ویکن کتریان ترجمه ی نوژن اعتضادالسلطنه
قیام مردم تونس در سرتاسر جهان عرب در حال بازتاب است. عمل برآمده از ناامیدی (خودسوزی) یک تحصیلکرده دانشگاهی بیکار ساکن در یکی از شهرهای تونس سیدی بوعزیزی جرقه طیفی از قیام های مردمی را زد که در ژانویه ۲۰۱۱ منجر به سرنگونی رژیم اقتدارگرای پرزیدنت زین العابدین بن علی شد.
نوشتههای مرتبط
خودسوزی محمد بوعزیزی در سایر بخش های جهان عرب نیز بازتاب داشته است. در الجزایر، تظاهرات و شورش های معترضان علیه افزایش قیمت اقلام غذایی ابتدائی جریان یافته است. ( برای مثال قیمت شکر و روغن به میزان ۳۰% افزایش یافته بود.)که در نتیجه حکومت را به لغو افزایش قیمت واداشت. در ۱ ژانویه ۲۰۱۱ اعتراضات در مصر و بخش های دیگر ادامه یافت، و با کشته شدن و مجروح شدن معترضین همراه بوده است، اعتراضاتی که در مطالبه آزادی بیشتر گسترش یافته اند.
ترکیب منفجر شونده بیکاری توده ای و افزایش قیمت مواد غذایی عوامل تهدید کننده احتمال وقوع انفجار اجتماعی در سایر بخش های جهان عرب هستند. خشونت بسیار شدید روی داده در اردن در تاریخ ۲ ژانویه طی وقوع یک نزاع میان دو قبیله متخاصم در جنوب شهر معان سبب کشته شدن ۳ نفر و مجروح شدن ۱۲ نفر و بازداشت بیش از ۹۰ نفر شد. چند روز بعد، شکافی میان قبیله ای در Karak بوقوع پیوست. حکومت دست به اقدام فوری ( چون لغو مالیات ها) و کاهش قیمت های بازار زد، با وجود آنکه دولت ایالات متحده آمریکا کمک فوری ای بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار به حکومت اردن به منظور کمک به ثبات بازارهای آن کشور و کاهش تنش های اجتماعی اعطا نموده بود.
در مصر، کشوری که در آن یارانه های شدید دولتی به منظور واردات مواد غذایی وجود دارد و ۷% از تولید ناخالص ملی آن کشور صرف یارانه های انرژی و غذا می شود خطر آشوب دیده می شود. در این حال عربستان سعودی به منظور احتیاط، قصد دارد تا ذخیره منابع گندم خود را به میزان ۴/۱ میلیون تن به منظور تامین نیاز سالانه اش افزایش دهد.
طیف خودسوزی کشورهای عربی از الجزایر تا مصر و از موریتانی تا عربستان سعودی را به لرزه افکنده است و نشان از چگونگی غلبه ناامیدی بر کل منطقه دارد. در عربستان سعودی میزان بیکاری بیش از ۱۰% در سال ۲۰۰۹ تخمین زده شده بود: شواهد بیشتر حاکی از آن است که ذخایر غنی نفتی آن کشور برای مقابله علیه ناآرامی اجتماعی کافی نیست.
پیوند غذا-انرژی-آب
اتخاذ اقدامات فوری برای دولت های عربی ضروری است. اما چنین اقداماتی صرفا موجب حفظ آنها در کوتاه مدت می شود، چرا که مشکل آنان ساختاری است و بدتر نیز خواهد شد. بانک جهانی در گزارش منتشر شده خود در سال ۲۰۰۹، بر این نکته تاکید ورزیده است که کشورهای عربی بیش از نیمی از غذای خود را از طریق واردات تامین می نمایند و اینکه آنها عمده ترین وارد کنندگان غلات در سرتاسر جهان هستند. بعبارت دیگر، کشورهای عربی برای تامین امنیت غذایی شان وابسته به کشورهای دیگر هستند مثل الجزایر و مصر که وابسته به یخچال های استرالیا و یا کانادا هستند.
در سال ۲۰۰۹، واردات غذایی کشورهای عربی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار بوده است. افزایش قیمت در بازارهای جهانی از اواسط سال ۲۰۰۹ سبب ایجاد موج شورش در دوازده کشور در سرتاسر جهان شد و در کشورهای عربی نیز با بیکاری و فقر میلیون ها نفر خود را نمایان ساخته است.
