کتاب هژمونی و استراتژی های سوسیالیستی کتابی است که توسط زوج ارنست لاکلو و شانتال موف نوشته شده و در سال ۱۹۸۵ انتشار یافته است. کتاب حاضر از چهار فصل تشکیل شده است. فصل اول در مورد آثار و کارهای روسا لوکزنبرگ، کارل کائوتسکی، ادوارد برنستینن و جورج سورل بحث می کند. فصل دوم بیشتر حول و هوش گرامشی در جریان است. در این فصل نویسنده به مفهوم مهم هژمونی فرهنگی می پردازد. در فصل سوم به بحث درباره توسعه سیاسی از نگاه نویسنده کتاب پرداخته می شود. همچنین نویسنده در این فصل به بحث درباره استدلال های خود درباره ویژگی های هژمونی و قانون اساسی می پردازند. در نهایت در فصل چهارم در ارتباط با هژمونی به عنوان فهم و حکومت در سیاست معاصر و خود فهمی در چپ ها اختصاص دارد.
لاکلو و موفه دراین کتاب به طرح روش شناسی خویش در تحلیل گفتمانی پدیده های اجتماعی پرداختند و در حقیقت مهم ترین کتاب این دو نویسنده در حوزه طرح مسائل روش شناسی خود در این کتاب مطرح شده است.
نوشتههای مرتبط
لاکلا و موفه نگاهی سراسر گفتمانی به پدیده های اجتماعی داشته اند و برای این دو مفهوم ایدئولوژی بی معنا بود، چرا که تنها گفتمان است که فهم مان را از بیرون و از خودمان به وجود می اورد و بیرون از گفتمان هیچ چیزی نیست، بنابراین ایدئولوژی به عنوان فهمی تحریف شده بی معنا است.
لاکلا و موف در طرح مهم ترین مفاهیم روش تحلیلی خود بیان می کنند که ما مفصل بندی را هر گونه عملی به شمار می آوریم که رابطه ای را میان مولفه ها تثبیت می کند، به نحوی که هویتشان در نتیجه عمل مفصل بندی دستخوش تغییر شود. آن کلیت ساختار یافته ناشی از عمل مفصل بندی را گفتمان خواهیم خواند. مواضع مبتنی بر تفاوت را تا زمانی که در قالب یک گفتمان مفصل بندی شده باشند بعد خواهیم نامید. در مقابل، هر تفاوتی را که به شکل گفتمانی مفصل بندی نشده باشد عنصر نام خواهیم نهاد.
کفتمان قصد دارد به تثبیت معنا بپردازد اما هیچ گاه به صورت تمام و کمال در این کار موفق نیست. چرا معناهایی که هر گفتمان به طرد آن می پردازد همواره معنای تثبیت شده را تهدید می کند. در واقع گفتمان های رقیب همواره بر سر تثبیت معنا و مفصل بندی نشانه ها با یکدیگر در حال تخاصم و ستیز هستند.
لاکلو و موف به در این کتاب دیدگاه های مارکسیست سنتی را مورد انتقاد قرار می دهند. از نگاه آن ها مارکسیس سنتی برتری را به اقتصاد داده که نگاهی وهم آلود است. چرا که در این دیدگاه آکاهی و فرآیند رسیدن به آگاهی غیر قابل تببین است. آن ها همچنین به نقد دیدگاه گرمشی در رابطه با اقتصاد می پردازند، چرا که گرامشی نیز در نگاه پایانی خود اقتصاد را تعیین کننده می دانست ولی در نگاه لاکلو و موفه همه چیز گفتمانی است و هیچ چیزی عینی وجود ندارد که جامعه را به گروه های خاصی تقسیم کند، گروه های موجود همواره محصول فرایندهای سیاسی و گفتمانی اند.
تمامی معنا ها تصادفی اند، ولی در عین حال گفتمان ها در تلاش اند تا این تصادفی بودن را پنهان کنند. این پنهان کردن تصادفی بودن معنای نشانه ها را عینیت گویند. اگرچه ممکن است گفتمان ها در مقطعی از زمان به عینیت دست یابند ولی این عینیت موقتی است و همواره توسط گفتمان های رقیب و معناهایی که طرد کرده اند مورد تهدید واقع می شود. از دیدگاه لاکلو و موفه جامعه غیر ممکن است. زیرا هیچ گاه هیچ گفتمانی نمی تواند به تثبیت دائمی معنا دست یاید و در حقیقت جامعه افسانه است.هیچ ساختاری تام و تمام نیست. افسانه از یک سو بازنمایی تحریف شده از واقعیت هستند و اما ازسوی دیگر این تحریف گریز ناگذیر و سازنده است زیرا افق های لازم برای اعمال ما را ایجاد می کنند.
مشخصات کتاب:
Laclau, Ernesto & Mouffe, Chantal, Hegemony and Socialist Strategy: Towards a Radical Democratic Politics. London – New York: Verso, 1985.