انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آثار زندگی در ساختمان های بلند مرتبه ی مسکونی

رابرت گیفورد برگردان مریم ارمغان

در اینجا خلاصه‌ای از مقاله‌ی رابرت گیفورد با عنوان آثار زندگی در ساختمان‌های بلندمرتبه‌ی مسکونی آورده شده است. اصل مقاله به زبان انگلیسی در پیوست موجود است.بخش عمده ای از علم معماری می بایست شامل یافته های تجربی در مورد تاثیرات روان شناختی و اجتماعی ساختمان ها بر روی ساکنانش باشد. در این میان، ساختمان های بلند مسکونی بسیار بحث برانگیز هستند. این مقاله نتایج تحقیقات در مورد تاثیرات ساختمان های بلند بر روی ساکنین، رضایتمندی، رفتار اجتماعی، جرم، ترس از جرم، بچه ها، سلامت روانی و خودکشی را به طور خلاصه ارائه می دهد.

مقاله های مورد استفاده، عموماً متعلق به کشورهای غربی و آسیای شرقی می باشد. اگرچه این نتایج ممکن است در کشورها و مناطق دیگر کاربرد نداشته باشد ولی توجه به جنبه های مختلف معایب این ساختمان ها و راه حل های پیشنهادی که در جریان مقایسۀ ساختمان های بلند مرتبه و کوتاه مرتبه بدست آمده، درخور توجه است. این مقاله قصد دارد نتایج متفاوت را کنار هم قرار دهد و پیش بینی های لازم را برای اجتناب از تأثیرات منفی ساختمان های بلند مرتبه استخراج نماید تا بدین ترتیب، بتوان آنها را در امر طراحی مورد ملاحظه قرار داد.

بیش تر نتایج توسط فاکتورهای تعدیل کننده، شامل وضعیت اجتماعی و اقتصادی، کیفیت محله، والدین، نسل، مرحله زندگی، تراکم جمعیت در زیر یک سقف و قابلیت انتخاب مسکن تعدیل می شود. به هر حال جدای از تعدیلگر ها، مطبوعات نشان می دهند که ساختمان های بلند مرتبه نسبت به اشکال دیگر ساختمان برای بیشتر مردم، کمتر رضایت بخش هستند، چرا که فضای بهینه ای برای کودکان نیستند و روابط اجتماعی، بسیار غیر شخصی جلوه می کند و کمک به دیگران نیز نسبت به اشکال دیگر مسکونی کمتر، جرایم و خودکشی بیشتر است.

مقدمه

دربارۀ اثرات ساختمان های بلند مرتبه بر ساکنان آن، تحقیقات و گزارش های بسیار، حتی در مواردی متناقض در دسترس می باشد. ازجمله:

«دلایل مختلفی برای باور اینکه آپارتمان های مسکونی بلند مرتبه، اثرات نامطلوبی بر سلامت اجتماعی و روانی می گذارند، وجود دارد» (Cappon, 1972, p.194).

«اعتراض پوچی که به مساکن بلند مرتبه وارد می شود که هیچگونه مفاهیم خاصی را دنبال نمی کند، باید مورد سوال قرار گیرد،… ساکنین در مطالعات من، درجۀ رضایتمندی بالایی را در تمام سطوح طبقات نشان داده اند». با استفاده از دانش به دست آمده از تحقیقات گذشته می توان پیش از طراحی و ساخت، ارزیابی هایی را انجام داد که بهترین ابزار برای طراحان حرفه ای به حساب می آید. اگر ما بدانیم چه چیز در گذشته عملکرد بهتری از خود نشان داده است، برای طراحی بهتر در آینده آمادگی بیشتری خواهیم داشت. در این مقاله، نتایج متفاوت کنار هم قرار داده می شوند تا به معایب ساختمان های بلند مرتبه اشاره شود، تا بتوان پیش بینی های لازم را برای اجتناب از تأثیرات منفی ساختمان های بلند مرتبه استخراج و آنها را در امر طراحی مورد ملاحظه قرار داد.

