سودابه فضایلی
از میان چهار عنصر، آنیک که واقعیت را بازمیتاباند و چون آینه آن را منعکس میکند، آب است. اگر هر یک از چهار عنصر را به مرحلهای از سلوک درونی وابسته بدانیم، آب معرفت است. معانی نمادین آب را میتوان در سه مضمون اصلی خلاصه کرد: چشمهی حیات، وسیلهی تزکیه و مرکز زندگی دوباره. این سه مضمون در قدیمترین سنتها متلاقی میشوند و ترکیبات تخیلی گوناگون و در عینحال هماهنگ را شکل میدهند.
نوشتههای مرتبط
آب فضیلتی تزکیهکننده دارد، و به همراه آن قدرتی رستگار کننده. غوطهخوردن در آب مولّد است و موجب باززایی. آب در آنِ واحد هم مرگ است و هم زندگی.
و آب نماد زندگی دوباره است است. آب حیات، در ظلمات مکشوف میشود و دوباره زنده میکند. در سورهی کهف آن ماهی که در ملتقای دو دریا پرتاب شده بود، وقتی در آب غوطه میخورد دوباره زنده میشود. مضمون غوطه خوردن در چشمهی جاودانگی مضمونی عرفانی دارد. مولانا نماد بنیاد ملکوتی جهان را اقیانوسی میانگارد که آب این اقیانوس جوهر الهی است؛ این جوهر الهی است که تمامی خلقت را لبریز میکند و امواج، مخلوقات آن هستند
آب که خود پاک است، نماد پاک کردن غبار زمان است، زیرا موجود را در مرحلهای جدید قرار میدهد. غوطه وری در آب قابل قیاس است با در قبر نهادن مسیح. او پس از هبوط در اعماق زمین، دیگر بار زنده میشود.
تمام کتابهای مقدس نیز آب را نشانهی زندگی، مرگ، عقل، پاکی و عصمت میدانند. وداها آب را نهتنها نشانهی نعمت، بل نشانهی جاودانگی نیز میداند:
آه ای آب زلال، که بر نعمت سلطانی
که طلب بهجا و جاودانگی را پاس میداری
و که سلطان غنایی
که همراه است با سعادتی نیک.
و عهد عتیق، آب را موهبت الهی و برخاسته از حکمت الهی میداند و در واقع عقل و حکمت را نشأتگرفته از آب توصیف میکند. در حکمت سلیمان آمده: انسانِ فاقد حکمت قلبش به گلدانی ماند ترکخورده که دانش از آن نشت میکند و در آن نمیماند(۱۴: ۲۱).
در اناجیل آب از سویی نشانهی زندگی مادی است، و از سوی دیگر نماد زندگی معنوی و ذات خداوندی: کسی که از آبی که من به او میدهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او میدهم در او چشمهی آبی گردد که تا حیات جاودانی میجوشد (یوحنا،۴) عدم تشنگی را فقط میتوان به حکمت الهی تعبیر کرد که ضامن جاودانگی است.
چنانکه آمد آب میتواند نماد مرگ باشد. آبهای مرگ، نشانهی آزمونهای الهی هستند؛ خشم آبها نماد بلیهی آسمانی است. این گذر از رحمت به خشم و نفرت را در خدایان و خدایبانوان آب در اساطیر جهان میتوان دنبال کرد. به مثل اوکئانوس(اوقیانوس) خدا و مظهر آب در اساطیر یونان است، او دور دنیا را فراگرفته؛ و پدر تمام رودخانهها است؛ پسرش آخلوئوس، مظهر بزرگترین رودخانهی یونان، خدایی که بر بیش از سههزار رود حکومت میکند، وقتی خشمگین میشود به صورت اژدها یا گاوی خشمگین درمیآید. خشمِ این خدا سهمگین است، و اگر نومفاها در دعا به او توسل نجویند ، آنها را تبدیل به جزیرهای خشک میکند، چراکه بالاترین غضب، خشکی و خشکافتادگی است. دختران دهشتبار آخلوئوس، سیرنهها، خدایبانوانی بودند به صورت پرندگانی عظیم با سر انسان، آنان با آواز جادویی خود دریانوردان را میفریفتند و آنها را به قعر دریا میبردند، تا اشتهای پدر خود را سیر کنند. اینجاست که آب این مظهر رحمت و زندگی، وجه خشم و مرگ خود را نشان میدهد. هرچند که در این اسطورهی یونانی، سیرنهها، این خدایبانوان آب بهصورت جبار و اغواگر نموده شدهاند، اما در دیگر خدایبانوانِ آب، عمدتاً وجه رحمت غالب است.
