انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

راست غیر منسجم

اپوزیسیون در ونزوئلا به کجا می رود؟

نویسنده: JULIA BUXTON

استاد سیاست تطبیقی دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست، مجارستان.

برگردان: شهباز نخعی

 

کودتا، ازکار انداختن، تحریم انتخابات… جناح رادیکال اپوزیسیون ونزوئلا به هرکاری برای سرنگون کردن رئیس جمهوری هوگو چاوز و جانشین او نیکولاس مادورو دست زده است. درحالی که هرج و مرج اقتصادی و اجتماعی در جهت آمالش عمل می کرد، اپوزیسیون در کوشش های گفتگو با قدرت حاکم در سال ٢٠١٨ خرابکاری کرد و اکنون برای دستیابی به هدف های خود روی مداخله آمریکا حساب می کند.

آیا امری غیرقابل تصور در ونزوئلا رخ خواهد داد؟ اپوزیسیونی که کینه و اختلافات راهبردی آن را فلج کرده، به نظر می آید که موفق به اتحاد شده است. این فکر که تجدید انتخاب رئیس جمهوری نیکولاس مادورو در ماه مه ٢٠١٨ فاقد مشروعیت بوده باعث شده که آشتی ناپذیری هایی که تا آن زمان غیرقابل غلبه به نظر می آمد ازبین برود. نمایندگان مجلس ملی، که اکثریت آنها ضد مادورو است، به این توافق رسیده اند که رئیس جمهوری سمت خود را «غصب» کرده و با این توجیه به قانون اساسی بولیواری سال ١٩٩٩ ارجاع می دهند. این قانون درواقع پیش بینی می کند که رئیس مجلس در صورت عدم صلاحیت رئیس جمهوری می تواند ریاست کشور را به دست گیرد. ٢٣ ژانویه، آقای خوآن گوآیدو خود را «کفیل ریاست جمهوری» خواند و برای خود این ماموریت را قائل شد که یک دولت دوران گذار تشکیل داده و ظرف مدت یک سال انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند. طی روزهای بعد، دولت او توسط حدود ۵٠ کشور، از جمله ایالات متحده، برزیل، اکوادور و بیشتر کشورهای اروپای غربی به رسمیت شناخته شد.

افراد زیادی، از جمله نوآم چامسکی، روشنفکر آمریکایی از این کودتا (١) انتقاد کردند. آلفرد زایاس، گزارشگر مستقل پیشین سازمان ملل متحد معتقد است که تحریم های آمریکا (که از سال ٢٠١٧ بی وقفه تشدید شده) مصداق «جنایت علیه بشریت (٢)» است زیرا وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور، که اکنون بسیار سخت است (٣)، را وخیم تر می کند. اما این امید که فشارهای آمریکا به تغییر رژیم بیانجامد در ذهن ها شعله ور است. به رغم فراخوان ها به شورش، نیروهای مسلح به آقای مادورو وفادارند. روسیه و چین هم از او حمایت می کنند، درحالی که چین در عین حال به گفتگو با اپوزیسیون درباره بدهی ٧۵ میلیارد دلاری کاراکاس پرداخته است (۴). دعوت مکزیک و اوروگوئه برای یافتن راه حلی بر اساس گفتگو به موقعیت خوآن گوآیدو صدمه زده است.

خوآن گوآیدو، به تحریک و پشتیبانی واشنگتن دعوت به گفتگو را رد کرده و ترجیح داده خواهان سنگین تر شدن تحریم ها شود، بدون آن که فکر مداخله نظامی خارجی را رد کند.

در ورای این اتحاد مصلحتی، یک پرسش باقی می ماند: اپوزیسیون می خواهد چگونه کشوری بسازد؟ در حال حاضر، اپوزیسیون به این پرسش هیچ پاسخ دقیقی نمی دهد و به این جهت تفرقه هایی شدید همچنان بین حریفان آقای مادورو حکمفرما است. انسجام آنها، که در چند ماه گذشته به طور شتابزده سرهم بندی شده، در موضوع هایی مانند سازماندهی قدرت، تقسیم سمت ها و تعیین جهت گیری ها درمعرض تهدید برداشتن شکاف های عمیق قراردارد.