یک چشم انداز تاریخی مختصر

اگر تعریف یک ساختمان بلند مرتبه، سازه ای بلند تر از سه طبقه است، پس تاریخ این سازه ها را شاید می بایست در دوران اهرام مصر (حدوداً ۴۸ طبقه) و برج بابل دنبال کرد. مصریان قدیم، شاید اولین کسانی بودند که از دانش علمی برای بر پا کردن ساختمان های خود استفاده کردند. سازه های شگفت آور آنها، بهترین ساختمان های بزرگ قدیمی یافت شده هستند. نه تنها معماران آنها از هندسه و نجوم برای طراحی اهرام استفاده کرده اند بلکه آنان دانش علمی– طبیعی بیشتری را در مورد خواص مصالح به کار می بستند تا مقابر عظیم و دقیقی را که شامل اتاق ها و راهرو های پیچیده است، طراحی نمایند. محاسبات آنها بسیار پیچیده است. به نحوی که اهرام بزرگ نه تنها بزرگترین اهرام سنگی جهان، پس از ۴۰۰۰ سال باقی مانده اند، بلکه با چنان دقتی ساخته شده اند که گوشه های مختلف فندانسیون آن، یعنی ۳۲۴ متر آن طرف تر تنها ۲ سانتی متر اختلاف ارتفاع دارند.

بعد ها، معماران کلیساهای جامع بزرگ عصر گوتیک اروپا، مبانی پیشرفتۀ ساخت و ساز را به خوبی دریافتند؛ به طوریکه مهندسان مدرن، گاهی اوقات، از شاهکارهای معماری آنها دچار شگفتی می شوند. در نهایت، علم معماری مدرن، سرشار از پیشرفت هایی است که معماران قدیمی و یا قرون وسطایی شاید حتی نتوانند مجسم کنند؛ مصالح جدید، کامپیوتر ها و فن آوری ساخت و ساز. به هر حال به موازات این دستاورد های علمی–طبیعی، دانشمندان اجتماعی علاقه مند به معماری نیز به کار افتادند. روش های علوم اجتماعی در معماری به اواسط دهۀ ۶۰ بر می گردد، اگر چه یافته های علم محور می بایست تا دورۀ مصریان قدیم دنبال شود.

بدون شک، برای مثال، ساخت و ساز و حضور انحصاری اهرام، اثرات اجتماعی دست نیافتنی در جامعۀ مصریان داشته است. مطالعۀ اجزای موزون (برای مثال معابد) با مفاهیم روان شناختی (درک زیبایی) در مکتب فیثاغورث در ۲۵۰۰ سال پیش قابل ردیابی است و هر کس می تواند به آسانی مجسم کند که اثرات اجتماعی مربوط به طرح ساخت و استفادۀ متعاقب از معابد یونانی، حمام های رومی، کلیساهای جامع گوتیک، کارخانه صنعتی اولیه و اولین ساختمان های بلند مرتبۀ ساخته شده در قرون ۱۹، به شکلی دیگر وجود دارد.

بنابراین، زندگی در ساختمان هایی با طبقاتی بیشتر، پدیدۀ بسیار جدیدی است. این مسئله می تواند به گونه ای اغوا کننده باشد که نتیجه گیری شود، ساختمان های بلند غیر طبیعی هستند و بعضی نیز ممکن است این طور استدلال کنند که چیزی که غیر طبیعی است، به نوعی مضر هم هست (البته در مورد پلاستیک، الکتریسیته، اتومبیل و اختراعات اخیر نیز همین طور گفته می شد) با وجود این، یک سؤال بی طرفانه باقی مانده است: آیا ساختمان های بلند مرتبه منفعت یا ضرری را برای ساکنان خود دارند؟

مطالعات رسمی جدید در مورد تاثیرات اجتماعی و روان شناختی معماری منسوب به دانشگاه شیکاگو می باشد که اعضای آن بوم شناسی اجتماعی را مورد تحقیق قرار دادند که منجر به تعدادی از مطالعات جامعه شناختی و اجتماعی از ساختمان گردید.

تحقیقات با تمرکز بر روی مقیاس شخصی یا روان شناختی، با چندین مطالعه بدوی و اصلی، در دهۀ ۱۹۵۰، دربارۀ رابطۀ انتخاب مسکن با رفتار اجتماعی و سلامت روانی شروع شد.