ارجمندترین خدایبانوی آبها اردویسورَآناهیتا است، این خدایبانو با تباری ایرانی، در سراسر خاورمیانه و حتی اروپا همذاتهایی دارد، که هممقام او هستند و وظایفی مشابه او را بر عهده دارند. آناهیتا شکل فارسی باستان از نام ایزدبانویی ایرانی است، که در شکل قدیمتر و کاملتر خود، اردویسورَآناهیتا خوانده میشود. اردوی، به معنای نمناکی و رطوبت، برکت و حاصلخیزی است و در آبانیشت فقط به عنوان صفت خاص این ایزدبانوآمده است، کلمهی سورَ به معنی جلیل، و واژهی آناهیتا به معنی پاک است.
از طرفی اردوی، نام رودی اساطیری نیز هست که آب این رود مینوی است و پهنهی آن به گستردگی تمام آبهای زمین از فراز کوه هُکَر(بلندترین قلهی البرز) به دریای فراخکرت(اسم پهلوی اقیانوسی که در اوستا وَئوروکَش ضبط شده) میریزد، اردوی در زمستان و تابستان یکسان روان است، از اردوی هزار رود و دریا منشعب است و هریک از این رودها و دریاها به اندازهای بلند و پهناور است که شهسواری تندرو، در مدت چهل روز، طول و دور آن را میتواند بپیماید. یکی از رودهای منشعب از اردوی میتواند سراسر هفت کشور روی زمین را سیراب کند. در کنار هریک از این رودها و دریاها، قصری هزارستون با هزار دریچه برای آناهیتا برپا گشته و در هر قصر در بالای ایوانی، بستری پاکیزه و معطر برای آناهیتا گسترده است…
اردویسوراناهیتا یگانه اسم خاص اوستایی است که از سه صفت ترکیب یافته. نام اوستایی این چهرهی کیهانی در فارسی میانه اردویسورَآناهید، و در فارسی امروز ناهید است. به ارمنی آناهیت یا آناهید. در بندهشن، دو نیمهی نام اردویسورَآناهیتا، گاه مستقل از دیگری بهکار میرود، که اردویسورَبه نشانهی آبها و آناهیتا(ناهید) به نشانهی ستارهی ونوس آمده است. آبِ تمام دریاچهها و دریاها از اردویسورَسرچشمه گرفتهاند، و ستارگان، از دل آناهیتا بهدر آمدهاند. در فصول دیگر کتاب بندهشن، دو واژهی اردویسورَ و آناهیتا بههم پیوسته آمده، زیراکه هردو یکی هستند و مادرآبها.
حضور آناهیتا در اوستا عمدتاً در آبانیشت دیده میشود که پنجمین یشت از یشتهای بیستویک گانهی اوستا است. کیفیت کیهانی واژهی رود در یشت پنجم اشاره شده اما در بندهشن (قرن یازده یا دوازدهم) بسط یافته در هردو متن آناهیتا نه تنها ایزدبانوی آب، بلکه نام چشمهای از رودخانهی جهانی، و نام خود این رودخانه بوده. هردو متن در باب این اسطوره میگویند:
«تمام آبهای جهان را اهورا مزدا از چشمهی اردویسورَآناهیتا خلق کرد و سعادت برای تمام کشورها ایجاد کرد. این چشمه بر قلهی کوه هَرَ بَرزئیتی(البرز یا هَربَرز) یا کوه بلند بود، و پیرامون آن میچرخید ؛ هَرَبرزئیتی در مرکزایرانویج واقع بود، اولین زمین خشکی که مزدا بهوجود آورد. آب، گرم و شفاف از میان صدهزار ترعهی زرین به طرف کوه هُکر(بلند)، از قلههای هَرَبرزئیتی جاری میشد. بر قلهی آن کوه دریاچهی اورویس(نام دریاچهای) قرار داشت ، که آب گرم در آن میریخت، و در یک ترعهی زرین دیگر کاملاً تصفیه میشد. در این ترعه، که به بلندای هزار مرد بود، یک جرعه از چشمهی بزرگ اردویسورَآناهیتا بر کل زمین، بارانی ریز میپاشید ، که خشکی هوا را میزدود و تمام مخلوقات مزدا از آن سرشار میشدند. جرعهی دیگر به دریای بزرگ وئوَروکشَ(فراخکرت) میریخت که زمین در آن قرار داشت، و از آنجا به تمام دریاها و اقیانوسهای دنیا میریخت و آنها را تصفیه میکرد.»
افسانهی رودی که از کوه هَرَبرزئیتی فرود میآمد و زمین را سیراب میکرد تا مدتهای مدید و نسلهای پیاپی، بخشی از عقاید زندهی ساکنان ایرانویج بود.
چنانکه آمد نام و وظایف اردویسورَآناهیتا عمدتاً در یشت پنجم آمده که موسوم به آبانیشت است و سرودی است برای آبها در اوستا، و یکی از سرودهای عبادی بلندی است که بهخوبی حفظ شده. در ضمن یسنه، هات ۶۵: با مطلع ای آبهای نیک! ای بهترین آفریدگان مزدا، سومین سرودی است که در ستایش آب است. همچنین آباننیایش، یا اردویسورنیایش، که یکی از نیایشهای پنجگانهی خورشید، مهر ، ماه، آب، آتش است، نیز در ستایش آناهیتا و ستایش آبها است، و از هاتهای نخستین آبانیشت است.
