کاوه بیات –
مجموعه رسائل و لوایح تحدید حدود ایران و عثمانی، ۹۰۷ـ۱۳۰۹ هجری قمری. میرزا محبعلیخان ناظمالملک مرندی یکانلو. تصحیح و پژوهش نصرالله صالحی. تهران: طهوری ۱۳۹۵, ۵۳۸ ص.
بخشی اعظم اسناد و گزارشهای موجود در مورد شکلگیری مرزهای ایران معاصر، اسناد و گزارشهای خارجی هستند. اگرچه این موضوع، یعنی اهمیت تعیینکننده منابع و مآخذ خارجی درباره بسیاری از دیگر مباحث مربوط به تاریخ معاصر ما نیز صدق میکند اما اشتمال آن بر موضوعی ایچنین درهمتنیده با شکلگیری هویت ملّی در ایرانِ معاصر، یعنی نحوه ترسیم خط دیگری اضافه بر دیگر خطوط هویتی که «ما» را از «دیگری» متمایز میسازد جای تأمل دارد.
جدای از رساله تحقیقات سرحدّیه میرزا جعفرخان مهندسباشی که در سال ۱۳۴۸ به کوشش محمد مشیری منتشر شد و مجموعهای از اسناد پراکنده که چهار سال بعد تحت عنوان مرزهای ناآرام به همّت ابراهیم صفایی انتشار یافت، اکثر دیگر دادهها و دانستههای سندی ما در این زمینه جدید و متأخر هستند، از جمله اسنادی که نصرالله صالحی، گردآورنده این مجموعه، در سال ۱۳۷۷ درباره روند انعقاد عهدنامه دوم ارزنه الروم منتشر کرد.
مجموعه رسائل و لوایح تحدید حدود ایران و عثمانی میرزا محبعلی خان ناظمالملک مرندی از چند جهت اهمیت دارد. یکی از این جهات اهمیت مقطعی آن است در ثبت و توضیح رویکرد ایران در یک دوره مهم از تحدید حدود ایران و عثمانی در فاصله سالهای ۱۲۹۱ تا ۱۳۰۰ هـ . ق/ ۱۸۷۴ تا ۱۸۷۹ میلادی که از آن میتوان به عنوان فعالیتهای دومین کمیسیون مرزی دو کشور یاد کرد.
اختلاف بر سر چه حوزهای بود، مشخصات جغرافیایی و انسانی این حوزه از چه قرار بود، چه میگفتند و چه پاسخ گرفتند از جمله مضامینی است که در این کتاب به صورت چند رساله و لایحه به قلم یکی از خادمان ناشناخته این سرزمین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
میرزا محبعلی خان ناظمالملک مرندی یکانلو که «… از دوره محمدشاه قاجار وارد دستگاه وزارت خارجه شد و تا اواخر دوره ناصرالدین شاه در این وزارتخانه عهدهدار مسئولیتهای متعددی بود…» بخش مهمی از این دوره خدمت را صرف رسیدگی به «… مسائل مربوط به عثمانی، بهویژه حدود مرزی دو کشور…» کرد. کار او با دستیاری و منشیگری میرزا جعفرخان مشیرالدوله آغاز شد و همراه او دو بار به مأموریت عثمانی رفت… پس از درگذشت میرزا جعفرخان مشیرالدوله، به جای او رئیس کمیسیون سرحدّی ایران و عثمانی شد… در این مسئولیت بود که چند بار برای شرکت در مجالس کمیسیون مشترک دو کشور که همراه با نمایندگان دولت روس و انگلیس تشکیل میشد، عازم استانبول گردید… در مقام رئیس کمیسیون سرحدّی بیش از دو دهه به انجام وظیفه پرداخت…» (ص ۴۹)
آنچه در این کتاب ارائه شده است نیز به صورت یک «لایحه تاریخیه تحدید حدود ایران و عثمانی» در توصیف پیشینه تاریخی و کلیات امر (صص ۶۱-۹۴) و مجموعهای از رسائل و لوایح دیگر که بیشتر به بررسی وضعیت حوزههای مشخصتر مورد اختلاف مانند قطور و لایجان و باغسرای (در پشتکوه) و غیره اختصاص دارد.
دیگر نکتهای که در این مجموعه مهم است، تأکید و توجه میرزا محبعلیخان بر جوانب تاریخی و پیشینه این بحث است. وی علاوه بر آشنایی با منابع و مآخذ تاریخیای که به زبانهای فارسی و ترکی عثمانی در این زمینه در دسترس بودهاند و همچنین دانش و اطلاعات شخصیاش، از سوابق بحث نیز تصویری به دست میدهد که مهم و درخور توجه است، از جمله پیشینهای که از طرح و بحث مسائل مرزی ایران و عثمانی از دوره صفویه تا زمان حضور خودش در این عرصه در مقدمه «لایحه تاریخیه…» پیش گفته ارائه کرده است (صص ۶۶-۷۰).
مناقشات مرزی یکی از مهمترین حوزههای اختلاف ما با این همسایه ناجور و بدقِلِق بود؛ مناقشاتی که در آن دوره متأخر تنها به دلیل گرفتاریهای عثمانی در حوزه بالکان و روسیه و همچنین حضور و مداخله فزاینده روس و انگلیس در منطقه، به یک رشته درگیریهای جدّی و طولانی تبدیل نشد.