در اپوزیسیون به طور خلاصه ٣ گرایش بزرگ را می توان شناسایی کرد. نخستین گرایش حول تشکل سیاسی آقای خوآن گوآیدو، «اراده مردمی» (VP) است که توسط آقای لئوپولدو لوپز – که اکنون به اتهام ترغیب به خشونت و توطئه در هنگام شورش سال ٢٠١۴ (۵) در بازداشت خانگی است – و نیز خانم ماریا کورینا ماچادو و آقای آنتونیو لدزما، مخالف دیرین هوگو چاوز، بنیان گذارده شده است. بازیگران کلیدی این عملیات همگی خاستگاهی مبهم دارند که با جریانی که گرد باورهای ایدئولوژیک و نیز رفتارهای فرقه ای شان شکل گرفته به نمایش درمی آید. این تشکل به رغم شمار اندک نمایندگان در مجلس ملی (١۴ کرسی از مجموع ١۶٧) به نظر می آید که در عملکرد خود تنها است.

این حزب در میان اپوزیسیون رادیکال ترین و نزدیک ترین به واشنگتن بوده و فاقد پایگاه اجتماعی است و کمترین آمادگی را برای مصالحه و سازش دارد. آقای گوآیدو اگر به فکر آشتی با ونزوئلایی های – هنوز پرشماری- که هوادار مکتب چاوز هستند بیافتد، این خطر را برای خود می خرد که خشم هواداران خود را برانگیزد و تشکل سیاسی اش دچار زحمت شود.

انتقام یا آشتی

این تشکل رادیکال همواره این نظر را داشته که مشارکت در انتخابات باعث مشروعیت بخشی به قدرت اقتدارگرا شده و دموکراسی را شکننده می کند. این حزب که ارتباط دائمی با ونزوئلایی های مستقر در ایالات متحده دارد، با محافظه کارترین جناح دستگاه سیاسی آمریکا تماسی ممتاز دارد که از جمله آنها به ویژه سناتور ایالت فلوریدا، مارکو روبیو است. به لطف اندیشکده معتبر Council of the Americas, Fondation Carnegie (شورای آمریکا، بنیاد کارنگی)، و نیز کمک پرصدا اما مردد «آژانس ایالات متحده برای توسعه بین المللی» (Usaid) و «بنیاد ملی برای دموکراسی» (NED)، این مجموعه رسانه ها را غرق اخطار دادن به هواداران مذاکره می کند.

رادیکال ها با استفاده از بدبینی کلی رای دهندگان ونزوئلایی نسبت به حزب های میانه، بر روی «شبکه های مردمی» با ارتباطات مشکوک و نامشخص، رسانه های شبکه های اجتماعی و بسیج دانشجویان سرسخت، که شمارشان اندک است، تکیه می کنند. اما آنها هزینه های این نخبه گرایی خود را می پردازند. رهبران این تشکل که به گروه های اجتماعی ممتاز تعلق دارند، تحصیلات خود را در ایالات متحده گذرانده و تافته جدابافته اند، خود را از ونزوئلایی هایی که ستایشگر چاوز هستند متمایز می بینند. کوشش آنها برای سرنگون کردن رئیس جمهوری – به ویژه کودتای نافرجام سال ٢٠٠٢ – به عنوان اقدامات نومیدانه یک اقلیت مرفه است که می خواهد خواست های خود را تحمیل کند. هنگامی که انقلاب بولیواری انواع موفقیت در زمینه بازتوزیع ثروت و کاهش نابرابری ها بین نژادها، طبقات و جنسیت ها را می انباشت، نزدیک شدن این گروه کوچک به محافظه کاران نوی واشنگتن به آن تصویر یک گروه کوچک ضد ملی و ضد مردمی را داد.