بخش قدیمتر آبان یشت احتمالاً همزمان یا کمی بعد از گاتاها سروده شده. یسنه هات۳۸ که به زمین و آبهای مقدس تقدیم شده و بخشی از هپتنگهائتی، یا هفت «ها» (یا هفت باب که از یسنهی ۳۵ تا یسنهی۴۱را شامل میشود)، نیز از نظر ساختار زبانی به قدمت گاتاها است.
چنانکه دیدیم در وداها، عهد عتیق و جدید آب و عقل با هم مقایسه شده بودند و در واقع آب نماد عقل بود؛ ارتباط میان آب و عقل را در آبان یشت نیز میبینیم، چراکه در اینجا اردویسورَآناهیتا، ایزدبانویی است که موبدان و پیروان باید برای یافتن بصیرت و دانش به درگاه او دعا کنند.
محبوبیت آناهیتا در غرب ایران مشخصاً بیش از شرق ایران است، که دلیل بر اصلیت او از غرب ایران است. در زبان باستانی غرب ایران، که قبل از ظهور دین زرتشت در غرب ایران رواج داشته، وجود آناهیتا گواهی شده است. گمان میرود این ایزدبانو دردینی ایرانی/عیلامی، آناهیتی نام داشته، و احتمالاً همین آناهیتی همذات با ایشتار شده است. احتمالاً ستایش هخامنشیان نسبت به آناهیتی در قبولاندن آناهیتا در هرم خدایان دین زرتشت موثر بوده. این نظریه بهتقریب اثبات شده که آناهیتا از جمله خدایان دین پیشا-زرتشت بوده، و در زمان سلطنت اردشیر اول هخامنشی، در دین زرتشت پذیرفته شده است. به هرحال ارتباط نزدیک اردشیر هخامنشی با آناهیتا که از ساختن معابد آناهیتا توسط اردشیر مشخص میشود، باعث شهرت این پادشاه در میان زرتشتیان شد. ایمان اردشیر به آناهیتا در سنگنگارهی اودیده میشود که نام آناهیتا درست بعد از نام اهورمزدا و قبل از نام میترا آمده است. این عمل را قبل از او هیچ شاه هخامنشی انجام نداده بود، آنها فقط به نام اهورامزدا توسل میجستند. تثلیث اهورامزدا، آناهیتا، میترا در دورهی ساسانیان نیز ادامه یافت و در غرب ایران تثلیث اهورمزدا، آناهیتا و مهر محبوبیت تام داشت، که بهگونهای هماکنون عرفان غرب ایران در ارتباط با آن است.
آناهیتا، این ایزدبانوی پیشا-زرتشتی آبها، حاصلخیزی، فراوانی، برکت، باروری، ازدواج، عشق، خاتون زنان، مادری، تولد و پیروزی، سرانجام به هرم ایزدان زرتشتی پیوست. تثلیث اهورامزدا/مهر/آناهیتا که در زمان هخامنشیان نیایش میشد، ظاهراً در زمان پارتیان بهدین عمومی و احتمالاً دین رسمی تبدیل شد. پس از دین زرتشت، آناهیتا به عنوان نگهبان روح آبها پذیرفته شد. آناهیتا تنها ایزدبانویی است که در دین زرتشتی سرودی به او تعلق گرفت، و از طرف اهورامزدا مأموریت یافت، تا مراقب کل مخلوق باشد. او فقط زَور(نذر و نیاز مایع مثل آب و شیر) کسانی را میپذیرفت که شرایط سخت جسمانی و روحی را در عبادت و توسل بهاو رعایت میکردند: از این زَورِ من، هَرِتَ[نوعی بیماری ناشناخته]، تبدار، نارساتن، سَچی[نوعی بیماری ناشناخته]، کسویش[نوعی بیماری ناشناخته]، زن ناپارسایی که گاهان نمیسراید، و پیسِ جداکردهتن نباید بنوشد(آبانیشت،۹۲) او در ساعات خاصی از شبانهروز زَورها را میپذیرفت: زرتشت از اردویسورَآناهیتا پرسید، ای اردویسورَآناهیتا! آن زَورهای ترا چه خواهد شد اگر دیوپرستان و دُوروندان، آنها را پس از فرورفتن خورشید، برای تو نیاز کنند(آبانیشت،۹۴)
آناهیتا ایزدبانوی کرامات و مغیبات نیز بود، و مغان خدمت او را میکردند. مغان متون مقدس خود را در زمان اجتماع ستایشگران به آناهیتای مقدس تقدیم میکردند.، مراسم تقدیس آناهیتا در روز دهم هرماه و در هشتمین ماه سال خورشیدی به نام جشن آبانگان برگزار میشد.
