حدود ساعت ۱۰:۳۰ بود که به میدان ورودی بوشهر رسیدیم. جمعه ۱۶ بهمنماه ۱۳۸۸مصادف با ۲۰ صفر، روز اربعین شهادت امام حسین(ع) و یارانش. طبق اطلاعاتی که پیشتر تلفنی از یکی از دوستان بوشهری به دست آورده بودیم، میدانستیم که در محله باغ زهرا جنب خیابان فنس، ساعت ۱۱ تعزیهای اجرا میگردد. با پرسوجو خیابان فنس و سپس مکان برگزاری تعزیه را پیدا کردیم.
زمینی محصور در میان چند خانه که طبق سنت، هر ساله چه در ایام دهه اول محرم و چه اربعین تعزیه به خود میبیند. محدوده اجرای تعزیه و محل حضور عزاداران جهت تماشا به وسیله چند چوب به عنوان ستون و ریسمان آبیرنگی مشخص شده بود. چند جعبه مکعب مستطیل نیز به عنوان قبر که اسامی شهدای کربلا بر آنها نوشته شدهبود برنگ سیاه و سبز در سه نقطه از میدان چیده شده بود. چهار بلندگو نیز برای تقویت صدای تعزیهخوان ها در چهار طرف میدان قرار داده شده بود.در پشت قسمتی از ریسمان ها چند زن و کودک منتظر شروع تعزیه نشسته بودند. پیشتر رفتیم و از پسر بچهای که مسئولیت محافظت از وسایل تعزیهخوان ها را داشت،از زمان شروع تعزیه پرسیدیم و دریافتیم که تعزیهخوان ها پس از مراسم سینهزنی به همراه عزاداران (یا همان مخاطبان تعزیه) از مسجد به راه میافتند. آدرس مسجد را گرفتیم و سراغ مسجد رفتیم. دیواره و درب مسجد نسبت به کوچه مقداری عقبتر ساخته شده بود و محوطهای در مقابل مسجد متصل به کوچه برای مراسم عزاداری مهیا شده بود.
مرد جوانی پشت تریبون در وسط محوطه مقابل مسجد مشغول نوحهخوانی بود و یک حلقه از جوانان و نوجوانان و حتی کودکان کمتر از ده-دوازده سال گرد او حلقه زده بودند و هماهنگ با ریتم نوحهخوانی سینهزنی میکردند. همان سینهزنی مشهور بوشهری، با دست چپ کمر نفر کناری را می گرفتند و با دست دیگر سینه میزدند، هماهنگ با نوحه یک گام به عقب برمیداشتند و با پای دیگر ضمن به جلو بازگشتن مقداری هم میچرخیدندو یک دست بر سینه میزدند، در هر بار صدای کوبش پا نیز بر زمین به گوش میرسید.
نوشتههای مرتبط
بیش از تعدادی که در محوطهی مقابل مسجد مشغول سینهزنی و یا مشغول کارهای مربوط به عزاداری بودند، از زن و مرد و پیر و جوان و از هر طیف و تیپی در مقابل مسجد عزاداری را تماشا میکردند. عدهای تماشای عزاداری را خود به نوعی مشارکت در آن و بهره بردن از ثواب آن میدانند و عدهای نیز وجه نمایشی و سرگرمی آن برایشان جالب توجه است.
کمی بعد توسط یکی از کسانی که مراسم را تماشا می کرد، متوجه شدیم که سینهزنی تازه شروع شده است،ولی در خیابان عاشوری نیز تعزیهای دیگر در حال اجراست که می توان پیش از شروع تعزیه باغ زهرا آنرا تماشا کرد. حدود بیست دقیقه گذشت تا متوجه شدیم تعزیه محله عاشوری ساعت سه بعدازظهر شروع می شود و به مسجد بازگشتیم. از لفظ تماشا استفاده می کنم چرا که محلیها هم از واژه سیل به معنی نگاه کردن برای تعزیه و عزاداری ایام محرم و صفر استفاده مینمایند. در بوشهر رسم دیگری هم هست و آن هماهنگی دستهها برای برگزاری مراسم است بدین نحو که سعی میشود که زمان برگزاری مراسمهای عزاداری چه سینهزنی و چه تعزیه با یکدیگر تداخل نداشته باشد.
