بحران‌ RH ← سخن عاشق

– ]شاید امر خنثا ← دگرگونیِ ترس از کشمکش؟[ *

 

—–

* بارت چند هفته بعد، هنگام جمع آوری بحث‌اش درباره‌ی “امر خنثا” می‌نویسد: “تعریف قلمرو امر خنثا”: هر لحنی که از ساختار پارادیگماتیک و تقابلی معنا بگریزد یا آن را پس بزند، و نتیجتاً تعلیق قطعیاتِ کشمکش‌آمیز دیسکورس را به دنبال داشته باشد” در ۶ مه ۱۹۷۸ می‌نویسد: ” راه‌های نابودی کشمکش، مماس نگه‌داشتن است (واقعاً کل مبحث همین است)”.

کشتی‌: ر.ک اسطوره‌شناسی‌ها؛ ژاپن: ر.ک امپراتوری نشانه‌ها، منتشر شده در فرانسه، ۱۹۷۰، درباره‌ی راسین در ۱۹۶۳ چاپ شد، سخن عاشق در ۱۹۷۷.

 

۲۴ مارس ۱۹۷۸

اندوه، مثل یک سنگ …

(دور گردنم

در اعماق وجودم)

 

۲۵ مارس

دیروز به دامیش توضیح دادم که برانگیختگی سپری می‌شود، اندوه می‌ماند. – او به من می‌گوید: نه، برانگیختگی برمی‌گردد، حالا می‌بینی.

 

دیشب: کابوس گم کردنِ مامان. من؛ دستپاچه‌، دمِ گریه.

 

 

 

بخش‌های دیگر “روزنوشتِ عزا”:

روزنوشتِ عزا (یادداشت‌های رولان بارت) – بخش اول: اکتبر

روزنوشت عزا (یادداشت‌های رولان بارت)- بخش دوم: نوامبر

روزنوشت عزا(یادداشت‌های رولان بارت) – بخش سوم: دسامبر

روزنوشت عزا (یادداشت‌های رولان بارت) – بخش چهارم: ژانویه

روزنوشت عزا (یادداشت‌های رولان بارت) – بخش پنجم: فوریه

 

پرونده‌ی «رولان بارت» در انسان‌شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/2761

پرونده‌ی آرزو مختاریان در انسان‌شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/28579