آنگاه اردویسورَآناهیتا به پیکر دوشیزهای زیبا، برومند، بُرزمند، کمر بر میان بسته، راستبالا، آزاده ، نژاده، بزرگوار، موزههایی زرین در پا و به زیورهای بسیار آراسته، روانه شد. یک رشته از آب را از رفتن بازداشت و دیگر رشتهها را بدانسان که بود، به رفتن رها کرد و گذرگاهی خشک از یک کرانه به دیگر کرانهی ویتُنگوهیتی[نام رودی] نیک پدید آورد(آبانیشت،۷۸).
تقدیس آب در آیین او شکل گرفت: پرستندگانش جرعهای آب خالص بر معبدش میپاشیدند، و مناجات میخواندند.، این آیین که در مورد ایشتار نیز بهجا آورده میشد، ریشهی اصلی غسل تعمید مسیحیان پنداشتهشده. اغلب معابد او که باقی ماندهاند با آب ارتباط دارند(مثلاً آبشارهای کنار پیرسبز و نارکی) آناهیتا به معنای پاک و منزه، نشانهپاکی آب و باکرگی است، بانویی مستقل و نیرومند ، که برای اقتدارش متکی به هیچ مردی نیست: اوست که تخمهی همهی مردان را پاک میکند و زهدان همهی زنان را برای زایش بپالاید (آبانیشت۲)
دعایی در ستایش او برای افزایش برکت و رحمت خوانده میشود: ارتشتاران-آن دلیران-برای دستیابی بر اسبان تکاور و برتریجویی و فرّ باید از تو یاری خواهند. آتُربانان-آن پرورشگران روان- برای دستیابی بر دانش و ورجاوندی و پیروزی و برتری آهوره آفریده، باید از تو یاوری خواهند(آبانیشت۸۶)از تو باید دوشیزگان کوشا و شایستهی شوهر، سرور و خانهخدایی دلیر خواهند. از تو باید زنان جوان-به هنگام زایمان-زایشی خوب خواهند. تویی-تو ای اردویسورَآناهیتا-که اینهمه را بهجای توانی آورد(آبانیشت،۸۷)
از این آیات پیداست که او ایزدبانوی تولد نوزادان و ازدواج مقدس بود. در بابل، دختران بکارت خود را در معابد آناهیتا به او تقدیم میکردند. آناهیتای باکره را با شالی زرین بر دوش، و تاجی از الماس بر سرتصویر میکردند. کبوتر(نماد عشق) و طاووس(نمادی خورشیدی، به خاطر چتر دُمش، گویای ارتباط او با ایزد مهر) پرندگان مقدس او هستند، و گاو و گوسفند، حیوانات خاص او، که یکی نماد میترا و دیگری نماد مسیح و هردو در ارتباط با آناهیتا هستند، و از اینرو در مراسم قربانی برای او استفاده میشدند و این مراسم قربانی بعدها به ادیان ابراهیمی رسید. در زمان مراسم قربانی، به آناهیتا، شاخههای سبز، گاوهای سفید، اسب و گوسفند تقدیم میشد. در مراسم پرستش او، غذای متبرک از گوشت گاو با نوشیدنی هوم صرف میشد. هوم احتمالاً شامل گیاه ریشبز نیز میشد، زیرا در درهی هریرود[بلوچستان] تمام گیاهان همخانوادهی ریشبز را هوم یا هوما میخوانند. در زمان حفاری یک معبد پیشا-زرتشتی در ترکمنستان، بقایای تخمیر شدهی یک نوشیدنی آیینی، حاوی گیاه ریشبز، بهدست آمده. بهعلاوه، در دورهی زرتشتیان، سرودی در اوستا در تقدیس و تبریک هوم تلاوت میشد، تا ارواح خبیث را براند، و نیکی را مستولی کند.
پرستیدن شمایل آناهیتا در آیین او در صومعههای خاص او در قرن چهارم قبل از میلاد پاگرفت. قدیمترین، و روشنترین ارجاع تاریخمند به آیین شمایلپرستانهی آناهیتا از برسوس محقق و منجم و کشیش بابلی در قرن سوم ق.م. است که عقیده داشت اردشیر دوم هخامنشی اولین کسی بود که مجسمهی آناهیتا را ساخت و آنها را در بسیاری از شهرهای مهم جهان آنروز قرار داد از جمله بابل، شوش، هگمتانه، تخت جمشید، دمشق و ساردیس. و به ادعای برسوس، ایرانیان هیچ تصویری از آناهیتا تا آن زمان نمیشناختند، چنانکه هرودوتوس نیز در مورد ایرانیان گفته که آنها عادت به ساختن مجسمه و تصویر و محراب نداشتند زیرا برخلاف یونانیان، آنها باور نداشتند که خدایان به شکل انسان هستند. این آیینهای شمایلپرست را میتوان متعلق به اواخر قرن پنجم ق.م. یا اوایل قرن چهارم ق.م. دانست. حدود ۳۳۰ق.م. در زمان هخامنشیان، این آیینها در آسیای صغیر و بحرالروم شرقی و ارمنستان نیز رواج یافت. اما ظاهراً شمایلپرستی آناهیتا توسط جنبش شمایلشکنی که در زمان ساسانیان شکل گرفته بود، سرکوب شد.
