پل بویساک، برگردان محمد امین شاکری
سوسور (راهنمایی برای سرگشتگان)، بویساک پل،۱۳۹۵، ترجمه محمدامین شاکری، تهران: نشر یک فکر، چاپ اول،۳۱۰صفحه
نوشتههای مرتبط
مقدمه مترجم
«من عمیقاً باور دارم، هرآنکس که گام در این مسیر مینهد تا در اسرار زبان رخنه کند، باید این حقیقت را بهیاد بسپرد که تمامی تمثیلات زمین و آسمانها او را در یک لحظه و به یکباره رها خواهند کرد». فردینان دو سوسور(دستنوشتهها)
«[فیلسوفان و روانشناسان زبان] همیشه در خیالپردازیهای خود نظام زبان را صورتی «ثابت» و همچنین «قراردادی» در نظر میگیرند. آنها با این کار، ابژهی[موضوع عینی] اندیشهی خود را در سطح برشی سطحی و بهاصطلاح افقی از زبان تقلیل میدهند. آنها پدیدههای اجتماعی-تاریخی را، که گردباد نشانهها را بر محور عمودی زمان به پایین میکشند، نادید میگیرند. پدیدهی زبان در ذات خود و در معنای حقیقی خود نه «ثابت» است و نه «قراردادی»، چراکه محصول رویدادهای اجتماعی پیوستهای است که اراده هیچ دخلی در آن ندارد». فردینان دو سوسور(دستنوشتهها)
این گفتههای سوسور، شاید برای اغلب کسانی که او را بهواسطهی کتاب «دورهی زبانشناسی عمومی» درک کردهاند، کمی دور از انتظار بنماید: مگر سوسور نبود که از یک سو با قائلشدن به مفهوم صلب و ایستای «لانگ» و کنار گذاشتن هر آنچه «پارول» مینامید، و از سوی دیگر با تأکید بر مطالعهی «همزمانی» زبان و صرفنظر از هرآنچه بر محور «درزمانی» میگذشت، تقلیلی ساده و کارآمد در اختیار عالمان زبان گذاشت؟ مگر هماو نبود که به تصویری قطعی و روشن از زبان و علم زبان رسید، تا جایی که توانست چنین حجت را تمام کند که : «تنها ابژهی حقیقی زبانشناسی، همانا زبان است که در خودش و بهخاطر خودش مورد بررسی قرار میگیرد»؟ پس داستان این هولناکی و رازآلودگی چیست؟ پس مخالفت شدیدش با «ثابت» انگاشتن زبان از کجا نشئت میگیرد؟ لحن این گفتهها آنی نیست که در دوره از سوسور دیدهبودیم. شاید به کمی بازاندیشی نیاز داشتهباشیم…
متن کامل را در فایل زیر بخوانید