مسئله جمعیتی جهان عرب نیز عاملی است که بر مشکلات می افزاید. در طول قرن بیستم جمعیت این کشورها پنج برابر شده است و بصورت سالیانه ۳/۲% از رشد جمعیت ادامه داشته است. مصر در قرن پیشین دارای ۲۰ میلیون جمعیت بود و در سال ۲۰۰۷ این میزان جمعیت به ۷۵ میلیون نفر رسیده و بنابر گزارش سازمان ملل متحد این میزان در سال ۲۰۵۰ به ۱۲۱ میلیون نفر خواهد رسید. جمعیت الجزایر از ۳۳ میلیون نفر در سال ۲۰۰۷ به میزان ۴۹ میلیون نفر در سال ۲۰۵۰ افزایش خواهد یافت و در یمن این افزایش جاز ۲۲ میلیون به ۵۸ میلیون نفر خواهد بود. این امر به آن معناست که نیاز به ایجاد شغل های جدید و واردات بیشتر موادغذایی و یا افزایش ظرفیت تولید داخلی افزایش می یابد. طبق گزارش توسعه انسانی عربی در سال ۲۰۰۹ تخمین زده شده است که تا سال ۲۰۲۰، کشورهای عربی نیازمند ایجاد ۵۱ میلیون فرصت شغلی جدید برای جوانان شان خواهند بود.
چنین انقلاب جمعیتی ای از دهه گذشته به موازات ” انقلاب سبز” در کشاورزی، روی داده است که بموجب آن ابداعات تکنولوژیکی و صنعتی شدن کشاورزی تولید مواد غذایی را افزایش داده است. میزان دسترسی به نفت برای موفقیت انقلاب سبز ضروری است. شماری از عواملی که هم اکنون بیان شدند موجب ایجاد محدودیت در پیشرفت می شوند. افزایش قیمت نفت یک دلیل عمده برای افزایش قیمت مواد غذایی در سال ۲۰۰۸ بود. آژانس بین المللی انرژی (IEA) در گزارش منتشر شده خود در نوامبر ۲۰۱۰ اظهار داشته است که احتمال رسیدن به ” حداکثر قیمت نفت” امکان پذیر است.
شاید با وجود آنکه رسیدن به چنین سقف قیمتی در سطح جهان قریب الوقوع بنظر می رسد، تقاضای جهانی هنوز بالاست. پیش بینی IEA آنست که تقاضای انرژی تا سال ۲۰۱۵ به رشد خود تا میزان ۴/۱%-۷/۰% طبق سناریوهای متفاوت ادامه خواهد یافت. در همین دوره، انرژی هیدورکربنی (نفت، گاز، زغال سنگ) منبع عمده انرزی باقی خواهند ماند، و تقاضا برای برق تا میزان ۲/۲% در طول یک سال در دوره مشابه افزایش خواهد یافت. طبق طرح مذکور در دهه پیش رو در زمینه تولید نفت و گاز ناتوانی در گسترش بیشتر از آن وجود خواهد داشت و شکاف میان تولید موجود و افزایش تقاضا بیشتر خواهد شد.
ایراد اقتصادهای عربی انست که وابسته به نفت هستند ( چه برای تولید کنندگان نفت و چه برای کشورهای وابسته به سرمایه گذاری خارجی در زمینه سرمایه گذاری های نفتی) حال انکه افزایش قیمت انرژی قیمت مواد غذایی را نیز برای آنها گرانتر می کند. با توجه به زمین و منابع آبی، که مولفه های بنیادین کشاورزی پس از انرژی هستند، وضعیت کمی بهتر است. در نتیجه صنعتی شدن کشاورزی، استفاده همگانی از آفت کش های و از بین رفتن بخش سطحی خاک کیفیت زمین و حاصلخیزی آن کاهش یافته است. منابع آب جهان اغلب بسختی تامین می شوند، بیشتر رودخانه ها به منظور تصفیه و استفاده از نیروی آبی آماده سد بندی شده اند، تعداد آنها انون به ۴۵۰۰۰ عدد می رسد که تنها بصورت محدود ظرفیت بیشتری برای آماده سازی رودخانه را دارند.
بسیاری از کشورهای عربی از جمله اردن اکنون در خطر کمبود آب و کاهش سطح آب دریاهایشان قرار گرفته اند، هم اکنون این کشور از منابع آبی تجدید ناپذیر خود به علاوه انرژی تجدید ناپذیر به منظور انجام فعالیت های تولیدی کشاورزی جاری خود استفاده می کند.