اغلب خدایان و خدایبانوان از مرز باریک میان اسطوره و تاریخ گذر کردهاند و موجودیتی تاریخی یافتهاند، آناهیتا نیز از آن جمله است در مرحلهی خدایبانوییاش همواره همراه ایزد مهر و اهورامزدا بود، و در مرحلهی تاریخیاش مادر سوشیانت مهر، موعود ایزد مهر و همذات او. این باور در عرفان غرب ایران نیز وجود دارد و هفت ملک مقرب از عالم ذرّ، هربار در قالبی انسانی بر روی زمین ظاهر میشوند و انجام وظیفه میکنند و اصطلاحاً ذات-بشر این ملائک هستند. در مورد مهر پیامبر نیز همین نظریه پذیرفته شده و سوشیانت مهر را ذات-بشرایزد مهر شناختهاند. مادر سوشیانت مهر، آناهیتای باکره، وقتی سرخود را در آب دریاچهی هامون(کانفسه) میشست، بار گرفت و مهر(میترا) را زایید. در آیین مهر، آناهیتا بهعنوان مادرسوشیانت مهر لحاظ شده، با اینهمه گفته شده که وقتی آیین میترا در امپراطوری رم پذیرفته شد، نقش آناهیتا حذف گردید، در حالیکه چنین نیست بلکه او به صورت یکی از هفت صحابهی میترا، به مقام “پوشیده” در آمد. این هفت صحابه یا مقام مهر عبارت بودند از: کلاغ(Cornix)؛ پوشیده(Cryphios)؛ سرباز(miles)؛ شیر(Leo)؛ پارسی(perse) ؛پیک خورشید(Heliodromus)؛ پدر(Pater). در عرفان غرب ایران نیز، «هفتتن» که یاران سلطان سهاک(بزرگ عارف قرن هفتم هجری) بودند، با یاران مهر همذاتپنداری شدهاند. از این میان همذات ایزد بانو آناهیتا، و پوشیده در دین مهری، پیر رزبار نام دارد که مادر باکرهی سلطان سهاک بوده است.
در واقع تمامی آیینهای مذهبی مربوط به آناهیتا یا دیگر خدایبانوان آب، مرجحاً پیرامون چشمهها و رودها متمرکز بوده است. و مومنان همواره ارزشی مقدس و مقدسکننده از برای آب قایل میشدند. این تقدیس تنها به رحمت و شفابخشی آب منوط نمیشد، بلکه به حضور خدا یا خدایبانوی آب در آغاز خلقت نیز ارتباط داشت. بیدلیل نیست که در سرچشمهی رود سن، در شمال غربی دیژون(بورگاندی)، معبدی شفابخش متعلق به سکوانا بود. سکوانا خدایبانوی غالیایی/رومی آبها ، روح الوهی رود سن بود. او را بهصورت زن جوانی که تمام بدنش با پارچه پوشیده شده بود و نیمتاجی بر سر داشت تصویر میکردند، چون سکوانا جلوهای از «پوشیده» در دین میترا بود، در چشمهی کنار معبد او اندامهای بدن از جنس چوب، سنگ یا مفرغ پیدا شده که نشانهی توسل به او برای شفابخشی بود و طلسماتی به شکل چرخ خورشید(سواستیکه) که نشانهی ارتباط او با میترا بود، زیرا دین میترا قبل از مسیحیت، مذهب رسمی آن خطه بود. در معبد سکوانا جشنهای میترایی آتش-آب برگزار میشد، که طی آن چرخهای مشتعل را از بالای تپه بهطرف رودخانه میراندند تا زمین را برای حاصلخیزی تقدیس کنند.
میدانیم که واژهی آناهیتا: آنا، دو نفی و هیتا، آهو، گناه: به معنای پاک، بیگناه و معصوم است، ومفهوم نام او به معنای پاک ونیالوده(لا:immaculatam،یو(àmomo: صفت حضرت مریم شد. این همذاتپنداری ناشی از وجود میترا است که او را همذات حضرت مسیح میپندارند و آناهیتا که مادر میترا بوده، و باکره او را بهدنیا آورده، همذات حضرت مریم.
آناهیتا ایزدبانویی است با وظایف گوناگون، از جمله پرآب کنندهی چشمهها و روانکنندهی رودها، روزی رساننده و برکتدهنده، پشتیبان مادران و دوشیزگان، شفابخش، سلطنت بخش، حامی جنگجویان و سلحشوران، کاهنهای که به مغان عقل عطا میکند، و سفرهای شمنها را میپاید.