در واقع در این کتاب هم از اهمّ تحولات و مباحث مطرح شده در دوره دومین کمیسیون مرزی ایران و عثمانی تصویری به دست میآید و هم درباره کلّ مباحث و مضامین ناظر بر این مناقشه. بهرهبرداری نمایندگان ایران از نوشتههای برجای مانده از ناظمالملک در دور سوم مناقشات و مذاکرات مرزی ایران و عثمانی در فاصله نهضت مشروطه تا شروع جنگ اول، به گونهای که گردآورنده این مجموعه نیز در مقدمه کتاب یادآور شده است (صص۵۰-۵۲)، خود مبیّن این نکته است.
یکی از مهمترین نکاتی که در همین مقدمه بدان اشاره شده است، اهمیت شخص میرزا محبعلیخان در مباحث و مناقشات مرزی این دوره است. قائم به فرد بودنِ کلّ کار که در کنار برجسته کردن شأن و جایگاه چهرههایی چون میزا محبعلیخان، از یک کاستی عمده در تشکیلات دیپلماتیک وقت نیز حکایت دارد، یعنی شکل نگرفتن یک بخش اداری موظف به رسیدگی به مباحث مرزی و فراهم آوردن موجبات دسترسی نمایندگان دولت به وقت ضرورت به دادهها و دانستههای ضروری.
معلوم نیست که اگر در دور سوم مناقشات مرزی ایران و عثمانی، میرزا جهانگیرخان پسر میرزا محبعلیخان در کار نبود، احتشامالسلطنه در مقام سرپرست کمیسیون مرزی ایران چه میکرد. خود احتشامالسلطنه، به گونهای که نصرالله صالحی نیز متذکر شده است، در خاطرات خود از فقدان هرگونه سابقهای در وزارت خارجه از این مناقشه دویست ساله شکایت دارد و ظاهراً تنها به یُمن حضور میرزا جهانگیرخان و آگاهی وی از دادهها و دانستههای پدرش توانست تا حدودی از عهده کار بر آید (ص ۵۱).
به رغم وجود اصل یا نسخههای دیگری از رسائل و اسناد منتشر شده در این مجموعه و همچنین طیف متنوعی از دیگر رسائل و اسناد مکمل در آرشیو وزارت خارجه، که فهرست برخی از آنها نیز در این کتاب ارائه شده است (صص ۳۹ ـ ۴۳۱) نهاد مذکور از همراهی با آقای صالحی در این امر امتناع کرد و تلاشهای ایشان برای دسترس بدانها به جایی نرسید.
مجموعه موجود بر اساس اسناد و نسخههایی تنظیم شدهاند که در پارهای از دیگر کتابخانهها مانند کتابخانه ملّی یا مجلس سنا در دسترس بودهاند.
جدای از موضوع چگونگی شکلگیری و تثبیت مرزهای غربی ایران در یک دوره تاریخی مشخص، این رسائل و لوایح که بهخصوص بعد از یک گزارش کلّی و اولیه با تأکید بر مجموعهای از مناطق مشخص جنبهای تخصصیتر نیز مییابند از لحاظ توصیف جغرافیای طبیعی و انسانی آن حدود نیز اهمیت دارد.
یکی از مهمترین نکاتی که در این مورد بهخصوص جای بحث و توجه دارد، موضوع ضبط صحیح اسامی جغرافیایی و حتی اسامی ایلات و طوایف حوزه مورد بحث است که بهجز در یک بخش از حدود جنوبی پشتکوه تا خرمشهر، که بیشتر محل زندگی طوایف عرب ایرانزمین است، اکثراً کُردنشین است.
در بحث مهمی که دکتر اسمعیل شمس، مسئول بخش تحقیقات کردی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، در جلسه نقد و بررسی این کتاب در دانشگاه تهران متذکر شدند، از ضرورت آشنایی با تاریخ و جغرافیای این حوزه کم و بیش ناشناخته غربی سخن در میان آمد و برطرف شدن بسیاری از ابهامات جغرافیایی رسائل و لوایحی از این دست در صورت بهرهبرداری از یک چنان آگاهی و دانشی که تذکر بجایی است.
در پایان جا دارد به دو نکته دیگر اشاره شود؛ یکی نقطه قدرت است و دیگری نقطه ضعف.
نکته نخست همّت انتشارات طهوری است در فراهم آوران موجبات انتشار مجموعه تاریخ ایران و عثمانی که مجموعه رسائل و لوایح مورد بحث ششمین اثر منتشر شده در آن چارچوب است؛ عزم و اهتمامی که میدانیم جز دلبستگی به فرهنگ و تاریخ این سرزمین هیچ اساس و مبنای دیگر ندارد، آن هم در دورهای که بسیاری از دوایر مسئول و موظف به یک چنین تکلیفهایی، قدمی که بر نمیدارند هیچ، پشتپایی هم میزنند.
نکته دیگر که نقطه ضعفی است، فقدان هرگونه نقشه همراه است. دشواری اصلی این کار در آن است که به دلیل ثبت و ضبط نبودن بسیاری از اسامی جغرافیایی مورد بحث در نقشههای متعارف قدیم و جدید، ترسیم یک نقشه همراه برای توضیح دقیقتر مباحث مورد مناقشه، کار فوقالعاده دشواری است. جدای پارهای از کلیات تقریبی که شاید از نقشههای متعارف قابل استحصال باشند، برای ترسیم جزئیات کار باید به نقشههای کمیسیونهای مرزی دسترسی داشت که آنها نیز در دسترس پژوهشگران داخل کشور نیستند.
این مطلب در چارچوب همکاری انسانشناسی و فرهنگ و مجله جهان کتاب منتشر می شود