دو گروه دیگر ضد چاوز خود را بیشتر آماده برای مشارکت در فرآیند انتخابات، گفتگو و آشتی جویی نشان داده اند. نفوذ آنها در میان ائتلاف های مختلف اپوزیسیون از زمان انتخاب چاوز در سال ١٩٩٨ برحسب وزن نسبی رادیکال ها متفاوت بوده است. در زمان هایی که آنها به موفقیت دست یافتند، مانند انتخابات منطقه ای سال ٢٠٠٨ و قانونگذاری سال ٢٠١٠، راهبرد انتخاباتی آنها موجب تقویت «جناح های میانه» شد. شکست ها، مانند شکست آقای هنریکه کاپریلس دربرابر آقای مادورو در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٣ نیز موجب تقویت هواداران تحریم انتخابات، که بسیج خیابانی را ترجیح می دهند، شد.

دو گروه مهم تر از حزب های اپوزیسیون موضعی میانه رو دارند: نخست «حزب عدالت» (PJ، که ٢٧ کرسی از ١٠٩ کرسی اپوزیسیون در مجلس ملی را دارد) و «عمل دموکراتیک» (AD، ٢۵ کرسی) اگرچه برخی از رهبران همواره بین این دو گروه در رفت و آمد بوده اند. «حزب عدالت» دراثر کارزارهای مختلف برای اصلاحات سیاسی درطول سال های دهه ١٩٩٠ به وجود آمده است. این تشکل در سال ٢٠٠٠ در فهرست حزب های سیاسی ثبت شده است. «عمل دموکراتیک» به نوبه خود بزرگ ترین حزب تاریخی کشور است. این حزب قدرت را با تشکل دموکرات- مسیحی «کمیته سازماندهی سیاسی انتخابات مستقل» (Copei)، بین بازگشت به دموکراسی در سال ١٩۵٨، و آغاز انقلاب بولیواری در سال ١٩٩٩ تقسیم کرده است.

درمیان این گروه میانه رو، آقای کاپریلس، رهبر «حزب عدالت» از این اعتبار برخوردار است که با راهبرد پیشین تحریم انتخابات که به چاوز امکان داد که در سطح ملی و شهرداری ها در سال های ٢٠٠٠ و ٢٠٠۶ به پیروزی دست یابد قطع رابطه کرده است. او که عمل گرا است، به تشکیل «میز گرد اتحاد دموکراتیک» (MUD)، ائتلاف اپوزیسیون تشکیل شده در ژانویه ٢٠١٠ کمک کرده و موضع گیریش آن را از جناح راست دورتر کرده است. به ترغیب او «اتحاد دموکراتیک» با طرح «الزام به باز فعال سازی» اقتصادی، «بازسازی الزامی» دموکراتیک نهادها یا «فوریت یک بازترکیب» اجتماعی کشور موافقت کرده است. او همچنین حمایت مردمی ای که چاوز از آن برخوردار بود و ضرورت پیگیری برخی از برنامه های اجتماعیش را به رسمیت شناخت (۶).

انتخابات قانونگذاری سال ٢٠١٠ موضع جناح میانه را تقویت کرد. این امر موجب تقویت ائتلاف «اتحاد دموکراتیک» حول محور نامزدی آقای کاپریلس در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٢ شد. در آن زمان او به عنوان نامزد، یک برنامه چپ میانه عرضه کرد که شامل ترغیب ابتکارهای خصوصی بود و موضوع های اجتماعی را دربر می گرفت. اما این تحول وضعیت چیزی را برای برای بعضی از شخصیتهای اپوزیسیون تغییر نداد که خواهان کوچک شدن حجم حکومت، که آن را فربه می دانستند بود و برای بازگشت به اقتصاد بازار و خصوصی سازی، شامل بخش نفت بودند. در حالیکه رادیکال ها فقط از به محاکمه کشیدن اعضای دولت حرف می زدند، آقای کاپریلس بر آشتی و وحدت ملی تاکید می کرد.

گوشت دم توپ

درسال ٢٠١٢، چاوز دست بالا را یافت و با اختلاف ١١ درصد در انتخابات برنده شد، اما پس از مرگ او در سال ٢٠١٣ انتخابات دیگری برگزار شد که در آن آقای کاپریلس تنها با اختلاف ۴٩.١ درصد دربرابر آقای مادورو آن را باخت. با این حال، این توالی شکست ها موجب تقویت رادیکال ها شد. آقای کاپریلس مجددا در سایه آقای لوپز قرار گرفت چرا که در نزاعی خشونت بار درگیر شد که بر طبق نظر مجله «فارین پالیسی» در رسانه ها «به اندازه سریال تلویزیونی گلاب ایجاد هیجان نمود (٧)».