چنانکه میبینیم در آناهیتا جز صفاتی که در بالا اشاره شد، مقام خدایبانوی جنگ نیز برایش منظور شده و وجه دیگر او را شکل میدهد، آیا در این مقام او بخش نمادهای مرگ و بلای آسمانی را متجلی میکند؟ مفهوم اردویسورَآناهیتا وقتی در وصف سلاحها آمده که: در آن اسبان شیهه برکشند و گردونهها بخروشند و آوای تازیانهها در هوا بپیچد (آبانیشت،۱۳۰) و یا پیروزی در جنگ:ای اردویسورَآناهیتا، ای نیک، ای تواناترین، مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژیدهاک… آن دیو بسیار دروج…پیروز شوم(آبانیشت،۳۴) نشان میدهد که او ایزد آبها و حامی جنگجویان بوده است. داشتن مقام خدایبانوی جنگ، بسیاری از اساطیر دیگر جهان را همذات او میکند از جمله آتنه و آرتمیس را. آتنه خدایبانوی باکره، خدایبانوی پیروزی در جنگ، حامی اسبان، مظهر خرد، او سعادت شهر آتن را با حمایت از کشاورزی تأمین کرد، اختراع یوغ، خیش و شنکش بهاو منسوب است. در معرفی آرتمیس گفته شده که او از بههم آمیختگی چندین ایزد بانو از خاستگاه شرقی به وجود آمده است. آرتمیس خواهر همزاد آپولون، میوهی عشق زئوس و لتو، میتوانست چون آناهیتا باعث بیماری و مرگ ناگهانی شود، و چون آناهیتا شفابخش بود و بیماریها را بهبود میبخشید، او نیز زایمان را سهل میکرد و برای باروری زنان و رمهها به او متوسل میشدند. آرتمیس مغرور به بکارت ابدی خود بود. حیوانهای مخصوص او آهو و گوزن بودند.
میتوان پرسید چگونه است که اغلب زنان، خدایبانوی جنگ هستند، آیا این از آن جهت است که زن قدرت زایش دارد و بالطبع قدرت نابودگری نیز به او تفویض شده، و این امر خود دوسویهی منفی و مثبت نماد را جان میبخشد، هرچند که این خدایبانوان جنگ حامی جنگجویاناند، نه پشتیبان جنگافروزان. در هات۱۲۰از یشت پنجم، آناهیتا سوار بر گردونهای که چهار اسب آن را میکشند، دیده میشود، اسبها باران، برف، تگرگ و ژاله نام دارند.، که همه از آب هستند.
از میان دیگر خدایبانوانی که با آناهیتا همذاتپنداری شدهاند، و در بسیاری از ادیان باستان وجود دارند، مهمتر از همه ایشتار است. پس از پیروزی ایران بر بابل در قرن ششم ق.م. شباهتهایی که بین آناهیتا و ایشتار وجود داشت مایهی همذاتپنداری آنان شد و معابد آناهیتا در بینالنهرین گواه آن است.
ظاهراً ایشتار بود که لقب بانو را برای آناهیتا آورد، که لقبی خاص بینالنهرین است و قبل از این زمان برای ایزدبانوان ایرانی گواهی نشده است. آناهیتا و ایشتار در این همذاتپنداری بعضی خصوصیات جدید را مبادله کردند، شاید مقام ستارهی ونوس، زهرهی عربی برای آناهیتا از ایشتار آمده باشد و شاید ارتباط آناهیتا با ونوس موجب شده بود که هرودوتوس بگوید: ایرانیان قربانی دادن برای این ایزدبانوی آسمانی(ستارهی ناهید) را از آشوریان و اعراب آموختند. اما در این سخن جای تردید بسیار است، زیرا زَوریا آب-زوَر، که پیالهی آب، افشرهی هوم و شاخهای رز بود(که بعداً به افشرهی انگور مبدل شد) از آیینهای دین مهری بهجا مانده و بعد در دین مسیح به صورت آب مقدس در کلیسا استفاده شده. در عهد باستان زَورهای خود را به عشق آناهیتا در چاه منزل یا رودخانهی نزدیک میانداختند. بهغیر از زَور وچند قرص نان کوچک سفید بدون خمیرمایه (دَرونَ) و همچنین قربانیهای دیگر(میَزدَ) که در بالا ذکرشان آمد، فدیه و نیازی بودند که در مراسم دینی مصرف میشد، و همه به عشق اردویسورَآناهیتا نذر میشد، و قبل از فتح بابل در میان ایرانیان مرسوم بود، بدین ترتیب نذری برای مقامهای مختلف آناهیتا، از جمله در مقام ستاره، استبعادی ندارد.
