یکی از آثار و ابنیه عالی و با عظمت ایران مسجد کبود تبریز است که از یادگارهای قرن نهم هجری است. نمونه بارزی از صنایع استادان و صنعتگران ماهر و آثار معماران هنرمند ایرانی بشمار است. بسیار مایه تأسف است که از این بنای عالی و زیبا که وقتی از عمارات باشکوه و مجللتبریز بود اکنون جز چندین در و دیوار شکسته و پاشیده دیگر چیزی باقی نمانده است. لیکن( از نقش و نگار در و دیوار شکسته آثار پدید است صنادید عجم را) نام این مسجد به ترکی (گوی مسجد) و به فارسی مسجد کبود است. مسجد جهانشاه نیز می گویند. لیکن در سابق (مسجد و عمارت مظفریه) نام داشت. دلیل واضح بر عمارت مظفریه بودن این بنا همانا کتیبه طاق درگاه است که (العماره المبارکه المظفریه) اکنون نیز پیدا است. بانی این مسجد میرزا جهانشاه ابن قرایوسف ترکمان است که سومین پادشاه از سلاطین طایفه قراقوینلو است. از طایفه قراقوینلو چهار تن در ایران سلطنت کرده اند و مدت حکومتشان شصت و سه سال بود. اول ایشان قرایوسف بن قرامحمد یورمنشی بن بیرام خواجه ترکمان است که در سنه هشتصد و بیست و سه قمری درگذشته در تاریخ وفاتش بعضی از ادبا عصر این بیت را گفته است :
وفات میر یوسف شاه تبریز / (کتابت) شد به تاریخ کتابت
دوم اسکندر بن قرایوسف است که در سنه هشتصد و چهل و یک بقتل رسیده. سوم میرزا جهانشاه بن قرایوسف است که در سنه هشتصد و سی و نه قمری با متابعت شاهرخ بن تیمور در آذربایجان و نواحی شمالغرب ایران با قدرت و تسلط تمام حکومت کرده سپس عراق و خراسان را نیز فتح نمود. در اواخر سلطنت وی پسرانش حسنعلی و پیربوداق یاغی شده بر علیه پدر علم عصیان برافراشته از توسعه حکومت و کشورگشایی وی مانع شدند. در سنه هشتصد و هفتاد و دو قمری میرزا جهانشاه بقصد دفع حسن بیک (۱) حاکم دیاربکر رفته کاری از پیش نبرده و مراجعت نمود. سواران حسن بیک تعقیب نموده وی را با چند تن از پسران و همراهانش کشتند. جسد او را به تبریز نقل و در عمارت مظفریه همین مسجد کبود که خود ساخته بود دفن کردند. عمرش هفتاد و دو سال و مدت سلطنتش سی و سه سال و اندی بود. در تاریخ وفاتش بعضی از شعرا آنعصر این قطعه را گفته است:
اردوی جهانشاه بهادر نویان/ با آنهمه اسباب و زبردستی و پشت
ثانی عشر ماه ربیع الثانی/ ویران شد و تاریخ ( حسن بیک بکشت)
چهارم از طایفه قراقوینلو حسنعلی بن جهانشاه است که پس از یکسال سلطنت و حکمرانی در گذشته و سلسله قراقوینلو با مرگ وی به آخر رسید.