سپس این شاخه، خود را در دهۀ ۶۰ سازماندهی کرد و این اعتقاد به وجود آمد که در زمان کوتاهی، علم معماری باید به یک علم اجتماعی، به خوبی یک علم فیزیکی و فنی تبدیل شود. با توجه به این قضیه، این مقاله روی تاثیرات روان شناختی، رفتاری ساختمان های بلند مرتبه می پردازد.

معایب ساختمان های بلند

ساختمان های بلند متهم به داشتن نتایج ناخوشایند بسیاری هستند. از آن جمله که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است: ترس، نارضایتی، استرس، مشکلات رفتاری، خودکشی، روابط اجتماعی ضعیف، کاهش امیدواری و عقب افتادگی در رشد کودک. مطالعات و بررسی های اولیه نتیجه گرفته اند که ساختمان های بلند مرتبه، برای ساکنین سودمند نیستند. در سطح اجتماعی، آنها متهم به بد ترکردن مشکلات ترافیکی و تخریب شخصیت همسایگی می باشند.

اقامتگاه های بلند مرتبه، حداقل شش نوع ترس را وجود می آورند. اولین مورد این است که امکان خودکشی یا سقوط از پنجره به بیرون وجود دارد. دوم، شاید به نظر مهمل بیایید ولی واقعیت دارد که بعضی ساکنان بیم دارند که در یک آتش سوزی گرفتار آیند. معمولاً در این ساختمان های بلند مرتبه زمان بیشتری طول می کشد تا بتوان به خیابان دسترسی پیدا کرد. سوم، نگرانی دربارۀ استحکام ساختمان در هنگام زلزله است. چهارم، در دورۀ post 911, post- McVey ساکنان از اینکه ساختمانشان مورد هجوم واقع شود می ترسند. پنجم، تعداد زیادی از مردم مستقر، معتقدند که بیگانگان حداقل نیمی از زمین های عمومی آنها را در بر می گیرند. این ترس از بیگانگان منجر به ترس از جرم و جنایت می شود، در واقع، یک نوع فقدان حمایت اجتماعی احساس می گردد. این واقعیت که بسیاری از ساختمان های بلند، ورودی هایی با کلبه ها و نگهبان های مختلف دارند، اثبات می کند که این ترس واقعاً وجود دارد. ششم، تعداد زیاد مردم در یک ساختمان، خطر مبتلا شدن به بیماری های مسری تولید شده توسط دیگران را افزایش می دهد. برای مثال وقتی تمام مردم هوای تالار ورودی، دستیگره های در و دکمه های آسانسور را با یکدیگر به طور مشترک استفاده می کنند.

شاید هیچ یک از این ترس ها واقعی نباشند. شاید آنها فقط به دلیل اینکه بسیاری از مردم، بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی می کنند و ترس خود را شفاهاً یا غیر شفاهاً به یکدیگر انتقال می دهند، به سادگی نمایان شده است و شاید در عوض پیامد های منفی دیگری برای ساکنین ساختمان های بلند نسبت به ساکنین اشکال دیگر ساختمان ها اتفاق نیفتد. از طرفی دیگر، ممکن است به راستی پیامد های منفی دیگری نیز وجود داشته باشد اما نه به دلیل شکل مسکن. اولین سؤالی که بر این اساس ممکن است مطرح شود، این است که، چرا تعداد بسیار کمی از نویسندگان (Jacobs, 1961‌، که یک استثنای قابل توجه است) وجود دارند که فرض می کنند ساختمان های بلند مرتبه منجر به پیامد های مثبت برای کسانی که در ان زندگی می کنند، می شوند؟

مزایای ساختمان های بلند

ساختمان های بلند و باریک، جای اشغال کمتری را بر روی زمین نسبت به رقم معادل واحدهای ساختمان های کوتاه مرتبه دارا می باشند. این روش در عمل باعث اختصاص فضای بیشتری به پارک و فضای سبز می شود. اگر چه این فضای باز ممکن است به یک قطعه زمین خطرناک، بدون کنترل و نظارت و همراه با عناصر نامطلوب، تبدیل گردد.