اما بازگردیم به ایشتار این خدایبانوی عشق و باروری، که با تموز نرد عشق باخت. تموز، چوپان زیبارو، خدای گیاهان و کشاورزی و نگهبان رمهی گوسفندان و گلهی گاوان، که مرگ و حیات دوبارهاش نماد گردش ماه است (واژهی تموز در زبان عبرانی به معنای ماه است) با ایشتار وصلت میکند، وصلت ایندو یادآور ارتباط مهر و آناهیتا است. مرگ هرسالهی تموز به خشکی گیاهان دراثر گرمای زمین تعبیر شده و بازگشت او به زمین که بهیاری ایشتار تأمین میشد زیرا هرساله به دنیای مردگان میرفت و ضمانت خروج تموز را از زیر زمین میکرد، و از آنجاکه مظهر آب بود، خاک بارور میشد و تموز به روی زمین برمیگشت، به زندگی تعبیر شده است. این اسطوره مبتنی بر آیین خدایان باروری و حاصلخیزی بود، که در زمستان میمردند و در بهار دوباره زنده میشدند. ایشتار یا عشترخدایبانوی آشوریان و بابلیان، ابتدا خدایبانوی کشاورزی، و وابسته به آیینهای فصول بود و وظایفی چون خدا-مادران بر عهده داشت، چون حاصلخیزی و باروری، عشق، زندگی دوباره، و دیگر وظایفی که در آناهیتا نیز میشناسیم، اما در ضمن او را خدایبانوی جنگ میدانستند، و او را ایستاده در گردونهای که هفت شیر نر آن را میکشیدند و او کمانی به دست گرفته بود، تصویر میکردند. گفته شده که مقام ایزدبانوی جنگ برای آناهیتا از ایشتار آمده، اما دیدیم که مشابه این تصویر را که دلیل بر مقام خدایبانوی جنگ برای ایشتار دانستهاند، در مورد آناهیتا نیز ترسی کردهاند، چنانکه در کردهی سوم آبانیشت برای آناهیتا میبینیم: [اوست که با چهار اسب بزرگ سپید- یکرنگ و یکنژاد- بر دشمنیِ همهی دشمنان- دیوان و مردمان دُروَند و جاودان و پریان کَویها(شاهان) و کرپها(شاهان مخالف دین مزدا) ستمکار- چیره شود.] پس در واقع آناهیتا از ابتدا خدایبانوی جنگ هم بوده و این مقام را از ایشتار به ارث نبرده.
از دیگر ایزدبانوان همذات آناهیتا، باید ازعنات آشوری/فنیقی، به معنی بانوی آسمان نام برد؛ این خدایبانوی جنگ، جامهای از یوست پلنگ بر تن و گرزی به یک دست و سپر و نیزهای در دست دیگر حمل میکرد؛ عنات ایزدبانوی کنعانی/فنیقی، خواهر باکرهی بعل را همچون ایزدبانوی طبیعت، و ایزدبانوی جنگ و عشق میپرستیدند و او را در حالیکه بر شیری ایستاده بود و گلی در دست داشت، تصویر میکردند. بعدها در مصر به عنوان ایزدبانوی جنگ ستایش شد، و با تبر، نیزه، و تاج تصویر شد در حالیکه دو پر بوقلمون را در دست گرفته بود. احتمالاً آناهیتا همذات موکوسای اسلاو، ایزدبانوی آب و رطوبت نیز هست که در سراسر اروپای اسلاوی، به نامهای مختلف دیده شده، و تا قرن شانزدهم میلادی ستایش میشده است. آناهیتا در یونان با نام یونانی خود آنایتیس ستایش میشد، ۲۷۰ آناهیتا/آنایتیس در میان ستارگان، خداپنداریشدهاند و به نام او خوانده شدهاند . آیین آناهیتا/آنایتیس در سراسر آسیای صغیر و مدیترانه(بحرالروم) رواج داشت. یک نوشتهی یونانی از دورهی رومی که در آسیای صغیر پیدا شده، مینویسد: ایزدبانوی بزرگ آنایتیس از هَرَ بلند [هَرَکوهی در مشرق ایران] میآید. بر سکهای یونانی حک شده: آنایتیس آب مقدس. خود ایرانیان در عهد باستان آناهیتای محبوب خود را با آرتمیس اِفسس همذاتپنداری میکردند. حتی دو ایرانی، شهروندی افتخاری افسس را دریافت کردند، تا خادم معبد آرتمیس افسس شوند. از دیگر خدایبانوان همذات آناهیتا، خدایبانوسَرسوتی است. او مظهر رود باستانی شمال غربی هند است، و در ریگودا از او نام برده شده و بهترین مادر، بهترین رودخانه و نیکترین خدایبانو است، او حامی نویسندگان و شاعران بود و در کتابخانهها با تقدیم گل و میوه و عود ستایش میشد، که تأکیدی دوباره است بر ارتباط آب و دانش و حکمت.
در همذاتپنداریآناهیتا با دیگر خدایبانوان، آفرودیته خدایبانوی عشق یونانی، و همذات ونوس رومی را از یاد نبریم، که از کف دریا متولد شد.