میرزا جهانشاه از مشاهیر سلسله قراقوینلو است. مرد شجاع و دلیر و ادیب دانشمندی بوده صاحب سیف و قلم بود از شعر و شاعری بهره زیادی داشت. در شعر حقیقی تخلص میکرد نوشته اند وقتی دیوان اشعار خود را بنظر ملاحظه حضرت عبدالرحمن جامی فرستاد. جامی د رتعریف و توصیف اشعار وی این ابیات را نوشت:
همایون کتابی چو درجی ز در/ رسید از گهرهای تحقیق پر
در او هم غزل درج هم مثنوی/ ز اسرار صوری و هم معنوی
ز مقطع چگویم که هر مقطعی/ ز فیض ابد را بود منبعی
شده طالع از مطلع هر غزل/ فروغ تباشیر صبح از ازل
بصورت پرستان کوی مجاز/ ز شاه حقیقی نشان داده باز
فرزندش پیربوداق وقتی بر علیه پدر عصیان نمود قلعه بغداد را تصرف و با پدر مصاف کرد. جهانشاه این قطعه را از راه نصیحت به پسرش فرستاد:
ایخلف از راه مخالف بتاب/ تیغ میفکن که منم آفتاب
شاه منم ملک و خلافت مراست / تو خلفی از تو خلافت خطاست
غصب نکن منصب پیشین ما / غصب روا نیست در آیین ما
ای پسر ار چه بشهی درخوری / با پدر خویش مکن سروری
تیغ مکش تا نشوی شرمسار / شرم منت نیست ز خود شرمدار
با چو منی تیغ فشانی مکن / دولت من بین و جوانی مکن
گرچه جوانی تو فرزانگی است / این چه جوانی است که دیوانگیست
گر سپهم پا به رکاب آورند / ریگ بیابان به حساب آورند
خاک بجنبد چو بجنبم ز جای / چرخ نخیزد چو نخیزم بای
پیربوداق نصیحت پدر را قبول نکرده و دست از جنگ برنداشت و در جواب پدر این قطعه را نوشته فرستاد تا اینکه در سنه هشتصد و هفتاد به تدبیر جهانشاه بدست برادرش محمدی کشته شد:
ای دل و دولت به لقای تو شاد / باد ترا شوکت و بخت و مراد
تیغ مکش بر رخ فرزند خویش / رخنه مکن گوهر دلبند خویش
خرد نیم طفل که دیدی نخست / بالغ ملکم به بلاغت درست
شرط ادب نیست مرا طفل خواند / بخت چو بر جای بزرگم نشاند
شاخ کهن علت بستان بود / نخل جوان زیب گلستان بود
هر دو جوانیم من و بخت من / با دو جوان پنجه بهم بر مزن
لشگر من نیست کم از لشگرت / کشور من نیست کم از کشورت
با چو منت بهر تمنای ملک / خام بود پختن سودای ملک
پخته ای آخر دم خامی مزن / من ز تو زادم نه تو زادی ز من
قلعه بغداد به من شد تمام / کی دهم از دست به سودای خام
پایه من نیست که جوید دلیر / صید به قوت که ستاند ز شیر
چون تو طلب می کنی از من سریر / من ندهم گر تو توانی بگیر (۲)
بالجمله مسجد کبود یا عمارت مظفریه یکی از آثار برجسته و یادگارهای خجسته آن پادشاه است که ذوق صنعت دوستی و عشق عمران آبادی آن پادشاه دانشمند را حکایت می کند. با کمال تأسف باید گفت که این بنای عالی در اثر انقلابات روزگار و زلزله های بیشمار که در تبریز واقع شده گنبد و مناره های آن فرو ریخته و با خاک یکسان شده درگاه عالی و طاق بی نظیر و بلندش اگرچه شکسته هنوز با آن عظمت خود بپا است. لیکن قسمت های مهم از سر درب و اطراف شکسته و ریخته با همه این (بدین شکستگی ارزد به صدهزار درست)
