تلاش درپی تعریف عشق از آغاز تاریخ تاکنون، شاعران، فیلسوفان و خردمندان فرزانه را به خود مشغول داشته است. این چه پدیده ای است که موجب می شود دو نفر اینگونه با شدت نسبت به یکدیگر واکنش نشان بدهند؟ این پدیده ، جسمانی است؟ شیمیایی است؟ روحانی است؟ ترکیبی است از هر سه ؟ چرا فقط در مورد برخی افراد رخ می دهد و نه سایرین ؟ آیا همان شیدایی و شیفتگی infatuation است؟ سوالات بی پایان اند، با اینحال همچنان از عشق سخن می گوییم و در طلب آن برمی آییم. “زوج ها می توانند حضور یا عدم حضور آن را مشخص کنند اما پرداختن به سازوکار متغیر و بی ثبات آن به این می ماند که بخواهیم به توصیف هوا بپردازیم که دست نیافتنی است.
یونانیان باستان، انواع عشق را بنا به چند عنصر دسته بندی می کردند: ludus یا عشق بازیگوشانه ، storage (عشق دوستانه)، و mania (یا عشق وابسته/ تملک گرا). نوع اول و سوم عشق، گرایش به تولید پیامد های منفی داشتند. عشق دوستانه، بر تماس های مکرر بنا می شد که به سطوح بالایی از آشنایی و شناخت منجر می شدند، نمونه ی بارز آن رابطه ی والدین و فرزندان بود. نزد یونانیان، سه نوع از مهمترین اشکال عشق که به رابطه های صمیمانه موفق تری رهنمون می شوند عبارت اند از eros (عشق جسمانی)، agape (عشق روحانی)، و philos (عشق برادرانه یا دوستانه). اروس Eros وجه جسمانی و جنسی عشق است. در این شکل عشق، طرف مقابل از نظر جسمانی، مورد تقاضا، تمایل و خواسته شدن قرار می گیرد. هرچند Eros یک خدای یونانی بود، رومی ها، آن را کوپید Cupid نامیدند؛ و چنانکه می شناسیمش، هم او است که تیر عشق را به قلب های ما رها می کند. این همان جنبه از عشق است که باعث می شود زانوان ما بلرزد، یکنواختی زندگی ما را زیرورو کند، و کاری کند که تمام ذهن مان مملو از اندیشه ی معشوق مان شود.
آگیپ Agape آن جنبه ی بخشنده، دیگرخواهانه، و فارغ از تمنای عشق است. دغدغه ای فعالانه در جهت زندگی و رشد کسانی است که دوست شان می داریم. نوعی تایید و تصدیق بلاشرط طرف مقابل است. تمایلی است برای مراقبت، یاری رساندن، و بخشندگی نسبت به فرد محبوب. عشقی عاری از خودخواهی است.
پاول تیلیچ، عالم الهیات، والاترین شکل عشق را نوع ادغام شده ی اروس و آگیپ می داند:
“هیچ عشقی حقیقی نیست مگر در شرایط اتحاد اروس و آگیپ. آگیپ، بدون اروس، به معنای نوعی تسلیم نسبت به قانون اخلاق است که عاری از گرما، عاری از تمنا، و یگانگی است. اروس نیز بدون آگیپ، به معنای تمایلی بی نظم و آشفته، توام با رداعتبار ادعای فرد مقابل است که طالب به رسمیت شناخته شدن خود به عنوان هویتی مستقل – قادر به عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن- است.
فیلوس Filos آن شکل از عشق است که می توان در دوستی های عمیق و پایدار جستجو کرد. این شکل از عشق را می توان همچنین در حکم “همسایه ات را دوست بدار همچنانکه خودت را دوست می داری ” سراغ گرفت. می تواند بیانگر احساس دوستی عمیق نسبت به افراد خاص باشد یا عشقی باشد که نسبت به کل افراد بشر تعمیم می یابد. فیلوس غالباً فارغ از شمول خاص است در حالیکه اروس و آگاپه، انحصاری است.
عنصر فیلوس (مهرورزی) عشق، مهمترین عنصر معطوف به “انسانیت” جامعه a society’s humanity است. فردی که دغدغه مند و دوست دار دیگری است روابط مهرورزانه ای می آفریند که زمانی که چنین روابط مبتنی بر مهر و دوستی به اندازه ی کافی شکل بگیرند به جامعه ای با قابلیت مهرورزی و دوستی رهنمون می شود. آنگاه، جامعه ای که دارای سطوح بالای فیلوس در میان اعضای خود باشد، پرورش دهنده ی سایر عناصر عشق نیز می تواند باشد. در حالیکه فقدان این نوع از عشق، مولد نوعی از جامعه است که افراد آن بیگانه، و منزوی اند. هنگامی که افراد جامعه منزوی و نسبت به یکدیگر بیگانه باشند، احتمال تضادها و برخوردهای غیر انسانی افزایش می یابد.
این نهاد خانواده است که در درجه ی اول، ارزش های اخلاقی را می آموزد که پرورش دهنده ی عشق مهرورزانه در چارچوب اجتماع اند. هیچ جامعه ای نمی تواند به خوبی کارکرد داشته باشد مگر این که اکثر اعضای آن در غالب اوقات به طور داوطلبانه پای بند تعهدات اخلاقی بوده و مسئولیت های اجتماعی شان را مورد اعتنا و توجه قراردهند. بنابراین، وجود عشق مهرورزانه، در آفرینش یک جامعه ی موفق از بالاترین اهمیت برخوردار است.
از صفحات ۶۳ الی ۶۵ کتاب Human Intimacy, Marriage, the Family, and Its Meaning
تالیف : Frank D. Cox، ۲۰۰۶، Thomson Wadsworth (Tenth Edition)