معابد بسیار در گوشه و کنار ایران و جهان موقوف به آناهیتا شده بود.از جمله در زمان ارتخشتره(اردشیر اول پادشاه هخامنشی)(قرن۵ق.م) معابد بسیار در شوش، هگمتانه و بابل به افتخار او ساخته شد. یک اثر در شوش و یک اثر در هگمتانه از اردشیر دوم به جا مانده که در آن با خط میخی از آناهیتا و مهر یاد شده، شاه اردشیر دوم به آناهیتا به عنوان حامی خود توسل میجست. همچنین معبدی در کنگاور به نام او بوده است. خزاین این معابد به ویژه در شوش غارت شد. در حجاریهای نقش رستم ایزدبانو آناهیتا ایستاده با همان اوصافی که در آبان یشت آمده و در مقابل او شاهنشاه ساسانی نرسی(۳۵۳-۲۹۳) ایستاده و نگینی به علامت اقتدار را از او دریافت میکند. در طاقبستان، طاقی که تاجگذاری خسرو پرویز توسط مؤبدمؤبدان را نشان میدهد با حمایت آناهیتا است، زیرا شاهان در معبد او تاجگذاری میکردند و شهبانوان تحت نظر او بودند. مجسمهای متعلق به قرن اول ق.م در ترکیه پیدا شده که منسوب به آناهیتا است، در این تندیس او با جواهر تزیین شده، با گوشواره و گردنبند زرین، شبیه به توصیفاتی ساخته شده که از او در سرودهای زرتشتی آمده، یعنی آناهیتا را چون بانویی جوان در بالاپوشی زرین با تاج بلندی دارای هشت شعاع و صد ستاره و سربندی رو به پایین، یک خوَرنَه، یا هالهی درخشان در حالیکه سبوی آبی در دست چپ و شکوفهی اناری بر سینه دارد، تصویر کرده است. گاه با جامهای ساخته شده از سی قطعه پوست توله سگ آبی(به روایتی ببر) تصویر میشد تا علامت ارتباطش با آب و باروری باشد.
در اساطیر زرتشتی در مورد پیرسبز بر کوههای یزد آمده که در زمان حملهی اعراب، نیکبانو، دختر یزدگرد سوم شاه ساسانی، به سمت کوههای یزد گریخت، و با استعانت از اهورامزدا، جلوی چشمان شگفتزدهی اعراب، به سلامت به بالای کوهها برده شد. این محل که در آن چشمهای از تختهسنگی عظیم میجوشد، چکچکو نیز خوانده میشود، که به معنی چکه چکه است. معبد آن در ابتدا وقف آناهیتا بوده، و بعدها آتشکدهای زرتشتی بر آن بنا شده است.
در بیشاپور، خرابههای باستانی قصر و معبدی وجود دارد. نزدیک مجموعهی قصر راهی به معبد آناهیتا منتهی میشود. این قصر توسط اردشیر دوم(۴۰۴تا۳۵۹ق.م) روی ترعهای ساخته شد، که آب را از رودخانهی شاپور به اطراف معبد میرساند.
منابع یونانی از معبدی متعلق به آناهیتا در هگمتانه نام میبرند. به گفتهی تاریخنگاران قدیم، معابد کاخی وسیع، به اقطار هفت-هشتهزار متری بود که از چوب سرو و سدر ساخته شده بود. تمام سطوح از ورقههای نقره و طلا پوشیده شده بود. کف زمین از آجرهای نقرهای مفروش بود، و تمام نمای ساختمان از آجرهای نقرهای ساخته شده بود. گویند اسکندر مقدونی انتظار داشت آناهیتای شفابخش دوستش هفایستیون را شفا دهد اما چون او شفا نیافت و در هگمتانه درگذشت، اسکندر از خشم معبد آناهیتا را در ۳۳۵ق.م. ویران کرد. معبد در زمان سلطنت آنتیگونوس(۳۰۱-۳۲۵ق.م) و سلوکوس نیکاتور(۲۸۰-۳۱۲ق.م) تاراج شد.
احتمال دارد که زیارتگاه بیبی شهربانو در شهر ری(راگا) وقف آناهیتا بوده.
پس از اسلام بسیاری از معابد آناهیتا تبدیل به مسجد شدند.
سودابه فضایلی
تهران،۹/۹/۹۲
منابع:
اوستا، جلیل دوستخواه، مروارید، چاپ دوم،۱۳۷۴
دانشنامهی مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، مرکز،۱۳۷۱
فرهنگ نمادها، الن گربران و ژان شوالیه، سودابه فضایلی، جیحون، پنج جلد۱۳۸۸-۱۳۷۸
فرهنگ غرایب، سودابه فضایلی، افکار، چاپ دوم، دوجلد۱۳۸۸
شبرنگ بهزاد(سه مقالهی نمادشناختی)، سودابه فضایلی، جیحون،۱۳۸۸
بُندهشن، مهرداد بهار، توس، ۱۳۷۸
Anahid, Mary Boyce, Encyclopaedia Iranica,1983
Mysteries of Mythra, Frantz Cumont,Dover,1903
این مقاله در چهارچوب همکاری رسمی میان انسان شناسی و فرهنگ و مجله «نمایه تهران» منتشر می شود.