داود ارسونی
قهوه سوخت اصلی تبادل اطلاعات از قرن ۱۷ تا ۱۸ بود
اگر امروز بخواهید به آخرین اخبار کسبوکار دستیابید، یا شایعات سیاسی را پیگیری کنید، یا بدانید مردم در مورد کتاب تازه چه فکری میکنند و یا بخواهید پهلوبهپهلو با تحولات علمی و فنآوری پیش بروید کجا میروید؟ پاسخ کاملاً روشن است: ورود به اینترنت؛ اما سه قرن پیش پاسخ ساده این پرسش این بود: به یک قهوهخانه میرفتم! بله شما میتوانستید باقیمت یک فنجان چای و قهوه بهتمامی شایعات بیاساس سیاسی، به سخنان ردوبدل شده در سخنرانیها، به معاملات کلان و خرد کسبوکار و یا گفتگو با افراد همفکر خود دستبیابید.
قهوهخانه از ۱۶۵۰ در اروپا توانست نقش اصلی یک مرکز تبادل اطلاعات برای نویسندگان، سیاستمداران، تجار و دانشمندان ایفا نماید. قهوهخانه مانند وبسایتها، وبلاگها و تالارهای گفتگوی امروزی منبع پرجوشوخروش و اغلب غیرقابلاعتمادی از اطلاعات بود که بهطورمعمول در موضوعی خاص یا نظری سیاسی به انتشار اخبار میپرداخت. قهوهخانه تمامی وظایف رسانههایی چون خبرنامه، بروشور، جزوه، تبلیغات رایگان و کاتالوگ را برعهدهگرفته بود. برخی از قهوهخانهها بسته به منافع مشتریان خود به درج و نمایش قیمت کالاها، قیمت سهام و لیست حملونقل میپرداختند و درعینحال بهواسطه دسترسی نداشتن به نقاط دور، مملو بودند از شایعات خارجی که ناخودآگاه تمامی موارد حقیقی را نیز دستخوش شک و دروغ میکردند.
شایعات، اخبار و دروغهای بیاساس اصولاً توسط مشتریان قهوهخانهها تولید میشد و گاهی اوقات دوندههایی بودند که وظیفه انتقال اخبار مهم جنگ و ترور فلان رئیسجمهور و پادشاه را مابین قهوهخانهها بر عهده میگرفتند. قهوهخانهها مراکز آموزش علمی، حدس و گمان ادبی و فلسفی، نوآوری و تجارت و گاهی اوقات تحولات سیاسی بودند. درمجموع شبکه اطلاعرسانی و پیوسته قهوهخانهها بهنوعی شکل دیگری از اینترنت عصر روشنگری در اروپا بودند.
هوشیاری بزرگ
قهوه سوخت اصلی این شبکهی ارتباطی مهم، ابتدا در ارتفاعات اتیوپی بهعنوان دانهای انرژیزا و رفع کنندهی خستگی شناخته شد. در قرن ۱۵، مسلمانان آن را جایگزینی مناسب برای نوشیدنی الکلی حرام دانستند و بهشدت از آن استقبال کردند. قهوه در نقطهی مقابل بسیاری از نوشیدنیهای الکلی که موجبات مستی و سستی را فراهم میآوردند، با افزایش ادراک حسی و فعالیتهای ذهنی علاقهمندان بیشماری را به خود جذب کرد.
بازرگانان ابتدا قهوه را از شهر المخا یمن یا همان موکا به اروپا آوردند. این شهرت بهسزای قهوه توانست در ابتدا بهعنوان دارو و سپس بهعنوان نوشیدنی عربی جای پای خود را در اروپای قرن ۱۷ باز کند. شاعر ناشناسی در ۱۶۷۴ در شعری شراب را «سم شیرین خیانت انگور» نامید که موجبات نزول «عقل و روح ما» خواهد شد. آبجو را نیز «مهگرفته» نامید که موجب کوری و ندیدن راه ملاقات با خداوند میشود. اینگونه قهوه منادی انسان اروپایی قرن ۱۷ شد. قهوه فرد را شادابتر، باهوشتر و سرحالتر میکرد و این تضاد میان قهوه و الکل روزبهروز موجب رونق قهوهخانهها در نقاط مختلف اروپا گشت. قهوهخانهها با دکورهای ناب و طلایی، مبلمان راحت و کتابخانه به مقابله با میخانههای اغلب کثیف و تاریک پرداختند. با توجه به حضور افراد جدیدالورود به قهوهخانهها، مقررات خاص اجتماعی در بسیاری از آنها حکمفرما شد. هرگونه انداختن آب دهان و بینی در آنها ممنوع شد و هرگاه شخصی نزاعی میکرد وی موظف میشد که تمامی مشتریان را از قهوه سیراب کند و بهاینترتیب قهوهخانه آرامآرام به مرکز منظم و مرتب بحث و گفتوگو تبدیل شد.