کتیبه ها و نوشته هایی با خط ثلث بسیار عالی در اغلب در و دیوار مسجد با کاشی مغرق مسطور است. در یکی از حاشیه های دیوار سوره حمد با کاشی بسیار عالی نوشته شده بسم الله الرحمن الرحیم را بلاانفصال با خط ثلث عالی با کاشی نوشته پس از اتمام سوره حمد این آیه شریفه را متصل به حاشیه کاشی بری نموده الحمدلله الذی خلق السموات والارض و جعل الظلمات و النور و الذین کفروا الی آخر و این اسماءالله ثلاثه. در بسیاری از طاق دیوارهای مسجد مکرر با کاشی نوشته شده یا وتر یا فرد. همچنین بخط ثلث عالی در اغلب دیوارها و گوشه طاقها این اسماءالله نوشته شده یا احد یا صمد یا عزیز یا خلاق یا وهاب یا ساقی یا کافی یا باقی یا مجیب یا قریب یا تواب. در جلو دومی درگاه که داخل مسجد میشود طرف دست چپ در دیوار طاق باارتفاع چهارمتر در لوحی از کاشی بخط خیلی عالی این مصراع نوشته شده ( کردار بیار و گرد گفتار مگرد) و بهمان طرز در طرف مقابل آن مصراع دیگر نوشته شده (چون کرده شود کار بگویند که کرد) کتیبه سر درب مسجد با خط ثلث بسیار عالی از کاشی سفید که متن آن آبی رنگ است چنین مسطور است مقداری از اول (افتاده) السلطان الاعظم المطاع الخاقان الاعلم اللازم (افتاده) ابن المظفر (سلطان جهانشاه) بن شاه یوسف نویان رفع الله العلی الاعلی بدوام خلافته لواء الدین (افتاده) الافاصه مبراته مبانی الملک و دعائم قباب الحق المبین آمین. در حاشیه طاق درگاه مشرف به خیابان طرف راست مسطور است
بسم الله الرحمن الرحیم انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلوه و آتی الزکوه و لم یخش الا الله (افتاده) ان یکونوا من المهتدین (افتاده) بالای درگاه قسمت فوقانی تماماً ریخته و از بین رفته در حاشیه طرف چپ مشرف به خیابان نیز مقداری از اول ریخته بقیه المبین والصلوه علی نبیه محمد و صحبه (افتاده) العماره المبارکه المظفریه فی رابع ربیع الاول من سنه سبعین و ثمانمائه اقل العباد نعمهالله ابن محمد البواب خوشبختانه قسمت تاریخ بنا کاملاً سالم و بی خطر مانده است سبک معماری و کاشی کاری معرق و نقوش هندسی شکل این بنا و مرمرهای ضخیم و موجدار آن در هیچ یک از بناهای دوره صفویه یا قبل از آن دیده نشده و ابداً مثل و مانندی ندارد. کاشیهای معرق آن بتصدیق اهل خبره بمراتب از کاشیهای مساجد دوره صفویه در اصفهان عالی تر است حتی کاشیهای این مسجد از کاشیهای مسجد گوهرشادآقا (۲) در کشهد مقدس رضوی با اینکه در یک عصر و نزدیک به زمان یکدیگر ساخته شده بهتر و عالی تر است. فرقی که هست اینست مسجد گوهرشاد مشهد سالم و بی عیب مانده لیکن مسجد کبود تبریز بکلی خراب و منهدم شده مرحوم میرزا محمدعلی خان تربیت در زمان ریاست خود در شهرداری تبریز در سنوات هزار و سیصد و هفت و سیصد و هشت هجری شمسی یعنی قریب بیست سال پیش مختصر اصلاح و تعمیری در مسجد بعمل آورده تخته سنگهای مرمر مسجد را که اغلب افتاده و شکسته در زیر خروارها خاک پنهان بود درآورده بجای خود نصب نمود و رفت و روبی از زباله و خاکروبه های داخل مسجد کرد و در بعضی قسمتهای دیوار و محوطه هایی بنا نمود که انهدام بقیه آن جلوگیری شود آیا بهتر نیست که در اینمورد به اروپاییها تأسی کرده و آثار باستانی را حفظ کنیم. موزه های اروپا اغلب از آثار و صنایع ظریفه باستانی ایران و مشرق زمین پر است با چه سلیقه و اسلوبی آنها را در محفظه ها نگاه داشته و چه شرحها و تاریخها بر آنها نگاشته اند. افسوس که ما خودمان قدر و قیمت این همه ذخایر گرانبها را نمی دانیم. از قراریکه بعضی از مورخین نوشته است این عمارت مظفریه منحصر به مسجد نبوده بلکه عمارات و ساختمانها و تفرعات زیادی نیز از خانقاه و ملحقات و زوایا و صحن و رواق و حوضخانه جزء