تقریبا ساعت ۱۱:۳۰ بود که به مسجد بازگشتیم، معلوم بود که نوحهخوان جوان جایش را به نوحهخوان اصلی داده و یک حلقه سینهزن تبدیل به سه حلقه شدهبود. نوحهخوان با صدای گرمتر و سوزناکتر(، به عبارتی حرفهایتر) و به سبک مرحوم جهانبخش کردیزاده (بخشو) نوحه میخواند،بطوریکه سینهزنان گرد او با شور بیشتری عزاداری میکردند. در آخر هم با دعایی برای طول عمر و سلامتی مسئولین کشور آن هم بصورت آوازی، نوحه را به پایان رساند. نکته جالب اینجا بود که جوانان سینهزن با تیپهای کاملا مدرن و با مد روز و برخی نه حتی با لباس مشکی که بعضا با لباس های روشن در سینهزنی مشارکت می کردند.
هنوز سینهزنی در جریان بود که دستهی موسیقی در آن سوی کوچه شروع به نواختن موسیقیای سوزناک کرد، ساکسیفون، ترومپت، کلارینت، طبل وسنج ابزار موسیقی این دسته بود. در گوشه دیگر محوطه مقابل مسجد شش جوان به کمک هم علامت یا همان علم دسته عزاداری را از روی جایگاه بلند کرده و کمی آنطرفتر به زحمت بر دوش جوانی گذاشتند، جوان که سنی متجاوز از بیست و سه چهار سال نداشت علم را یکتنه حرکت داد و به گونهای آنرا می لرزاند که جهت خمش تیغهاصلی علم، در وسط آن را که به سمت جلو خمیده بود،عوض میکرد که موجبات تحسین برخی جوانان دیگر را فراهم می نمود. این حرکت و حرکتهای مشابه ادامه داشت تا مجددا با کمک سایرین علم به دوش جوان دیگری انتقال یافت، جوانی در همان حدود سنی اما تنومندتر، که به سختی مشغول چرخاندن علم در آن کوچه باریک شد. علم بالاخره به مردی حول و حوش سی و پنج سال رسید که آنرا به سمت میدانگاه تعزیه به حرکت در آورد. کمی جلوتر از او چند دمام زن به راه افتاده بودند.
کمی جلوتر که رفتیم متوجه شدیم که گروه دمامزن با نواختن سازشان جهت آگاهی مردم پیشتر از دسته حرکت میکرد، فاصله آنها از گروه موسیقی تعزیه به حدی بود که صداهایشان اختلاطی ایجاد نکند. پس از علم، شبیه امام سجاد(ع) با عبایی سیاهرنگ و شال و عمامه سبز رنگ سوار بر اسبی در کنار چند سوار دیگر آرام به راه افتادند. پس از ایشان دسته موسیقی در حالی که موسیقی می نواخت به راه افتاد وکمی بعدتر مردان سینهزن حرکت کردند.
مردان سینهزن در دو صف نزدیک به هم، بطوری که در طول مسیر ردیف اول بین چهار تا شش جوان دست در کمر و به یکدیگر چسبیده با نوحه سرایی،دسته موسیقی را با فاصله تعقیب میکردند، باقی جوانان و نوجوانانی که در دو صف پشت ردیف اول حرکت می کردند دو دست را به کمر یا شانهی فرد جلویی متصل میکردند و گاهی با یک دست بر سر میزدند. سردسته هم در پشت ردیف اول و میان دو صف حرکت می کرد تا زمانهای توقف دسته در میان آنها باشد. دسته سینهزن با گامهای کوچک اما پرتعداد (تقریبا بصورت رقص پا) بصورت متصل با یکدیگر حرکت میکردند و نوحههای سردسته را با عباراتی چون «فریاد یا محمدا»،«محمدی محمدا»، «یا حسین بن علی»،«از شام تا به کربلا، از شام تا به نینوا» بصورت مکرر بدون سینه زدن جواب میدادند.هر از چند مدتی برای مدت کوتاهی توقف میکردند،حلقهای تشکیل میدادند و رو بروی یکدیگر بسیار سریعتر و شدیدتر و با صدایی بلندتر سینهزنی میکردند و پس از آن به راه خود ادامه میدادند.چندی بعد دسته موسیقی پیشتر از شبیهها پشت علم قرار گرفت و از دسته سینهزن فاصله گرفت.