با شیوع عقلگرایی جدیدی که در اروپا پا گرفته بود، قهوه نوشیدنی ایدهآل حوزههای فلسفه و تجارت بهشمار میرفت. محبوبیت این گسترش بسیار مدیون طبقه متوسط رو به رشد کارگران، کارمندان، تجار و بازرگانانی بود که میخواستند با قهوه قوای ذهنی خود را متمرکز کارهای دفتری خارج از محیط کار خود کنند. آنها میتوانستند با صرف هزینهای بسیار اندک سرگرمی بزرگی برای خود محیا کنند. قهوهخانهها بهاینترتیب تبدیل به انجمن آموزشوپرورش و محل خودسازی شدند. بهطوریکه در زبان انگلیسی بر قهوهخانه عبارت خاص «دانشگاه یک پنی» را گذاشتند. دانشگاه بزرگی که همهچیز در آن یافت میشود و در آن ممکن است شما با صرف یک پنی محققی بزرگ شوید.
همانطور که در وبسایتهای مدرن در جهت منافع و سیاست خاص، افراد خاصی را جذب خود میکنند، قهوهخانهها نیز بهدنبال جذب مشتریان خاص بر اساس وضعیت محلی و جغرافیایی خود هستند. در پاریس، ونیز و آمستردام عمده قهوهخانهها محبوب و پرمشتری هستند، اما این ویژگی در لندن بسیار به چشم میخورد، بهطوریکه تا ۱۶۶۳، ۸۲ قهوهخانه به ۵۰۰ قهوهخانه در ۱۷۰۰ میلادی افزایش یافتند. اکثر قهوهخانهها نیز در حولوحوش منطقه سلطنتی لندن شکل گرفت. بازرگانان به قهوهخانههای اطراف کاخ، سیاستمداران در اطراف سنت جیمز و وست مینستر و روحانیون و اسقفها در نزدیکی کلیسای جامع قهوهخانههای خود را انتخاب میکردند. پس از مدتی بهدلیل ارتباط قهوهخانهها با موضوعات خاص سیاسی و اجتماعی روزنامهی تاتلر لندن در ۱۷۰۹ تأسیس شد و عنوان یکی از موضوعات مستمر روزنامه را «قهوهخانه» گذاشتند.
این روزنامه در شمارهی اول خود اعلام کرد که تمامی موضوعات سرگرمی و تفریحی باید از «قهوهخانه شکلات سفید»، شعر از «قهوهخانه ویل»، آموزش از «قهوهخانه یونانی» و اخبار خارجی از «قهوهخانه سنت جمیز» باشد. سردبیر، ریچارد استیل ، نشانی رسمی و دفتر کار روزنامه تاتلر را قهوهخانه یونانی اعلام کرد و از دو روز قبل هم به اداره پست اطلاع داده بود که تمامی نامههای مشترکین را به آن قهوهخانه ارسال کند. او بهطور منظم روزانه دو بار برای شنیدن اخبار و دریافت نامههای پستی به قهوهخانه سر میزد.او اعلام کرده بود که هر نفر میتواند چند قهوهخانه را برای کسب اطلاعات و اخبار بر اساس منطقه مسکونی خود انتخاب کند. بهطور مثال یک تاجر میتوانست اخبار مربوط به کمپانی هند شرقی و غربی و بالتیک را بهتناوب از چند قهوهخانه دریافت کند. رابرت هوک، ریاضیدان و دانشمند بریتانیایی، در ۱۶۷۰ توانست تحقیقات مورد نیازش را از ۶۰ قهوهخانه مختلف کسب نماید.