تغییرات اقلیمی نیز یکی از عوامل بی ثبات کننده به شمار می روند. این عمال تاثیرات عمده نامطلوبی را بر روی کشاورزی در جهان عرب خواهد گذاشت. صفحه جهانی در مورد تغییرات اقلیمی پیش بینی کرده است که رد طول قرن اخیر، با تغییر در الگوهای باران زا امکان سقوط میزان بارندگی در خاورمیانه و شمال آفریقا به میزان ۲۰% وجود دارد. از سوی دیگر، افزایش ۴-۲ درجه ای دما بمعنای تبخیر بیشتر و دسترسی کمتر به آب است. برخی مدل های اقلیمی پیش بینی می کنند که چندین رودخانه در اثر چنین تغییراتی ممکن است با خشکسالی مواجه شوند.
ترکیب چنین تاثیراتی در کنار یکدیگر میل به تقاضا برای انرزی، غذا و آب را افزایش خواهد داد، در همان زمان برای توسعه صنعت و کشاورزی برپایه هیدورکربن دشواری هایی وجود خواهد داشت. ( به پل راجرز، تونس و جهان، ریشه های انقلاب ۲۴ ژانویه ۲۰۱۱ بنگرید.)
محیط زیست و امنیت
تمامی این مفاهیم برای ثبات نظام های سیاسی در جهان عرب به چه معنا است ؟ مشکل فقدان فهم منسجم است. تحقیق در مورد پیوند میان افت وضعیت محیط زیست، از بین رفتن منابع و نظام های سیاسی مسئله ای تازه است. برای مثال هنوز ارتباط میان رشد جمعیتی اعراب، فضای شهری نوین، ظهور حاشیه نشینی جوانان با وجود تحصیلات عالی شان و رشد انواع ویژه شبه نظامی گری اسلامی مشخص نیست. اما برخی نمونه های موجود از گذشته می توانند هدایت گر باشند.
افزایش قیمت غذا و انرزی در الجزایر در سال ۱۹۸۸ و در اردن در سال ۱۹۸۹ جرقه هایی برای آغاز تظاهرات مردمی بودند هنگامی که حکومت ها در سرکوب تظاهر کنندگان ناکام ماندند و نتوانستند قیمت ها را کاهش دهند، راه باز نمودن نظام سیاسی بسته شان را برگزیدند، در الجزایر نظام حکومتی تک حزبی در سال ۱۹۸۹ ملغی اعلام گردید و در اردن محدودیت های موجود بر روی رسانه ها و فعالیت احزاب سیاسی برداشته شد.
در هیچ یک از موارد، چنین گشایش سیاسی ای بسوی تساهل نهاد و دمکراتیزاسیون رهنمون نشده اند. الجزایر احتمالا در یک جنگ برادر کشانه رو به زوال می گذارد، اردن نیز روش های قدیمی طیف نزاع مرگبار را یادآوری نموده است. نمونه اخیرتر، در آنسوی منطقه عربی، شورش در قرقیزستان بوده است در آنجا، افزایش تعرفه های برق و تلفن همراه باعث ایجاد تظاهرات معترضان در پایتخت آن کشور، بیشکک در آپریل سال ۲۰۱۰ شد. رزیم قرقیزستان به نیروهای ویژه دستور آتش به معترضان را صادر نمود، که در جریان آن ۱۸ نفر کشته و بیش از ۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. این اقدام تظاهر کنندگان را متوقف نساخت، در همان روز رژیم کورمان بیک باقی یف سرنگون شد. از آن زمان، قرقیزستان در یک روند متناقض آزاد سازی سیاسی و تنش های میان قومی به سر می برد. علائم مذکور پیچیده اند. اما در سطح فردی و همکاری بیشتر افراد با یکدیگر، وضوح بیشتری وجود دارد. در تونس محمد بوعزیزی بدلیل نیافتن شغلی در خور خود و تحصیلاتش قیام نکرد، زمانی که افسر پلیس میوه ها و سبزیجاتی که وی در گوشه خیابان می فروخت و آنها را به بهانه عدم موز وی برای فروش توقیف کرد بوعزیزی خود را به آتش نکشید بلکه زمانی که وی از برای احقاق حقوق خود و طلب عدالت شکایت نمود و خواسته اش رد شد نابرابری را حس کرد، احساسی که سبب شد تا محمد بوعزیزی به اقدامی بسیار سخت دست بزند.
*Vicken Chetarian روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی است. وی برای سازمان غیر دولتی (NGO) ای تحت عنوان CIMERA در ژنو مشغول بکار است. از وی کتابی تحت عنوان ” جنگ و صلح در قفقاز جبهه دشوار روسیه ” توسط انتشارات دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسیده است. جدیدترین کتاب وی تحت عنوان از پروستروئیکا تا انقلابات رنگی: اصلاح و انقلاب پس از سوسیالیسم (۲۰۱۱) می باشد.
منبع: www.opendemocracy.net/…/arab-crisis-food-energy-water-justice