انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

یک فرهنگ، اشتباه خود را چگونه خود را تصحیح می کند؟

در روستاهای اینجا داستانهای زیادی سر زبانهاست ، داستان دختری که علیرغم میل خانواده اش ازدواج می کند و می رود، برادران و عم وپی اش می گردند و پیدایش می کنند . او را بر می گردانند؛ او می داند که باید برگردد و به تقاص کارش برسد، آن هم به دست عزیزترینهایش، این تقدیری است که از آن گریزی نیست،

در روستاهای اینجا داستانهای زیادی سر زبانهاست ، داستان دختری که علیرغم میل خانواده اش ازدواج می کند و می رود، برداران و عمو[۱]، پی اش می گردند و پیدایش می کنند . او را بر می گردانند؛ او می داند که باید برگردد و به تقاص کارش برسد، آن هم به دست عزیزترینهایش، این تقدیری است که از آن گریزی نیست، اما شیرین و عجیب آن است که در این سرزمین که ناموس معنایی بسیار وسیع و غریب دارد، عشق نیز همچنان ریشه می دواند و شاخ و برگ می گیرد ، به رغم زده شدن تنه­ی آن.

دخترک را بازپس می آورند و پیاله ای سم به او می خورانند، دختر اما آن را بالامی آورد و سم اثر نمی کند، خانواده ، برای بار دوم به او سم تعارف می کنند و دختر آن را سر می کشد و داستان دوباره تکرار می شود، معلوم می شود باید چاره ای دیگر بیاندیشند، روزی که دخترک بر بالای بام می رود تا رختها را بر روی بند رخت پهن کند به پایین پرتاب می شود تا پرونده­ی این بی ناموسی بسته شود .

از نظر دورکیم(۱۳۸۷)، گسستن پیوند همبستگی اجتماعی، جرم محسوب می گردد ،پس دخترک در یک معنا مجرم است چرا که جرم چیزی نیست جز کرداری که وجدان جمعی آن را ممنوع می داند(آرون،۱۳۸۴: ۳۶۸) بنابراین کیفر او باعث ارضای وجدان جمعی می شود(همان: ۳۶۹) و مجازات گناهکاری چون او غرامتی است که به احساسات همگان داده می شود(همان).غرامتی به”وجدان جمعی” که عبارت است ازمجموعه احساسات و باور های مشترکی که در بین حد وسط اعضای یک جامعه وجود دارد(همان:۳۶۴ ).

در جوامعی که همبستگی مکانیکی حاکم است ،به دلیل شباهت و همانندی افراد، وجدان جمعی حداقلی از آزادی را برای کنشگران اجتماعی به وجود می آورد، چرا که به زعم دورکیم ،آگاهی یافتن از فردیت نتیجه جریان توسعه تاریخی است(همان: ۳۶۲)و در نتیجه نظام حقوقی چنین جامعه ای مبتنی بر تنبیه و کیفر است.

(آرون،۱۳۸۴ :۳۶۸) هرچقدر وجدان جمعی، گسترده تر نیرومند تر و خصوصیت یافته تر باشد تعداد کردارهایی که جرم تلقی می شوند بیشتر است .( آرون،۱۳۸۴: ۳۶۸)در حقوق تنبیهی مجازات منعکس کنده احساسات جریحه دار شده است و مجازات تهاجمی است دربرابر عملی که کل جامعه را تهدید میکند ولزومی ندارد که با جرم تناسبی داشته باشد.

………

داستانهای دیگر نیز کم نیست داستان دختری که خون پاشیده شده اش بر روی دیوار اتاق بعد از گذشت مدتهای مدید به بینندگان هشدار می دهد که یک فرهنگ برای دوام و بقای ارزشها و هنجارهای خود تا کجاها می تواند پیش رود.

اینجا تناسب جرم با مجازات مطرح نیست و هم بستگی و انسجام اجتماعی به تشفی جامعه نظر دارد؛ جامعه ای مردانه که نظم حاکم بر آن چنین پدیده ای را چندان غریب نمی یابد که مردی به صرف شنیدن جمله ای از رفیق خود درباره خواهرش_ دیروز خواهرت را با فلان مرد دیدم_، به خانه رود و برای نمایش تعصب و غیرت خود، بدون هیچ پرسشی دیوار را به خون خواهر خود رنگین کند . مهم نیست که اصل مساله اتفاق افتاده یا نه؛ مهم نیست رفیق او چه قصدی داشته؛ مهم وجود داشتن و نشان دادن حمیت ، مردانگی و تعصب است .

تصویر حاضر آرامگاه یکی از این دخترانی است که پس از مرگش ، دریافته اند که به ناحق کشته شده است(اگر بتوان به حق کسی را کشت) ، اما فرهنگ توان تصحیح خود را دارد : با تبدیل دختر بی ناموس دیروز به قدیس آسمانی امروز . آرامگاه این دختر اکنون مکانی است که افراد از آن حاجت می گیرند و به آن دخیل می بندند، گودال کنار مزار او برای آن است که زایرین برای حاجت روا شدن، از خاک تربتش بر دارند، شاید این فرشته گون شدن او ، مرهم کوچکی باشد بر زخم مادری که گاه و بیگاه بر مزار دخترش می آید و نوروز را نیز با او جشن می گیرد(با کمی دقت می توان بشقاب سبزه عید را بر مزار او دید) [۲]

منابع

آرون، ریمون،۱۳۸۴ ،مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی

دورکیم، امیل،۱۳۸۷، تقسیم کار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام،تهران: نشر مرکز

۱-“عمو” در فرهنگ عرب نقش اجتماعی بسیار مهمی است ، به تبع آن پسر عمو و دختر عمو نیز.

۲-تصویر و داستانها مربوط به یکی از روستاهای استان خوزستان است، داستانها به نقل از مردم محلی است، تصویر نیز از یکی از آرامگاههای همین روستا برداشته شده است