دکتر علی بلوکباشی از پیشکسوتان مردمشناسی در ایران و رئیس بخش مردمشناسی دائرهالمعارف بزرگ اسلامی است. گروه علمی- تخصصی مطالعات انسانشناسی فرهنگی انجمن جامعهشناسی ایران در نخستین نشستی که در سال تحصیلی ۸۵-۸۶ برگزار کرد، با دعوت از وی، موضوع مراسم قربانی در ایران را مورد بحث و بررسی قرار داد. بلوکباشی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: به طور کلی مناسک قربانی نهاد پر رمز و رازی است که از دوره اساطیری تا امروز، در تمام جوامع جهان وجود داشته است. قربانی را میتوان از دیدگاه انسانشناسی تاریخی (در زمانی) و انسانشناسی روز (هم زمانی) مورد توجه قرار داد. به طور کلی نهاد پیچیده قربانی که صورت افسانهای، اسطورهای و تاریخی دارد، همواره مورد بحث بوده و کارکردها و ویژگیهای آن به ویژه در جوامع ابتدایی و روستایی مورد توجه قرار گرفته است.
وی افزود: اصولاً قربانی به سه صورت تخریب، اهداء و وقف برای یک جایگاه مقدس در جوامع جلوهگر شده است. واژه قربانی خود بر گرفته از “قرب” به معنای نزدیکی و تقرب به خداوند، عبودیت و ارواح ماوراء الطبیعی است. جالب اینجاست که واژههایی که در زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز برای این مفهوم به کار میرود، همین معنای تقرب را در خود داشته و افزون بر آن به معنای ایثارگری و از خود گذشتگی است.
او همچنین توضیح داد که با مروری بر دوره اساطیری و بررسی قربانی در جامعهای مانند ایران، مشاهده میشود که «آدم» و «حوا»ی ایرانی یعنی «مشی» و «مشیانه» نیز، مطابق با تفسیرهایی که در متون وجود دارد، سی روز گیاهخوار بودند و سی روز دیگر از شیر بز استفاده میکردند و پس از آن یک بز سیاه را کشته، آن را کباب کرده و سه پاره از گوشتش را در آتش انداختند و یک پاره دیگر را برای ارتباط بین عالم دنیوی و عالم الوهی، به آسمان هدیه کردند.
نوشتههای مرتبط
بلوکباشی ادامه داد: همچنین پیش از اینکه دین رسمی زرتشتی روی کار آمده و در ایران گسترش یابد، مردم ایرانی در عرصه زندگی وقتی که با دشواریهایی برخورد میکردند یا برای برکت بخشیدن به کشت و زرع و داراییهای خود، به ایزدان مختلفی که برای هر واقعهای از زندگی وجود داشت، قربانی میدادند. این مناسک تا حدی در جامعه آن زمان گسترش یافته بود که حتی پس از ظهور زرتشت و با وجود ممنوع شدن قربانی کردن گاو و سایر حیوانات در این دین، زرتشتیان در عرف خود، همچنان به قربانیکردنهایشان ادامه دادند. به عنوان مثال، یکی از مهمترین مناسک آن زمان، قربانی برای ایزد مهر بود که طی آن، ایرانیان از قبل بزی را تربیت کرده و با آداب خاصی میپروراندند و روز مهرگان، این بز را در برابر خورشید قربانی میکردند.
به گفته وی، با گسترش دین زرتشت، موبدان از این قربانیها استفاده کرده و پوست و دنبه آنها را به آتشگاه برده و میسوزاندند و گوشت آنها را نیز به فقرا اهدا میکردند.
این مردمشناس در ادامه سخنان خود، با اشاره به متون دینی اسلامی و برخی ادیان دیگر، به نقل نقش قربانی در داستان هابیل و قابیل به عنوان نخستین فرزندان آدم و حوا پرداخت و در این باره توضیح داد که این دو برادر هر یک از شکم مادر به صورت دوقلو (یک مرد و یک زن) زاده شده بودند. خواهر قابیل بسیار زیبا بود و او برای ازدواج برای خواهر خود، با هابیل دچار مشکل شد و بنابر آنچه در داستان آمده، از آنها خواسته شده که برای حل مشکل خود باید قربانی دهند. هابیل دامدار و قابیل کشاورز بود و به همین دلیل هابیل یک گوسفند و قابیل خوشههای گندم را به قربانگاه آورد. آتشی از آسمان فرود آمد و به گوسفند زد و او را کشت و اینجا گفتند که خداوند قربانی هابیل را پذیرفته و خواهر قابیل را به او دادند و از اینجا بود که ازدواج با خواهر ممنوع شد.