آقای لوپز که وزارت امور خارجه آمریکا در سال ٢٠١١ او را «چهره ای تفرقه برانگیز در اپوزیسیون»، «جسور، انتقامجو و تشنه قدرت» اما دارای «محبوبیت کامل، جذابیت و استعداد سازماندهی» معرفی می کرد به «جنبش عصرجدید» (UNT) که یکی از انشعاب های دیگر «عمل دموکراتیک» بود که در سال ١٩٩٩ تشکیل شده بود پیوست و به ویژه به بسیج دانشجویان در پایان سال های دهه ٢٠٠٠ پرداخت. او «اراده مردمی» (VP) را در سال ٢٠٠٩ بنیانگذاری کرد. او که در پی متهم شدن به فساد ناگزیر به ترک پست خود شده بود، به صورت مخوف ترین مخالف اردوگاه چاوز درآمد و در ردیف قهرمانان رادیکال ترین بخش اپوزیسیون قرار گرفت. این وضعیت موجب آزردگی قدرت حاکم شد و او را به زندان محکوم کرد. در چنین زمینه ای، آقای کاپریلس درقیاس با آقای لوپز، به نظر متعصب های اپوزیسیون رنگ و جلای خود را از دست داد. با این حال، دستیابی به یک توافق به زودی موجب اتحاد دو رقیب به شکل یک ادغام راهبردی شد: شورشی همراه با مطالبات برای روند انتخاباتی.

در انتخابات قانونگذاری ٢٠١۵، «اتحاد دموکراتیک» با کسب ٢٧.۶۵ درصد رای ها برنده شد و اکثریت کرسی های مجلس را به دست آورد. اما، با آن که اعضای ائتلاف درمورد ضرورت دستیابی به قدرت توافق کرده بودند، هیچ طرحی برای اجرایی کردن آن درصورت کسب اکثریت نداشتند. به رغم اراده اعلام شده ایشان برای سرنگون کردن آقای مادورو «ظرف مدت ۶ ماه»، مطالباتشان تنها به «آزادی زندانیان سیاسی» – به ویژه آقای لوپز- و تعلیق برخی از محبوب ترین برنامه های اجتماعی در کشور محدود ماند. در زمینه ای از هرج و مرج اقتصادی، کمبود و بی ثباتی فزاینده، اولویت های نمایندگان نتوانست با خواست های مردم هماهنگ شود. در تمام مدت این دوران، نظرسنجی ها حاکی از ازدیاد نظر «نه این، نه آن» یعنی کسانی بود که هم قدرت حاکم و هم اپوزیسیون را نفی می کردند. بنابر نظرسنجی ها، این گروه در سال ٢٠١٧ نزدیک به نیمی از کل جمعیت بوده است. (٩).

در همان سال ائتلاف «اتحاد دموکراتیک» (MUD) زیر فشار درهم شکست . آقای مادورو یک «مجلس ملی بدیل» (ANC) درست کرد تا نهاد قانونگذاری سنتی در اختیار اپوزیسیون، که به بهانه خرید رای توسط ٣ نماینده ایالت آمازوناس آن را فاقد مشروعیت می دانست را از کار بیاندازد. ایالات متحده و سازمان دولت های آمریکایی (OEA) این مجلس جدید را به رسمیت نشناختند. وضعیت به نفع جناح رادیکال به نظر می آید که بیشتر حمایت خود را از خارج می گیرد. اما ۵ فرماندار انتخاب شده از تشکل ائتلاف «اتحاد دموکراتیک» سرانجام دربرابر مجلس جدید سوگند یاد کردند.