ساختمان های بلند چشم انداز بهتر (حداقل در مورد طبقات بالاتر، البته اگر چشم انداز توسط ساختمان بلندتری گرفته نشده باشد) به وجود می آورند. سرویس دهی ها و گزینه های نقل و انتقالات شهری، احتمالاً نزدیک به هم می باشند و بسیاری از همسایگان، امکان انتخاب دوست و آشنایان بیشتری را برای حمایت های اجتماعی دارا می باشند. کسانی که در طبقات بالاتر زندگی می کنند تجربۀ انتقال سر و صدای کمتری از محیط بیرون به داخل را دارند و هوای پاکیزه تری را تنفس می کنند. برای برخی ساکنین ساختمان ها با جمعیت متراکم در سطح ساختمان و نه در سطح آپارتمان، امکان بوجود آمدن بر هم کنش های اجتماعی بهتر و بیشتری وجود دارد.

ورودی های با جمعیت کنترل شده جنایت و ترس از آن را کاهش می دهد. در مقایسه با ساکنان تک خانوار، ساختمان های بلند معاف از کارهای نگهداری حیاط و محوطه می باشند، اگر چه بخشی از اجاره یا هزینه های مشترک باید برای انجام کار به دیگران پرداخت شود.

اما چه مقدار از ادعاهای مثبت و منفی، توسط تحقیقات، اثبات شده اند؟ ارتفاع یک ساختمان به هر حال، احتمالاً تاثیرات سببی مستقیم کمی دارد. سر انجام بعد از نتیجه گیری که ساختمان های مختلف احتمال فواید و مضرات مختلفی را برای ساکنین خود دارند، مهارت کارشناس معماری اجتماعی، کشف این مطلب است که کدام ساختمان ها برای کدام ساکنین، مضر هستند. به علاوه پیامدهای زندگی در یک ساختمان بلند، به عوامل غیر ساختمانی متعددی از قبیل مشخصه ها و کیفیت ساکنین به تنهایی و مفهوم فیزیکی محیط بستگی دارد.

اهمیت تعدیل فاکتور ها در فهم تاثیرات مسکن بلند مرتبه

ساختمان های بلند مرتبه می توانند با پیامد های منفی مرتبط باشند، بدون اینکه خود منجر به آنها شوند. حداقل ۸ فاکتور که وابسته به ساختمان های بلند مرتبه هستند، به خودی خود موجب تعدیل پیامد های ساکنین می شوند. تعدیل کننده ها، فاکتور ها با متغیر هایی هستند که با تفاوت در پی آمدها ارتباط دارند، اما نه در یک رابطۀ سببی. تعدیل کننده ها به طور گسترده ای به دو دسته تقسیم می شوند: آنهایی که مرتبط با ساکنین هستند (مشخصه های شخصی و روابط اجتماعی) و دیگری، مفاهیم محیط و محله. این طور فرض می شود که این فاکتور ها بر روی پیامد های زندگی ساکنان در تعامل با ساختمان های بلند تاثیر می گذارند.

چهار فاکتور تعدیل کننده از این قبیل، شامل وضع اقتصادی ساکنین، مقدار گزینه های انتخابی که یک فرد ساکن برای انتخاب مسکن دارد، موقعیت ساختمان در بافت شهری و تراکم جمعیت، می باشد. انتظار داریم که اگر ساکنین ساختمان های بلند ۱) فقیر نیستند ۲) در حالیکه گزینه های دیگری برای انتخاب مسکن دارند، خود تصمیم می گیرند که در آپارتمان های بلند مرتبه زندگی می کنند ۳) ساختمان در یک محلۀ خوب واقع شده است ۴) تراکم جمعیت واحد مسکونی پایین است، در این صورت، ساکنین از پیامد های منفی فرار کرده و بسیاری از پیامد های مثبت را تجربه کنند. این امر برای مثال در مورد ساختمان های بلند مرتبه لبۀ Central Park در منهتن که گران، معمولاً جا دار و در یک محلۀ بسیار مطلوب واقع شده اند، صحت دارد.

