روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ عالیجناب جاثلیق آرام اوّل رهبر کلیسای ارمنی (حوزه سیلیسی) برای دیداری سههفتهای وارد ایران شدند. در پارچهنوشتهای که بر سر در کلیسای سرکیس مقدس (واقع بلوار کریم خان زند) به ایشان به عنوان پیشوای دینی ارامنه جهان خیر مقدم گفته شده بود، لقبی که در برخی از مطبوعات ارمنیزبان ایران مورد انتقاد قرار گرفت. منتقدان این لقب را منحصر به جاثلیق حوزه اجمیادزین میدانند. درک این تفاوتها و این که اصولاً حوزه سیلیسی یعنی چه برای بسیاری از ارامنه هم ناروشن است، چه برسد برای دیگران هموطنان ایرانی که اطلاعی از ساختار کلیسای ارمنی ندارند و بسیاریشان نه میدانند سیلیسی کجاست و نه میدانند که عالیجناب آرام اول از آنتیلیاس به ایران آمدهاند و آنتیلیاس شهر کوچکی است در نزدیکی بیروت پایتخت لبنان.
کلیسای ارمنی با نام کامل «کلیسای رسولی ارمنی» (های آراکِلاکان یِکِقِتسی) چهار مرکز دارد که همه در اصول اساسی اعتقادی با یکدیگر توافق دارند و تقسیمبندی تنها تقسیمبندی جغرافیایی به حساب میآید. دو جاثلیقیه (محل استقرار جاثلیق، که بالاترین سمت در کلیسای ارمنی است)، یکی مستقر در اجمیادزین در جمهوری ارمنستان (شهری در نزدیکی ایروان) و دیگری جاثلیقیه سیلیسی مستقر در شهر آنتیلیاس لبنان. علاوه بر این، دو پاتریارکاران (محل استقرار پاتریارک، منصب روحانی دیگری در کلیسای ارمنی) واقع در استانبول و اورشلیم. از این چهار مرکز هیچیک زیرمجموعه دیگری نیست، امّا برتریت معنوی جاثلیق اجمیادزین به عنوان پیشوای کلیسای رسولی ارمنی از سوی همه به رسمیت شناخته شده است. دلایل وجود چهار مرکز برای یک مجموعه دینی و اعتقادی واحد دلایل تاریخی و سیاسی دارد که فرصت ورود به آنها در این مختصر وجود ندارد.
سیلیسی (یا کیلیکیه) نام سرزمینهایی است در جنوب شرقی ترکیه امروزی در سواحل دریای مدیترانه و در شمال کشور سوریه. در سدههای میانه (۱۱۹۸-۱۳۷۵) این سرزمین قلمرو پادشاهی ارمنی کیلیکیه بود و به سبب امنیت نسبی حاکم بر آن، مقر کلیسای ارمنی از ارمنستان به آنجا منتقل شده است. بعدها حوزه اجمیادزین احیا شد، امّا حوزه سیلیسی همچنان به حیات خود ادامه داد تا در نخستین دهههای سده بیستم، در پی کشتارهای آدانا و سپس قتل عام بزرگ سالهای جنگ جهانی دوّم، ماندن جاثلیق نشین کیلیکیه در این سرزمین ناممکن شد و بعد از چندین سال سرگردانی سرانجام از سال ۱۹۳۰ در شهر آنتیلیاس لبنان مستقر شد.