بر اساس صفحات روزنامه تاتلر، بیشتر قهوهخانههای نزدیک به کافه یونانی پذیرای اعضای انجمن سلطنتی و مؤسسه علمی پیشگامان بریتانیا بودند. در یکی از نشستهای علمی که ادموند هالی و ایزاک نیوتون در مورد دلفین برگزار کرده بودند، ملوانان و تجار مستقر در قهوهخانه متوجه شدند که علم میتواند به بهبود ناوبری و موفقیتهای تجاری آنها کمک کند؛ از اینرو درحالیکه دانشمندان مشتاق ارائه ارزش علمی کارهای خود بودند، تجار هم درگیر این موضوعات علمی شدند و برای نخستین بار در قهوهخانهها تجارت و فنآوری بههم گره خوردند.
جان درایدن شاعر با ارائهی اشعار و نمایشنامههایش در جمع «قهوهخانه ویلز کاونت گاردن» بیشترین توجه به ادبیات به مدت سه دهه را رقم زد.
ساموئل پپیس در دفتر خاطرات خود به تاریخ سوم دسامبر ۱۶۶۳ در مورد مشاهدات خود در «کافه ویلز» مینویسد: درایدن تمامی عقلای شهر را درگیر گفتمان شوخ و لذتبخش خود میکرد و مردم از کافهنشینی با چنین ادیبی لذت تام میبردند. پس از مرگ درایدن این وظیفه به عهده باتن، الکساندر پوپ و سپس جاناتان سویفت واگذار شد. یکی از شعرهای معروف پوپ اشاره مستقیمی به شایعهسازیهای قهوهخانه دارد و در این شعر بهنوعی با نثر جدید کمتر سنگینی روبهرو میشویم که شامل محاورات و لحن خاصی از روزنامهنگاری نوین هست. قهوهخانههای دیگر نیز بستر داغی برای ارائه نوآوری و تولید مدلهای کسبوکار جدید مانند بیمه، سهام و قرعهکشی بودند. بهترین مثال در این مورد گشایش قهوهخانهای توسط ادوارد لوید در اواخر ۱۶۸۰ است. این کافه به بهترین مکان برای ملاقات کاپیتانها، صاحبان کشتی و بازرگانانی تبدیل شد که به شنیدن آخرین اخبار دریایی و شرکت در مزایدههای حمل بار علاقهمند بودند. لوید شروع به جمعآوری و خلاصهنویسی این اطلاعات توسط شبکهای از خبرنگاران خارجی کرد و سپس آنها را در قالب یک خبرنامه منظم، در ابتدا بهصورت دستنویس و سپس چاپشده بهتمامی مشترکین ارسال میکرد. «کافه لوید» درنتیجه این اقدامات تبدیل به محل ملاقات صاحبان کشتی و پذیرهنویسانی شد که میخواستند کشتی و بار خود را بیمه کنند. برخی از پذیرهنویسان اقدام به اجاره غرفه از لوید کردند و در سال ۱۷۷۱ یک گروه ۷۹ نفره انجمن لوید را تأسیس کردند و خود را بهتمامی جهان شناساندند.
کافه لوید لندن
دو قهوهخانه دیگر در نزدیکی مرکز سلطنتی فروش اوراق بهادار لندن یعنی جاناتان و گاراوی به جذب بازار فروش سهام پرداختند. هرچند توسعه قهوهخانهها بهعنوان مراکز علمی، ادبی، ارز و کسبوکار به فعالیت خود ادامه میدادند، اما همیشه بهعنوان یکی از مراکز مخالفان سیاسی شناخته شده بودند. قهوه بهعنوان یک نوشیدنی فتنهگر، برای نخستین بار در تاریخ در ۱۵۱۱، در شهر مکه ممنوع شد. پس از آن بسیاری از بلاد و کشورهای اسلامی، به تبعیت از امالقرای اسلامی، برای منع قهوه و قهوهخانه تلاش بسیاری کردند. برخی از علمای ساکن در مکه مدعی بودند که قهوه نیز مانند الکل سکرآور است و درنتیجه مشمول ممنوعیتهای مذهبی الکل میشود. عده دیگری نیز آن را مخل سلامتی جسم میدانستند؛ اما مشکل واقعی و بالقوه نگرانکننده فضای قهوهخانه بود که میتوانست موجب تسهیل بحثها و فعالیتهای سیاسی مردم باشد.