حال توجه کنید که چگونه این تعدیل گرها، رابطۀ بین زندگی در این مکان و ظهور جرم و جنایت را تحت تاثیر خود قرار می دهد. تحقیقات نشان می دهند که مکان ساختمان نقش مهمی را در مورد ظهور جرم برای ساکنین بازی می کند، که مستقل از شکل آن می باشد: مانند روشنایی، فعالیت خیابان، نزدیکی به مسیر های فرار اضطراری و…

چهار تعدیل کنندۀ دیگر نیز متحمل می باشند: دورۀ زندگی، جنس و طرح مسکن، به این معنا که مساکن بلند مرتبه شاید در کل برای بعضی دوره های زندگی بسیار مناسبتر از سایر دوره ها باشند، برای بعضی جنس ها و فرهنگ ها و نیز در مورد بعضی دسته بندی فضاها به عنوان واحد مسکونی.

بنابراین ساختمان های بلند ممکن است تاثیرات مثبت و منفی روی کسانی که در آن زندگی می کنند داشته باشند، نه تنها بسته به ارتفاع ساختمان (مشخصۀ تعریفی ساختمان های بلند) بلکه بر اساس حداقل هشت عامل تعدیل کنندۀ دیگر.

قبل از اینکه ساکنان یک ساختمان، رضایت و یا عدم رضایت خود را از مسکن خود اعلام کنند. ویژگی ها و یا مشخصه های مسکن را مشاهده و یا تجربه می کنند. برای مثال، مطالعه ای دربارۀ یک خوابگاه نشان داد که ساکنان طبقات بالاتر، اتاق هایشان را که همه به یک اندازه بودند، بزرگتر احساس می کردند. یک بررسی مشابه در مجتمع خوابگاهی یک دانشگاه دیگر نشان داد که مردان و زنان تجربیات متفاوتی در این زمینه دارند. زنان، اتاق های طبقات بالاتر را جادارتر ولی مردان کوچکتر تصور می کردند

رضایت مسکونی و اولویت ها در ساختمان های بلند

رضایت یا عدم رضایت به طور مشخص یک پیامد مهم زندگی در مسکن است. اگر چه بخش های بعدی نشان خواهند داد که این امر تنها یک تصور نیست. البته نه همۀ ساکنان ساختمان های بلند و نه تمام ساکنان ساختمان های کوتاه، راضی نیستند. نتایج تحقیقات در جدول ۱ ارائه گشته است. (رجوع به فایل ضمیمه)

افراد بدبین ممکن است به یک قانون روانشناسی اجتماعی معروف به نام «ناهنجاری شناختی» اشاره کنند، برای اینکه این نتایج مثبت را به حساب نیاوردند. بنابر این قانون، اگر ساکنان پس از مدتی زندگی در ساختمان، از آن جا راضی نبودند، به عنوان یک راه برای کاهش ناراحتی از زندگی در مکانی که آن را دوست ندارند، آسانتر است که ذهن خود را تغییر دهند (فرضاً تصمیم بگیرند که آن جا محل خوبی برای زندگی است) تا این که محل سکونت خود را تغییر دهند.

تحقیقات دیگری نیز هستند که میزان رضایت را در ساختمان های کوتاه و بلند با یکدیگر مقایسه کرده اند و نتایج به دست آمده بسیار جالب هستند (جدول ۲). (رجوع به فایل ضمیمه)
خود کشی و ساختمان های بلند

آیا ساختمان های بلند به خودکشی کمک می کنند؟ فرضیۀ «جانشینی» بر این عقیده است که کسانی که می خواهند خود را نابود کنند، بالاخره راهی را پیدا خواهند کرد؛ یعنی اگر راهی غایب باشد، راه دیگری انتخاب می گردد. اما دیدگاه متفاوت دیگری، فرضیۀ «در دسترس بودن»، بر این عقیده است که ساختمان های بلند، تا حدی، خودکشی را که ممکن است از طرق دیگر اتفاق بیفتد، تشویق یا تسهیل می کنند .(Clarke & Lester, 1989) این فرضیه بیان می کند که ساختمان های بلند، به مردم تصور و روشی را برای خودکشی پیشنهاد می کنند که ممکن است به طرق دیگری اتفاق نیفتد.