این مسجد بوده است. و بعضی از سیاحان و مورخین نوشته اند که صالحه خاتون دختر جهانشاه بانی این عمارت بوده البته بامر جهانشاه بنا نموده بعد از فوت جهانشاه از سلاطین آق قوینلو یعقوب بیک بن حسن بیک بعضی قسمت های عمارت مظفریه را تعمیر و تکمیل نموده در تأئید این تربیت نیز در دانشمندان نوشته که کتابه خانقاه آن را قاضی حسین میبدی مشهور با چشم خود دیده و تماشا کرده است و در مجموعه منشات خود چنین نقل کرده است. (اتفق تمهید هذالسقف و … هذالبیت المطبوع فی ایام السلطان الاعظم الاعدل الخاقان الاکرم الاکمل باسط بساط الامن علی البریه قاسم سهام الفضل علی السویه ناصب لواء الشریعه البیضاء رافع بناء طریقه الزهراء المتوکل علی المهیمن الرحمن ابی المظفر یعقوب بهادرخان ابدالله تعالی ملکه و اجری فی بحر التوفیق فلکه و ما هی الاحسنه من حسنات المخدومه العظمی المعصومه … الموسومه بکمال الاحسان الخاتون صالحه بنت الخاقان المطاع الفارس الشجاع المتمیز عن الاشیاءالسلطان جهانشاه . و در جای دیگر نوشته جلال الدین دوانی که از فحول علما و دانشمندان ایران است. در آنزمان در تبریز تشریف داشته و شواکل الحور فی شرح هیاکل النور را که در یکی از زوایای آن عمارت تألیف فرموده در ظاخر آن چنین نوشته است … تحریره … مؤلفه بعدالعشاء الآخر من لیله الخمیس الحادی عشر من شوال ختم بالخیر و الاقبال لسنه اثنین و سبعین و ثمانمائه … بدارالموحدین تبریز فی الزاویه البارکه المظفریه شکرالله سعی باینهاالسلطان ابی المظفر جهانشاه و رفع درجته فی العلمین و کان نهضته الی جانب دیار بکر فی اوایل هذه السنه و وقع هجوم الاعدا علیه و اعتیاله فی الثالث عشر من ربیع الاول للسنه المذکوره
از مورخین و سیاحان اروپایی و ایرانی نیز هر کدام که این مسجد را دیده اند در تألیفات و سیاحتنامه های خود از عظمت و شکوه و جلال این بنای زیبا و سبک معماری و کاشیکاری آن که هر بیننده را مبهوت و متحیر ساخته تعریف و توصیف زیاد نوشته اند. از جمله آنها مسیو تاورنیه فرانسوی است که در سنه هزار و چهل و شش هجری مسافرت بایران نموده در سیاحتنامه خود راجع به مسجد کبود تحقیقات کاملی نموده که چون خالی از فایده نبود در تکمیل اینمقاله از تحقیقات دقیق ایشان استفاده و از بعضی قسمت های مجهوله که سیصد سال قبل بچشم خود دیده شمه ای نوشته ای میشود. در اطراف میدان بزرگ تبریز و مجاورت آن با بقیه آثار و بناهای عالی دیده می شود و چهار پنج مسجد را که در عظمت بنا بی نظیر هستند بخرابی واگذارده اند. یکی از آن مساجد که بهتر و عالی تر از سایر مساجد تبریز است در خارج شهر سر راه اصفهان واقع شده ایرانیها آن را متروک گذارده مثل معبد کفار در آن نظر میکنند زیرا که سنیها یعنی پیروان عمر آن را بنا کرده اند. بنای این مسجد بسیار عالی و نمای ان که پنجاه قدم ارتفاع دارد هشت پله از کف زمین معبر کرسی دارد و از طرف داخل با نقش و نگارهای عالی به سبک معماری اعراب و کلمات بسیار بخط عربی از طلا و لاجورد زینت یافته از دو طرف نمای دو مناره با برج خیلی بلند اما کم قطر ساخته اند که در میان آنها راه پله تعبیه شده است که بالا میروند سطح ظاهر مناره ها هم کاشی است و این آجرهای منقش و براق زینت معمولی است که در ایران ابنیه را بدان میآرایند و اغلب بناها منتهی