بعد از مردان سینهزن دو شتر که کجاوههای کوچک نمادین سبز و سیاه بر پشت کوهان داشت حرکت می کرد و زنان سیاه پوشی بدنبال آنها به عنوان اهل بیت امام –که در اصل همان شبیه خوانهای زن بودند- حرکت میکردند، باقی زنان شرکت کننده در عزاداری نیز که پوشیده به چادر و لباسهای سیاه بودند ایشان را همراهی میکردند. زن نوحهخوانی به کمک یک بلندگوی سیار به نوای بوشهری نوحه میخواند و زنان،سینهزنان او را پاسخ می گفتند. زنان سینهزن برخلاف مردان ساده حرکت می کردند و در حال حرکت علاوه بر پاسخ نوحهخوان سینه نیز می زدند، اما در لحظاتی چون ایشان توقف می کردند و دور یکدیگر جمع شده و روبروی هم سینهزنی میکردند.
هر گروه خود را با سایر گروهها هماهنگ می کرد بطوری که هر قسمت از دسته که کمی جلوتر می رفت میایستاد تا سایر قسمتها خودشان را برسانند. تماشاگران در دو قسمت یاهمراه ایشان به راه میافتادند و عده ای دیگر در طول مسیر در دو طرف کوچه به تماشا میایستادند.
بعد از طی مسیری سیصد الی چهارصد متری هر گروه به ترتیب به میدانگاه تعزیه وارد می شد و با حرکتی پایانی میدانگاه را برای اجرای تعزیه خالی میکردند. علم را پس از چند دور چرخش در میانه میدان در گوشهای از میدانگاه بر روی پایهاش قرار دادند، مردان سینهزن نیز با همان ترتیب دور قبر امام حلقه زدند و مدتی کوتاه سینهزنی کردند،شبیهخوانها ابتدای درب ورودی میدانگاه که بوسیله دو چوب بدون ریسان مشخص شده بود منتظر آغاز تعزیه و زمان ورود خود به میدانگاه شدند،شترها را نیز در گوشهی دیگر بر زمین نشاندند و اسبها را بیرون بردند.
این حرکت رژهوار از یکسو مشابه آن چیزی بود که در باب عزاداری های محرم و صفر پیش از زندیه و به خصوص اواخر دوران صفوی گفته شده و به نظر بعضی از محققین که تعزیه به شیوهی امروزی برآمده از دل آن هاست(۱) و از سوی دیگر نیز مشابه مراسم های پیش از اجرای تعزیه در تکیه دولت دوره ناصری بود.(۲) روایت هایی که از آن زمان می شد به شکلی دیگر ما در اینجا می دیدیم، دسته فراشباشیهای شاهی به دنبال دسته موزیک نظامی در ادامه سایر دستهها و گروهها در مقابل شاه پیش از شروع تعزیه رژه می رفتند.
دو نسخه تعزیه معمول برای اجرا در اربعین مجلس بارگاه یزید و مجلس قبرستان شهدای کربلا است که هر دو مجلس کوتاهی هستند. البته در این مراسم تنها مجلس قبر شهدای کربلا اجرا شد.
این نسخه تعزیه شرح رسیدن کاروان اهل بیت امام به همراهی امام سجاد(ع) است به محل دفن شهدای کربلا. در این نسخه ابتدا جابر بن عبدالله انصاری در مسیر خود به مزار شهدای کربلا رسیده و ضمن یاد امام و مصائب ایشان در دشت کربلا بر قبر ایشان و یارانشان میگرید،مدتی بعد شاهد ورود اهل بیت امام بر قبر شهدا و سوگواری و مویه ایشان بر مزار جگرگوشههایشان است.
یکی از توصیف قدرت تعیه محلشان در باب تعزیه روز عاشورا توضیح داد که زمین تعزیه برای اجرای مجلس شهادت امام دو برابر اندازه فعلی ست و میدان جنگ بزرگی فراهم میشود. تعزیههای متداول اربعین به علت نداشتن کنشهای صحنهای مثل جنگ و … کارهایی کم حرکت و البته کوتاهاند، به همین منظور میدان مهیا شده برای اجرای آن در مقایسه با تعزیههای دهه اول محرم کوچک است. در این تعزیه شبیههای زن را زنان اجرا می کردند و به صورت تکخوانی آوازی قسمتهای مربوط به خود را اجرا نمودند. در تمام طول حرکت از مسجد به میدانگاه و حتی اجرای تعزیه و پس از آن شبیههای زن که نوحهخوانی می کردند با پوشش کامل یعنی چادر، روبنده و حتی دستکش سیاه فعالیت های خود را انجام می دادند.