نرخ خودکشی در سیاتل و ونکوور با یکدیگر مقایسه شده اند (Sloan et al, 1990). نرخ کلی خودکشی در این دو شهر بسیار به یکدیگر نزدیک است و تقریباً از لحاظ اندازه، آب وهوا، مجاورت به اقیانوس و موارد دیگر به هم نزدیک هستند. این بررسی روی اسلحۀ گرم متمرکز شده است. چون اسلحه ها در ونکوور به دقت کنترل می شوند، نرخ خودکشی با اسلحه ۳/۲ برابر در سیاتل بیشتر است. محققان، خودکشی را با پریدن و غرق کردن نیز ترکیب نمودند که نتایج نشان داد این روش ها دو برابر در ونکوور بیشترند. پس فرضیۀ جانشینی حمایت شد. بعد از وضع قانون اسلحه در انتاریو و کالیفرنیا، کاهش تعداد خودکشی با اسلحه بعد از وضع قانون، با پریدن جبران شد و یکبار دیگر فرضیۀ جانشینی مورد حمایت قرار گرفت.

البته نمونه هایی نیز وجود دارد که نشان می دهند فرضیۀ در دسترس بودن، شایستگی بیشتری نسبت به فرضیۀ جانشینی دارد. از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۶ وقتی در صد مردمی که در ساختمان های بلند زندگی می کردند از ۹% به ۵۱% افزایش یافت، نرخ خودکشی توسط پرش از ارتفاع از ۴۳/۱ به ۷۱/۵ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر افزایش پیدا کرد: یعنی چهار برابر افزایش. در طی همان دوره، خودکشی توسط روش های دیگر از ۱۷/۷ به ۴۹/۵ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر کاهش پیدا نمود. بنابراین اگرچه نرخ سراسری خودکشی ۳۰% افزایش پیدا کرد، نرخ خودکشی توسط پریدن از ارتفاع بارها سریعتر فزونی پیدا نمود. بنابراین این طرز فکر تقویت شد که در عدم رضایت از ساختمان های بلند مرتبه، این موضوع نیز می تواند نقش داشته باشد.

مشکلات رفتاری و ساختمان های بلند

آیا ساختمان های بلند مسئول مشکلات رفتاری هستند؟ رفتار بشر عموماً از مسائل مختلفی تأثیر می پذیرد که نسبت دادن آن به یک منبع خاص، بسیار دشوار است. بنابراین مطالعاتی که در ادامه به آنها اشاره می شود، گزارش هایی از تحقیقات انجام شده می باشند.

مطالعاتی وجود دارند که مشکلات رفتاری کودکان در ساختمان های بلند مرتبه را نسبت به ساختمان های کوتاه مرتبه، بیشتر نشان می دهند ولی مطالعات دیگری نیز وجود دارد که تفاوتی را بین رفتار کودکان در هر دو نوع ساختمان به نمایش نمی گذارند. پس نتایج قابل تعمیم نیستند.

یک بررسی جدید نشان می دهد که رابطۀ عمیقی بین شرایط فیزیکی مسکن و مشکلات رفتاری کودکان وجود دارد (Gifford & Lacombe, 2006) که از طریق ارتباط با فضای سبز اصلاح شده است. به این معنی که ممکن است طبیعت، ارتباط بین زندگی در ساختمان های بلند و مشکلات رفتاری را تعدیل کند.

بررسی های متعددی بیان می کنند که بچه ها در ساختمان های بلند مشکلات متعددی دارند ولی هیچکدام از این بررسی ها، به مزایای آن برای کودکان اشاره نمی کنند. دو نمونه از جدیدترین مطالعات در اسرائیل نشان داده است که رشد کودکان در ساختمان های بلند، به ویژه در طبقات بالاتر، مسئله ساز است. بچه های زیر ۸ سال اجازه نداشتند که به تنهایی به طبقه پایین بروند و بعد از یافتن این اجازه، برای والدین، نظارت بر بازی آنها سخت بود(Evans, 2003) .

یک بررسی ژاپنی، نشان دادند که پیشرفت و رشد کودکان زیر ۷ سال در طبقات بالاتر از پنجاه در ساختمان های بلند مرتبه، نسبت به کودکانی که در طبقات پایین تر هستند، دچار تأخیر می شود. پیشرفت در مهارت های متعددی از قبیل لباس پوشیدن، کمک کردن، رفتن به دستشویی و … آهسته تر بود.

