آتش بزرگ شادی
پیر دسوس برگردان مکرم روحی پور
نوشتههای مرتبط
برندز هاید اثر آرنو اشمیت، برگردان از آلمانی کلود ریل، تریسترام، اوش، ٢٠١٧، ١٨۶ صفحه، ١٩ یورو
هیچگاه نمی توان با احساس امنیت به دنیای کتاب های آرنو اشمیت (١٩٧٩-١٩١۴) وارد شد: از همان قدم های نخست به چیزی برخورد می کنید، چیزی جلویتان را می گیرد و سکندری می خورید. خودش هم به این موضوع آگاه است، زیرا در برندز هاید می نویسد: «هرگاه مردم تشویقت کردند، از خودت بپرس: کجای کار را اشتباه انجام داده ام؟» بنابراین باید به عزم انتشارات تریسترام برای چاپ مجدد آثار این نویسنده ، که پیش از این به طور گسترده ای توسط کریستین بورژوا و موریس نادو منتشر شده بود، و به ویژه برای انتشار کتاب معروف « شبی با حاشیه طلا» تبریک گفت. اخیرا نسخه ای جیبی از رمان قلب سنگی (١) به برندز هاید اضافه شده است. البته باید بر این موضوع اغلب فراموش شده تاکید کنیم که ارتباطی جدایی ناپذیر میان مترجم این آثار، کلود رایل (٢٠٠۶-١٩۵٣)، با بازوانی مملو از ابتکار، و این نویسنده، که بازگردانی اثرش گاهی برای مترجم به یک مسابقه بوکس می ماند، وجود دارد.
ساختار اثر می تواند گیج کننده باشد: توالی از سکانس هاس کوچک، بین پنج تا بیست خط، با پیش درآمدی ایتالیک که می تواند به خاطر کارگردانی نمایش باشد یا ابراز تعجب و یا شروع یک جمله: «باد-دزدی در جنگل سرگردان بود…»، «هیاهوی فوتبالیست های مست…»، «گربه ای روی میز…». این سکانس ها، در جایی که ماخذها و نقل قول های انحرافی ظاهر می شوند، خودشان نیز گاهی به کشف سریع چیزهای غیرمنتظره منتهی می شوند: دودی که در هنگام خروج از دودکش حرف می زند یا جوجه تیغی ای که سوار بر دوچرخه عبور می کند. اما در جریان خواندن کتاب، اگر کمی جرات داشته باشید و اجازه دهید جریان داستان شما را با خود ببرد، می بینید که از جهانی با لایه های گوناگونی از روایت تشکیل شده، که حواس را در حالت تعلیق نگه می دارد و دنیایی خیالی می سازد، تا عبارتی از یک شاعر نووالیس را به کار برد و بخشی حیرت انگیز را در حقیقتی که در نگاه اول وجود ندارد، تحریک کند.
برندز هاید (نام مکانی ساختگی و با معنی تحت الفظی «سرزمین برند» است و پهنه ای را به یاد می آورد که خود اشمیت دوست داشته در آن زندگی کند) در سال ١٩۵١ نوشته شده و حمله ای علیه آلمان غربی بعد از جنگ، فریب زدودن نازیسم، سلطه وابسته به پاپ کلیسا، فساد، محرومیت و سرنوشت پناهندگان است.
زبان اثر زبانی گریه آور و یا برعکس، زبانی فاضلانه و محتاط ، همانند آن چه که «ادبیات ویرانه ها» نامیده شده و نویسندگان پس از جنگ بارها با حرارت بسیار برایش قلم فرسایی کرده اند، نیست، بلکه حمله ای گستاخانه به جهان پس از این فاجعه است. داستان درباره یک زندانی آزاد شده است که در سال ١٩۴۶ در منطقه ای شمالی ساکن می شود تا بیوگرافی نویسنده ای به نام فردریک دلا موت-فوکه را بنویسد. بازتاب این کار در خانه همسایه، که وسط جنگل قرار دارد و دو زن در آن زندگی می کنند، منعکس می شود. راوی که نامش مانند نویسنده اشمیت است (خود نویسنده هم طرفدار موت-فوکه است)، عاشق یکی از این زن ها می شود، اما این زن تصمیم می گیرد با مردی ثروتمند ازدواج کند تا از بدبختی رهایی یابد. پایان خوشی در انتظار قهرمانان داستان نیست: اشمیت برای آرامش وجدانها نمی نویسد.
« رمان تاریخی سال ١٩۵۴» که لقب رمان قلب سنگی اشمیت است و در سال ١٩۵۶ چاپ شده، گواهی براین مساله است. رمان با حکایت کلکسیونری کتاب دوست، بد گمان، بدجنس و تا حدودی شرور شروع می شود و با تشکیل خانه ای شامل چهار نفر و انحرافاتی مانند آن چه در «موانست های اختیاری» گوته شاهدش هستیم، پایان می یابد. در میان این دو، حقارت دو آلمان است که از غربال طعنه های فرح بخش یک نویسنده عبور داده می شود و سپس برای توهین به مقدسات و پورنوگرافی در معرض محاکمه قرار می گیرد.
۱- برگردان از آلمانی کلود ریل. تریسترام، ٢٠١٧، ٣٠٠ صفحه، ۴٠/١١ یورو.
انسان شناسی و فرهنگ ناشر مجله لوموند دیپلماتیک در ایران است
لوموند دیپلماتیک ماه مه ۲۰۱۷