تعزیه بدون هیچ گونه انقطاع چه برای صلوات گرفتن از مردم، چه جمعآوری کمک چه تبرک گرفتن از اولیاخوان ها که شاید در برخی نقاط دیگر ایران مرسوم باشد تا انتها پیش رفت. البته در میانه اجرای تعزیه حضور پرتعداد فیلمبرداران و عکاسان حرفهای در میانه میدان و در سوی دیگر حضور اشخاصی برای گرفتن میکروفن و انتقال آن میان شبیهخوانها که همراه لحظات سکوت بود، به قول تئاتریها ایجاد فاصله میکرد.
در انتهای تعزیه زنان، که در طول تعزیه نیز بعنوان تماشاگر یا بعبارت بهتر عزادار حضور پررنگتری داشتند به میان میدانگاه تعزیه آمدند و دور شبیهخوانهای زن شروع به سینهزنی کردند، شبیه حضرت زینب(س) که زنی میانسال بود در میان ایشان نوحهخوانی میکرد. سینهزنی زنان ساده و بدون حرکت بود و هرچند که در مقابل یکدیگر جمع شده بودند ولی تشکیل حلقههای متحد المرکز نداده بودند و توده ای گرد هم جمع شدند.
پدیدهی نوحهخوانی زنان و حتی سینهزنی زنان در فضایی عمومی را فقط در بوشهر میتوان دید. پس از حدود بیست دقیقه سینهزنی زنان نیز تمام شد و میدانگاه تعزیه در حال خالی شدن بود که آقای محمدیزاده، مرد نوحهخوانی که در مسجد سینهزنان را هدایت می کرد را در میدانگاه یافتیم، از او درباب سابقه شبیهخوانی زنان پرسیدم و اینکه چطور تکخوانی زن بصورت نوحه در عزاداریهای بوشهر متداول است. او میگفت «برخی از محلات و مناطق بوشهر شبیهخوان زن ندارند ولی اغلب گروهها از نوحهخوانی زن بخصوص در تعزیه استفاده میکنند، ایشان معتقدند چون صدای نوحه زن، طربناک نیست و غنا ندارد و صدایی توام با غم واندوه است، مشکلی ندارد.»
در میان زنان سینهزن که از طیفهای مختلف و حدود سنی متفاوت حاضر بودند حضور دو دختر جوان با ظاهری آراسته و مدرن با عینکهای آفتابی بر چشم در حال سینه زنی موردی جالب توجه بود. پس از مراسم نیز برای صرف نذری به منزل بانی مجلس در حوالی مسجد رفتیم، نذری متداول عزاداریهای بوشهر چلو قیمه است که گاهی چلو سفید است و گاهی شکر پلو با خورشت قیمه میان مردم توزیع میشود. از صحبت های بانی مشخص بود که نذری اربعین کوچکتر از نذری تاسوعا و عاشورا است.
———————————————
پانوشت
۱. بیضایی در کتاب نمایش در ایران به این سر تحول تعزیه از مراسم های سینهزنی اشاره می کند: «ابتدا تنها دسته هایی بوده اند که به کندی از برابر تماشاچیان می گذشتند و با سینه زدن و زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن، و حمل نشانه ها و علم هایی که بی شباهت به افزارهای جنگی نبود و نیز هم آوازی و هم سرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را به مردم یادآوری می کردند. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه ها بیشتر، و یکی دو واقعه خوان ماجرا کربلا را برای تماشاگران نقل می کردند و سنج و طبل و نوحه آنها را همراهی می کرده است. چندی بعد به جای نقالان، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه سازی و لباس های نزدیک به واقعیت می آمدند و مصائب خود را شرح می دادند. مرحله بعدی گفت و شنید شبیه ها بود با هم، و بعد پیدایش بازیگران. شاید در آخرین نیم قرن دوره صفویه، تعزیه تحول نهایی خود را طی کرد و به آن شکلی که می شناسیم در آمد.»
۲. شهیدی در کتاب پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی: از آغاز تا پایان دوره قاجار در تهران اشاره می کند به اینکه پیش از آغاز تعزیه در تکیه دولت ابتدا چند روضهخان با روضهخانی با گردش بدور سکوی میان تکیه و به دنبال ایشان دسته موزیک سلطنتی، چند دسته سنهزن با نوحه خوانی، دسته زنبورکچیها، آبدارچیها، اسب شاه، نقارچیها، کالسکه شاهی و سواران کشیکخانه در مقابل ناصرالدین شاه رژه می رفتند.