جاثلیق آرام اوّل که از سال ۱۹۹۵ بر مسند جاثلیقی کیلیکیه جلوس فرمودهاند، متولد سال ۱۹۴۷ بیروت هستند. ایشان بعد از به پایان رساندن تحصیلاتشان در مدرسه دینی جاثلیق نشین کیلیکیه، تحصیلات عالیه خود در مدرسه الهیات خاور نزدیک، سپس در دانشگاه آمریکایی بیروت و سپس در رشته شرقشناسی دانشگاه آکسفورد و دانشگاه فوردهام نیویورک ادامه دادند و به اخذ درجه دکترا در فلسفه نائل شدند. همزمان مدارج روحانی را یکی پس از دیگری طی کردند و در گفتوگوی بین کلیساهای گوناگون جهان و همین طور بین اسلام و مسیحیت مشارکت فعال داشتند. از سال ۱۹۷۸ ، در یکی از حساسترین دوران تاریخ لبنان رهبری کلیسای ارمنی لبنان را به عهده گرفتند و هفده سال در این مقام فعالیت کردند تا ۲۸ ژوئیه سال ۱۹۹۵ که به مقام جاثلیق حوزه سیلیسی برگزیده شدند.
الحاق کلیساهای ایران به حوزه سیلیسی
در تشکیلات کلیسای ارمنی زیرمجموعههای جغرافیایی جاثلیقنشین، «تِم» خوانده میشوند. (تم کلمهای لاتینی است که در امپراتوری روم معنایی معادل استان یا ولایت داشته و کلیسا نیز تشکیلات خود را بر مبنای همین تقسیمبندی بنا نهاده و هریک از مناطق زیر مجموعه خود را که دارای تشکیلات مجزا بودند، تم نامیده است). ارامنه ایران سه «تم» دارند. تم آذربایجان و اصفهان قدمت زیادی دارند، امّا تم تهران بعد از جنگ جهانی دوّم، زمانی که جمعیت ارامنه پایتخت رو به افزایش نهاد، تشکیل شد. پیش از استقلال تم تهران، کلیساهای تهران زیرمجموعه تم اصفهان بودند. هر سه تم ارامنه ایران از دیرباز وابسته به جاثلیقنشین اجمیادزین بودند. در اواخر دهه پنجاه میلادی، خلیفهگری تهران در یک اقدام بیسابقه نامهای به اجمیادزین مینویسد و اعلام میکند که مجمع نمایندگان تِم تهران تصمیم گرفتهاند از اجمیادزین جدا شوند و به جاثلیقیه کیلیکیه بپیوندند. یکی از دلایلی که در این نامه ذکر میشود مصوبه سال ۱۹۴۹ دولت ایران است. مطابق این مصوبه رهبران دینی کلیساهای ارمنی باید تابعیت ایران داشته باشند. اجمیادزین در نامه جوابیه خود به تفصیل به رد استدلالات خلیفهگری تهران میپردازد، امّا به هر رو تم تهران از اجمیادزین جدا میشود به سیلیسی میپیوندد. همین روند در مورد تمهای آذربایجان و اصفهان تکرار میشود و به این ترتیب ارامنه ایران از حوزه اجمیادزین جدا و به زیرمجموعه تشکیلاتی جاثلیقنشین سیلیسی تبدیل میشوند. با توجه به اینکه خلیفهگری و مجمع نمایندگان تمهای ارامنه ایران در دست حزب داشناکسوتیون بود و با توجه به دفاع روزنامه آلیک ارگان این حزب از این جدایی، بر همگان روشن بود که داشناکسوتیون در راستای سیاست ضدشوروی خود توانسته بود تشکیلات ارامنه ایران را از اجمیادزین مستقر در ارمنستان جدا کند و به حوزه کیلیکیه که تحت نفوذ خودش بود ملحق کند.
این بحثها اکنون بخشی از تاریخ است، امّا اطلاع از آن برای داشتن تصور روشنی از تاریخ ارامنه کشور ضروری است. واقعیت تاریخی این است که از عمر وابستگی تشکیلات کلیسایی ارامنه ایران (که زندگی عرفی آنها را نیز اداره و ارامنه را نزد حکومت نمایندگی میکند) به حوزه سیلیسی که اینک عالیجناب جاثلیق آرام اوّل زعامت آن را به عهده دارند، اندکی بیش از پنجاه سال میگذرد.
مطلب مشترک انسان شاسی و فرهنگ و هویس