میشود بیک گلوله بشکل عمامه که ایرانیها بر سر میگذارند و درب مسجد چهار پا بیشتر عرض ندارد و در وسط یک تخته سنگ سفید شفافی تراشیده شده که بیست و چهارپا طول دارد یعنی ارتفاع و دوازده پا عرض آن سنگ است و در میان سطحه آن نمای بزرگ خیلی نمایش دارد و عظیم بنظر میاید از راهرو مسجد داخل گنبد میشود که سی و شش قدم قطر آنست. دایره گنبد سه مساوی قطر آن میشود. این گنبد از طرف داخل روی دوازده مجردی بنا شده که شانزده مجردی هم از خارج تکیه گاه آن است و این مجردی ها شش پای مربع حجم آنها است. طرف پایین در اطراف یک سکویی از مرمر سفید ساخته شده که زیر آن خالی و خانه خانه است. برای اینکه کفش ها را داخل مسجد میکنند در آن خانه ها میگذارند. این گنبد از طرف داخل با آجرهای کوچک مربع از کاشی های الوان مختلف گل و بوته دارد موزائیک شده که در میان آنها به تناسب کلمات عربی گنجانیده و بقدری خوب جفتکاری کرده اند که گویا یک پرده نقاشی است که تمام با مقراض و پرگار ساخته شده که شباهت دارد بیک دری که باز نشود (محراب) این گنبد مجردی ندارد اما ازاره آن بقدر هشت پا ارتفاع از سنگ مرمر سفید است و سنگ ها بیک عرض و طول دیده میشود که مایه تعجب و حیرت است. تمام این گنبد از مینای بنفشه رنگ است که روی آن اقسام گلهای صاف نقاشی شده سطح خارج هر دو گنبد هم از همین کاشیها مستور ولی نقاشی آنها برجسته است. روی گنبد اولی گلهای سفید روی زمینه سبز و گنبد دومی ستاره های سفید روی زمینه سیاه و همه رنگها بباصره لذت و فرح می دهند. نزدیک درب مدخل که از گنبد بزرگ داخل گنید کوچک میشود طرف دست چپ یک منبری از چوب گردو بدیوار تکیه داده که نجاری آن تعریفی نداشت شش پله دارد و روپوش هم نداشت اما طرف دست راست یک منبر دیگر از همان چوب بدیوار تکیه داده که نجاری ان خیلی اعلی و بالای سر آن سایبانی از همان چوب افراشته و دور محل نشیمن آن از چوب نرده کوچکی ساخته شده و چهارده پله دارد. در سمت جنوب مسجد دو تخته سنگ خیلی بزرگ سفید شفاف غیر حاجب ماوراء نصب شده که وقتی آفتاب بر آنها میتابد سرخ رنگ میشود بطوریکه چند لحظه بعد از غروب آفتاب هم میتوان در روشنایی و تلألوء آنها مکتوب قرائت کرد. اینقسم سنگ آلباتر (سلیمانی) است که در حول و حوش تبریز پیدا می شود. چنانکه شرح آن را بعد خواهیم گفت. روبروی مسجد در طرف دیگر معبر یک کرباس عالی و نمای دیگری دیده میشود که از یک بنای دیگر باقی مانده و بقیه آن بکلی خراب شده است و اینجا منزل شیخ امام بوده یعنی کشیش بزرگ. همچنین حمامهای بزرگ داشته که از همه خراب شده ولی چندتای آنها که از همه بدترند باقی مانده و در حفظ آنها مراقبت مینماید.
توضیح :
کاشی معرق باعین بی نقطه بین الناس مشهور و معروف است و همه کس معرق با عین بی نقطه میگویند لیکن بنا به تحقیقات فاضل محترم آقای عباس اقبال آشتیانی در مجله (ایران امروز) شماره دهم سال دوم ص ۲۶ که معرق را با غین نقطه دارد دانسته و با دلایل متقن خود ثابت کرده است ما نیز با غین نقطه دارد (مغرق) نوشتیم به مجله نامبرده رجوع شود.
حسن بیک بن علی بیک بن عثمان بیک بن قتلغ بیک همان اوزون حسن است که سرسلسله طایفه آق قویونلو است و مدت سلطنتش ۸۸۲-۸۷۲ و نظر به بلندی قامت وی اوزون حسن می گفتند (اوزون) در ترکی بمعنی بلند است.