نقشه کافههای لندن در ۱۶۲۵
این اعتراضات در ۱۶۵۷ در یک بیانیه رسمی توسط چارلز دوم به انگلستان رسید. در این بیانیه ذکر شده بود که قهوهخانه مولد فعالیتهای شیطانی و اثرات بسیار بد و مضر برای صلح و آرامش قلمرو پادشاهی است. نتیجه این بیانیه به یک اعتراض گستردهی عمومی تبدیل شد. چون قهوهخانهها دیگر مرکز ساده صرف قهوه نبودند و به مرکزی سیاسی و تجاری تبدیل شده بودند. زمانی که مشخص شد مردم بهصورت گسترده این اخطار را نادیده میگیرند و ممکن است موجب تضعیف قدرت دولت شود، اعلامیهی جدیدی صادر شد و اعلام کردند در عین توافق و سوگند وفاداری به سلطنت، قهوهخانهداران موظف هستند برای حفظ پیشه خود به مدت شش ماه پانصد پاوند به دولت بپردازند؛ اما درنهایت به خاطر اعتراضات زیاد این مبلغ و همچنین بیانیه حذف شد.
آرامآرام کافههای به مراکز تولید شایعات سیاه، مراکز توطئه و سپس به مراکز ضد توطئه و مباحث سیاسی تبدیل شدند. کافه مایلز محل جلسات گروهی شده بود که بعدها در ۱۶۹۵ به «پارلمان آماتوری» معروف شدند. گروهی که گفته میشد حقیقت و راستی سیاست را از میان کافهها جستند. در همینجا بود که برای نتیجهگیری در مباحث سیاسی گروهها، صندوقهای چوبی به نام «پیشگوی چوبی» تعبیه شد که بعدها زیربنای صندوق رأی در مجلسهای کشورها گشت.
بوی شیرین فتنه
اما در فرانسه این وقایع بهگونهای متفاوت در حال اجرا بود. یکی از کافهنشینهای فرانسوی به نام آبه پروه که به لندن رفتوآمد داشت، اعلام کرد قهوهخانهها در انگلستان مکانهایی هستند که هرکسی میتواند در جایگاه مخالف دولت مقاله بخواند و سخنرانی کند و از اینرو به آن عنوان صندلی آزاد انگلیسی لقب داد. در ۱۷۲۰ حدود ۳۸۰ قهوهخانه در پاریس برپا شده بود. بهمانند لندن نیز آنها بیشتر محل تبادل کسبوکارهای خاص بودند، اما بهواسطه محدودیتهای سخت در آزادی مطبوعات و وجود یک سیستم بوروکراتیک سانسور دولتی، فرانسه منابع خبر کمتری نسبت به انگلستان، هلند و آلمان داشت. این مشکلات موجب ظهور خبرنامههایی حاوی شایعات بیاساسی شده بود که توسط دهها کاتب رونویسی و سپس از طریق پست به مشترکین پاریسی و حومه ارسال میشد. فقدان مطبوعات آزاد این خبرنامهها را تبدیل به ابزاری برای ثبت اشعار و ترانهها کرده بود که در اطراف کاغذ نوشته میشد و بهعنوان یکی از منابع مهم خبری اهالی پاریس به همراه شایعات قهوهخانهها انتشار مییافت.