یک مطالعه در هند مشخص کرد که مشکلات بچه ها به تنهایی تابعی از زندگی در ساختمان های بلند نیست. همانطور که نویسنده تعبیر کرده است: «محدودیت های بوم شناختی جامعه، ساختمان های بلند، خیابان های ناامن، فضاهای باز هراس انگیز، به نظر می رسد که همه توطئه هایی علیه تمایل طبیعی بچه های شهری برای بازی با شادی های ذاتی است»(Evans, 2003) .

البته مزایای ساختمان های بلند مرتبه در شهرهای با آلودگی صوتی ترافیک، یک فاکتور قابل ملاحظه است. ساختمان های بلند، ممکن است برای بچه هایی که در طبقات بالاتر ساختمان زندگی می کنند، بهتر باشد.

جنایت و ترس از جنایت در محیط های مسکونی ساختمان های بلند

پیشرفت ها در دهۀ پنجاه میلادی به معنای پاک سازی محلات کثیف بود. ساختمان های بلند، به عنوان راه حل مدرن و مؤثر برای فقر و تنگدستی دیده شدند. یک مثال از آنچه گفته شد ساختمان Pruitt-Igoe می باشد که هیچ فضای هدر رفته ای در آن وجود نداشت. کمبود فضای نیمه خصوصی یا دفاع پذیر، از دید Yancey (1972)، اولین علت جنایت و ترس از جنایت در مجموعه بود. البته احتمال دیگری نیز هست که معتقد است ترس از جنایت عمدتاً از فقر ناشی می شود. به هر حال وقتی Sommer (1987)، نرخ جنایت را در دو خوابگاه دانشجویی در کالیفرنیا که احتمالاً پر از دانشجویان متوسط بود مقایسه کرد، خوابگاه بلند محلی برای جنایات بیشتر نسبت به خوابگاه کوتاهتر بود. شدت جنایت ها در خوابگاه ها خیلی کمتر از Pruitt-Igoe بود. عوامل میانجی از قبیل درآمد، فراهم نمودن فضای نیمه خصوصی، موقعیت و دیگر جزئیات طراحی ممکن است مقدار ارتباطات بین ارتفاع ساختمان و جنایت را کاهش دهد.

شکل خانه و رفتارهای طرفدار اجتماع

رفتار طرفدار اجتماع، شامل رفتارهایی است که به دیگران کمک می کند. آیا شکل خانه روی این گونه رفتارها اثر می گذارد؟

دانشجویانی که در ساختمان های کوتاه زندگی می کردند نسبت به دانشجویان ساختمان های بلند، اظهار کردند که آنها اشتیاق بیشتری برای پیشنهاد کمک به دیگران دارند.

گزارش های متعدد انجام شده نشان دادند که حمایت و مشارکت اجتماعی با ارتفاع ساختمان کاهش پیدا کرد.

مطالعات دیگری، رفتارهای طرفدار اجتماع را در یک آزمایش عینی تر با اندازه گیری رفتار، وقتی یکی از ساکنان با یک درخواست مواجه می شدند، بررسی کردند. برای مثال نامه های دارای تمبر و آدرس ولی بدون آدرس برگشت در میان طبقات خوابگاه های یک دانشگاه قرار داده شدند که ۲۲-۲۵ طبقه، ۴-۷ طبقه، ۲-۴ طبقه بودند. تعداد نامه های پست شده، معیار سنجش رفتار طرفدار اجتماع بود. نامه هایی که پست شده بودند نسبت معکوسی با بلندی ساختمان در هر مورد مطالعه داشتند.

ساختمان بلند و ارتباطات اجتماعی

ارتباطات اجتماعی ممکن است به دو حوزۀ اصلی تقسیم شود، ارتباطات داخل یک خانه و ارتباطات بین همسایه ها در یک ساختمان.

در یک بازبینی، ساکنان ساختمان های بلند ارتباطات اجتماعی ضعیفتر نسبت به ساکنان شاختمان های کوتاهتر داشتند (Korte & Huismans, 1983).