هواداران فعالیت انتخاباتی با حمایت هواداران چاوز – گاه وزیران سابق رئیس جمهوری متوفی- و به طور کلی تر هواداران سوسیالیست که فساد، اقتدارگرایی و هرج و مرج اقتصادی موجب بریدگی آنها از حکومت شده، تقویت می شوند. در انتخابات ریاست جمهوری ماه مه ٢٠١٨، اینها از نامزدی هانری فالکون حمایت می کردند. این فرد، با تند ترین انتقادها از سوی اپوزیسیون روبرو شد: خانم ماچادو عمل او را اقدامی آشتی جویانه «مشمئز کننده و ناشایست (١٠)» توصیف کرد. آقای مادورو انتخابات را با اکثریت ۶٨ درصد رای ها و مشارکت ۴۶ درصد از دارندگان حق رای برد. شکست جدید میانه روها موجب سرمستی رادیکال هایی مانند خوآن گوآیدو شد.

با این همه، اقتدار خوآن گوآیدو در جبهه مبهم اپوزیسیون شکننده به نظر می رسد. چند روز پیش از سخنرانی ای که در آن آقای خوآن گوآیدو خود را رئیس جمهوری خواند، آقای کاپریلس از اقدامات «برخی» از اعضای اپوزیسیون که به نظر او حاضر بودند مردم ونزوئلا را به «گوشت دم توپ» بدل کنند انتقاد کرده بود (١١). پس از یک اتحاد روبنایی در روزهای پس از اقدام آقای گوآیدو، انتقادها تندتر شد زیرا هدف ابتدایی که سرنگونی سریع آقای مادورو بود به دست نیامده بود. ١۵ فوریه، یک مقاله «وال استریت ژورنال» اعلام کرد که به رغم باور «اراده مردمی» (VP) و متحدان آمریکائیش که «رژِیم رئیس جمهوری نیکولاس مادورو به محض آن که واشنگتن از حمایت نظامی آن برای شتاب بخشیدن به کناره گیریش خودداری کند فرو می پاشد، چنین امری رخ نداد (١٢)».

یک با دیگر، ناتوانی اپوزیسیون در به توافق رسیدن برای یک راهبرد کسب قدرت آشکار شد و شکست آن در پیشنهاد یک برنامه سیاسی منسجم و مستعد متقاعد ساختن اکثریت مردم مشهود گردید. درحالی که آقای مادورو هنوز می تواند بخشی از مردم را بسیج کند، تداوم تفرقه و دسته بندی در اپوزیسیون یافتن یک راه حل صلح آمیز برای بحران کنونی را به گرو گرفته است.

١-
« Open letter by over 70 scholars and experts condemns US-backed coup attempt in Venezuela », ۲۴ janvier 2019.

٢-
Michael Selby-Green, « Venezuela crisis : Former UN rapporteur says US sanctions are killing citizens », The Independent, Londres, 26 janvier 2019.

٣-
Lire Renaud Lambert, « Venezuela, les raisons du chaos », Le Monde diplomatique, décembre 2016.

۴-
Kejal Vyas, « China holds talks with Venezuelan opposition on debt, oil projects », The Wall Street Journal, New York, 12 février 2019.

۵- مقاله « ورود جناح راست مخاف چاوز به صحنه » ، بوموند دیپلماتیک آوریل ٢٠١۴
https://ir.mondediplo.com/article2129.html

۶-
« Lineamientos para el programa de gobierno de unidad nacional (2013-2019) » (PDF), MUD, Caracas, 23 janvier 2012.

٧-
Roberto Lovato, « The making of Leopoldo López », Foreign Policy, Washington, DC, 27 juillet 2015.

٨- همانجا

٩-
Yesibeth Rincón, « Crecen los “ni ni” ante falta de soluciones a crisis », Panorama, Maracaibo, 2 janvier 2017.

١٠-
Orlando Avendaño, « Machado sobre candidatura de Henri Falcón en presidenciales de Maduro : “Es repulsiva e indignante” », PanAm Post, 5 mars 2018.

١١-
« ¿Quién es el enemigo de la Asamblea Nacional ? », ۱۳ janvier 2019.

١٢-
David Luhnow et Juan Forero, « Risk of stalemate mounts in Venezuela », The Wall Street Journal, New York, 13 février 2019.