انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

قبیله آسترکی خوزستان

ج.قائم مقامی برگردان نسیم خواجه زاده

تصویر: برگرفته از وبلاگ آسترکی

(یا اشترکی)، یکی از شش خرده قبیله است که در حال حاضر قبیله ی دورکی از اتحادیه هفت لنگ مردم بختیاری را تشکیل می دهند .

آسترکی(یا اشترکی)، یکی از شش خرده قبیله است که در حال حاضر قبیله ی دورکی از اتحادیه(ایل) هفت لنگ مردم بختیاری را تشکیل می دهند .آسترکی به پنج طایفه (تیره) بهرام سری ،کاوشِه، کاعی وند ، توشمال ، چاربری تقسیم می شود ( سابق بر این با قاعد شاهی ۶ طایفه وجود داشت ، اما قاعد شاهی خودش را جدا کرد و به قبیله ی ممیوند از اتحادیه ی چارلنگ ملحق شد که برخی از فامیلهای بهرام سری بودند) چراگاههای تابستانی و زمستانی شان در خوزستان بین منطقه جاه بُلَغ و بُربُرود( در زیر استان بروجرد) و دزفول قرار داشت. بر طبق تحقیقات نویسندگان معاصر،آسترکی های چهارلنگ ، تابستان نزدیک بختیاری زلکی و زمستان در منطقه دارسَفید وآب گرمک(همچنین در خوزستان) هستند.

در شرفنامه شمس الدین شرف خان بدلیسی از آسترکی(در ۹۷-۱۵۹۶/۱۰۰۵ ) به عنوان یکی از ۲۷ قبیله لر و کرد که در طول منطقه اتابک نصرت الدین هَزار اسپ(۱۲۰۳-۵۲/۵۰-۶۰۰) از لرستان بزرگ از سوریه به غرب ایران برگردانده شدند ،نام برده شده است (ed. V. Velyaminov-Zernov, St. Petersburg, 1860-62, I, pp. 26-27 . این مردمان سابق بر این منطقه زاگرس را به عنوان بخشهایی از لشکر اتابک مسئول عماد الدین زنگی (۴۶-۱۱۲۷/۴۱-۵۲۱) و صلاح الدین ایوبی (صلادین) ترک کرده بودند. با یکجا نشین شدن در لرستان این قبایل به تدریج از اتابکها مستقل شدند و قادر به شکل دهی به اتحادیه بختیاری شدند بعد از اینکه که ابراهیم بن شاهرخ تیموری پادشاهان محلی را در ۲۵-۱۴۲۴/۸۲۸بیرون انداخت لرستان بزرگتر تحت عنوان دیاربختیاری شناخته شد (ʿAbd-al-Ḥosayn Khan Lesān-al-salṭana Sepehr Malek-al-mowarreḵīn, Ḵolāṣat al-aʿṣār fītaʾrīḵal-Baḵtīār [Tārīḵ-eBaḵtīārī], repr. Tehran, 2535 = 1355 Š./۱۹۷۶, p. 80).آسترکی در این مرحله اولیه به اتحادیه منجر شد و تا زمان سلطنت طهماسب ۱ شاه صفوی (۷۶-۱۵۲۴/۸۴-۹۳۰) یک تاج امیر معین از آن قبیله رئیس بزرگ بود. او در نزاع (۴۸-۱۵۴۷/۹۵۴) با امیرخان موصلو که حاکم همدان بود زمانی که آخرین تلاششان را برای وصول بدهی پس افتاده داشتند کشته شد.سپس میر جهانگیرخان رئیس بزرگ شد و بختیاری به دو اتحادیه (ibid., pp. 80-81) تقسیم شد آسترکی رو به زوال رفت و به قبیله دورکی پیوست. در این فرایند بسیاری از خانواده ها در گروه بندی های دیگر جذب شدند(برای مثال برخی طایفه ها به صورت بخشی از آل خمیرهای خوزستان در آمدند).

منبع : http://www.iranicaonline.org/articles/starki-sub-tribe-of-the-haft-lang بازیابی شده از اینترنت به تاریخ ۱۹/دی/۹۱

ĀSTARKĪ
(or AŠTARKĪ), one sub-tribe of the six which presently constitute the Dūrkī tribe of the Haft Lang confederation of the Baḵtīārī people.

ĀSTARKĪ (or AŠTARKĪ), one sub-tribe (qabīla) of the six which presently constitute the Dūrkī tribe (ṭāyefa) of the Haft Lang confederation (īl) of the Baḵtīārī people. The Āstarkī are divided into five clans (tīra)—Bahrāmasarī, Kovešša, Kāʾīvand, Tūšmāl, and Čārborī. (There was formerly a sixth clan, the Qāʾedšahī; but it detached itself and joined the Mamīvand tribe of the Čahār Lang confederation, as did some Bahrāmsarī families). Their summer and winter pastures lie in Ḵūzestān between the region of Jāhbolaḡ and Borborūd (in Borūǰerd sub-province) and Dezfūl. The Āstarkīs of the Čahār Lang, according to the present writer’s research, summer near Zallaqī-e Baḵtīārī and winter in the area of Dārsafīd and Ābgarmak (also in Ḵūzestān).
The Āstarkī are named in the Šaraf-nāma of Šams-al-dīn Šaraf Khan Bedlīsī (d. after 1005/1596-97) as one of the twenty-seven Kurdish and Lur tribes who returned to western Iran from Syria during the reign of Atābeg Noṣrat-al-dīn Hazārasp (600-50/1203-52) of Greater Lorestān (ed. V. Velyaminov-Zernov, St. Petersburg, 1860-62, I, pp. 26-27). These peoples had previously left the Zagros region as parts of the armies of the atābak of Mosul ʿEmād-al-dīn Zangī (۵۲۱-۴۱/۱۱۲۷-۴۶) and of the Ayyubid Ṣalāh-al-dīn (Saladin). Having settled in Lorestān, these tribes gradually became independent of the atābaks and were able to form the Baḵtīārī confederacy. After the Timurid Ebrāhīm b. Šāhroḵ expelled the local dynasty in 828/1424-25, Greater Lorestān came to be known as the Baḵtīārī country (ʿAbd-al-Ḥosayn Khan Lesān-al-salṭana Sepehr Malek-al-mowarreḵīn, Ḵolāṣat al-aʿṣār fītaʾrīḵal-Baḵtīār [Tārīḵ-eBaḵtīārī], repr. Tehran, 2535 = 1355 Š./۱۹۷۶, p. 80). The Āstarkī led the confederacy at this early stage; and as late as the reign of the Safavid Shah Ṭahmāsp I (930-84/1524-76), a certain Tāǰ Amīr from that tribe was the paramount chief. He was killed in battle (954/1547-48) with Amīr Khan Mūṣellū the governor of Hamadān, when the latter attempted to collect taxes in arrears. Mīr Jahāngīr Khan then became paramount chief, and the Baḵtīārī divided into two confederations (ibid., pp. 80-81). The Āstarkī declined and were incorporated within the Dūrkī tribe. In this process many families were absorbed into other groupings (e.g., some clans became part of the Āl-e Ḵamīs of Ḵūzestān).
(J. Qāʾem-Maqāmī)
Originally Published: December 15, 1987
Last Updated: August 17, 2011
This article is available in print.
Vol. II, Fasc. 8, p. 847

وبلاگ آسترکی
http://astereki.blogfa.com/post-18.aspx