یک بررسی در مورد الگوهای دوستی در داخل ساختمان های بلند نشان داد که مجاورت (همسایگی) یک عامل تعیین کنندۀ مهم در فعل و انفعالات اجتماعی است (Bochner, Duncan, Kennedy & Orr, 1976).

نتایج تجربه نشان می دهند که اجتماعی ترین فعل و انفعالات در میان ساکنان یک طبقه اتفاق می افتد؛ بدین ترتیب ساختمان های با طبقات بیشتر برای یکی از ساکنان نوعی، شامل تعداد بیشتری از افراد غریبۀ طبقات دیگر و تعداد کمی از دوستان و آشنایان از طبقۀ آن شخص می باشد.

فعالیت های اجتماعی خارج از محیط خانه در یک بررسی از سه نوع خانه در یک محله با درآمد پایین مورد مطالعه قرار گرفت: یک محلۀ زاغه نشین قدیمی از خانه های آپارتمانی کوتاه، یک ساختمان بلند سنتی و یک ساختمان بلند نوین، جایی که طراحی خارجی خلاقانه برای تشویق استفادۀ عمومی از آن به ساختمان اضافه شده بود (Holahan, 1976). محلۀ قدیمی و ساختمان نوین سطوح بالاتری از فعالیت های اجتماعی را نسبت به ساختمان سنتی نشان می دادند که نشان می دهد اگرچه ساختمان های بلند ارتباطات اجتماعی را در همسایگان خود سست خواهند کرد ولی می توان با طراحی ناحیه ای برای تشویق ارتباطات اجتماعی، بر این موضوع غلبه کرد. به نظر می رسد که طبیعت ارتباطات اجتماعی را تسهیل می کند. محققان وجود مناطقی پر درخت و وجود جوانان و بزرگسالان را در نزدیکی ساختمان های بلند مرتبه و کوتاه مرتبه مشاهده کردند (Coly, Kuo & Sullivan, 1977). فضاهای پر درخت، نسبت به فضاهایی که عناصر طبیعی نداشتند، گروه های بزرگتر و متنوع تری از مردم را جذب می کرد.

ساکنان ساختمان های بلند ممکن است آشنایان بیشتر ولی دوستان کمتری داشته باشند، زیرا آنان به راحتی با تعداد بیشتری از مردم در ساختمانشان نسبت به ساکنان ساختمان های کوتاه برخورد می کنند (Churchman, Ginsberg, 1984). اگر چه بیشتر این مردم غریبه هستند، ولی هر کسی عادت کرده است که بعضی از این غریبه ها را در طول زمان، حداقل به صورت ظاهری بشناسد.

نتیجه گیری

گزارش های بیان شده آزمایشی هستند، چراکه شواهد هنوز ناقص و ناکامل هستند ولی بعضی نتایج دریافته ها مطمئناً استوارترند.

مطالعات بسیار کمی تجربۀ ادراک ساکنان منازل بلند مرتبه را از مساکن خود آزمایش کرده اند و در آن میان، شواهدی نشان می دهند که اندرونی بلندتر، بزرگتر به نظر می رسد، هرچند که این موضوع فقط برای زنان صحیح به نظر می آید.

شواهد نشان می دهند که اغلب، رضایتمندی از ساختمان های بلند بعد از انواع دیگر کوتاهتر قرار دارد. شواهد دربارۀ ارتباط خودکشی و ساختمان های بلند، همسو نمی باشند اما این نتیجه وجود دارد که ساختمان های بلند، مرتبط با نرخ های بالاتری از خودکشی هستند. همۀ مطالعات نشان داده اند که کودکان در ساختمان های بلند، مشکلات رفتاری بیشتری دارند. دربارۀ جرایم نیز، تحقیقات نشان می دهند که جرایم در ساختمان های بلند بیشتر از ساختمان های کوتاه می باشد. عمدۀ کلام شواهد دربارۀ روابط اجتماعی این است که ساکنان ساختمان های بلند مرتبه با ساکنین بسیار دیگری مواجه می شوند، عدۀ بسیاری را می شناسند یا دربارۀ آنان می دانند ولی دوستی های کمتری بین آنها شکل می گیرد.

برای دیدن مقاله کامل کلیک کنید :

۲۶۱۹۱