بلوکباشی همچنین با اشاره به انواع قربانیهای مختلف در اسلام، به طور کلی، قربانیها را در دو نوع کلی خونی و غیر خونی تقسیم کرد و توضیح داد که در نوع اول حیوان و در نوع دوم، گیاهان و محصولات کشاورزی، شیر، عسل و … قربانی میشوند.
وی همچنین در دستهبندی دیگری، مناسک قربانی را در پنج نوع “به قصد تطهیر” و “برای دفع بلا و مصائب آسمانی یا پیشگیری از آنها”، “برای مراد خواهی و حاجت خواهی”، “به شکرانه پیروزی و تندرستی” و “برای کفاره گناهان و بخشش شرارتها” تقسیم کرد. او به عنوان مثالی از نوع اول به قربانی کردن در مناسک حج اشاره کرد و برای نوع دوم، مراسم عقیقه کردن را مثال زد که در سنتها برای زنده ماندن کودک و پا گرفتن او، انجام میشده و بدین منظور، گوسفند سالمی را در روز تراشیدن موی کودک قربانی میکردند. سپس این قربانی را به صورت درسته میپختند و گوشت آن را در میان محلیها و آشنایان پخش میکردند. در فاصله زمانی کوتاهی، همسایگان و دوستان استخوانها را بر میگرداندند و پدر و مادر آنها را در باغچه خانه دفن میکردند.
بلوکباشی همچنین با اشاره به سنت خون ریختن یا کشتن قربانی در زمان ساختن خانه جدید، خرید ماشین نو و موارد مشابه آن، این سنت را نیز به عنوان شکل دیگری از مراسم قربانی برای دفع بلا معرفی کرد که هنوز هم در جامعه دیده میشود. او در عین حال توضیح داد که نذر کردن حیوانی برای قربانی که در سنت دیگری برای شفای یک بیمار یا آزادی زندانی انجام میشود، مثالی از نوع سوم قربانی است که با قصد رسیدن به حاجتی صورت میگیرد.
وی در ادامه، قربانی زیباترین اسیر در آیین جنگهای برخی قبایل عرب را به شکرانه پیروزی و به امید پیروزیهای بعدی به عنوان مثالی از نوع چهارم مراسم قربانی معرفی کرد. او همچنین توضیح داد که چگونه قوم یهود، برای بخشش شرارتهای خود، با آیین خاصی، گناهان و خباثتهای درونیشان را به بزی با عنوان “بز بلا گردان” منتقل کرده و آن را به عنوان قربانی کفاره گناهان در صحرا رها میکردند.
دکتر بلوکباشی پس از ذکر این مثالها، با اشاره به عمل پخش گوشت قربانی در میان آشنایان به عنوان یکی از جنبههای مهم عموم مراسم قربانی، آن را عاملی برای ایجاد ارتباط و تعهدی پنهانی بین افراد و خانوادههای مختلف در جامعه دانست. او همچنین به وجود جنبه “تبرک” به عنوان عامل مشترک دیگری در بیشتر مراسم قربانی اشاره کرد.
وی در پایان بحث خود، دو نظریه کلی در تحلیل مراسم قربانی در جوامع مختلف را مورد اشاره قرار داد که در نخستین نظریه که به عنوان نظریه کلاسیک سنتی معروف شده، قربانی را فقط به صورت اهدایی به خدایان و قدیسان در حالت اجباری یا اختیاری توصیف میکنند. در حالی که در نظریه دوم، در تضاد با آنچه در نظریه کلاسیک مطرح شده، قربانی را مائدهای میدانند که انسانها میآورند و آن را از یک سو، به صورت خوراک و در حالت جمعی مورد استفاده قرار میدهند و از سوی دیگر، واسطهای برای ارتباط دوگانه نیایشگران با جهان الوهی و همچنین با اطرافیانشان قرار میدهند.