این اشعار از یک جنگ قدیمی به دست آمده
گوهرشاد آغا بانی مسجد معروف مشهد خواهر همین قرایوسف پدر جهانشاه است که زوجه میرزا شاهرخ بن امیرتیمور بود.
پایان مقاله مسجد کبود تبریز یا عمارت مظفریه
اطلاعات مقاله
نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، شماره ۳، خرداد ۱۳۲۷، ص ۱۱-۲۰
یادداشت : این مقاله در چهارچوب معرفی نشانه های شهری تبریز منتشر می شود. برای معرفی هر یک از نشانه های شهری تبریز تلاش خواهد شد از مقاله های قدیمی نوشته شده توسط محققان برجسته ی تبریز یا مقاله های منتشر شده در نشریات معتبر تبریز استفاده شود تا ضمن آشنایی با شهر ، جامعه ی فرهنگی تبریز نیز به اجمال معرفی شود. البته معرفی نشانه های شهری در موارد مقتضی مقالات تألیفی را نیز شامل خواهد شد.
مسجد کبود یکی از نشانه های شهری تبریز
مسجد کبود در مرکز تبریز، در کنار موزه ی آذربایجان و پارک خاقانی و در فاصله ی اندکی از میدان شهرداری (میدان ساعت) و بازار مرکزی تبریز واقع شده است. قرار داشتن مسجد کبود درحاشیه ی مهمترین خیابان تبریز (خیابان امام خمینی) موقعیتی ویژه به آن بخشیده است به طوریکه در ذهن شهروندان به ملاکی برای سنجش موقعیت در شهر و فاصله از گره های اصلی تبدیل شده است. اغلب شهروندان حتی اگر هرگز به صورت خاص از این بنا بازدید نکرده باشند فرم کلی آن و محل قرار گرفتن آن در شهر را به خاطر می آورند. ورودی مسجد از سمت خیابان امام خمینی قابل رؤیت نیست و عابران تنها نمایی از پشت بنا را در هنگام عبور می بینند. بازدیدکنندگان مسجد کبود عموماً گردشگران خارجی و ایرانی و قشر فرهیخته ی شهر هستند. به عبارتی این بنای تاریخی مخاطبان خاص دارد و نمی توان آن را مکانی برای تعاملات اجتماعی عموم شهروندان محسوب کرد.
حاج حسین نخجوانی
متولد ۱۳۰۰ ه.ق در تبریز، یکی از محققان، نویسندگان و مترجمان بزرگ تبریزی است. وی فرزند یکی از تاجران بنام تبریز بوده و خود نیز در کنار فعالیت های فرهنگی به تجارت با کشورهای خارجی مشغول بود. حاصل این سفرها علاوه بر سفرنامه های وی، کتاب ها و نسخ خطی است که از کشورهای مختلف جمع آوری کرده است. مقالاتی از ایشان در نشریه های مطرح تبریز منتشر شده است. چندین جلد کتاب شامل تألیف، تصحیح و ترجمه از ایشان چاپ شده است از جمله؛ دیوان حکیم میرزا علی خان لعلی ملقب به شمس الاطباء شاعر طنزنویس، مرثیه گو و غزلسرای معاصر، توقیعات کسری انوشیروان، شش مقاله، موادالتاریخ، چهل مقاله (مقاله های منتشر شده در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز که اخیراً توسط کتابفروشی تهران در تبریز انتشار یافته است) ترجمه سیاحتنامه ی اولیا چلبی و … . حاج حسین نخجوانی در سال ۱۳۹۴ه.ق برابر با ۱۳۵۲ هجری شمسی درگذشت.
نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز
یکی از باسابقه ترین نشریات کشور و از نخستین نشریات دانشگاهی ایران است. نخستین شماره این نشریه در فروردین ۱۳۲۷ منتشر شد. مقالات منتشر شده در حوزه ی علوم انسانی اعم از فلسفه، ادبیات، علوم اجتماعی و تاریخ به قلم اساتید برجسته و نویسندگان مطرح معاصر ایران است. انتشار نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز تا امروز ادامه یافته و در سال ۱۳۸۸ رتبه ی علمی – پژوهشی دریافت نموده است.
رویا آسیایی
Roya_asiaei@yahoo.com