پس نباید تعجب کرد که پس از مدتی قهوهخانهها، مانند دیگر اماکن عمومی در پاریس، پر از جاسوسان دولت شد. هرکسی علیه دولت سخنی میگفت باید خطر رفتن به زندان باستیل را به جان میخرید. در گزارشهای فراوانی که از سوی خبرچینان در ۱۷۴۹ به ثبت رسیده به مورد جالبی اشاره شده است. در کافه دِ فوی کسی میگوید پادشاه معشوقهای زیبا به نام گنتاوت دارد که دختر برادر دوک نوالیس است. مواردی که بعدها موجب این شد تا فساد دربار و وزرای دولت روزبهروز رنگ واقعیت به خود بگیرد. در همین کافه بود که جلوی چشمان مردم دو پلیس بر روی میز رفتند و دو نفر از شهروندان را با ضرب گلوله کشتند. واقعهای که موجب برانگیختگی بسیاری از شهروندان پاریسی شد، بهطوری که جولز میشل مورخ فرانسوی در اظهار نظری پیشگویانه گفت: «در اعماق نوشیدنی سیاه کافه دِ پروکوپ تابش نور انقلاب سالهای بعد را دیدم.» و در ۱۳ ژوئیه ۱۷۸۹ کامی دمولن دوست و همراه ماکسیمیلیان روبسپیر بر روی یکی از میزهای کافه دِ فوی رفت و فریاد برآورد «سلاحها را برکشید!» و یک روز بعد رسماً انقلاب فرانسه آغاز گشت.
کامی دمولن فرمان شروع انقلاب را صادر میکند
آیا معادل مدرن قهوهخانه، اینترنت، میتواند مدعی چنین تأثیراتی باشد؟ شاید نه، اما قطعاً تشابه زیادی به چشم میخورد. مطالعات نشان میدهد که اینترنت امروزه به یک ابزار مهم تبادل تجاری و روزنامهنگاری و سیاسی تبدیلشده است. هنوز در ابزارهای چت و فارومهای اینترنتی در هر دقیقه صدها و هزاران شایعه بیاساس آزادانه خلق و منتشر میشوند. بسیاری از دولتها سعی در مهار و کنترل گردش آزاد اطلاعات شدهاند. هزاران مأمور دولتی با گشت مرتب در تمامی صفحات اینترنتی از پزشکی تا مهندسی و وبلاگهای شخصی بهدنبال تجزیهوتحلیل سیاسی مطالب تولید شده هستند. مقالات تخصصی دانشمندان بهراحتی و رایگان در اختیار تمامی افراد جهان قرار میگیرند. فقط کافی است با یک کلیک وارد حراجی، فروشگاه و بازار بورس و سهام شویم. مبادلات تجاری شخصی کوچک و بزرگی که آینده اصلی تجارت جهانی خواهد بود.
ملاقات قهوه و وای فای
خویشاوندی قهوهخانهها با اینترنت پس از فراگیری نقطه اتصال بیسیم یا هاتاسپات کامل شد. امروزه هزاران نفر در قهوهخانههایی بهصرف قهوه و دیگر نوشیدنیها مشغولاند که همزمان لپتاپ یا گوشی هوشمندشان به اینترنت متصل و در حال کسبوکار یا گشتوگذار در اینترنت و چت با دوستان آشنایان هستند؛ اما برخلاف نمونهی سلف خود اینبار سرها در گریبان شخص شده است و در قهوهخانههای امروزی چندان صدای گپ و گفتوگو شنیده نمیشود. هرچند بسیاری میخواهند برای فرار از این وضعیت و گذر به گذشته پا به قهوهخانهها بگذراند و لحظاتی را با گپ و گفتوگوی رودررو با دوستان و خاموش کردن وای فای سپری کنند، اما جریان سیال اطلاعات و ارزانی ابزارهای هوشمند و اتصالات اینترنتی همچنان رقیب بلامنازع روزنامهها، کتاب و مجلات چاپی است. قهوهخانهها روزی میزبان دو دسته از افراد میشد. دستهای که با دوستان خود وعدهمیکردند و با صرف قهوه به گپ و گفتوگو میپرداختند و عدهای دیگر که با یک کتاب و روزنامه در تنهایی خود قهوهای مینوشیدند و غرق در کلمات محصور در کاغذ میشدند؛ اما امروزه اینها جای خود را به وسایلی پر از تشعشعات الکتریکی و نورهای آبی مضر دادهاند. شاید روزگاری برگردد و قهوهخانهها مکانی باشند عاری از تجهیزات الکترونیکی و فقط جایی باشند برای نوشیدن قهوه و گپ و نگاهی عاشقانه به چشمان همراهتان.
این مطلب در چارچوب همکاری مجله آنگاه و انسان شناسی و فرهنگ منتشر می شود.